دیدگاههای فقهی امام راحل و مقام معظم رهبری درباره امر به معروف

مرتبه اول- این است كه كاری انجام بدهد كه از آن ناراحتی قلبی او از منكر آشكار گردد و اینكه از او می‌خواهد كه معروف را انجام داده ومنكر را ترك نماید، و برای آن درجاتی است: مانند برهم نهادن چشم و عبوسی و گرفتن صورت، ومانند روگرداندن یا پشت كردن به او و از او كنار كشیدن و ترك رابطه با او مانند آن. مسأله 1- در صورت احتمال تأثیر و رفع منكر، واجب است كه بر مرتبه (اول) كه ذكر شد اكتفا شود، و همچنین در همان مرتبه‌اول واجب است به درجه‌ضیف‌تر اكتفا
سه‌شنبه، 3 دی 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دیدگاههای فقهی امام راحل و مقام معظم رهبری درباره امر به معروف
دیدگاههای فقهی امام راحل و مقام معظم رهبری درباره امر به معروف و نهی از منکر(2)
دیدگاههای فقهی امام راحل و مقام معظم رهبری درباره امر به معروف و نهی از منکر(2)

نويسنده: سید امیرحسین کامرانی راد

گفتاری در مراتب امر به معروف و نهی از منکر از منظر امام راحل

همانا برای امر به معروف و نهی از منكر مراتبی است كه در صورت حصول مطلوب از مرتبه‌پائین تر- حتی با احتمال حصول آن- جایز نیست كه به مرتبه‌بالا تعدی نمود.
مرتبه اول- این است كه كاری انجام بدهد كه از آن ناراحتی قلبی او از منكر آشكار گردد و اینكه از او می‌خواهد كه معروف را انجام داده ومنكر را ترك نماید، و برای آن درجاتی است: مانند برهم نهادن چشم و عبوسی و گرفتن صورت، ومانند روگرداندن یا پشت كردن به او و از او كنار كشیدن و ترك رابطه با او مانند آن.
مسأله 1- در صورت احتمال تأثیر و رفع منكر، واجب است كه بر مرتبه (اول) كه ذكر شد اكتفا شود، و همچنین در همان مرتبه‌اول واجب است به درجه‌ضیف‌تر اكتفا گردد و اگر اثر نكرد به درجه‌ضعیفتر بعدی منتقل شود. و انكارش را از مختصر شروع كند و اگر تأثیر نگذاشت مقداری بیشتر كند، مخصوصاً اگر طرف در موقعیتی باشد كه به مانند كارا او هتك می‌شود, كه تعدی از مقدار لازم جایز نیست. پس اگر احتمال می‌دهد كه با برهم گذاشتن چشم كه- مطلب را بفهماند- مطلوب حاصل می‌شود، برایش جایز نیست كه به مرتبه ‌بالاتر تعدی كند.
مسأله 2- اگر رو گرداندن وترك رابطه با او مثلاً، موجب تخفیف یافتن منكر می‌شود- نه از بین بردن آن- و احتمال نمی‌دهد كه امر و نهی زبانی او، در ریشه كن نمودن آن اثر كند و به غیر از آن هم امكان انكار برایش نباشد، اعراض و ترك رابطه واجب می‌باشد.
مسأله 3- اگر در روگردان شدن علمای دین و رؤسای مذهب (اعلی الله كلمتهم) از ستمكاران و پادشاهان ستم, احتمال تأثیر ولو در اینكه ظلمشان كمتر می‌شود، باشد بر آنان واجب است اعراض نمایند. و اگر عكس آن فرض شود به اینكه رابطه و معاشرت ایشان (سلاطین ظالم) موجب كم شدن ظلماشان شود، باید ملاحظه جهات را بنمایند و طرف اهم را ترجیح دهند.
و در صورتی كه محذور دیگری حتی احتمال اینكه معاشرت ایشان موجب شوكت و تقویت آنان, جرأت پیدا كردنشان بر هتك حرمتهای الهی، یا احتمال هتك مقام علم و روحانیت و موجب سوء ظن به علمای دین و رؤسای مذهب نباشد( چنین محذوری نداشته باشد) معاشرت ایشان به این هدف واجب است.
مسأله 4- اگر معاشرت علمای دین و رؤسای مذهب (با ستمكاران) از مصلحت راجحی كه رعایت آن لازم است، خالی باشد، (این معاشرات) برای ایشان جایز نیست مخصوصاً اگر موجب اتهام بر آنان و نسبت دادنشان به اینكه به كارهای ستمكاران راضی می‌باشند، شود.
مسأله 5- اگر در رد كردن هدایای ستمكاران و سلاطین ستم، احتمال تأثیر در تخفیف دادن ظلمشان یا تخفیف دادن جرأتشان در بدعت گذاریها باشد، ردّ آنها واجب است و قبول كردن جایز نیست.
و اگر بر عكس باشد، (یعنی قبول آنها چنین اثری دارد)، بایدجهات (مختلف)- ملاحظه گردد و اهم ترجیح داده شود.
مسأله 6- هماهنگونه كه گذشت اگر در پذیرفتن هدیه‌هایشان تقویتی نسبت به شوكتشان و جرأتشان بر ستمگری و بدعتگزاریهاشان باشد پذیرفتن (هدایا) حرام است، و در صورتی كه احتمال این تقویت داده شود احتیاط, نپذیرفتن است و اگر مطلب به عكس (و در نپذیرفتن چنین اثری) باشد واجب است جهات (گوناگون) ملاحظه و آنچه مهمتر است مقدم داشته شود.
مسأله 7- رضایت به فعل منكر و ترك معروف، حرام است بلكه بعید نیست كه كراهت قلبی داشتن نسبت به آنها واجب باشد، و این كراهت غیر از امر به معروف و نهی از منكر است.
مسأله 8- حرمت رضایت و وجوب كراهت، شرطی ندارد بلكه این (رضایت به فعل حرام، و ترك معروف) حرام، و آن (كراهت نسبت به آنها) در هر حال، واجب می‌باشد.
مرتبه دوم- امر كردن و نهی كردن با زبان
مسأله 1- اگر بداند كه مقصود با مرتبه اول حاصل نمی‌شود در صورت احتمال تأثیر واجب است به مرتبه‌دوم منتقل شود.
مسأله 2- اگر احتمال دهد كه با موعظه و ارشاد و گفتار نرم، مقصود حاصل می‌شود، همان واجب است و تعدی از آن جایز نیست.
مسأله 3- اگر بداند آنچه ذكر شد، اثر ندارد باید به حكم كردن بوسیله امر و نهی منتقل شود و واجب است كه از آرام و آسان‌ترین درجه‌گفتار شروع نماید و اگر تأثیر نكرد به درجه‌شدیدتر از آن با احتمال تأثیر، منتقل شود و تجاوز كردن جایز نیست، مخصوصاً اگر مورد طوری باشد كه فاعل (منكر) با گفتن آن هتك می‌شود.
مسأله 4- اگر از بین بردن منكر و برپا داشتن معروف، متوقف بر غلیظ نمودن گفتار و شدت به خرج دادن در امر و تهدید و ترساندن بر مخالفت آن باشد جایز است، بلكه با اجتناب از دورغ، واجب می‌باشد.
مسأله 5- جایز نیست كه انكار را همراه با حرام و منكر نمایند مانند ناسزا و دروغ و اهانت، ولی اگر منكر از مواردی باشد كه شارع مقدس به آن اهتمام دارد و در هر حال راضی به حصول آن نمی‌باشد مانند قتل نفس محترم و ارتكاب زشتیها و كبائر مهلكه، جایز می‌باشد. بلكه جلوگیری و دفع آن واجب است ولو اینكه مستلزم مانند آنچه ذكر شد (دروغ و اهانت و...) باشد در صورتی كه منع آن متوقف بر اینها باشد.
مسأله 6- اگر بعضی از مراتب گفتار از جهت اذیت و اهانت كمتر از آنچه كه در مرتبه‌اول ذكر شد باشد واجب است به آن اكتفا نماید و مقدم بر آن می‌باشد. پس اگر وعظ و ارشاد با زبان نرم و روی باز، فرضاً مؤثر یا محتمل التأثیر باشد و اذیتش از ترك رابطه و اعراض از او و مانند اینها كمتر باشد، تعدی از آن به اینها جایز نیست، و افراد آمر و مأمور جداً مختلف می‌باشند، پس چه بسا شخصی كه اهانت و اذیت اعراض و ترك رابطه كردن او از جهتی سنگین‌تر و شدیدتر از قول و امرو نهیش می‌باشد.
بنابر این آمر و ناهی باید ملاحظه‌مراتب و افراد را بنمایند، و كار رااز مختصر نمایند تا به مرحله قوی‌تر از آن برسد.
مسأله 7- اگر فرضاً بعضی از درجات مرتبه‌اول با بعضی از مراحل مرتبه دوم مساوی باشد، ترتیبی بین این دو مرتبه نیست؛ بلكه بین آنها مخیر است. پس اگر فرض شود كه اعراض و امر در ایذاء مساویند، و بداند یا احتمال دهد كه هر دو مؤثرند, بین آنها مخیر است و انتقال به مرحله شدیدتر جایز نیست.
مسأله 8- اگر احتمال بدهد كه با جمع نمودن میان بعضی از درجات مرتبه اول یا مرتبه‌دوم یا با جمع نمودن تمام درجات مرتبه‌اول یا مرتبه‌دوم- درجایی كه جمع ممكن می‌باشد- یا جمع نمودن بین مرتبه‌اول و دوم در حدی كه ممكن است، اثر می‌كند و مطلوب حاصل می‌شود، جمع كردن مقداری كه ممكن است واجب می‌باشد. پس اگر بداند بعضی از مراتب اثر ندارد ولی احتمال دهد كه جمع كردن بین درهم كشیدن صورت و عبوسی و ترك رابطه و انكار زبانی كه همراه با درشت نمودن صدا و تهدید و بلند كردن صدا و ترساندن و مانند اینها، اثر می‌بخشد، واجب است جمع نماید.
مسأله 9- اگر جلوگیری منكر یا به پاداشتن معروفی متوقف بر متوسل شدن به ظالم باشد تا گناهكار را از معصیت دور كند، جایز است، بلكه اگر خاطرش آسوده باشدكه ظالم از مقتضای تكلیف تعدی نمی‌كند، (توسل به او) واجب است. و بر ظالم واجب است كه آن را قبول كند، بلكه جلوگیری منكر بر ظالم، مثل غیر او واجب- است. و بر او واجب است آنچه را كه رعایت آن بر دیگران لازم است، رعایت نماید كه از مختصر- شروع نماید سپس به شدیدتر منتقل شود.
مسأله 10- اگر مطلوب، از یك نفر با مرتبه‌ضعیف، و از نفر دیگر با مرتبه‌بالاتر از آن حاصل شود ظاهر آن است كه آنچه تكلیف هر یك از آنها است بطور كفایی بر هر دو واجب است، و واجب نیست به كسی كه مطلوب، با مرتبه‌ضعیف از ناحیه‌او حاصل می‌شود واگذار نماید.
مسأله 11- اگر انكار شخصی در كم كردن منكر مؤثر است و انكار شخص دیگر در جلوگیری از آن اثر دارد بر هر كدام واجب است كه به تكلیف خود عمل نمایند.
ولی اگر دومی به تكلیف خود عمل نمود و منكر را ریشه كن ساخت (تكلیف) از دیگری ساقط می‌شود، به خلاف آنكه اولی قیام كند كه از منكر كاسته می‌شود؛ كه با فعل او، تكلیف دومی ساقط نمی‌شود.
مسأله 12- اگر با علم اجمالی بداند كه انكار، با یكی از دو مرتبه مؤثر است, واجب است با مرتبه‌پائین انكار نماید پس اگر مطلوب با آن حصول نشد به مرحله بالاتر منتقل شود.
مرتبه سوم- این است كه انكار با دست باشد.
مسأله 1- اگر بداند یا مطمئن شود كه مطلوب با دو مرتبه سابق حاصل نمی‌شود واجب است به مرتبه‌سوم منتقل شود.
و آن (عبارت از) اعمال قدرت است، و البته باید مراعات مختصر آن و- سپس بالاتر از آن را بنماید.
مسأله 2- اگر برایش ممكن باشدكه بین او و منكر حایل شود، در صورتی كه جلوگیری این چنینی، محذور كمتری از غیر آن داشته باشد، واجب است به آن اكتفا نماید.
مسأله 3- اگر حائل شدن (میان فاعل و منكر) متوقف بر تصرفی در فاعل یا در وسیله‌كار او باشد- مانند اینكه بر گرفتن دست او یا پرت كردنش یا تصرف در كاسه ‌او كه شراب در آن است یا چاقوی او و مانند اینها، متوقف باشد- ( این تصرف) جایز بلكه واجب است.
مسأله 4- اگر جلوگیری از منكر متوقف بر داخل شدن به خانه یا ملك او و تصرف در اموال او مانند فرش و رختخوابش باشد، در صورتی كه منكر از امور مهمی باشد كه مولا در هر حال راضی به خلاف آن نیست، مثل قتل نفس محترمه (داخل شدن و تصرف كردن) جایز است. و در غیر این گونه موارد، اشكال است؛ اگر چه بعضی از مراتب آن در بعضی از منكرات، بعید نیست.
مسأله 5- اگر دفع منكر به وقوع ضرری بر فاعل منجر شود مانند شكستن كاسه یا چاقوی او بطوری كه از لوازم دفع منكر باشد، بعید نیست ضامن نباشد.
ولی اگر ضرری از ناحیه‌مرتكب گناه، بر آمر و ناهی برسد (هم) ضامن و (هم) معصیت كار است.
مسأله 6- اگر مثلاً شیشه‌ای را كه در آن شراب است یا صندوقی را كه در آن آلات قمار می‌باشد بشكند كه از لوازم جلوگیری از منكر نباشد، ضامن می‌باشد و كار حرامی كرده است.
مسأله 7- اگر در جلوگیری از منكر، از مقدار لازم تجاوز كند و به ضرری بر فاعل منكر منجر شود ضامن می باشد؛ و تجاوزش حرام است.
مسأله 8- اگر حائل شدن میان فاعل و گناه متوقف بر حبس كردنش در جایی، یا مانع خروج او از منزلش شدن، باشد جایز بلكه واجب است؛ (البته) با مراعات الایسر فالأیسر والاسهل فالاسهل (كه ابتداء كمترین و آسانترین مرحله را و در صورتی كه موثر نشد به تدریج مرحله بالاتر را اجرا كند). و ایذاء او و تنگ گرفتن در زندگی بر او جایز نیست.
مسأله 9- اگر هدف (جلوگیری از گناه) جز با تنگ گرفتن و ایجاد حرج بر او، حاصل نشود ظاهر آن است كه با مراعات الایسر فالایسر جایز بلكه واجب است.
مسأله 10- اگر مطلوب جز با زدن و آسیب رساندن حاصل نشود ظاهر آن است كه با مراعات الایسر فالایسر و الاسهل فالاسهل، جایز باشند. و سزاوار است كه از فقیه جامع الشرایط اذن گرفته شود؛ بلكه این اذن گرفتن، در حبس كردن و ایجاد حرج بر او (هم) سزاوار است.
مسأله 11- اگر انكار موجب شود كه به مجروح شدن یا قتل كشانده شود، بنابر اقوی بدون اذن امام (علیه السلام) جایز نیست، و در این زمان فقیه جامع الشرایط- با وجود شرایط- جای امام (علیه السلام) است.
مسأله 12- اگر منكر از چیزهایی باشد كه مولا در هر حال به وجود آن راضی نیست، مانند قتل نفس محترمه، جلوگیری از آن جایز بلكه واجب است، ولو اینكه به جرح فاعل یا قتل او كشانده شود. بنابراین این دفاع نمودن از نفس محترمه با جرح فاعل یا قتل او- در صورتی كه به غیر آن ممكن نباشد- واجب است بدون اینكه با حصول شرایط احتیاج به اذن امام (علیه السلام) یا فقیه باشد.
بنابراین اگر شخصی به دیگری هجوم بیاورد تا او را بكشد جلو او را گرفتن- ولو به اینكه- شخص مهاجم كشته شود- در صورتی كه ایمن از فساد باشد، واجب است، و در این صورت بر قاتل چیزی نیست.
مسأله 13- در صورتی كه دفع او با مجروح ساختن ممكن باشد تعدی به قتل جایز نیست، و باید در جرح مراعات الایسر فالایسر را بنماید، پس اگر تعدی كرد، ضامن است كما اینكه اگر از ناحیه ‌فاعل گناه جرحی وارد شود ضامن است و یا به قتل برسد از او قصاص می شود.
مسأله 14- سزاوار است كه آمر به معروف و ناهی از منكر، در امر و نهی و مراتب انكارش مانند پزشك معالج مهربان و پدر با شفقت كه مراعات مصلحت مرتكب را می‌نماید، باشد. و انكارش لطف و رحمت برای او خصوصاً، و برای امت عموماً باشد، و قصدش را فقط برای خدای متعال و رضایت او قرار دهد، و این كارش را از آلودگیهای هواهای نفسانی و اظهار بزرگی خالص نماید، و نفس خودش را منزه نداند و برای آن بزرگی یا برتری بر مرتكب نبیند. كه چه بسا برای شخص مرتكب گناه ولو گناهان كبیره باشد, صفات خوب نفسانی باشد كه مورد رضایت خدا می‌باشند و خداوند متعال او را بخاطر این صفات دوست دارد، اگر چه كار (گناه) او مورد بغض خداوند می‌باشد، و چه بسا آمر و ناهی عكس او باشد اگر چه بر خودش پوشیده است.
مسأله 15- از عظیم ترین مصادیق امر به معروف ونهی از منكر، و شریفترین و دقیقترین و شدیدترین آنها از نظر تأثیر، و دلنشین‌ترین آنها مخصوصاً اگر آمر و ناهی از علمای دین و رؤسای مذهب (اعلی الله كلمتهم) باشد، آن است كه از شخصی صادر شود كه خودش لباس معروف را چه واجب و چه مستحبش را پوشیده (و به آن عمل كرده) باشد و از منكر (و حرام) بلكه از مكروه دور باشد، و به اخلاق انبیاء و اهل معنویت متخلّق باشد واز اخلاق بیخردان و اهل دنیا منزه باشد تا آنكه با كار و روش و اخلاقش آمر وناهی باشد و مردم به او اقتداء نمایند (و او را الگو قرار دهند). و اگر- العیاذ‌بالله- خلاف این باشد، و مردم ببینند عالمی كه ادعای جانشینی انبیاء و رهبری امت را دارد، به آنچه می‌گوید عمل نمی‌كند، این وضع، موجب ضعیف شدن عقیده‌مردم و جرأت آنان بر گناهان و بدگمانی آنها به علمای صالح گذشته، می‌شود، پس بر علماء و مخصوصاً بر روسای مذهب است كه از مواضع تهمت اجتناب كنند. و بزرگترین موارد تهمت، نزدیك شدن به پادشاهان ستم و رؤسای ستمگر می‌باشد؛ و بر امت اسلامی است كه اگر عالمی را این چنین دیدند (كه به آنان نزدیك شده است)، در صورت احتمال صحت(كه مثلاً به قصد كم كردن ظلم ایشان نزدیك گشته) كار او را حمل بر صحت نمایند و گرنه از او اعراض نمایند، و او را كنار بگذارند؛ زیرا او غیر روحانی است كه به لباس روحانیین در آمده است، وشیطانی است كه در لباس علما است. پناه می‌بریم به خدا از مانند او واز شر او بر اسلام.

**************
استفتائات مقام معظم رهبری(مدظله العالی)
شرائط وجوب امر به معروف و نهی از منكر

س 1053: اگر امر به معروف و نهی از منكر مستلزم بی آبروئی كسی كه واجب را ترك كرده و یا فعل حرام را به جا آورده باشد، و موجب كاسته شدن احترام او در برابر مردم گردد، چه حكمی دارد؟
ج: اگر در امر به معروف و نهی از منكر، شرائط و آداب آن رعایت شود و از حدود آن تجاوز نشود، اشكال ندارد.
س 1054: بنابر اینكه وظیفه مردم در امر به معروف و نهی از منكر در نظام جمهوری اسلامی، اكتفا به امر به معروف و نهی از منكر زبانی است و مراتب دیگر آن بر عهده مسئولین است، آیا این نظریه، حكم از طرف دولت است یا فتوی؟
ج: فتوای فقهی است.
س 1055: آیا در مواردی كه راه جلوگیری از وقوع منكر منحصر به ایجاد مانع بین فعل حرام و فاعل آن، و آن هم متوقف بر كتك زدن وی یا زندانی كردن و سخت گرفتن بر او و یا تصرف در اموال وی هر چند با تلف كردن آن باشد، می‌توان بدون كسب اجازه از حاكم، اقدام به آن از باب نهی از منكر نمود؟
ج: این موضوع حالات و موارد مختلفی دارد، به طور كلی مراتب امر به معروف و نهی از منكر، اگر متوقف بر تصرف در نفس یا مال كسی كه فعل حرام را بجا آورده نباشد، احتیاج به كسب اجازه از كسی ندارد، بلكه این مقدار بر همه مكلّفین واجب است. ولی مواردی كه امر به معروف و نهی از منكر متوقف بر چیزی بیشتر از امر و نهی زبانی باشد، اگر در سرزمینی باشد كه دارای نظام و حكومت اسلامی است و به این فریضه اسلامی اهمیت داده می‌شود، احتیاج به اذن حاكم و مسئولین ذیربط و پلیس محلی و دادگاههای صالح دارد.
س 1056: اگر نهی از منكر در امور بسیار مهم مانند حفظ نفس محترمه، متوقف بر كتك زدنی كه منجر به زخمی شدن مهاجم و احیانا قتل او باشد، آیا در این موارد هم اذن حاكم شرط است؟
ج: اگر حفظ نفس محترمه و جلوگیری از وقوع قتل، مستلزم دخالت فوری و مستقیم باشد، جائز بلكه شرعا از باب وجوب حفظ جان نفس محترمه واجب است و از جهت ثبوتی متوقف بر كسب اجازه از حاكم و یا وجود امر به آن نیست، مگر آنكه دفاع از نفس محترمه متوقف بر قتل مهاجم باشد كه صورتهای متعددی دارد كه احكام آنها هم ممكن است متفاوت باشد.
س 1057: كسی كه می‌خواهد شخصی را امر به معروف و نهی از منكر نماید، آیا باید قدرت بر آن را داشته باشد؟ در چه زمانی امر به معروف و نهی از منكر بر او واجب می‌شود؟
ج: آمر به معروف و نهی كننده از منكر باید عالم به معروف و منكر باشد، و همچین بداند كه فاعل منكر هم به آن علم دارد و در عین حال عمداً و بدون عذر شرعی مرتكب آن می‌شود، و زمانی اقدام به امر و نهی واجب می شود كه احتمال تأثیر امر به معروف و نهی از منكر در مورد آن شخص داده شود، و ضرری برای خود او نداشته باشد، و در این مورد باید تناسب بین ضرر احتمالی و اهمیت معروفی را كه به آن امر می‌نماید یا منكری كه از آن نهی می‌كند، ملاحظه نماید. در غیر این صورت، امر به معروف و نهی از منكر بر او واجب نیست.
س 1058: اگر یكی از اقوام انسان مبادرت به ارتكاب معصیت كند و نسبت به آن لاابالی باشد، تكلیف ما نسبت به رابطه با او چیست؟
ج: اگر احتمال بدهید كه ترك معاشرت با او موقتا موجب خودداری او از ارتكاب معصیت می‌شود، به عنوان امر به معروف و نهی از منكر واجب است، و در غیر این صورت، قطع رحم جایز نیست.
س 1059: آیا ترك امر به معروف و نهی از منكر بر اثر ترس از اخراج از كار، جایز است؟ مثلاً با اینكه می‌بیند مسئول یكی از مراكز آموزشی كه با طبقه جوان در دانشگاه ارتباط دارد، مرتكب اعمال خلاف شرع می‌شود و یا زمینه ارتكاب گناه در آن مكان را فراهم می‌آورد. اگر او را نهی از منكر نماید ترس آن دارد كه از طرف مسئول, مقدمات اخراج او از كار فراهم شود.
ج: به طور كلی اگر خوف دارد كه در صورت اقدام به امر به معروف و نهی از منكر ضرر قابل توجهی متوجه خود او شود، انجام آن واجب نیست.
س 1060: اگر در بعضی از محیطهای دانشگاهی معروف ترك شود و معصیت رواج پیدا كند و شرائط امر به معروف و نهی از منكر هم وجود داشته باشد و امر كننده به معروف و نهی كننده از منكر شخصی مجرّد باشد كه هنوز ازدواج نكرده است آیا به خاطر مجرّد بودن، امر به معروف و نهی از منكر از او ساقط می‌شود یا خیر؟
ج: اگر موضوع و شرائط امر به معروف و نهی از منكر محقق باشد، تكلیف شرعی و وظیفه واجب اجتماعی و انسانی همه مكلفین است، و حالت‌های مختلف مكلّف مانند مجرّد یا متأهل بودن در آن تأثیر ندارد، و به صرف اینكه مكلّف مجرد است، تكلیف از او ساقط نمی‌شود.
س 1061: اگر شخصی دارای نفوذ و موقعیت اجتماعی خاصی باشد كه اگر بخواهد می‌تواند بر معترضین به خود ضرر وارد سازد، و شواهدی هم دلالت كند بر اینكه وی مرتكب گناه و كارهای خلاف و دروغگوئی می‌شود، با این وضع، آیا جایز است امر به معروف و نهی از منكر را در مورد او ترك كنیم یا اینكه با وجودترس از ضرر رساندن او، واجب است او را امر به معروف و نهی از منكر كنیم؟
ج: اگر ترس از ضرر منشاء عقلائی داشته باشد، مبادرت به امر به معروف و نهی از منكر واجب نیست، بلكه تكلیف از شما ساقط می‌شود. ولی سزاوار نیست كسی به مجرد ملاحظه مقام كسی كه واجب را ترك كرده و یا مرتكب فعل حرام شده و یا به مجرد احتمال وارد شدن ضرر كمی از طرف او، تذكر و موعظه به برادر مؤمن خود را ترك كند.
س 1062: گاهی در اثنای امر به معروف و نهی از منكر مواردی پیش می‌آید كه شخص گناهكار بر اثر عدم آگاهی از واجبات و احكام اسلامی، با نهی از منكر، نسبت به اسلام بدبین می‌شود، و اگر هم او را به حال خود رها كنیم، زمینه فساد و ارتكاب گناه توسط دیگران را فراهم می‌كند، تكلیف ما در این موارد چیست؟
ج: امر به معروف و نهی از منكر با رعایت شرائط آن یك تكلیف شرعی عمومی برای حفظ احكام اسلام و سلامت جامعه است، و مجرد توهم اینكه موجب بدبینی فاعل منكر یا بعضی از مردم نسبت به اسلام می‌گردد، باعث نمی‌شود كه این وظیفه بسیار مهم ترك شود.
س 1063: اگر مأمورانی كه از طرف دولت وظیفه جلوگیری از فساد را بر عهده دارند، در انجام وظیفه خود كوتاهی كنند، آیا خود مردم می‌توانند اقدام به این كار كنند؟
ج: دخالت اشخاص دیگر در اموری كه از وظایف نیروهای امنیتی و قضائی محسوب می‌شود، جایز نیست، ولی مبادرت مردم به امر به معروف و نهی از منكر با رعایت حدود وشرائط آن، اشكال ندارد.
س 1064: آیا وظیفه افراد در امر به معروف و نهی از منكر این است كه فقط به امر به معروف و نهی از منكر زبانی اكتفا كنند؟ و اگر اكتفا به تذكر زبانی واجب باشد، این امر با آنچه در رساله‌های عملیه بخصوص تحریرالوسیله آمده است، منافات دارد، و اگر مراتب دیگر امر به معروف و نهی از منكر هم برای افراد در موارد لزوم جایز باشد، آیا در صورت نیاز می‌توان همه مراتب مذكور در تحریرالوسیله را انجام داد؟
ج: با توجه به اینكه در زمان حاكمیت و اقتدار حكومت اسلامی می‌توان مراتب دیگر امر به معروف و نهی از منكر را كه بعد از مرحله امر و نهی زبانی هستند، به نیروهای امنیتی داخلی (پلیس) و قوه قضائیه واگذار كرد، بخصوص در مواردی كه برای جلوگیری از ارتكاب معصیت چاره‌ای جز اعمال قدرت از طریق تصرف در اموال كسی كه فعل حرام انجام می‌دهد یا تعزیر و حبس او و مانند آن نیست، در چنین زمانی با حاكمیت و اقتدار چنین حكومت اسلامی، واجب است مكلفین در امر به معروف و نهی از منكر به امر و نهی زبانی اكتفا كنند، و در صورت نیاز به توسل به زور، موضوع را به مسئولین ذیربط در نیروی انتظامی و قوه قضایه ارجاع دهند و این منافاتی با فتاوای امام را حل «قدس سره» در این رابطه ندارد. ولی در زمان و مكانی كه حاكمیت و اقتدار با حكومت اسلامی نیست، بر مكلفین واجب است كه در صورت وجود شرائط، جمیع مراتب امر به معروف و نهی از منكر را با رعایت ترتیب آنها تا تحقق غرض انجام دهند.
س 1065: بعضی از رانندگان از نوارهای موسیقی غنا و حرام استفاده می‌كنند و علی‌رغم نصیحت‌ها و راهنمائی‌ها آن را خاموش نمی‌كنند، خواهشمندیم نحوه برخورد مناسب با این موارد و این افراد را بیان فرمائید. آیا برخورد شدید با آنان جایز است یا خیر؟
ج: با تحقق شرائط نهی از منكر، بر شما بیشتر از نهی زبانی از منكر واجب نیست، و در صورتی كه مؤثر واقع نشود، واجب است كه از گوش دادن به غنا و موسیقی حرام اجتناب كنید، و اگر به طور غیر ارادی صدای موسیقی حرام و غنا به گوش شما برسد، چیزی بر شما نیست.
س 1066: من در یكی از بیمارستانها به كار مقدس پرستاری مشغولم، گاهی در بعضی از قسمت‌های محل كارم ملاحظه می‌كنم كه تعدادی از بیماران به نوارهای موسیقی مبتذل و حرام گوش می‌دهند. من آنان را نصیحت می‌كنم كه این كار را نكنند و بعد از نصیحت مجدد آنان، چنانچه بی‌اثر باشد، نوار را از ضبط صوت بیرون آورده و پس از پاك كردن، آن را به آنان بر می‌گردانم، آیا اینگونه برخورد جایز است یا خیر؟
ج: محو محتویات باطل برای جلوگیری از استفاده حرام از نوار، جایز است، ولی این كار منوط به اجازه مالك یا حاكم شرع است.
س 1067: از بعضی از منازل صدای موسیقی شنیده می‌شود كه معلوم نیست جایز است یا خیر، و گاهی صدای آن بلند است به طوری كه باعث اذیت و آزار مؤمنین می‌شود، وظیفه ما در برابر آن چیست؟
ج: تعرض به داخل خانه‌های مردم جایز نیست، و امر به معروف و نهی از منكر متوقف بر تشخیص موضوع و تحقق شرائط آن است.
س 1068: امر و نهی زنانی كه حجاب كامل ندارند، چه حكمی دارد، و در صورتی كه انسان هنگام نهی زبانی از تحریك شهوت خود بترسد، چه حكمی دارد؟
ج: نهی از منكر متوقف بر نگاه با ریبه به زن نامحرم نیست، و بر هر مكلف واجب است كه از حرام اجتناب كند، بخصوص زمانی كه مبادرت به انجام فریضه نهی از منكر می‌باشد.
س 1069: وظیفه فرزند در برابر پدر و مادر و یا زن در برابر شوهرش، اگر خمس یا زكات اموال را نپردازد، چیست؟ آیا برای آنان تصرف در مالی كه خمس یا زكات آن پرداخت نشده و مخلوظ به حرام است با توجه به تأكیدات وارد در روایات مبنی بر عدم استفاده از آن، به سبب آلوده كردن روح انسان جایز است؟
ج: بر آنان واجب است كه هنگام مشاهده ترك معروف یا انجام حرام توسط پدر و مادر یا شوهر، به امر به معروف و نهی از منكر در صورت تحقق شرایط آن مبادرت كنند، ولی تصرف در اموال آنان اشكال ندارد، مگر آنكه یقین به وجود خمس یا زكات در خصوص مالی كه مصرف می‌كنند، داشته باشند، كه در این صورت واجب است كه از ولی امر خمس و زكات نسبت به آن مقدار اجازه بگیرند.
س 1070: روش مناسبی كه بهتر است فرزند در برابر پدر و مادری كه بر اثر عدم اعتقاد كامل به تكالیف دینی، به آنها اهمیت نمی‌دهند، اتخاذ نماید، كدام است؟
ج: واجب است كه با زبان نرم و مراعات احترام ایشان به عنوان پدر و مادر، آنان را امر به معروف و نهی از منكر كند.
س 1071: برادر من مسائل شرعی و اخلاقی را رعایت نمی‌كند و تاكنون نصیحت در او تأثیری نداشته است، وظیفه من هنگام مشاهده رفتارهای او چیست؟
ج: واجب است از اعمال خلاف شرع وی اظهار تنفر كنید و او را به هر روش برادرانه‌ای كه مفید و مؤثر می‌دانید، موعظه كنید، ولی قطع رحم، جائز نیست.
س 1072: رابطه با اشخاصی كه در گذشته مرتكب اعمال حرامی مانند شرب خمر شده‌اند، چگونه باید باشد؟
ج: معیار وضعیت فعلی اشخاص است. اگر از آنچه انجام داده‌اند، توبه كرده باشند، معاشرت با آنان مانند معاشرت با سایر مؤمنین است. ولی كسی كه در حال حاضر هم مرتكب حرام می‌شود، باید او را از طریق نهی از منكر از آن كار منع كرد، و اگر از انجام فعل حرام اجتناب نمی‌كند مگر با دوری جستن از او، قطع رابطه و ترك معاشرت با وی از باب نهی از منكر واجب می‌شود.
س 1073: با توجه به هجوم مستمر فرهنگ غربی كه در تضاد بااخلاق اسلامی است، و رواج بعضی از عادتهای غیر اسلامی، مثل به گردن آویختن صلیب طلائی توسط بعضی از مردان، و یا استفاده بعضی از زنان از مانتو با رنگ‌های زننده، و یا استفاده بعضی از مردان وزنان از زیورآلات و عینك‌های تیره و ساعت هائی كه جلب نظر می‌كند و استفاده از آنها نزد عرف مردم قبیح است، وعده‌ای از آنها حتی بعد از امر به معروف و نهی از منكر هم اصرار بر كار خود دارند، امیدوارم حضرتعالی روشی را كه باید در برابر این فراد در پیش گرفت، بیان فرمائید.
ج: پوشیدن طلا یا آویختن آن به گردن بر مردان مطلقا حرام است، و پوشیدن لباسهائی كه از نظر دوخت یا رنگ یا غیر آن تقلید و ترویج فرهنگ مهاجم غیر مسلمانان د رنظر عرف محسوب می‌شود، جایز نیست. همچنین استفاده از زیور آلاتی كه استعمال آن تقلید از فرهنگ تهاجمی دشمنان اسلام و مسلمین محسوب شود، جایز نیست، و بر دیگران واجب است كه در برابر اینگونه مظاهر فرهنگی تقلیدی از بیگانگان مبادرت به نهی از منكر زبانی كنند.
س 1074: گاهی مشاهده می‌كنیم كه دانشجوی دانشگاهی و یا كارمندی مرتكب فعل حرام می‌شود، حتی بعد از تذكرات و راهنمائی‌های مكرر هم از كار خود دست برنمی‌دارد، بلكه بر انجام كارهای زشت كه باعث ایجاد جو فاسد در دانشگاه است، اصرار می‌ورزد، نظر شریف جنابعالی درباره إعمال بعضی از مجازاتهای اداری مؤثر مثل ثبت در پرونده آنها چیست؟
ج: با مراعات نظام داخلی دانشگاه اشكال ندارد، و بر جوانان عزیز لازم است كه مسأله امر به معروف و نهی از منكر را جدی گرفته و شرائط و احكام شرعی آن را به دقت بیاموزند و این اصل را عام و فراگیر نموده و روش‌های اخلاقی و مؤثر را برای تشویق فعل معروف و جلوگیری از ارتكاب محرمات به كار بگیرند، و از استفاده از آن برای اغراض شخصی باید خودداری نمایند و بدانند كه این راه بهترین و مؤثرترین روش برای ترویج كار خیر و جلوگیری از شرّ است. خداوند شما را به آنچه رضای او در آن است، موفق بدارد.
س 1075: آیا جواب ندادن به سلام كسی كه فعل حرام انجام می‌دهد، برای تنبیه او جایز است؟
ج: جواب سلام مسلمان شرعا واجب است، ولی اگر خودداری از جواب سلام به قصد نهی از منكر، عرفا نهی و منع صدق كند، جایز است.
س 1076: اگر برای مسئولین به طور قطعی ثابت شود كه بعضی از كارمندان ادارات در خواندن نماز كوتاهی كرده و یا اصلاً نماز خوانند و نصیحت و راهنمایی هم تأثیری نداشته باشد، در برابر اینگونه افراد چه وظیفه‌ای دارند؟
ج: در عین حال واجب است كه از تأثیر مداومت بر امر به معروف و نهی از منكر با رعایت شرائط آن غفلت نكنند، در صورت ناامیدی از تأثیر امر به معروف نسبت به آنان، اگر بر حسب مقررات قانونی محروم ساختن اینگونه افراد از مزایای شغلی مجاز باشد، باید در مورد آنان اجرا شود و به آنان تذكر هم داده شود كه این محرومیت بر اثر سستی و كوتاهی‌شان در انجام این فریضه الهی اتخاذ شده است.
س 1077: خواهرم مدتی است با مردی ازدواج كرده كه نماز نمی‌خواند و چون همیشه در جمع , حضور دارد، مجبور به صحبت و معاشرت با وی هستم و گاهی بنا به درخواست خودش او را در بعضی از كارها كمك می‌كنم، سؤال من این است كه آیا شرعا برای من سخن گفتن با وی و معاشرت و یاری كردن او جایز است؟ و نسبت به او چه تكلیفی دارم؟
ج: بر شما به جز مداومت بر امر به معروف و نهی از منكر، در صورت تحقق شرائط آن، چیزی واجب نیست، و معاشرت و یاری كردن او اگر سبب تشویق بیشتر او بر ترك نماز نباشد، اشكال ندارد.
س 1078: اگر رفت و آمد و معاشرت علمای اعلام با ظالمین و سلاطین جور باعث كاهش ظلم شان شود، آیا جایز است یا خیر؟
ج: اگر برای عالم در این موارد ثابت شود كه ارتباط او با ظالم منجر به منع ظلم او می‌شود و در نهی وی از منكر مؤثر است و یا مسأله مهمی مستلزم اهتمام و پیگیری آن نزد ظالم باشد، اشكال ندارد.
ج: وظیفه شما فراهم نمودن زمینه اصلاح او به هر وسیله ممكن است، و بایداز هر گونه خشونت كه حاكی از بداخلاقی و ناسازگاری شما باشد، خودداری كنید، و اطمینان داشته باشید كه شركت در مجالس دینی و رفت و آمد با خانواده‌های متدین تأثیر بسیار زیادی در اصلاح او دارد.
س 1080: اگر مرد مسلمانی با استناد به قرائنی اطلاع پیدا كند كه همسرش با اینكه چندین فرزند دارد، به طور پنهانی مرتكب اعمال خلاف عفت می‌شود، ولی دلیل شرعی برای اثبات آن مثل شاهدی كه حاضر به شهادت دادن باشد، در اختیار ندارد. با توجه به اینكه فرزندان او تحت تربیت چنین زنی هستند، رفتار وی با او چگونه باید باشد؟ در صورت شناسایی فرد یا افرادی كه مرتكب این عمل شنیع و مخالف احكام الهی شده‌اند، با توجه به اینكه ادلّه قابل ارائه به دادگاه شرعی بر علیه‌شان وجود ندارد، چگونه باید با آنان برخورد كرد؟
ج: واجب است از سوء ظن و استناد به قرائن و شواهد ظنی اجتناب شود، و در صورت احراز ارتكاب فعلی كه شرعا حرام است، جلوگیری از آن از طریق تذكر و نصیحت و نهی از منكر واجب است، و اگر نهی از منكر مؤثر نباشد، در صورت وجود دلائل اثبات كننده، می‌توان به مراجع قضائی مراجعه كرد.
س 1081: آیا دختر می‌تواند پسر جوانی را راهنمائی كرده و با رعایت موازین اسلامی به او در درس و غیر آن كمك كند؟
ج: در فرض سؤال اشكال ندارد، ولی باید از فریب و سوسه‌های شیطانی جدا پرهیز شود، و احكام شرع در این رابطه مانند خلوت نكردن با اجنبی مراعات گردد.
س 1082: اگر كاركنان ادارات و مؤسسات در محل كار خود ارتكاب تخلفات اداری و شرعی را توسط مسئولین مافوق مشاهده كنند، چه وظیفه‌ای دارند؟ اگر كارمندی خوف داشته باشد كه در صورت مبادرت به نهی از منكر ضرری از طرف مسئولین بالاتر متوجه اوشود، آیا تكلیف از او ساقط می‌شود؟
ج: اگر شرائط امر به معروف و نهی از منكر وجود داشته باشد، باید امر به معروف و نهی از منكر كنند، در غیر این صورت تكلیفی در آن مورد ندارند. همچنین با وجود خوف از ضرر هم تكلیف از آنان ساقط می‌شود، این حكم در مواردی است كه حكومت اسلامی حاكم نباشد. ولی با وجود حكومت اسلامی كه اهتمام به اجرای این فریضه الهی دارد، بر كسی كه قادر بر امر به معروف و نهی از منكر نیست، واجب است كه نهادهای مربوطه را كه از طرف حكومت برای این كار اختصاص یافته‌اند، مطلع نماید و تا كنده شدن ریشه‌های فاسد كه فسادآور هم هستند، موضوع را پیگیری كند.
س 1083: اگر در یكی از اداره‌های دولتی اختلاس از بیت‌المال صورت بگیرد و این اختلاس استمرار داشته باشد و شخصی این توانائی را در خود ببیند كه اگر مسئولیت آن اداره را بر عهده بگیرد، می تواند این وضع را اصلاح كند، و این كار هم فقط از طریق دادن رشوه به یكی از كسانی كه مسئول آن هستند، امكان‌پذیر است, آیا دادن رشوه برای جلوگیری از اختلاس در بیت‌المال، كه در حقیقت دفع افسد به فاسداست، جایز است یا خیر؟
ج: وظیفه اشخاصی كه از تخلفات قانونی مطلع می‌شوند، نهی از منكر با رعایت شرائط و ضوابط شرعی آن است، و توسل به رشوه و راههای غیر قانونی برای هر عملی هر چند به منظور جلوگیری از فساد، جایز نیست، البته، با فرض وقوع چنین عمل خلاف شرع و قانون در كشوری كه نظام اسلامی بر آن حاكم است، وظیفه مردم به مجرد عجز شخصی از امر به معروف و نهی از منكر ساقط نمی‌شود، بلكه واجب است كه به نهادهای مربوط اطلاع داده و موضوع را پیگیری نمایند.
س 1084: آیا منكرات امور نسبی هستند تا با مقایسه محیط دانشگاه مثلاً با محیطهای بدتر از آن، نهی از منكر نسبت به بعضی از منكرات ترك شود و جلوی آن به دلیل اینكه نسبت به سایر منكرات حرام و منكر محسوب نمی‌شود، گرفته نشود؟
ج: منكرات از این جهت كه منكر هستند، فرقی بین آنها نیست، ولی در عین حال ممكن است كه بعضی ا زآنها در مقایسه با منكرات دیگر دارای حرمت شدیدتری باشد. به هر حال نهی از منكر برای كسی كه شرائط آن را احراز كرده، یك وظیفه شرعی است و ترك آن جایز نیست، و در این حكم بین منكرات و محیطهای دانشگاهی و غیر دانشگاهی تفاوتی وجود ندارد.
س 1085: مشروبات الكلی كه در حوزه‌های مأموریتی متخصصین بیگانه كه گاهی در بعضی از مؤسسات كشور اسلامی كار می‌كنند، یافت می‌شود و آن را در منازل یا محل اختصاصی سكونت خودتناول می‌كنند، و همچنین آماده كردن گوشت خوك و خوردن آن توسط آنان چه حكمی دارد؟ و ارتكاب اعمال منافی عفت و ارزشهای حاكم بر مردم، توسط آنان دارای چه حكمی است؟ مسئولین كارخانه‌ها و اشخاصی كه با آنان در ارتباط هستند، چه تكلیفی دارند؟ بعد از اعلام به مسئولین كارخانه‌ها و نهادهای مربوطه د رآن استان، اگر هیچگونه اقدامی انجام ندهند، تكلیف چیست؟
ج: بر مسئولین مربوطه واجب است كه به آنان دستور دهند كه از تظاهر به اموری مثل شرابخواری، خوردن گوشت‌های حرام خودداری كنند و آنان را از خوردن علنی آنها منع نمایند. ولی اموری كه با عفت عمومی منافات دارد، به هیچ وجه نباید به آنان اجازه انجام آن داده شود، به هر حال، از طرف مسئولین مربوطه باید تدابیر مناسبی در این باره اتخاذ شود.
س 1086: بعضی از برادران برای امر به معروف و نهی از منكر و نصیحت و ارشاد به مكانهایی می‌روند كه ممكن است زنان بی‌حجاب در آنجا حضور داشته باشند، آیا از آنجا كه برای امر به معروف به آنجا رفته‌اند، نگاه كردن به زنهای بی حجاب برای آنان جایز است؟
ج: نگاه اول اگر بدون قصد باشد، اشكال ندارد، ولی نگاه عمدی به غیر از صورت و دست‌ها تا مچ جایز نیست، هر چند به قصد امر به معروف باشد.
س 1087: وظیفه جوانان مؤمن در دانشگاههای مختلط در برابر مفاسدی كه در بعضی از آن مكانها مشاهده می‌كنند، چیست؟
ج: بر آنان واجب است كه ضمن دوری جستن از ابتلا به مفاسد، در صورت تمكّن و تحقق شرائط امر به معروف و نهی از منكر مبادرت به انجام این فریضه كنند.
منابع:
www.kh-setadehya.ir
www.MaroofYaran.com
اجوبة الاستفتائات مقام معظم رهبری




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط