با شن هم می شود نقاشی کرد!
نقاشی، هنری ماندگار است. آثار به جای مانده از غارهای آلتامیرا در فرانسه موید این نكته است كه هنر نقاشی خاصیت بقا در طول تاریخ را دارد و لذا میتواند پس از خلقش توسط هنرمند برای تمام هنردوستان و مخاطبان سالهای آتی باقی بماند و جذابیت خود را حفظ كند.
در این میان زیر شاخههایی از هنر نقاشی وجود دارند كه آثاری را تنها یكبار و برای مخاطبانی خاص و به منظور و مقصود مشخص خلق میكنند و پس از نیل به اهداف آفرینندهاش از بین برده میشوند. نقاشی شنی یكی از این زیر شاخههاست كه علی رغم عمر كوتاه اش اهمیت بسیاری در طول حیات بشر دارد. نقاشی شنی، شاخه ای از هنرهای تجسمیاست كه توسط شن ریزههای رنگی بر روی سطوح تخت خلق میشود. این هنر را هنر نقاشی خشك هم مینامند و معمولا برای مقاصد مذهبی و در آیینهای روحانی به كار میرود. ویژگی موقتی بودن آثار نقاشی شنی سبب شده است كه تصاویر مستند و مستدلی از این هنر برای عصرحاضر باقی نماند و تنها از روی زندگی بومیانی كه همچون پیشینیان میزیند، میتوان به وجود چنین هنر غنی در گذشتههای دور پی برد. بومیان آمریكای جنوبی، راهبان تبتی و بومیان استرالیایی، امروزه تنها شاهدان زنده هنر نقاشی شنی هستند. در میان بومیان آمریكای جنوبی كه به ناواجوها شهرت دارند، نقاشی شنی از اركان برگزاری مراسمهای شفابخشی بیماران است. در این آیین، مرد درمانگر (هاتاتایی) بر روی سطحی به نام هوگان كه مراسم در آن جا برگزار میشود ترسیم نقاشی به وسیله شن ریزهها را بر عهده دارد.
این شخص میبایست با مهارت و تسلط ویژه ای بتواند دانههای ریز شن را كه از انگشتانش بر روی زمین میریزند كنترل كند. مرد درمانگر در طول ترسیم نقاشی از بیمار سوالاتی را میپرسد و از او میخواهد تا در مركز نقاشی قرار گیرد. در اینجا نقاشی به منزله یك روش درمانی تلقی میشود. درست به همان شیوه ای كه روانشناسان در درمان برخی از بیماریهای روحی از تكنیك نقاشی درمانی استفاده میكنند. با قرار گرفتن بیمار در مركز نقاشی، او جزئی از تركیب بندی اثر میشود. درمانگر متناسب با حالات روحی بیمار از رنگهای متفاوتی استفاده میكند و در نهایت اثری را خلق میكند كه تقارن و هارمونی دارد. بنا به اعتقاد بومیان، قرار گرفتن در میان نقاشی به بیمار كمك میكند كه بخشی از نیروی شفادهنده را جذب كند. فرمهای سمبلیك كه توسط شن ریزههای رنگی پدید آمده اند همانند یك شاهراه انرژی عمل میكنند.
كنكاش چشم بیمار در میان فرمها و رنگهای متنوع و نیز جسمیت دانههای شن ریزه كه به نوعی درمان پذیر را در برگرفته، سبب میشود تا روح او به پالایش و تحولی درونی دست یابد. گرچه ناواجوها خود معتقدند كه با ترسیم نقاشی در حقیقت دنیایی نمادین از زندگی ارواح بزرگ را به نمایش میگذارند و این انرژی ارواح است كه بیمار را شفا میدهد. پس از بهبود بیمار، نقاشی شنی وظیفه خود را انجام داده است و به خاطر آنكه نیروهای اهریمنی بیمار جذب نقاشی شده است آن را از بین میبرند. در یك مراسم مذهبی بیش از ۳۰ نوع طراحی مختلف میتواند به اجرا درآید. تاكنون حداقل ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ طرح مختلف از نقاشیهای ناواجوها شناسایی شده اند. آیینهای مذهبی كه در آن از نقاشی شنی استفاده میشود معمولاً در چند مرحله صورت میپذیرند كه در اصطلاح چانت نامیده میشود.
نقاشی شنی در نزد ناواجوها قوانین و مقررات خاصی دارد. زنان حق شركت در مراسم را ندارند چرا كه بر مبنای عقیده ایشان، نیروهای ساطع از نقاشی میتواند بر روی كودكان متولد نشده تأثیر بگذارد. این مراسمها به صورت محرمانه انجام میگیرد و حق هیچگونه تصویربرداری از آنها وجود ندارد. تنها پس از پیگیریهای فراوان كارشناسان هنری بود كه موافقت مردان درمانگر ناواجو در بازسازی برخی از نقاشیها برای عرضه به جهانیان جلب شد. تصاویری كه همینك دركتابها و بر روی اینترنت منتشر شده اند كپیهایی از نقاشیهای اصلی است كه در بسیاری از موارد هم با اصل آن مغایرت دارد.راهبان بودایی در آن سوی كره زمین و در سرزمین تبت، نگاه متفاوتی به نقاشی شنی دارند. اگر بپذیریم كه زندگی كوتاه و فانی است، نقاشی شنی نمادی از این نوع تفكر پیرامون فلسفه حیات است. راهبان بودایی برای خلق یك نقاشی شنی چندین روز وقت صرف میكنند و پس از اتمام نقاشی آن را از میان میبرند تا به فانی و كوتاه بودن عمر اشاره كنند. در طرحهای نقاشی شنی راهبان تبتی، از فرمهای ماندالا استفاده میشود. ماندالا در سانسكریت به معنی دایره است و در ادیان بودا و هندو به عنوان نمادی برای جهان هستی به كار میرود. طرحهای ماندالا، دایرههایی نمادین برای تمركز بر خویشتن و جستجو در درون انسان هستند.
مركز دایره جدول ماندالا برای تمركز در حین مراقبه دینی بكار میرود. تقارن در نقاشی شنی تبتیها نیز از اركان نقاشی است و اشكال متقارن هندسی ماندالا خودبخود توجه شخص را به مركز دایره جذب میكنند.در طی یك مراسم افتتاحیه ترسیم یك نقاشی شنی معمولاً توسط دو راهب به طور همزمان آغاز میشود. در روز اول خطوط خارجی طرح ماندالا بر روی سطح چوبی با دانههای شن مشخص میشوند. در روز دوم شنهای رنگی به وسیله یك ابزار سنتی به نام چاك پور فواصل خطوط را پر میكنند و پس از چند روز كل اثر به وسیله قرار گرفتن دانههای رنگی شن در كنار هم قابل تشخیص است. ویژگی نقاشیهای شنی تبت در فرمهای ماندالا آن است كه بیننده را به تفكر در موقعیت زمین و انسان وا میدارد. در حال حاضر شن ریز ههای رنگی به عنوان یك ابزار خلاق در آفرینشهای هنری توسط هنرمندان استفاده میشوند. در برخی از خیابانهای آمریكا این نقاشیها با الگوبرداری از هنر ناواجوها و یا راهبان تبت ترسیم میشود و به عمد تلاشی برای ماندگاری آنها نمیشود تا توسط عوامل جوی و انسانها از بین بروند.
منبع: www.aftab.ir
در این میان زیر شاخههایی از هنر نقاشی وجود دارند كه آثاری را تنها یكبار و برای مخاطبانی خاص و به منظور و مقصود مشخص خلق میكنند و پس از نیل به اهداف آفرینندهاش از بین برده میشوند. نقاشی شنی یكی از این زیر شاخههاست كه علی رغم عمر كوتاه اش اهمیت بسیاری در طول حیات بشر دارد. نقاشی شنی، شاخه ای از هنرهای تجسمیاست كه توسط شن ریزههای رنگی بر روی سطوح تخت خلق میشود. این هنر را هنر نقاشی خشك هم مینامند و معمولا برای مقاصد مذهبی و در آیینهای روحانی به كار میرود. ویژگی موقتی بودن آثار نقاشی شنی سبب شده است كه تصاویر مستند و مستدلی از این هنر برای عصرحاضر باقی نماند و تنها از روی زندگی بومیانی كه همچون پیشینیان میزیند، میتوان به وجود چنین هنر غنی در گذشتههای دور پی برد. بومیان آمریكای جنوبی، راهبان تبتی و بومیان استرالیایی، امروزه تنها شاهدان زنده هنر نقاشی شنی هستند. در میان بومیان آمریكای جنوبی كه به ناواجوها شهرت دارند، نقاشی شنی از اركان برگزاری مراسمهای شفابخشی بیماران است. در این آیین، مرد درمانگر (هاتاتایی) بر روی سطحی به نام هوگان كه مراسم در آن جا برگزار میشود ترسیم نقاشی به وسیله شن ریزهها را بر عهده دارد.
این شخص میبایست با مهارت و تسلط ویژه ای بتواند دانههای ریز شن را كه از انگشتانش بر روی زمین میریزند كنترل كند. مرد درمانگر در طول ترسیم نقاشی از بیمار سوالاتی را میپرسد و از او میخواهد تا در مركز نقاشی قرار گیرد. در اینجا نقاشی به منزله یك روش درمانی تلقی میشود. درست به همان شیوه ای كه روانشناسان در درمان برخی از بیماریهای روحی از تكنیك نقاشی درمانی استفاده میكنند. با قرار گرفتن بیمار در مركز نقاشی، او جزئی از تركیب بندی اثر میشود. درمانگر متناسب با حالات روحی بیمار از رنگهای متفاوتی استفاده میكند و در نهایت اثری را خلق میكند كه تقارن و هارمونی دارد. بنا به اعتقاد بومیان، قرار گرفتن در میان نقاشی به بیمار كمك میكند كه بخشی از نیروی شفادهنده را جذب كند. فرمهای سمبلیك كه توسط شن ریزههای رنگی پدید آمده اند همانند یك شاهراه انرژی عمل میكنند.
كنكاش چشم بیمار در میان فرمها و رنگهای متنوع و نیز جسمیت دانههای شن ریزه كه به نوعی درمان پذیر را در برگرفته، سبب میشود تا روح او به پالایش و تحولی درونی دست یابد. گرچه ناواجوها خود معتقدند كه با ترسیم نقاشی در حقیقت دنیایی نمادین از زندگی ارواح بزرگ را به نمایش میگذارند و این انرژی ارواح است كه بیمار را شفا میدهد. پس از بهبود بیمار، نقاشی شنی وظیفه خود را انجام داده است و به خاطر آنكه نیروهای اهریمنی بیمار جذب نقاشی شده است آن را از بین میبرند. در یك مراسم مذهبی بیش از ۳۰ نوع طراحی مختلف میتواند به اجرا درآید. تاكنون حداقل ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ طرح مختلف از نقاشیهای ناواجوها شناسایی شده اند. آیینهای مذهبی كه در آن از نقاشی شنی استفاده میشود معمولاً در چند مرحله صورت میپذیرند كه در اصطلاح چانت نامیده میشود.
نقاشی شنی در نزد ناواجوها قوانین و مقررات خاصی دارد. زنان حق شركت در مراسم را ندارند چرا كه بر مبنای عقیده ایشان، نیروهای ساطع از نقاشی میتواند بر روی كودكان متولد نشده تأثیر بگذارد. این مراسمها به صورت محرمانه انجام میگیرد و حق هیچگونه تصویربرداری از آنها وجود ندارد. تنها پس از پیگیریهای فراوان كارشناسان هنری بود كه موافقت مردان درمانگر ناواجو در بازسازی برخی از نقاشیها برای عرضه به جهانیان جلب شد. تصاویری كه همینك دركتابها و بر روی اینترنت منتشر شده اند كپیهایی از نقاشیهای اصلی است كه در بسیاری از موارد هم با اصل آن مغایرت دارد.راهبان بودایی در آن سوی كره زمین و در سرزمین تبت، نگاه متفاوتی به نقاشی شنی دارند. اگر بپذیریم كه زندگی كوتاه و فانی است، نقاشی شنی نمادی از این نوع تفكر پیرامون فلسفه حیات است. راهبان بودایی برای خلق یك نقاشی شنی چندین روز وقت صرف میكنند و پس از اتمام نقاشی آن را از میان میبرند تا به فانی و كوتاه بودن عمر اشاره كنند. در طرحهای نقاشی شنی راهبان تبتی، از فرمهای ماندالا استفاده میشود. ماندالا در سانسكریت به معنی دایره است و در ادیان بودا و هندو به عنوان نمادی برای جهان هستی به كار میرود. طرحهای ماندالا، دایرههایی نمادین برای تمركز بر خویشتن و جستجو در درون انسان هستند.
مركز دایره جدول ماندالا برای تمركز در حین مراقبه دینی بكار میرود. تقارن در نقاشی شنی تبتیها نیز از اركان نقاشی است و اشكال متقارن هندسی ماندالا خودبخود توجه شخص را به مركز دایره جذب میكنند.در طی یك مراسم افتتاحیه ترسیم یك نقاشی شنی معمولاً توسط دو راهب به طور همزمان آغاز میشود. در روز اول خطوط خارجی طرح ماندالا بر روی سطح چوبی با دانههای شن مشخص میشوند. در روز دوم شنهای رنگی به وسیله یك ابزار سنتی به نام چاك پور فواصل خطوط را پر میكنند و پس از چند روز كل اثر به وسیله قرار گرفتن دانههای رنگی شن در كنار هم قابل تشخیص است. ویژگی نقاشیهای شنی تبت در فرمهای ماندالا آن است كه بیننده را به تفكر در موقعیت زمین و انسان وا میدارد. در حال حاضر شن ریز ههای رنگی به عنوان یك ابزار خلاق در آفرینشهای هنری توسط هنرمندان استفاده میشوند. در برخی از خیابانهای آمریكا این نقاشیها با الگوبرداری از هنر ناواجوها و یا راهبان تبت ترسیم میشود و به عمد تلاشی برای ماندگاری آنها نمیشود تا توسط عوامل جوی و انسانها از بین بروند.
منبع: www.aftab.ir