عملیات کربلای چهار
نگاهی گذرا و آماری به عملیات :
زمان اجرا: 3/10/1365
مدت اجرا: 2 روز
تلفات دشمن: ۷۰۶۰ كشته، زخمي و اسير
رمز عمليات: محمد رسول الله
مكان اجرا: جزاير دهانه شمال غربي خليج فارس - جنوبيترين محور جنگ
ارگانهاي عملكننده: رزمندگانسپاه پاسداران انقلاب اسلامي
اهداف عمليات: تهديد شهر بصره از سمت جنوب و تصرف جزيره ام الرصاص و ابوالخطيب عراق و محاصره نيروهاي دشمن در شبه جزيره
مقدمه
بر همین اساس، محاصره و سپس تصرف شهر بصره به عنوان هدف عملیات اصلی سپاه پاسداران در سال 1365 مورد توجه قرار گرفت که برای تحقق آن به کارگیری حدود 500 گردان و آن هم از سه محور ضرورت یافت لیکن به دلیل مشکلاتی همچون ضعف امکانات نظامی تنها یک محور – به عنوان تنها راه باقی مانده جنگ در جبهه جنوب – انتخاب شد.
به عبارت دیگر، پس از حذف دو محور احاطه ای « هور و فاو» منطقه شلمچه و ابوالخصیب به منظور انجام عملیاتی بزرگ و سرنوشت ساز برگزیده شد.
اهداف عملیات
منطقه عملیات
مرکز این منطقه، نخلستان های اطراف اروندرود – حد فاصل جزیره بلجانیه تا بصره است – که عرض آن 4 تا 5 کیلومتر و طول آن حدود 15 کیلومتر می باشد.
زمین منطقه عملیاتی از دو جهت دارای خصوصیات مهمی می باشد:
- وجود نهرها و کانال های کشاورزی که عمق مناسبی دارد و از آن ها می توان برای پدافند استفاده کرد.
1-جناحین منطقه عملیاتی که از شمال به آب گرفتگی شلمچه و کانال ماهی گیری و از جنوب به خور زبیر و زمین های باتلاقی
2-اطراف آن منتهی می شود و دشمن در آن قدرت پاتک ندارد.
استعداد دشمن
الف – یگان های پیاده
تیپ های 19، 22، 104، 111، 802 ، 805، 107، 102، 702، 420، 421، 429، 45، 112، 47، 23، 238، 436، 802، 501، 402، 117 و 28
ب– یگان های زرهی
تیپ های 16، 30 و یک گردان مستقل
ج – یگان های مکانیزه
تیپ های 25 و 8
د– گارد ریاست جمهوری
تیپ های 2 و 4 از لشکر1 کماندویی و تیپ های 7 و 8 از لشکر 2 پیاده
هـ – نیروی مخصوص
تیپ های 66 و 68
و – کماندو
تیپ4 کماندویی ستاد کل و گردان کماندویی لشکر 26
ز – جیش الشعبی
قاطع 58 المثنی
قوای خودی
قرارگاه نجف هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
• لشکر 19 فجر
• لشکر 5 نصر
• لشکر 17 علی ابن ابی طالب (علیه السّلام)
• لشکر 155 ویژه شهدا
• تیپ 21 امام رضا (علیه السّلام)
• تیپ 57 حضرت اباالفضل (علیه السّلام)
• تیپ 12 حضرت قائم (علیه السّلام)
+4 گردان توپخانه
قرارگاه قدس هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
• لشکر 41 ثارالله (علیه السّلام)
• لشکر 10 سید الشهدا(علیه السّلام)
+ 4 گردان توپخانه
لشکر 25 کربلا هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
• قرارگاه کربلا
• لشکر 27 محمد رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلم
• لشکر 14 امام حسین (علیه السّلام)
• لشکر 8 نجف اشرف
• لشکر 31 عاشورا
• تیپ 44 قمربنی هاشم (علیه السّلام)
• لشکر 32 انصار الحسین (علیه السّلام)
+ 4 گردان توپخانه
قرارگاه نوح هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
• لشکر 7 ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه)
• تیپ 33 المهدی (عجل الله تعالی فرجه)
• تیپ 18 الغدیر
• ناو تیپ امیرالمومنین (علیه السّلام)
+ 4 گردان و 1 آتش بار توپخانه
هم چنین، دو تیپ توپخانه تحت امر قرارگاه مرکزی بودند:
• تیپ 63 خاتم الانبیاء (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با 4 گردان و 2 آتش بار
تیپ 15 خرداد با 4 گردان و 2 آتش بار
ضمناً از مجموع 352 گردان مورد نیاز، حدود 250 گردان آماده گردید که یگان های عمل کننده هر یک بین 7 تا 24 گردان را سازماندهی کرده و در خود جای دادند.
طرح عملیات
• قرارگاه نجف : از شمال پنج ضلعی شلمچه تا جزایر بوارین و ام الطویله پیشروی در محور شلمچه
• قرارگاه قدس : انجام حرکت اصلی عملیات با عبور از تنگه ام الرصاص – بوارین و پیشروی در محور پتروشیمی و ابوالخصیب.
• قرارگاه کربلا : مقابله با پاتک دشمن از مقابل جزیره ام الرصاص، تامین کل منطقه و پیشروی تا جاده دوم و سوم.
• قرارگاه نوح: تامین جناح چپ و پیشروی در مقابل جزیره مینو.
هم چنین، یگان های تحت امر این قرارگاه ها می بایست طی شش مرحله به اهداف نهایی خود – از شمال به تنومه و از جنوب به پشت کانال بصره – برسند.
شرح عملیات
در مقابل، نیروهای دشمن با پرتاب پی در پی منور و اجرای چند مورد بمباران کنار نهر عرایض (عقبه برخی از یگان ها) و هم چنین اجرای آتش موثر روی رودخانه اروند، عملا سازمان غواص ها و نیز نیروهای موج دوم و سوم را به هم زد. به طوری که نیروهای یگان های مجاور بعضا پراکنده شده و اغلب نمی توانستند روی هدف عمل نمایند.
یکی از مناطق حساس عملیات، جزیره ام الرصاص و نوک بوارین بود که به رغم تلاش بسیاری که برای تصرف آن انجام شد، به خاطر هوشیاری دشمن امکان ادامه درگیری از میان رفت. دشمن با شلیک پرحجم تیربار روی آب، از عبور نیروها از تنگه ام الرصاص – بوارین جلوگیری کرد. مضافا به این که به خاطر حساسیتی که دشمن نسبت به ام الرصاص داشت، در پدافند آن از 9 رده مانع طبیعی و مصنوعی بهره می برد، به طوری که هرگاه از هر خط عقب رانده می شد، در خط بعدی که نسبت به خط قبلی اشراف و تسلط داشت، مقاومت می کرد.
در این حال، با توجه به هوشیاری دشمن، امکان ادامه عملیات میسر نبود، لذا به منظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی، از ادامه نبرد اجتناب شد.
نتایج عملیات
• حدود 8000 کشته و زخمی
• حدود 60 اسیر
• انهدام حدود 70 دستگاه زرهی، مکانیزه و خودرو
• انهدام تعداد زیادی سلاح سبک و نیمه سنگی
برخی از شهدای این عملیات :
شهيد غلام علي رحيمي
تاريخ تولد :7/7/1341
محل تولد : بوشهر / فريد
تاریخ شهادت : 4/10/1365
طول مدت حیات :24 سال
مزار شهید : گلزارشهداي روستاي فارياب
شبي ازشبهاي پاييز هفتم مهرماه سال 1341 در ماه مبارک رمضان کودکي پا به عرصه حيات گذاشت که موجب شادي و خرسندي والدينش گرديد. آنها که نيازمند فرزندي بودند تا گرمي بخش خانواده مهربانشان باشد. پدر و مادرش به علت عشق و علاقهاي که به مولا علي (علیه السلام ) داشتند فرزند خود را غلامعلي ناميدند. دوره ابتدايي و راهنمايي را با موفقيت پشت سر گذاشت. به علت گرفتاري و مشکلات خانوادگي و عشاير بودند و نبود دبيرستان در روستا مزيد بر علت شد تا نتواند به تحصيل ادامه دهد. ايشان تا قبل از اينکه به خدمت اعزام شود تمام سعي و تلاش خود را در کمک به خانواده نمود، تا باري از روي دوش والدين خود بردارد. از تاريخ 18/12/1364 به خدمت سربازي اعزام شد و به بهترين وجه در خدمت اسلام و ايران بود بعد از پايان خدمت ازدواج نمود. در تاريخ 14/8/1364 به جبهه اعزام گرديد و در جبهه جنوب به آموزش غواصي که در نوع خود يکي از رشتههاي مشکل به شمار ميرود پرداخت و تا قبل از اين تاريخ نيز به مدت يک سال و نيم در جبهههاي مختلف مشغول خدمت بودند تا اينکه در تاريخ 4/10/1365 در کربلاي 4 در سن 24 سالگي دعوت حق را لبيک گفت و به لقاالله پيوست. مزار پاکش در گلزار شهداي روستاي فارياب قرار دارد.
منبع:مجله عرشيان شماره 21
شهيد محمد اسلامي نسب
تاريخ تولد :28/11/1333
محل تولد :فارس /داراب /لايزنگان
تاریخ شهادت : 10/1365
محل شهادت :شلمچه
طول مدت حیات :32 سال
مزار شهید :دارالرحمه شيراز
در اواخر زمستان سال 1333 و در روستاي لايزنگان از توابع شهرستان داراب خانواده اسلامينسب آغوش خود را براي ورود «محمد» باز كرد. سومين بهار زندگي اين نو قدم با مرگ جانسوز پدر همراه شد. او قرآن را در طفوليت فرا گرفت و به يمن مؤانست با كلام الهي، شكوفههاي عشق و ايمان در دل نورانياش شكفت. دوران دبستان را در روستا و مقاطع بعد را در شيراز گذراند و در كنار درس مدتي نيز به كار مشغول شد.
وي همزمان با بحبوحه انقلاب، در تظاهرات و راهپيماييها حضور فعال داشت. در سال 1353 ازدواج نمود و پس از پيروزي قيام مردمي همزمان با شروع غائله كردستان به اين منطقه عزيمت كرد و پس از سه ماه نبرد عليه منافقين به شيراز بازگشت و با آغاز جنگ تحميلي وارد عرصه جهاد در سرزمين خوزستان گرديد و تا لحظه شهادت به مبارزه با دشمنان حق پرداخت. در طول اين مدت در عملياتهاي مختلفي شركت كرد و از ناحيه چشم مجروح شد. در عمليات والفجر 8 با سمت فرماندهي گردان امام رضا (علیه السلام ) به خط رفت، و در اثر پخش مواد شيميايي دچار مصدوميت شد.
محمد علاقه قابل ستايشي به حضرت صديقه كبري فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) داشت و بدين جهت او را «سردار زهرايي (سلام الله علیها )» ميخواندند و سرانجام در عمليات كربلاي 4 با رمز يا زهرا (سلام الله علیها) درحاليكه فرماندهي گردان امام رضا (علیه السلام ) از لشكر 19 فجر را بر عهده داشت. در سن 32 سالگي در سال 1365 شهد شيرين شهادت را نوشيد. از او 5 فرزند به يادگار ماند. پيکر پاکش را 25 روز بعد به دنبال عمليات کربلاي 5 به شيراز انتقال دادند و در دارالرحمه شيراز به خاک سپردند.
منبع:كتاب خلاصه خوبيها جلد 1
خاطراتی از شهید :
به تازگي گل
زمين را حفر كرده، پيكرها را بيرون آوردند. هنگاميكه براي زيارت شهيد اسلامينسب به معراج رفتم، حيرت و شگفتي وصف ناپذيري مرا فرا گرفت. پيكر مجروح محمد آنقدر شاداب و معطر بود كه گويي همين چند لحظه قبل به شهادت رسيده است در حاليكه پانزده روز از رحلت آن مهر بان ميگذشت، بوسيدمش. گونهاش به تازگي گل بود و جاني دوباره به من بخشيد.
منبع:كتاب رواق خوني سنگر / راوي:غلامحسين غيب پرور
خانهاي بر بال ملائك
منبع:كتاب رواق خوني سنگر / راوي:حاج حميد كشاورز
رمز يا فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)
پس از عمل هنگاميکه پانسمان چشمانش را باز ميکردند او در ميان بسيجيها (دوستان) از مهرباني کسي سخن ميگفت که....
منبع:كتاب رواق خوني سنگر / راوي:صادق دهقان
آمدهام تا تو را ببينم!
منبع:كتاب رواق خوني سنگر / راوي:مسعود طارمي
سردار زهرايي (سلام الله علیها )
منبع:كتاب رواق خوني سنگر / راوي:حاج نبي رودكي
وصيتنامه
...چه بگويم از اين جوانان بسيجي و سپاهي و ارتشي و جهادگراني که حجله دامادي را رها کرده و جهاد في سبيلالله را بر آن ترجيح داده و راه عشقبازي را برگزيدهاند، راهي که براي رسيدن به وصال معشوق، خون جگر و سختيها و زحمتها را در بر خواهد داشت. البته اين خون جگرها در گرفتن حکم از يار، شيرينتر از عسل خواهد بود و حکم يار، هر مردهاي را زندهتر از گلهاي بهاري خواهد کرد. حلاوت و شيريني عشق بازي با يار آنچنان به انسان صفا ميبخشد که انسان از خود بيخود شده و همه چيز را فراموش ميکند.
منبع:کتاب سهمي از آفتاب و خلاصه خوبيها جلد 1
شهيد موسي اسكندري
محل تولد :خوزستان /اهواز /شكاره
تاریخ شهادت : 10/1365
محل شهادت :جزيره سهيل
طول مدت حیات :28 سال
مزار شهید :گلزار شهداي اهواز
در سال 1337 كه ايران در اوج خفقان و ظلمت به سر ميبرد، روستاي شكاره شهرستان اهواز پذيراي كودكي شد كه نامش را موسي نهادند. او در خانوادهاي مذهبي پرورش يافت. برگزاري جلسات قران، حضور در مسجد و گفتن تكبير د رمسجد به عنوان مكبر عشق به دين و ائمه را در وجود وي پررنگ تر كرد. فشارهاي سياسي سالهاي 56-52 او را به سمت فعاليتهاي فرهنگي و تقويت نيروي ايمان و عقيده سوق داد. موسي پس از اخذ مدرك ديپلم در اواخر سال 1355 به خدمت نظام وظيفه وارد شد. د رپادگان نيز فعاليتهاي سياسي و فرهنگي خود را دامه داد، تا اينكه عمال رژيم شاه وي را دستگير كردند. او اما به دليل نداشتن مدارك كافي آزاد شد. فرمان امام مبني بر ترك خدمت، جواز رهايي موسي را صادر كرد . موسي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در مسير فعاليتهاي فرهنگي قرار گرفت.
اگر چه براي او حفظ سنگر علم و دانش تكليف بود. اما دفاع از كشور و نواميس آن را وظيفهاي والاتر ميدانست. به همين منظور پس از شروع جنگ تحميلي در شهريور ماه سال 1359 در حاليكه دانشجوي سال اول رشته الهيات اهواز بود درس را رها كرده و به فعاليتهاي نظامي روي آورد. موسي ابتدا به خرمشهر رفت تا در دفاع از آنجا سهيم باشد. قبل از سقوط خرمشهر از ناحيه پا و كمر مجروح شد و پس از بهبودي راهي جبهه شد. تير ماه سال 1360 او با خواهر يكي از دوستان نزديكش ازدواج كرد كه ثمره اين ازدواج دو فرزند به نامهاي مهدي و مهديه ميباشند. سردار شهيد موسي اسكندري در مدت حضور در جبهه چندين بار مجروح و شيميايي شد.
تا اينكه سرانجام وعده ديدار با معشوق در دي ماه سال 1365 عمليات كربلاي 4 فرا رسيد. سردار موسي اسكندري در «جزيره سهيل» نداي ارجعي الي ربك پروردگار را پاسخ گفت و به لقاء معبود شتافت. پيكر پاكش ده سال بعد در شانزده بهمن 1375 پيام عاشورايي او را به همگان اعلام كرد. قرآني كه پس از سالها در جيب او سالم يافته شد تنها نشانه براي شناسايي پيكر مطهر او بود.
منبع:كتاب موسي در طور
خاطراتی از شهید :
پرستار پدر
منبع:كتاب موسي در طور / راوي:پدر شهيد
دعوت از شهدا
منبع:كتاب موسي در طور / راوي:همسر شهيد
بيت المال
منبع:كتاب موسي در طور / راوي:همسر شهيد
حق الناس
منبع:كتاب موسي در طور / راوي:همسر شهيد
انس با قرآن
منبع:كتاب موسي در طور / راوي:همرزم شهيد
پتو
منبع:كتاب موسي در طور / راوي:همرزم شهيد
عروج
منبع: كتاب موسي در طور / راوي:محمود حقي
ردپاي نور ( عملیات هایی که شهید شرکت کرده اند: )
ثامن الائمه(علیه السلام ) – 05/07/1360
طريق القدس – 08/09/1360
فتح المبين – 02/01/1361
محرم – 10/08/1361
بدر – 19/12/1361
كربلاي4 - 03/10/1365
حجتالاسلام شهيد مجتبي اكبرزاده
تاريخ تولد :1340
تاریخ شهادت : 4/10/1365
محل شهادت : شلمچه
طول مدت حیات :25 سال
مزار شهید : قم
در سال 1340 هـ.ش نوزادي پا به عرصه هستي نهاد و مجتبي نام گرفت. دستان کوچکش در دستان نجيب پدر جاي گرفت و زمزمه عشق جانش را صفا بخشيد، از همان ابتدا بسيار منضبط بود و با ديگران با دلسوزي و مهرباني بسيار رفتار ميکرد. مجتبي نوجواني نرمخو، بردبار و با نشاط بود و نسبت به رعايت مسائل اخلاقي بسيار حساس بود.
او علم و حلم را با هم آميخته بود. با نزديک شدن به پيروزي انقلاب مبارزات عليه رژيم طاغوت جديتر شد و مجتبي نيز چون ديگر جوانان در راهپيماييها و ديگر فعاليتها حضور داشت. پس از پيروزي انقلاب اسلامي به همراه بقيه جوانان مسجد شبهنگام تا صبح به پاسداري از امنيت شهر ميپرداخت. پس از پايان تحصيلات دوره متوسطه مجتبي در سالهاي 1360-1359 به نداي دروني خويش پاسخ گفت و در جهت کسب معارف الهي در جرگه طالبان علوم ديني درآمد و مدتي در اراک و سپس در قم به تحصيل علوم ديني و فقهي پرداخت.
عشق جهاد در راه خدا او را به جبهه کشاند تا در عملياتهاي والفجر8، کربلاي1 و کربلاي4 با خصم به مبارزه برخيزد. حجتالاسلام مجتبي اکبرزاده، مسئول آموزش عقيدتي سياسي لشکر 17 عليبنابيطالب (علیه السلام) درعمليات کربلاي4 در صف دليرمردان اسلام قرار گرفت و در چهارم دي ماه سال 1365 در سن بيست و پنج سالگي پس از نبردي شجاعانه شهادت را در آغوش کشيد و ميهمان ملائک گشت.
منبع:كتاب سرداران سپاه عشق صفحه 32
خاطراتی از شهید :
حاجآقا صلواتي
منبع:کتاب سرداران سپاه عشق / راوي:همرزم شهيد
لذت اجابت
منبع:کتاب سرداران سپاه عشق / راوي: همرزم شهيد
اخلاص
منبع:کتاب سرداران سپاه عشق / راوي:ناصر ابراهيمي
پيشگام در سلام
منبع:کتاب سرداران سپاه عشق / راوي:محمد علي ابراهيمي
شهادت
منبع:کتاب سرداران سپاه عشق / راوي:همرزم شهيد
سخن شهيد
منبع:کتاب سرداران سپاه عشق
وصيتنامه
پدرم بيشتر تأکيدم اين است که بايد سعي کني در دنيا دلت را به چيزي ببندي که فاني نباشد و همه چيز در دنيا فاني است لذا با تمام وجود از تو خواهش ميکنم که دلت را به خدا متوجه سازي و چه خوب است که انسان بيشتر از اينکه در دنيا مشغول باشد به خدا مشغول باشد که خداوند پايدار است و علمي هم که براي او باشد پايدار است... بايد از دنيا دل کند و دل به خدا بست آن زمان زندگي لذتبار است، اگر کسي خدا را فراموش کرد زندگي بر او تنگ ميشود.
منبع:کتاب سرداران سپاه عشق
شهيد حسين محزونيه
محل تولد :اصفهان
تاریخ شهادت : 4/دي/1365
محل شهادت :جزيره امالرصاص
طول حیات : 22 سال
حسين محزونيه در سال 1343 در خانوادهاي متدين و مذهبي در شهر اصفهان پاي به عرصه گيتي نهاد و با تولدش شادي و سرور را به ارمغان آورد. او در سايه محبت و مهرباني والدين دوران كودكي را سپري كرد، مثل بچههاي ديگر با نواخته شدن زنگ مدرسه در پائيزي به ياد ماندني، شكوفههاي دانش را بهاري ديد. او پس از طي دوران دبستان براي امرار معاش، روزها كار ميكرد و شبها درس ميخواند. حسين در سن 14 سالگي همزمان با اوج مبارزات مردمي هنگامي كه به ثمر نشستن نهال انقلاب در تاريخ ايران رقم ميخورد امام خميني، نهضت و قيام او را به خوبي شناخته تا بالاخره شاهد انفجار نور و فجر انقلاب گشت. با صدور فرمان تشكيل بسيج مستضعفين و ارتش بيست ميليوني او نيز مصمم در عضويت اين نهاد مقدس، براي ثبت نام مراجعه كرد اما به لحاظ سن كمش اين امر مقدور نشد اگر چه پس از مدتي با اصرار پدرش او نيز يك بسيجي نام گرفت. حسين با فراگيري فنون دفاع شخصي و رزمي و با شركت در كلاسهاي ايدئولوژي و عقيدتي به سرعت پيشرفت چشمگيري نموده و با توجه به استعداد و علاقه فراوانش، يك مربي مجرب شد و اداره كلاسهاي بسيج را بر عهده گرفت. سپس راهي ديار نور شد. او فقط هنگامي كه مجروح ميشد، براي طي دوران معالجه و بهبودي به اصفهان ميآمد و دوباره كولهبار عشق به شهادت را در هر عمليات با مسئوليت فرماندهي يگان دريایي لشگر رزمي 8 نجف اشرف بر دوش ميگرفت و هر بار در آرزوي شهادت به انتظار مي نشست تا سرانجام در چهارم دي ماه سال 1365 در شب جمعه هنگامي كه آفتاب پشت كوههاي مغرب غروب مي كرد، حسين محزونيه فرمانده يكي از تيپهاي لشگر 8 نجف اشرف با تولد دوبارهاش در جزيره امالرصاص طلوع كرد و همراه با خيل شهداي عمليات كربلاي 4 زائر كوي دوست شد.
منبع:كتاب سرداران سپاه توحيد
خاطراتی از شهید :
اجر صبر
1- كه شاهد آسماني شد.
منبع:كتاب سرداراران سپاه توحيد / راوي: مادر شهيد
روز عاشورايي جزيره
منبع:كتاب سرداراران سپاه توحيد / راوي:خود شهيد
وصيتنامه
منبع:كتاب سرداراران سپاه توحيد
شهيد علي عيدي شرف آبادي
تاريخ تولد :1343
محل تولد :خوزستان /دزفول /بالنجان
تاریخ شهادت : 4/10/1365
محل شهادت :جزيره سهيل
طول مدت حیات :22
مزار شهید :گلزارشهداي صفي آباد
«گلزار شهداي صفيآباد شلوغ است. همه هيجان دارند و مضطرباند. شهيدي روي دستهاي مردم در حال تشييع است و شعار «اين گل پرپر از کجا آمده، از سفر کرببلا آمده» به گوش ميرسد. ميگويند نامش عليست. حسرت را ميشود در چشمهاي دوستانش ديد. سال 1343 در بالنجان (از توابع دزفول) متولد شده است. روحاني بوده و 22 ساله. عمليات کربلاي 4 رشادتهايش را به خوبي به ياد ميآورد. چهارمين روز از ديماه سال 1365 بود که در جزيرهي سهيل در عمليات کربلاي 4 به بزرگترين آرزويش رسيد و به لقاي خدا نايل شد. مردم حال و هواي خاصي دارند، انگار ميتوانند بوي بهشت را حس کنند؛ همه جا را بوي عطر و اسفند فرا گرفته.»
همهي جزييات آن روز را خوب به خاطر دارم. حتي چهرهي آن شهيد بزرگوار را که با عکسي نشان داده شده بود. آه ميکشم و در حاليکه بر سر مزارش نشستهام، از خودش و خدا ميخواهم که کمکم کند تا وفادار باقي بمانم و لياقت اين را داشته باشم که از ادامهدهندگان راهش باشم.
منبع:كتاب سبك بالان ساحل ها صفحه 93
وصيتنامه
شما را سفارش ميکنم به تقوا و اجراي فرمانهاي خدا و ياري نمودن دين خدا و اين که ياوران دين خدا باشيد. شکرگزاري کنيد اين نعمت بزرگ را که در زمان ما است و قدر امام را بدانيد و او را تنها نگذاريد؛ البته برادران، زياد در مورد امام سفارش نمودهاند ولي با اين وضع، هرگز دلم نميآيد دربارهي امام چيزي نگويم چون او را خيلي دوست دارم و او مسکّن دردهاي من بود زيرا وقتي چهرهي او را ميديدم، به ياد خدا ميافتادم و او را مولا و سرور خود بدانيد و فرامين دين او را اجرا کنيد، چون او جانشين فرزند زهراست (سلام الله علیها ).
نميدانم دربارهي او چه بگويم؛ بزرگي او به حدي است که منِ کوچک و ضعيف هرگز نميتوانم او را وصف کنم! از خداي بزرگ شنونده و قادر ميخواهم اگر در اين دنيا موفق به ديدار امام نشدهام، مرا در آخرت جزو اصحاب و ياران او قرار دهد. برادران! اين را بدانيد که الآن امامان در پيشگاه پيامبر به داشتن ياراني چون برادران رزمنده در جبههها و پشت جبههها افتخار ميکنند زيرا هيچ يک از امامان ما ياراني به اين کثرت و با اين همه ايمان نداشتهاند.
برادران! بدانيد که من خيلي آرزو داشتم ولي همهي آنها را در يک چيز خلاصه کردم که همهي آن آروزها، در آن يک چيز بود و آن شهادت است و از خدا ميخواهم که مرا شهيد گرداند.
آري، شهادت براي من مانند بزرگترين هديه است که در دوران زندگي به خود ديدم و اين را به خوبي باور کردهام که تنها راه فرار از مرگ، شهادت است و من وقتي که لغزشي ميکردم و بعد متوجهي آن ميشدم، بيآنکه درد دروني خود را التيام بخشم، آن را به حساب شهادت ميگذاشتم و ميگفتم خدا انشاالله مرا شهيد ميکند و گناهانم را ميبخشد. اين را به خوبي باور کردهام که شهادت، آسانترين و زيباترين راه رسيدن به خداست.
آري، شهادت براي ما شيعيان جز يک تحفهي الهي چيزي نيست. ما پيرو امام بزرگ خود علي (علیه السلام ) هستيم که از خدا آرزوي شهادت ميکرد؛ شهادت سيرهي امامان ماست.
برادران! توصيهي من به شما اين است که قبل از اين که بميريد، بهشتي شويد يعني اخلاق و رفتاري را که بهشتيان در بهشت با هم دارند، با هم داشته باشيد، از بارزترين اخلاق بهشتيان اين است که نسبت به هم مهربان هستند. پس با هم مهربان باشيد.
زياد قرآن بخوانيد و عبادت کنيد و احکام خدا را به جاي بياوريد، زيرا احکام خدا راهنماياني هستند که نميگذارند از صراط مستقيم خارج شويم و ما را تا مقصدمان هدايت ميکنند.... اگر خدا را ناظر کار خود بدانيد، مسئلهي ديگري براي شما پيش نميآيد و هيچوقت دست به گناه نميزنيد. راه شهيدان را برويد و با شرکت در جنگ و جبههي حق، خود را جزو ياران رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) کنيد و اسم خودتان را در اين دفتر بزرگ که به دست رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سّلم) ميرسد، ثبت نماييد. جنگ را مايهي رحمت بدانيد و اين همه گرفتاري اين مملکت، براي امتحان است؛ سعي کنيد که حتماً در اين امتحان با بهترين نمرات، قبول شويد و جبههها را پر کنيد.
و اين را بدانيد که اين انقلاب به پيش ميرود و هر آنچه در سر راه آن باشد و مانع پيشرفت گردد، از بين ميرود به ياري خدا، و دليل آن امدادهاي غيبي است که در جبههها اتفاق ميافتد. خداوند ما را در دنيا به زيارت حسين (علیه السلام ) و در آخرت به شفاعت آن حضرت برساند. خدا نگهدار شما
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
علي عيدي شرفآبادي - 3/11/1361
منبع:کتاب سبک بالان ساحل ها صفحه 93
نقشه عملیات کربلای 4 :
منابع :
http://www.sajed.ir
http://www.daneshju.ir
http://www.sobh.org