گوآم و دغدغه های روسی

پس از پايان عمر جهان دو قطبي كه با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در سال 1991م واقعيت پيدا كرد، گرايش به سمت تاسيس و فعاليت سازمانهاي منطقه اي نسبت به دهه هاي قبل تشديد شد. اگرچه در آن دوره نيز سازمان هاي منطقه اي زيادي تولد يافته و با رويكردها ي مختلف اقتصادي، سياسي و امنيتي فعاليت مي كردند، ولي بعد از افول ستاره عمر ابرقدرت شرق، انگيزه همگرايي هاي منطقه اي در ميان برخي از دولت ها و ملت ها بنا به دلايل مختلفي بيش از پيش قوت گرفت. در ميان كشورهاي
يکشنبه، 13 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گوآم و دغدغه های روسی
گوآم و دغدغه های روسی
گوآم و دغدغه های روسی

نويسنده: رضا ميرمحمدي

سازمان گوآم ، چالشي جديد براي روسيه

پس از پايان عمر جهان دو قطبي كه با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در سال 1991م واقعيت پيدا كرد، گرايش به سمت تاسيس و فعاليت سازمانهاي منطقه اي نسبت به دهه هاي قبل تشديد شد. اگرچه در آن دوره نيز سازمان هاي منطقه اي زيادي تولد يافته و با رويكردها ي مختلف اقتصادي، سياسي و امنيتي فعاليت مي كردند، ولي بعد از افول ستاره عمر ابرقدرت شرق، انگيزه همگرايي هاي منطقه اي در ميان برخي از دولت ها و ملت ها بنا به دلايل مختلفي بيش از پيش قوت گرفت. در ميان كشورهاي متمايل به ابرقدرت شرق، يكي از دلايل عمده اين رويكرد پر كردن خلاء ناشي از فروپاشي شوروي و ايجاد چتر امنيتي جديد در دنياي تازه بود.
برخي ديگر از كشورها با هدف تحكيم موقعيت بين المللي خود در نظام بين الملل يك ـ چند قطبي تمايل خود را به تشكيل سازمانهاي همكاري منطقه اي نشان داده و در راه تحقق آن گام برداشتند. در واقع اين كشورها به دنبال جهان چند قطبي بوده و تاسيس برخي سازمانهاي منطقه اي قوي و پرظرفيت را مقدمه شكل گيري چنين جهاني به حساب مي آوردند. شايد بتوان ايجاد سازمان همكاري هاي منطقه اي شانگهاي در سال 1996م به رهبري روسيه و چين و عضويت كشورهاي آسياي مركزي را نمونه بارز اين رويكرد به حساب آورد.
در مواردي ديگر، گاه برخي از كشورهاي يك حوزه مشخص جغرافيايي صرفا با انگيزه تامين منافع خود بويژه در عرصه اقتصاد و تجارت، اقدام به تشكيل سازمان منطقه اي كرده و با وضع قوانين و مقررات خاص در درون مجموعه خود، به تبادل همكاري مي پردازند. مثال روشن اين نوع از همكاري هاي منطقه اي در حال حاضر، سازمان همكاري منطقه اي جنوب شرق آسيا موسوم به «آ- سه- آن» است. اين سازمان به رغم اينكه در سال هاي اول تشكيل خود، در سده شصت ميلادي، رويكردهاي سياسي و امنيتي داشته، ولي در مقطع فعلي گرايش آن بيشتر در زمينه همكاري هاي تجاري و اقتصادي است.
در حوزه جمهوري هاي شوروي، علاوه بر تشكيل جامعه كشورهاي مشترك المنافع ( CIS ) كه تنها اسمي از يك سازمان منطقه اي را يدك مي كشد و فقط محملي براي روسيه به عنوان وارث اتحاد جماهير شوروي است تا همچنان دل خود را به اينكه در راس يك مجموعه اي سياسي است، خوش كند، تاسيس «سازمان توسعه دموكراسي و اقتصادي گوآم» نمونه يك سازمان منطقه اي است كه با اهداف و جهت گيري هاي خاص تاسيس شده و فعاليت مي كند.
اينكه سازمان گوآم چه نوع سازماني است و در دسته بندي هاي موجود كجا قرار مي گيرد؟ موضوع اين نوشته مختصر و تحليلي است و تلاش شده تا در آن، انگيزه هاي شكل گيري و جهت گيري هاي كاري و عملي آن در ميدان فعاليت، بصورت موجز و گذرا مورد بررسي و ارزيابي قرار گيرد.

شكل گيري و تاسيس گوآم

سازمان منطقه اي گوآم متشكل از چهار كشور گرجستان، اوكراين، آذربايجان و مولداوي است كه همگي از جمهوري هاي شوروي هستند و در منطقه قفقاز و جنوب غرب فدراسيون روسيه واقع شده اند. در سال 1997م رهبران اين چهار كشور تازه استقلال يافته طي نشستي در حاشيه اجلاس سران شوراي اروپا در استراسبورگ فرانسه، با صدور بيانيه اي تصميم و توافق خود را مبني بر ايجاد يك سازمان همكاري منطقه اي بنام «گوآم» اعلام كردند.
واژه گوآم تركيبي از حروف اول چهار كشور گرجستان، اوكراين، آذربايجان و مولداوي بر اساس ترتيب حروف الفباي روسي است.
در سال 1999م جمهوري ازبكستان نيز به عضويت اين سازمان در آمد و با اين اقدام، گوآم حوزه جغرافيايي خود را به شرق درياي خزر يعني آسياي مركزي هم گسترش داد. اما عضويت اين كشور چندان پايدار نبود و اين كشور ظاهرا به علت آشكار شدن هرچه بيشتر ماهيت اين سازمان از يك سو و دخالت مستقيم آمريكا به عنوان حامي گوآم در بروز انقلاب هاي رنگي از سوي ديگر، كه تاشكند را هم در سال 2005م تا آستانه انقلاب رنگي پيش برد، از آن خارج شد و رسما در همين سال جدايي خود را از گوآم اعلام كرد.
بدنبال نشست هاي پراكنده اي كه مقامات كشورهاي عضو گوآم از سال تاسيس آن در سال 1997م به بعد داشته اند، در ماه مي سال گذشته ميلادي ( 2006 ) اولين اجلاس سران چهار كشور عضو در شهر كيف برگزار شد. در اين نشست علاوه بر رهبران گرجستان، اوكراين، آذربايجان و مولداوي مقامات برخي ديگر از كشورها، بويژه چند كشور شرق اروپا از جمله لهستان، روماني و بلغارستان و همچنين نمايندگاني از ساير سازمانها و مجامع بين المللي حضور داشتند.
در 19 ژوئن سال جاري دومين نشست سران كشورهاي عضو گوآم در باكو پايتخت جمهوري آذربايجان برگزار شد كه علاوه بر رهبران كشور هاي عضو، روسا و مقامات شش كشور اروپايي (لهستان، روماني، بلغارستان، ليتواني، لتوني و استوني)، هيئت هاي نمايندگي آمريكا و ژاپن و نيز نمايندگاني از برخي مجامع و سازمان هاي بين المللي نظير سازمان ملل، پارلمان اروپا، سازمان امنيت و همكاري اروپا و.... نيز در آن شركت كردند، بطوري كه مجموع تعداد هيئت هاي نمايندگي حاضر در اجلاس بنا بر گزارش رسانه هاي باكو ( محل برگزاري نشست) به حدود سي هيئت و نمايندگي رسيد.
در اجلاس ماه مي 2006م، رياست دوره اي سازمان گوآم براي مدت يك سال در اختيار اكراين قرار گرفته بود كه با انقضاي آن، در اجلاس اخير اين رياست براي دوره يك ساله جديد به عهده جمهوري آذربايجان گذاشته شد.
دبيرخانه دائمي اين سازمان طبق توافق اعضاء در كي يف، مركز اوكراين واقع شده و دبير كل فعلي آن نيز والري چچلاشويلي اوكرايني است.
عنوان اين تشكيلات از سازمان همكاري هاي منطقه اي گوآم در ابتداي تاسيس به «سازمان توسعه دموكراسي و اقتصادي گوآم» تغيير يافته و در حال حاضر با اين اسم و عنوان معرفي و شناخته مي شود.

محورها و زمينه هاي همكاري و همگرايي اعضاء

اجتماع و همكاري چند كشور در قالب يك تشكل منطقه اي مستلزم داشتن زمينه ها و محورهاي مشترك براي تعامل و همكاري سازنده است. طبيعتا سازمان گوآم نيز از اين قاعده كلي مستثني نيست و پر واضح است كه كشورهاي عضو اين اتحاديه بنا بر نيازها، هدفها و دغدغه هاي مشتركي كه دارند، گرد هم جمع شده و فعاليت هايي را در پيش گرفته اند.
مهمترين محورها و زمينه هاي همكاري و مشاركت جمعي اعضاي اين مجموعه در موارد زير دسته بندي و خلاصه مي شود:

1- دغدغه تامين امنيت و حفظ تماميت ارضي

سه كشور از چهار كشور عضو گوآم با مسئله جدايي طلبي دست به گريبانند و دغدغه حفظ تماميت ارضي كشورشان درد مشتركي است كه آنها را دور هم جمع كرده تا با همفكري، همكاري و تلاش جمعي بر اين تهديد امنيتي فائق آيند.
جمهوري آذربايجان درگير مناقشه و جدايي طلبي منطقه خود مختار قره باغ است و از سال 1992م بر سر حاكميت اين منطقه با همسايه خود ارمنستان جنگ و اختلاف دارد. البته ارامنه ساكن اين منطقه كه در عين داشتن خودمختاري در تركيب جغرافياي سياسي آذربايجان قرار داشتند، از سال 1988م ادعاي جدايي از حاكميت باكو را مطرح كرده و بر آن پاي فشردند. در ادامه اين روند سياسي، دولت ايروان به حمايت از آنان برخاست و در نتيجه، دو كشور، درگير جنگي تمام عيار شدند. اين مناقشه پس از گذشت 19 سال از آغاز آن هنوز راه حلي پيدا نكرده و به رغم فعاليت 15 ساله گروه ميانجي مينسك و سپري شدن13 سال از آتش بس ميان دو كشور، همچنان معضل بزرگ و بحران اول قفقاز جنوبي به حساب مي آيد.
گرجستان با مشكل جدايي طلبي اوستياي جنوبي و آبخازيا رودر روست و سالهاست كه برسر حاكميت اين دو جمهوري و منطقه خودمختار، با روسيه در تنش و كشمكش به سر ميبرد. تفليس مسكو را به حمايت از جدايي طلبان اين دو منطقه متهم مي كند و خواستار عدم دخالت روسيه و ايجاد شرايط و زمينه هاي تسلط و حاكميت سياسي خود بر اين مناطق است.
در كنار اين دو مناقشه فرسايشي و به تعبيري منجمد شده، مولداوي عضو ديگر اين سازمان نيز با همين معضل گريبانگير است و منطقه روس نشين «پري دنييسترويه» با ساز جدايي طلبي خود سالهاست كه مشكل اول اين جمهوري در تامين امنيت ملي و حفظ تماميت ارضي به حساب مي آيد.
بي ترديد يكي از دلايل اصلي اجتماع اين كشور ها در قالب يك سازمان همكاري منطقه اي وجود اين درد مشترك و مواجه بودن آنها با مسئله جدايي طلبي است تا با بكار گيري توان و امكانات مشترك خود همديگر را در جهت حل اين مشكل و رهايي از تبعات سياسي، امنيتي و اقتصادي آن ياري نمايند.
نكته مهمي كه در اين رابطه لازم به اشاره است اينكه هرسه كشور ياد شده در بحث جدايي طلبي بخشي از خاك خود، به نوعي با روسيه طرف مقابل هستند و خود را با يك دشمن مشترك رودرو مي بينند. گرجستان و مولداوي مستقيما و آذربايجان هم غير مستقيم مسكو را متهم به ايجاد اين مناقشات توان فرسا كرده و عامل اصلي ايجاد چنين بحراني را رهبران روسيه قلمداد مي كنند.

2- نارضايتي از جامعه كشور هاي مشترك المنافع (CIS)

هر چهار كشور گرجستان، اوكراين، آذربايجان و مولداوي از كارآيي و عملكرد جامعه كشورهاي مستقل مشترك المنافع ( همسود ) كه به زعم مسكو جانشين اتحاد جماهير شوروي شده، در خصوص پرداختن به مسائل و مشكلات اعضاء و تلاش در راستاي حل معضلات ناراضي اند و وجود آن را چندان ضروري به حساب نمي آورند. اين سازمان كه در سال 1991م و به دنبال فرو پاشي شوروي با پرچم داري و زعامت روسيه تشكيل شد، نتوانسته تاكنون انتظارات اعضاء بخصوص آنهايي كه با مشكلات بزرگي نظير كشور هاي مورد بحث مواجهند را برآورده ساخته و باري از دوش آنان بر دارد.
رهبران چهار كشور عضو گوآم بارها از جامعه كشور هاي مشترك المنافع به رهبري روسيه انتقاد كرده و فلسفه وجودي آن را زير سئوال برده اند. آنان روسيه را به تك روي و انحصار گرايي در درون جامعه مشترك المنافع متهم كرده و سياست هاي خود محورانه مسكو را عامل عدم موفقيت و بن بست موجود در اين مجموعه سياسي مي دانند.
بنابراين تاسيس گوآم را از جهتي مي توان نوعي واكنش به ناكار آمدي CIS و تلاش در جهت خروج از انفعال بوجود آمده در سايه عملكرد بي خاصيت آن تلقي مي كنند.

3- ظرفيت ها و امتيازات ژئو پلتيك منطقه

موقعيت فوق العاده مهم و ژئو استراتژيك قفقاز جنوبي و حوزه درياي سياه كه كشورهاي عضو گوآم در آن قرار گرفته اند، نقش كليدي و غير قابل انكاري در خطوط ارتباطي و شاهراههاي مواصلاتي بين شرق و غرب وشمال و جنوب ايفا مي كند. اين موقعيت كم نظير جغرافيايي، شرايط بسيار مطلوبي در امر حمل و نقل و ترانزيت كالا و تعامل تجاري و اقتصادي كشورهاي منطقه و حتي فراتر از آن را بوجود آورده بطوري كه در اجلاس باكو سران كشور هاي عضو، يكي از اساسي ترين محورهاي همكاري را موضوع حمل و نقل عنوان كرده و بر گسترش خطوط مواصلاتي بويژه احداث و گسترش راه آهن تاكيد كردند. اجرايي كردن لايحه احداث راه آهن باكو- تفليس- قارص يكي از مصاديق اين بخش از همكاري است كه به احتمال زياد در آينده نزديك تحقق خواهد يافت.
اتصال آسياي مركزي به اروپا از طريق اين منطقه و راه اندازي كريدور شمال و جنوب كه آنهم با مشاركت و عضويت برخي از اعضاي اين اتحاديه امكان پذير است، موقعيت ويژه اي را به كشورهاي اين حوزه بخشيده است كه اين نيز به نوبه خود يكي ديگر از محورها و زمينه هاي مهم همكاري در ميان اعضاي گوآم محسوب مي شود و مورد توجه جدي آنهاست.

4- ترانزيت انرژي و خطوط انتقال نفت و گاز

در مقطع فعلي، مهمترين محور و زمينه همكاري اعضاي گوآم ترانزيت انرژي و راه اندازي و بهره برداري از خطوط انتقال نفت و گاز حوزه درياي خزر با استفاده از اراضي كشور هاي عضو اين سازمان به اروپا و غرب است. جمهوري آذربايجان كه تنها دارنده منابع نفت و گاز در مجموعه كشورهاي گوآم به حساب مي آيد، براي انتقال اين منابع به بازارهاي جهاني كه عمدتا غرب و اروپا مد نظر است، مي بايست خطوط مورد نياز انتقال نفت و گاز خود را از اراضي اعضاي ديگر گوآم عبور دهد. اهميت اين امر زماني بيش از پيش افزايش يافت كه غرب و مشخصا آمريكا بنا بر ملاحظات سياسي مانع از انتقال انرژي خزر از طريق ايران يا مسير هاي ديگر نظير روسيه به بازار هاي جهاني شد.
شرايط كنوني منطقه طوري رقم خورده است كه آذربايجان به عنوان دارنده ذخاير قابل توجه نفت و گاز از يك طرف و اعضاي ديگر گوآم از سوي ديگر با درك متقابل موقعيت و نياز هاي همديگر احتياج به نزديكي و همگرايي بيشتر دارند تا قبل از صدور منابع انرژي موجود در خزر به منافع مشترك دست پيدا كنند. البته اين وضعيت را بيش از هر چيز و هر كسي، سلطه گري آمريكا بوجود آورده و گرنه آذربايجان گزينه ها و مسيرهاي مختلفي براي صدور نفت و گاز خود در پيش رو دارد كه مي تواند بدون استفاده از اراضي ساير كشور هاي عضو گوآم نسبت به انتقال و فروش آن اقدام نمايد.
در اجلاس باكو، الهام علي‌يف، رئيس جمهور آذربايجان ضمن اعلام اينكه سه حوزه نفتي متعلق به كشورش يعني آذري، چراغ و گونشلي، 1 ميليارد و 200 ميليون تن نفت و حوزه هاي در حال بهره برداري گاز آذربايجان 5/1 تريليون متر مكعب ذخيره گاز دارند، نسبت به ضرورت گسترش خطوط انتقال نفت و گاز خزر به اروپا تاكيد كرد. بر اين اساس، سران اعضاي گوآم در نشست فوق، علاوه بر اشاره به لزوم تكميل ظرفيت انتقال خط لوله باكو - تفليس - جيهان كه در حال حاضر با نصف ظرفيت خود فعال است، به احداث يك خط لوله جديد نفتي در مسير ادسا - پرودي - گدانسك تاكيد كردند. در صورت تحقق اين امر، نفت خزر پس از انتقال به درياي سياه، از طريق همين خط به سواحل درياي بالتيك در شمال اروپا منتقل مي شود.
اين در حالي است كه هم اينك خط لوله انتقال گاز باكو- تفليس- ارزروم نيز تا گرجستان فعال شده و تا سال آينده ميلادي گاز خزر را به پايانه احداث شده در ارزروم تركيه منتقل خواهد كرد.

5- غربگرايي

رهبراني كه در سال 1997 ميلادي با صدور بيانيه اي در استراسبورگ اقدام به تاسيس سازمان همكار يهاي منطقه اي گوآم كردند، پرورش يافتگان مكتب كمونيسم و دست پروردگان كرملين بودند و هنوز علقه هاي چند ده ساله خود نسبت به مسكو و جماعت روس تبار را كاملا قطع نكرده بودند. كساني مثل لئونيد كوچما، حيدر عليف و ادوارد شوارد نادزه روساي جمهور اوكراين، آذربايجان و گرجستان علي رغم رنجشها و گلايه هاي فراواني كه از عملكرد رهبران مسكو طي سال هاي 1991 تا 1997 ميلادي داشتند، هنوز خود را بي نياز از نظر لطف اختيار داران كاخ كرملين نمي ديدند و تمايلي به خراب كردن همه پل هاي پشت سر خود در روابطشان با مسكو نشان نمي دادند. بنابراين دلايل اوليه و اصلي تاسيس گوآم از نظر آنان در درجه نخست ناظر بر همكاري در جهت حل مناقشات دروني و مقابله با حركت هاي جدايي طلبانه بود.
در سال 2003 م رهبران كشور هاي عضو گوآم تقريبا به فاصله چند ماه عوض شده و نسل قديم رهبران اين جمهوري ها جاي خود را به نسل جديدي از رهبران جوانتر و غربگراتر دادند. با اين رويداد مهم كه همرا با انقلاب رنگي در دو جمهوري از چهار كشور عضو گوآم (گرجستان و اوكراين ) بود، روحيات ضد روسي و يا به بيان ديگر غربگرايانه در اين كشورها تشديد شد. بطوري كه به تبع آن دولت هايي كه سر كار آمدند بيشتر و آشكارتر از رهبران قبلي اين جمهوري ها روسيه ستيزي را در پيش گرفتند.

6- منطقه آزاد تجاري

در مذاكرات نشست سران گوآم در باكو، يكي ديگر از موضوعات و محورهاي مذاكره كه به عنوان بستر و زمينه همكاري از آن ياد شد، ايجاد منطقه آزاد تجاري در بين كشورهاي عضو بود. يوشچنكو و ساآكاشويلي، روساي جمهور اوكراين و گرجستان و واسيلي تارلو نخست وزير مولداوي در سخنراني هاي خود مشخصا روي اين موضوع تاكيد كرده و خواستار اجرايي شدن آن در آينده شدند. تارلو اين كار را مقدمه پيوستن به سازمان تجارت جهاني (WTO) قلمداد نمود و پيشنهاد كرد اين پروژه در صورت اجرا، متناسب با قواعد و مقررات WTO پيش برود تا زمينه هاي الحاق به سازمان فوق به مرور فراهم گردد.

7- همكاري هاي فرهنگي

همكاري ها و تبادلات فرهنگي كه معمولا بستر ساز تفاهمات سياسي و مبادلات اقتصادي ميان كشورها، چه بصورت دو جانبه و چه در قالب همكاري هاي چند جانبه محسوب مي شود، مورد توجه رهبران گوآم بوده و در اجلاس اخير نيز بر آن تاكيد شد.
يكي از اسنادي كه در اجلاس باكو توسط رهبران كشور هاي عضو به امضا رسيد توافق نامه همكاري هاي فرهنگي اعضاي گوآم براي مدت سه سال ( 2007 تا 2010 ) بود و طرفها براساس آن متعهد شدند طي سه سال آينده گام هاي عملي چشم گيري در اين راستا برداشته و برنامه هايي را در كشورهاي همديگر به اجرا در آورند.

جهت گيري ها ورويكردهاي گوآم

با به قدرت رسيدن چهره هاي غرب گرا و ضد روس در پي وقوع انقلاب هاي رنگي در برخي از اعضاي گوآم و روي كار آمدن عناصر جوان و پرانگيزه در تعداي ديگر از آنها، اين سازمان تا حدود زيادي از انفعال يا حداقل از كم تحركي خارج شده و شتاب چشم گيري در حركت كند آن بوجود آمده است.
تغيير عنوان اين اتحاديه همكاري منطقه اي به «سازمان توسعه دموكراسي و اقتصادي گوآم» نشان از برداشتن گامي ديگر در جهت فعال سازي آن و گسترش دايره عملكرد چنين مجموعه اي تلقي مي شود. الهام عليف ميزبان اجلاس دوم سران و رئيس يك سال آينده سازمان در سخنراني افتتاحيه نشست باكو بر گسترش ميدان فعاليت گوآم از چارچوب منطقه اي به وسعت و حيطه بين المللي تاكيد كرد و اعلام نمود كه گوآم از اين پس در هيئت و ساختار يك سازمان بين المللي ظاهر خواهد شد (4).
با توجه به تحركات و فعاليت هاي دو سال اخير گوآم و با عنايت به موضع گيري ها و اظهارات رهبران كشورهاي عضو، جهت گيري ها و رويكرد هاي اصلي اين سازمان منطقه اي را مي توان در موارد زير جمع بندي كرد:

الف ) رهايي از وابستگي به روسيه و سلطه مسكو

يكي از دلايل و انگيزه هاي اوليه اعضاي گوآم در تشكيل اين سازمان، نارضايتي از روسيه و علاقمندي به ارتباط و تعامل هرچه بيشتر با غرب و اروپا بود. با عنايت به اينكه هر چهار عضو اين سازمان از جمهوري هاي شوروي بوده و بطور سنتي در تمام عرصه هاي سياسي، امنيتي، اقتصادي و حتي تا حدود زيادي فرهنگي وابستگي به مسكو داشتند، طبيعي است كه پس از كسب استقلال، رهايي از قيد و بند هاي اين وابستگي، از دغدغه ها و تمايلات آشكار آنها بوده باشد.
رويكرد رهايي اين كشورها از مسكو در تمام حوزه ها پيگيري مي شود و ضرورت اين مسئله از ديد آنها غير قابل ترديد تلقي مي گردد. مواضع انتقاد آميز و در مواردي شديدا ضد روسي برخي از رهبران گوآم ماهيتي «آنتي روس» به سازمان گوآم داده است بطوري كه اين امر در نشست ها و سخنراني هاي رسمي رهبران عضو كاملا آشكار است. در نشست اخير روساي جمهور گوآم در باكو، الهام عليف، ساآكاشويلي و واسيلي تارلو بدون نام بردن از روسيه، اين كشور را به تجاوز گري متهم كرده و عامل اصلي مسئله جدايي طلبي در اين جمهوري ها قلمداد كردند. بنا براين در اينكه يكي از رويكرد هاي اصلي گوآم رهايي از سلطه روسيه در ابعاد مختلف است، ترديدي وجود ندارد و اين خط در ميان رهبران كشور هاي عضو بصورت پر رنگ مشاهده مي شود.

ب ) پيوستن به ساختارهاي اروپايي

ورود در ساختارهاي اروپايي و همكاري و همگرايي تنگاتنگ با اتحاديه اروپا از جهت گيري هاي اصلي و اساسي گوآم به حساب مي آيد و رهبران كشورهاي عضو اين مجموعه تلاش مي كنند روز به روز بر شتاب خود در اين مسير افزوده و پشت سرهم، گام هاي جديدي در اين راه بردارند. به نظر مي رسد اين كشورها پس از عضويت در برخي از ساختارها ي اروپايي نظير شوراي اروپا، سازمان امنيت و همكاري اروپا كه طي چند سال گذشته اتفاق افتاد، هم اينك نيم نگاهي به اتحاديه اروپا دارند و خيلي علاقه دارند در خصوص طرح و پيگيري اين مسئله، چراغ سبزهايي از سوي آن اتحاديه دريافت نمايند.
اگرچه موانع زيادي پيش روي برخي از كشورهاي عضو اين مجموعه نظير آذربايجان وجود دارد و سرنوشت تركيه مثال روشن پيمودن اين راه سخت و دشوار است، ولي در مجموع اعضاي گوآم انگيزه و اميد بيشتري به آن دارند و هر از گاه بصورت غير مستقيم هم كه شده آنرا بر زبان جاري مي كنند.
اينكه آيا در اين راه توفيقي نصيب اعضاي گوآم خواهد شد يا نه نياز به گذشت زمان و چگونگي پيشرفت امور در آينده دارد.

ج ) همكاري با ناتو و تلاش براي عضويت در آن

پيمان نظامي ناتو به عنوان يكي از ابزارهاي قدرتمند اروپا و آمريكا در جهت تحكيم و گسترش هژموني غرب در جهان، پيشروي به سمت شرق را از راهبرد هاي اصلي خود در دوران پس از فروپاشي شوروي قرار داده است. بي شك نفوذ و حضور در قفقاز و شرق اروپا ( مرزهاي جنوبي و غربي روسيه ) از حلقه هاي اوليه و اولويت دار اين حركت است و سالهاست كه فرماندهي و دبير خانه ناتو برنامه هايي را بدين منظور طراحي و اجرا مي كنند كه يكي از مشخص ترين آنها برنامه «همكاري براي صلح» است. هم اكنون كشور هاي عضو گوآم در چارچوب اين برنامه، همكاري هاي نزديك و مستمري با ناتو دارند.
برخي از كشورهاي عضو گوآم از جمله گرجستان و اوكراين فراتر از اين رفته و رسما درخواست عضويت در ناتو را ارائه داده اند و بصورت جدي علاقمند هستند تا وارد آن شوند. به رغم مخالفت روسيه با اين روند، ناتو هم بصورت آرام و خزنده فواصل اين مسير را طي مي كند و با انگيزهاي كه در ميان رهبران برخي از اعضاي گوآم وجود دارد، احتمال تحقق آن در آينده منتفي نيست.

د ) توسعه و پيشرفت اقتصادي اعضاء

ترديدي نيست كه يكي از رويكردهاي اعضاي گوآم در قالب همكاري و فعاليت جمعي در اين سازمان، تلاش مضاعف براي رسيدن به مراتب رشد و ترقي اقتصادي و صنعتي است. ظرفيت ها و امكانات موجود در منطقه و بهره مندي از موقعيت استراتژيك جغرافيايي توسط اعضاء، انگيزه آنان را در اين راه دوچندان كرده و آنان را براي رسيدن به اين هدف گرد هم جمع كرده است.
درآمدهاي حاصل از صدور نفت و گاز خزر كه در درجه اول نصيب آذربايجان و در مرتبه دوم بواسطه حق ترانزيت، عايد ساير اعضاء مي شود، امكان سرمايه گذاري در بخشهاي مختلف اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي را به آنها مي دهد.
احداث و فعاليت خطوط آهن، ايجاد كريدورهاي مواصلاتي در محورهاي شمال- جنوب و شرق- غرب و راه اندازي منطقه آزاد تجاري و بازار مشترك كه مد نظر رهبران و روساي كشور هاي عضو است، مي تواند به اين روند كمك شاياني كرده و نتايج ملموسي داشته باشد.

سخن آخر

1- طي چند سالي كه از فروپاشي شوروي مي گذرد، جمهوري هاي جداشده از پيكره آن، از فرصت هاي بدست آمده استفاده كرده و تلاش نمودند با دنياي خارج از روسيه و ديگر مجامع و سازمانهاي منطقه اي و بين المللي پيوند و ارتباط دوستي و كاري برقرار سازند. عضويت جمهوري آذربايجان و 5 كشور آسياي مركزي (تركمنستان، ازبكستان، قرقيزستان، تاجيكستان و قزاقستان) در سازمان همكاري هاي اقتصادي اكو، الحاق آنها به سازمان كنفرانس اسلامي، پيوستن ارمنستان، آذربايجان، گرجستان، اوكراين و.....به سازمان همكاري هاي منطقه اي درياي سياه و نمونه هايي از اين قبيل مثال هاي بارز اين حركت است. تاسيس و فعاليت سازمان گوآم را هم مي توان در تداوم اين رويكرد ارزيابي كرد و آن را تلاشي براي رهايي از سلطه روسيه و نزديكي به قدرت ها و كشورهاي ديگر به حساب آورد.
2- با توجه به حضور هيئت هاي نمايندگي آمريكا در نشست هاي دوره اي گوآم و نقشي كه واشنگتن در پيشنهاد اوليه تشكيل آن داشته، مي توان ادعا كرد كه در پس پرده تولد سازماني بنام گوآم، آمريكا هم داراي منافعي است و مقاصدي را تعقيب مي كند. محدود كردن هرچه بيشتر روسيه، پيشروي در حوزه نفوذ سنتي آن، استفاده از امكانات و ذخاير نفت و گاز منطقه، يار گيري براي پياده كرده ساير خطوط و سرفصل هاي راهبرد جهاني واشنگتن براي آينده، محاصره جغرافيايي ايران اسلامي به عنوان كانون حركت هاي ضد آمريكايي و رهبر بيداري ملت هاي مسلمان و......از جمله اهداف و مقاصد آمريكا از حضور و فعاليت در چارچوب كاري برخي سازمانهاي منطقه اي نظير گوآم به حساب مي آيد. حضور چشم گير و فعال برخي كشورهاي تازه عضويت يافته در اتحاديه اروپا از شرق اين قاره همانند لهستان، روماني، ليتواني، بلغارستان و...هم معني داراست. شايد اين امر در راستاي سرمايه گذاري واشنگتن بر روي كشورهاي اروپاي شرقي و در ارتباط با سخن رامسفلد وزير دفاع سابق اين كشور مبني بر تقسيم بندي اروپا به دو بخش پير و جوان قابل تحليل باشد. وي در آن اظهار نظر قابل تفسير بزرگان اروپا نظير فرانسه و آلمان را نمايندگان اروپاي پير و فرسوده و جمهوري هاي شرقي آن را نمايندگان اروپاي جوان معرفي كرده بود.
3- علي رغم وجود ظرفيت ها و بسترهاي مساعد براي گسترش و پيشرفت گوآم هنوز قضاوت درخصوص ميزان توفيق و كار آيي اين سازمان در آينده نزديك، قدري دشوار است و بايد منتظر گذشت زمان شد. نمي توان از نظر دور داشت كه اين جمهوري ها، جوان و تازه استقلال يافته هستند و از پختگي و تجربه سياسي و تاريخي لازم براي جريان سازي در عرصه فعاليت هاي سياسي و اقتصادي بزرگ در حجم و مقياس بين المللي برخوردار نيستند.
افزون بر اين، رهبران اين كشورها بايد از آلت دست شدن پرهيز كرده و از اينكه ابزاري در دست اروپا و آمريكا براي رسيدن به منافع و مقاصد يكسويه آنان باشند، خودداري نمايند. همكاري و همگرايي منطقه اي به شرط اينكه با رويكرد مستقلانه و با لحاظ منافع ملي كشورهاي منطقه باشد پسنديده و حتي در دنياي كنوني اجتناب ناپذير است و اگر گوآم در اين مسير حركت نمايد، از حمايت ساير كشورهاي پيراموني هم مي تواند بهره مند شود.
منبع: سایت باشگاه اندیشه - به نقل از http://www.iras.ir




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط