جریان غلو در مذهب تشیع و واکنش امامان شیعه نسبت به آن

غلوّ یك جریان فكری انحرافی است به این معنا كه انسان چیزی یا كسی را از آن حدی كه هست بالاتر بداند. بطور مثال بگوید حضرت مسیح (ع) خدا یا فرزند خداست. یا امام علی (ع) خالق جهان است. غالیان كسانی بودند كه رهبران دینی خود
دوشنبه، 4 بهمن 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
جریان غلو در مذهب تشیع و واکنش امامان شیعه نسبت به آن
جریان غلو در مذهب تشیع و واکنش امامان شیعه نسبت به آن

 

نویسندگان: پیمان باقری تلواژگانی (1)
مینا معینی (2)

 
غلوّ یك جریان فكری انحرافی است به این معنا كه انسان چیزی یا كسی را از آن حدی كه هست بالاتر بداند. بطور مثال بگوید حضرت مسیح (ع) خدا یا فرزند خداست. یا امام علی (ع) خالق جهان است. غالیان كسانی بودند كه رهبران دینی خود را فراتر از اندازه ی بشری می پنداشتند و صفات خدایی به آنان می دادند. برخی اعتقادات آنان عبارتند از: اعتقاد به الوهیت امام یا رهبر ، نبوت ائمه(ع)، بداء، تناسخ، تشبیه، رجعت ، ... .
آنها انجام تكالیف دینی را لازم نمی دیدند و چون خود را نیز از شیعیان و دوستداران ائمه می دانستند، موجب ناخرسندی امام و شیعیان می شدند. اما برخورد امامان نسبت به آنها چگونه بود و چه اقداماتی برای مقابله با عقاید آنها انجام می دادند؟ به نظر می رسد که ائمه ائمه با « رد عقاید غلات و بیان عقاید صحیح، بیان علل غلو و نتایج آن، بیان توطئه های غلات، اعلام انزجار از غلات و لعن آنها، صدور فرمان محاصره همه جانبه غلات و...» سعی در خنثی نمودن عقاید آنها داشتند.
تشیع در طول تاریخ همواره با فشارهای سیاسی – اجتماعی و فرهنگی از جانب دشمنان روبرو بوده است. دشمنان برای مخدوش كردن و واژگون نشان دادن چهره تشیع، دست به اقدامات بسیاری زدند تا از قدرت و نفوذ معنوی شیعه جلوگیری كنند. آنها آنچنان عقاید مسخره و خرافی را به شیعه نسبت داده اند كه هر عاقل منصفی را كه از چهره واقعی شیعه بی خبر است، منزجر و متنفر می كند. از جمله عقایدی كه از سوی بسیاری نویسندگان و دانشمندان اهل تسنن با عقاید شیعه آمیخته می شود، عقاید اهل غلو است. بسیاری از علمای اهل تسنن برای محكوم كردن مذهب تشیع عقاید باطله غلات را كه شیعه همواره از آنها بیزاری می جسته است به شیعه نسبت می دهند و به همگان اینگونه القا می كنند كه شیعه چیزی جز این عقاید باطل نیست.
- غلو در قرآن
مشتقات این كلمه تنها 4 بار در قرآن به كار رفته است كه دو مورد آن درباره غلو دینی و دو مورد دیگر به معنی جوشش می باشد. اما دو مورد اول:
1- سوره نساء آیه 171: یا اهل الكتاب لا تغلوا فی دینكم ولا تقولوا علی الله الا الحق انما المسیح عیسی بن مریم رسول الله و كلمته القیها الی مریم و روح منه فآمنو بالله و رسله و لا تقولوا ثلثه انتهوا خیراً لكم انما الله اله واحد سبحانه ان یكون له ولد ...
این آیه درباره مسیحیان است كه پیامبر خود ، حضرت عیسی (ع) را از حد فراتر برده، او را پسر خدا دانستند و قائل به خدایان سه گانه ؛ یعنی پدر ، پسر و روح القدس شدند.
ترجمه آیه چنین است: «ای اهل كتاب، در دین خود غلو (وزیاده روی) نكنید و درباره خدا، غیر از حق نگویید. مسیح، عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا و كلمه اوست كه آن را به مریم القا نمود و روحی از طرف او بود . پس به خدا و پیامبران او ایمان بیاورید و نگویید خداوند سه گانه است. از این سخن خودداری كنید كه برای شما بهتر است. خدا، معبود یگانه است. او منزه است از اینكه فرزندی داشته باشد ...»
2- سوره مائده آیه 77 : قل یا اهل الكتاب لا تغلوا فی دینكم
«ای اهل كتاب! در دین خود غلو و زیاده روی نكنید».
اما دو مورد دوم، در دو آیه متوالی سوره دخان یعنی آیات 45 و 46 آمده است و درباره درخت زقّوم كه در جهنم است، سخن می گوید.
كالمهل یغلی فی البطون كغلی الحمیم
«مسلما درخت زقّوم، غذای گنهكاران است، همانند فلز گداخته در شكم ها می جوشد جوششی همچون آب سوزان »
- غلو در روایات
كلمه غلو و مشتقات آن در روایات شیعه و اهل سنت بسیار به كار رفته است . در اینجا روایاتی ذكر می شود كه این كلمه ومشتقات آن درباره غلو دینی به كار رفته باشد.
1- اهل سنت از پیامبر اكرم چنین نقل كرده اند: بپرهیزید از غلو- زیاده روی- در دین خود؛ زیرا آنان كه قبل از شما بودند (شاید منظور یهودی ها و مسیحی ها باشد) به علت غلو در دین خود، نابود شدند.
2- حضرت علی (ع) در نهج البلاغه درباره آل محمد (ص) می فرماید: آل محمد (ص) اساس و پایه دین و ستون ایمان و یقین هستند. از حد تجاوز كنندگان به ایشان رجوع می كنند و واماندگان به آنان ملحق می شوند.
3- نیز درباره خود و اهل بیت چنین می فرماید: ما اهل بیت چون پشتی هستیم در میانه كه از دو جانب به آن تكیه دهند ؛ آن كه وامانده ، خود را به آن رساند و آنكه تجاوز كرده به جانب آن بازگردد.
4- همچنین درباره خود می فرماید : دو مرد (دو طرز تفكر) درباره من تباه و نابود شدند ؛ یكی دوستی كه زیاده روی و از حد تجاوز كند و دیگری ،‌ دشمنی كه در دشمنی زیاده روی نماید.
5- حضرت علی (ع) درباره خود و خاندانش چنین می فرماید : از غلو و زیاده روی درباره ما اهل بیت بپرهیزید .
- غلو در شیعه
اصل پدیده غلو در میان مردم ساده از یك منشاء روانی – عاطفی سرچشمه می گیرد،‌ به این ترتیب كه هر كس برای توجیه عقیده ای كه انتخاب كرده است، سعی دارد آن را از حد خود فراتر وانمود كند تا در میان مردم به كج سلیقگی و انتخاب سوء متهم نشود. بنابراین گاهی از حد اعتدال خارج می شوند و به رهبران خود صفات و كمالاتی را كه دارا نیستند به آنان نسبت می دهند. این منشاء روانی – عاطفی در بسیاری از شیعیان ساده دل وجود داشته و دارد و آنان را وادار به غلو درباره اهل بیت می نماید وگاهی معجزات و كراماتی را به آنان نسبت می دهند كه واقعیت تاریخی ندارد.
ولی غلات منتسب به شیعه،‌كسانی هستند كه با نام شیعه ، قائل به الوهیت یا نبوت برای ائمه اطهار (ع) شدند .‌آنان گروههای منسجم و منظمی بودند كه اهداف خاصی را دنبال می كردند. گرچه نباید این اصل روانی – عاطفی را در گرایش بعضی از شیعیان ساده دل بدون تأثیر دانست .
كتب فرق كه اهل سنت نگاشته اند،‌ معمولاً برای محكوم كردن تشیع، عقاید غلات را با شرح و بسط فراوان نقل كرده اند تا آن را بهانه ای برای محكوم كردن تشیع قرار دهند و معمولاً اشاره ای به انشعاب آن از تشیع اعتدالی نكرده، همه را به منشاء و خواستگاه واحدی منتسب نموده اند. از طرف دیگر، ائمه شیعه نیز آنها را تكذیب كرده اند. كما اینكه بسیاری از این افراد عمدتاً برای مقاصد دنیوی، فرقی ایجاد می كرده و برای جلب مال و منال دنیا، ادعای مهدویت یك امام و عدم رحلت او را می كرده اند. این شقوقی را كه كتب فرق راجع به فرق شیعه گفته اند، اكثر به خاطر تكثیر آنهاست و در جهت مقاصد خاصی نیز صورت گرفته است. درست است كه گروهی از اینها، مدت زمانی نیز دوام آورده اند اما عمدتاً محدود به كسانی بوده كه تا زمان حیات رهبران آنها و شاید اندكی بعد از آنها وجود داشته اند .
- غلو درباره ائمه (ع)
یكی از جریانهای زیان آوری كه در تاریخ اسلام پدید آمده و آثارش هنوز باقی است جریان غلوی است كه درباره ائمه اهل بیت به وجود آمد و خود ائمه(ع) را سخت ناراحت كرد و به عكس العمل و مبارزه با آن واداشت. سه علت عمده در پیدایش غلو درباره ائمه نقش اساسی داشته است:
1- دشمنان ائمه(ع) اخباری مشتمل بر غلو درباره ائمه(ع) جعل كردند تا پیروان آنان را متهم به غلو كنند و تكفیرشان نمایند و خود ائمه(ع) را نیز از چشم مردم مسلمان بیندازند و به انزوا بكشانند.
2- گروه عشرت طلبی بودند كه می خواستند گناهان را مباح كنند و شرابخواری و هرزگی و همجنس بازی و آلودگی های دیگر را جائز شمارند و نماز و روزه و عبادات دیگر را ترك كنند ولی چون این كارها را می خواستند در محیط دینی مطرح كنند باید به زبان دین سخن بگویند . از این رو فردی مثل ابوالخطاب ادعای پیغمبری می كند و می گوید كه از طرف امام جعفر صادق(ع) مبعوث شده است تا انجام گناهان و ترك واجبات را اجازه دهد و برای اینكه پیغمبری خود را ثابت كند به خدایی امام صادق(ع) قائل می شود.
3- عشق مفرط بعضی از دوستان دلباخته، آنان را به غلو كشاند كه مثلاً
می گفتند: حضرت علی(ع) خالق و اداره كننده جهان است .
- موضع گیری امامان شیعه در برابر غلات
ائمه حساسیت فوق العاده ای نسبت به این مسأله از خود نشان دادند، تا آن جا كه خطر غلات را برای اسلام از خطر یهودی ها و نصاری و مجوسیان و مشركان بیستر می دانستند و بالاخره با تلاش های پیگیر خود توانستند این فرقه ها را از صحنه روزگار محو كنند.
ائمه در برخورد با غلات مراحل زیر را به كار می گرفتند و در هر زمان به مقتضای آن، از یك یا چند مرحله استفاده می كرده اند:
1- رد عقاید غلات و بیان عقاید صحیح (الف : رد الوهیت و صفات خدایی داشتن ائمه، ب: رد نبوت، ج: رد علم غیب مطلق و ذاتی ائمه)
2- بیان علل غلو و نتایج آن
3- بیان توطئه های غلات
4- اعلام انزجار از غلات و لعن‌ آنها
5- صدور فرمان محاصره همه جانبه غلات
6- صدور فرمان كشتن غلات
دوران امام علی (ع)، امام حسن (ع)، امام حسین(ع) و امام سجاد(ع)
در دوران سه امام اول شیعیان، اثری از فعالیت های غالیان دیده نمی شود. تنها در این زمان است که اکثیت ایرانیان بین النهرین جنوبی مسلمان شده و در جامعه های عربی بصره و کوفه به اسم موالی ادغام می شوند. کمی بعد از شهادت حسین بن علی(ع) در کربلا، جماعتی که ادعای خونخواهی حسین بن علی(ع) را داشتند، به رهبری مختار ثقفی، کنترل کوفه و در نتیجه عراق را در دست گرفتند. گفته می شود که آغاز غلو در تاریخ توسط کیسانیه بود. با آنکه اندیشه ظهور مهدی در منابع اسلامی و بویژه شیعی مستند به روایات متعددی از پیامبر اسلام است در عین حال برخی قیام کیسانیه (پیروان مختار) را اولین ظهور عینی این اندیشه در جریان های تشیع می دانند. هرچند که محمد بن حنیفه فرزند علی بن ابیطالب(ع)، خود از آنها تبری می جست اما بعد از فوت او کیسانیه قائل به غیبت و مخفی شدن او در کوهی شدند.
به هرحال از آغاز فعالیت غلات تا این زمان، گزارش تاریخی از برخورد جدی چهار امام اول شیعیان (,) و نیز حکومت غلات دیده نشده که بیانگر این نکته است که این گروه ها هنوز شکل نگرفته بودند یا در مراحل ابتدایی شکل گیری خود بودند.
- امام محمد باقر (ع) و غالیان
با مرگ ابوهاشم در سال 97 هجری قمری، راه برای ظهور شاخ خای غلات باز می شود. این زمان مصادف است با ضعف حکومت بنی امیه. در تاریخ نگاری شیعه از حمزه بن عماره بربری (یزیدی) نام برده شده که هم دوره امام محمد باقر(ع) بود و ظاهراً امام حمزه را لعن و تکفیر کرده است. به حمزه نسبت داده اند که گفته بود شناخت امام برای افراد کافی است و بعد از آن در انجام هر کاری حتی ازدواج با دختر خود نیز آزاد است.
به هرحال جریان غلو در زمان امام محمد باقر (ع) رو به فزونی گذاشت. غالیان با سوء استفاده از روایات امام علی (ع) و فرزندان آن حضرت، و نسبت دادن احادیث جعلی می كوشیدند از حیثیت امامان و شیعیان برخوردار شده و با كشاندن شیعیان ساده لوح به دنبال خود، به اهداف خود برسند. زمانی كه امام در مدینه بود، این فرصت طلبی ها هر چه بیشتر شدت گرفت. وقتی كه امام آنها را از خود طرد كرد، اصحاب حضرت نیز، غلات را از جمع خود بیرون راندند. اصحاب امام باقر (ع) مغیره بن سعید و بیان بن سمعان را، كه هر دو از معروف ترین شخصیت های غالیان و از رهبران آنان بودند، تكفیر كردند .
ابوهریره عجلی در شعری در این باره گفت : ای ابوجعفر ! تو امامی هستی كه ما دوستش داریم،‌ به هر آنچه تو راضی هستی ما بدان راضی هستیم و از آن پیروی می كنیم. كسانی پیش ما آمده و احادیثی را به شما نسبت می دهند كه ما از شنیدن آن دلگیر می شویم، احادیثی كه مغیره آنها را از شما روایت می كند و بدترین چیزها بدعت هاست.
این اشعار نشانگر تلاش های غلات و اشاعه احادیث دروغ از طریق ائمه (ع) برای جذب شیعیان عراق بود. آنها با توسل به اطاعت امام (ع) خود را از عمل به وظایف اسلامی معاف دانسته و شناخت و معرفت امام را برای فلاح و رسیدن به اهداف بلند اسلامی كافی می شمردند. در برابر، امام محمد باقر (ع) مكرر به لزوم تكیه بر عمل صالح تأكید. می فرمود سخنان و احادیثی از آن حضرت اقدامی بر نفی موضع غلات و اندیشه های فاسد آنها بود و انگیزه صدور احادیثی از این قبیل دست كم از یك زاویه برای خنثی كردن از آثار اندیشه های غلات در میان شیعه بوده است. حضرت در یك مورد فرمود: شیعیان ما كسانی هستند كه از خدا اطاعت كنند. در بسیاری از روایات دیگر نیز بر تقوای عملی به عنوان علامت تشیع تكیه شده است: شیعیان ما در بالاترین مراحل تقوا در زمره كوشندگان و وفا كنندگان به عهد و امانت بوده و اهل زهد و عبادت هستند‌از افرادی هستند كه در هر شبانه روز 51 ركعت نماز به جای می آورند. آنان شب ها در حال عبادت و روزها در حال روزه اند. زكات اموال خود را پرداخته به زیارت خانه خدا می روند و از تمام محرمات الهی اجتناب می كنند.
تأكید امام محمد باقر(ع) بر عمل گرایی شیعیان،‌ به طور غیرمستقیم در برابر تمامی فرقه هایی بود كه به عمل صالح اعتنایی نداشتند. روایت دیگری در این مورد، نشانگر توطئه ی برخی از غالیان است كه امام باقر (ع) به شدت با آن برخورد كرد . علی بن محمد نوفلی می گوید: مغیره بن سعید نزد امام باقر (ع) آمد و گفت: تو به مردم بگو علم غیب می دانی،‌ من هم مردم عراق را برای پذیرش آن آماده می كنم. امام باقر (ع) او را به شدت از خود راند و بعد مطلب را با ابوهاشم بن محمد حنفیه در میان گذاشت و او نیز كتك مفصلی به مغیره زد، ‌به طوری كه نزدیك بود بمیرد .
- امام صادق (ع) و غالیان
از جمله امامان شیعه که تلاش زیادی برای مبارزه با غلات انجام دادند، امام جعفرصادق (ع) بودند. در زمان آن حضرت دامنه تبلیغات غلات توسعه یافته و گروه زیادى در كوفه تحت تاثیر آنان قرار گرفت بودند. ضمناً وجود تقیه در اغلب برخوردهاى اجتماعى موجب شده است تا غلات شیعه ادعا كنند كه امام آنها را ظاهرا محكوم ساخته ولى باطناً به آنها خوشبین است و طبعاً این طرز تلقى مشكل امام در رابطه با جریان غلات دو چندان كرده بود . اما در عین حال عبارت امام صادق (ع) در محكومیت و تكذیب عقاید آنها چنان قاطع و رسا صادر گردید كه جاى تردید براى كسى باقى نمى گذاشت.
در روایات آمده که امام صادق(ع) فرمود: خدا ابوخطاب (از رهبران غلات) را لعنت كند كسى را كه با او كشته شد و لعنت كند كسى را كه از آنان باقى ماند و لعنت كند كسى را كه در قلبش محبتى نسبته به آنان داشته باشد . غالى به نزد ما مى آید او را نمى پذیریم در صورتى كه مقصر و خطاكار به ما مراجعه مى كند و او را مى پذریم. سوال شد چرا اینگونه عمل مى كنید فرمود: براى آنكه غالى به ترك نماز و روزه و زكات و حج عادت كرده و قادر به ترك عادت خود و رجوع به طاعت الهى نیست در صورتیكه مقصر چون به شناخت رسید علم و اطاعت مى كند .امام صادق(ع) خطاب به غلات فرمود: به سمت خدا توبه كنید زیرا شما در ردیف فسقا كفار و مشركان قرار دارید.
لعنت خداوند بر كسیكه چیزى در حق ما بگویند كه ما خود نگفته ایم لعنت خداوند بر كسیكه ما را از عبودیت براى خدایى كه ما را خلق كرده و بازگشت ما به سوى او و سرنوشت ما در ید قدرت اوست جدا سازد .
- برخورد امام رضا (ع) و امام جواد (ع) با غالیان
ظاهراً در دوران امام هشتم و نهم (ع) لعن امامان بر غلات امری روشن و آشکار بوده است، چرا که دو تن از غالیان به نام های بشار و محمدبن سنان در مقابل لعن امامان، نظریه مطرود و ملعون بودن شیطان به دلیل عشق پاک را مطرح کردند و بدین وسیله خود را عاشقان واقعی امامان معرفی کردند . همچنین روایت شده که امام جواد(ع) درباره ابوالخطاب كه از سرآن غلات بودند فرمود: لعنت خداوند بر ابوالخطاب و اصحاب او و كسانیكه درباره لعن او توقف كرده و یا ترددى مى كنند.
سپس امام جواد(ع) به ابوالنصر جعفر بن واقد هاشم بن ابى هاشم اشاره كرد و پس از تذكر درباره بهره گیرى آنهااز ائمه(ع) به منظور بهره كشى از مردم انان را در ردیف ابوالخطاب دانستند. حتى در روایتى به اسحاق انبارى فرمودند: دو تن از غلات به نامهاى ابوالمهدى و ابن ابى الزرقاء كه خود را سخنگویان امامان(ع) قلمداد مى كردند. به هر طریقى هست باید كشته شوند. اسحاق در صدد اجرا دستور امام بود ولى اندو از دستور امام مطلع شدند و خود را از دید اسحاق مخفى كردند .(47) روشن است كه دلیل این تصمیم امام نقش بسیار خطرناك غلات در منحرف ساختن شیعیان بوده است.
امام هادی (ع) و غالیان
امام هادی (ع) نیز مانند سایر ائمه از غالیان بیزاری جست و موضع خویش را در قبال آنان روشن ساخت و نه تنها آنان را از گروه شیعه بیرون دانست، ‌بلكه در نامه های مختلفی كه در این باره از ایشان پرسش شد، غالیان را افرادی مشرك و كافر معرفی كرده،‌ بیزاری خویش را از آنان به صورت آشكار اعلام نمود.
امام هادی (ع) در سرزنش و طرد غالیان چنان سرسختی نشان می داد كه حتی برخی از سركردگان آنان مهدورالدم معرفی كرده ، بهشت را برای قاتل آنها تضمین می كرد. البته این موضوع زمانی شدت یافت كه شیعیان درباره غالیان و برخی از سران آنها از امام هادی (ع) پرسش هایی كرده،‌ خطر ایشان را جویا شدند .
منابع و مآخذ:
1. جعفریان،‌ رسول، تاریخ تشیع در ایران،‌ سازمان تبلیغات اسلامی،‌ چ3، بی جا،1371، ص 112.
2. جعفریان، رسول، حیات فكرى و سیاسى امامان شیعه، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1369.
3. حیدری آقایی، محمود، خانجانی، قاسم، فلاح زاده، حسین، محمدی، رمضان، تاریخ تشیع، سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چ5، تهران، 1387.
4. صالحی نجف آبادی، نعمتالله، غلو(درآمدی بر افكار و عقاید غالیان در دین)، كویر، چ1،‌ تهران ،‌1384.
5. صفری فروشانی، نعمت الله، غالیان(كاوشی در جریان ها و برآیندها)، آستان قدس رضوی بنیاد پژوهش های اسلامی، چ1، مشهد، 1378.
6. طقوش، محمدسهیل، دولت امویان، جودكی، حجت الله، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ، چ4، قم،1387.
7. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفته الرجال، دانشگاه مشهد، مشهد، 1348.
8. ماسینیون، لویی، سخن انا الحق و عرفان حلاج، ترجمه سید ضیاءالدین دهشیری، جامی، تهران، 1374.
9. مجلسی، محمدباقر، بحارالنوار، ج 25، کتابفروشی اسلامیه، تهران، 1376.
10. هالم، هاینتس، تشیع، ترجمه محمدتقی اکبری، نشر ادیان، قم، 1384.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط