گوآم و دغدغه های روسی
نويسنده: رضا ميرمحمدي
سازمان گوآم ، چالشي جديد براي روسيه
برخي ديگر از كشورها با هدف تحكيم موقعيت بين المللي خود در نظام بين الملل يك ـ چند قطبي تمايل خود را به تشكيل سازمانهاي همكاري منطقه اي نشان داده و در راه تحقق آن گام برداشتند. در واقع اين كشورها به دنبال جهان چند قطبي بوده و تاسيس برخي سازمانهاي منطقه اي قوي و پرظرفيت را مقدمه شكل گيري چنين جهاني به حساب مي آوردند. شايد بتوان ايجاد سازمان همكاري هاي منطقه اي شانگهاي در سال 1996م به رهبري روسيه و چين و عضويت كشورهاي آسياي مركزي را نمونه بارز اين رويكرد به حساب آورد.
در مواردي ديگر، گاه برخي از كشورهاي يك حوزه مشخص جغرافيايي صرفا با انگيزه تامين منافع خود بويژه در عرصه اقتصاد و تجارت، اقدام به تشكيل سازمان منطقه اي كرده و با وضع قوانين و مقررات خاص در درون مجموعه خود، به تبادل همكاري مي پردازند. مثال روشن اين نوع از همكاري هاي منطقه اي در حال حاضر، سازمان همكاري منطقه اي جنوب شرق آسيا موسوم به «آ- سه- آن» است. اين سازمان به رغم اينكه در سال هاي اول تشكيل خود، در سده شصت ميلادي، رويكردهاي سياسي و امنيتي داشته، ولي در مقطع فعلي گرايش آن بيشتر در زمينه همكاري هاي تجاري و اقتصادي است.
در حوزه جمهوري هاي شوروي، علاوه بر تشكيل جامعه كشورهاي مشترك المنافع ( CIS ) كه تنها اسمي از يك سازمان منطقه اي را يدك مي كشد و فقط محملي براي روسيه به عنوان وارث اتحاد جماهير شوروي است تا همچنان دل خود را به اينكه در راس يك مجموعه اي سياسي است، خوش كند، تاسيس «سازمان توسعه دموكراسي و اقتصادي گوآم» نمونه يك سازمان منطقه اي است كه با اهداف و جهت گيري هاي خاص تاسيس شده و فعاليت مي كند.
اينكه سازمان گوآم چه نوع سازماني است و در دسته بندي هاي موجود كجا قرار مي گيرد؟ موضوع اين نوشته مختصر و تحليلي است و تلاش شده تا در آن، انگيزه هاي شكل گيري و جهت گيري هاي كاري و عملي آن در ميدان فعاليت، بصورت موجز و گذرا مورد بررسي و ارزيابي قرار گيرد.
شكل گيري و تاسيس گوآم
واژه گوآم تركيبي از حروف اول چهار كشور گرجستان، اوكراين، آذربايجان و مولداوي بر اساس ترتيب حروف الفباي روسي است.
در سال 1999م جمهوري ازبكستان نيز به عضويت اين سازمان در آمد و با اين اقدام، گوآم حوزه جغرافيايي خود را به شرق درياي خزر يعني آسياي مركزي هم گسترش داد. اما عضويت اين كشور چندان پايدار نبود و اين كشور ظاهرا به علت آشكار شدن هرچه بيشتر ماهيت اين سازمان از يك سو و دخالت مستقيم آمريكا به عنوان حامي گوآم در بروز انقلاب هاي رنگي از سوي ديگر، كه تاشكند را هم در سال 2005م تا آستانه انقلاب رنگي پيش برد، از آن خارج شد و رسما در همين سال جدايي خود را از گوآم اعلام كرد.
بدنبال نشست هاي پراكنده اي كه مقامات كشورهاي عضو گوآم از سال تاسيس آن در سال 1997م به بعد داشته اند، در ماه مي سال گذشته ميلادي ( 2006 ) اولين اجلاس سران چهار كشور عضو در شهر كيف برگزار شد. در اين نشست علاوه بر رهبران گرجستان، اوكراين، آذربايجان و مولداوي مقامات برخي ديگر از كشورها، بويژه چند كشور شرق اروپا از جمله لهستان، روماني و بلغارستان و همچنين نمايندگاني از ساير سازمانها و مجامع بين المللي حضور داشتند.
در 19 ژوئن سال جاري دومين نشست سران كشورهاي عضو گوآم در باكو پايتخت جمهوري آذربايجان برگزار شد كه علاوه بر رهبران كشور هاي عضو، روسا و مقامات شش كشور اروپايي (لهستان، روماني، بلغارستان، ليتواني، لتوني و استوني)، هيئت هاي نمايندگي آمريكا و ژاپن و نيز نمايندگاني از برخي مجامع و سازمان هاي بين المللي نظير سازمان ملل، پارلمان اروپا، سازمان امنيت و همكاري اروپا و.... نيز در آن شركت كردند، بطوري كه مجموع تعداد هيئت هاي نمايندگي حاضر در اجلاس بنا بر گزارش رسانه هاي باكو ( محل برگزاري نشست) به حدود سي هيئت و نمايندگي رسيد.
در اجلاس ماه مي 2006م، رياست دوره اي سازمان گوآم براي مدت يك سال در اختيار اكراين قرار گرفته بود كه با انقضاي آن، در اجلاس اخير اين رياست براي دوره يك ساله جديد به عهده جمهوري آذربايجان گذاشته شد.
دبيرخانه دائمي اين سازمان طبق توافق اعضاء در كي يف، مركز اوكراين واقع شده و دبير كل فعلي آن نيز والري چچلاشويلي اوكرايني است.
عنوان اين تشكيلات از سازمان همكاري هاي منطقه اي گوآم در ابتداي تاسيس به «سازمان توسعه دموكراسي و اقتصادي گوآم» تغيير يافته و در حال حاضر با اين اسم و عنوان معرفي و شناخته مي شود.
محورها و زمينه هاي همكاري و همگرايي اعضاء
مهمترين محورها و زمينه هاي همكاري و مشاركت جمعي اعضاي اين مجموعه در موارد زير دسته بندي و خلاصه مي شود:
1- دغدغه تامين امنيت و حفظ تماميت ارضي
جمهوري آذربايجان درگير مناقشه و جدايي طلبي منطقه خود مختار قره باغ است و از سال 1992م بر سر حاكميت اين منطقه با همسايه خود ارمنستان جنگ و اختلاف دارد. البته ارامنه ساكن اين منطقه كه در عين داشتن خودمختاري در تركيب جغرافياي سياسي آذربايجان قرار داشتند، از سال 1988م ادعاي جدايي از حاكميت باكو را مطرح كرده و بر آن پاي فشردند. در ادامه اين روند سياسي، دولت ايروان به حمايت از آنان برخاست و در نتيجه، دو كشور، درگير جنگي تمام عيار شدند. اين مناقشه پس از گذشت 19 سال از آغاز آن هنوز راه حلي پيدا نكرده و به رغم فعاليت 15 ساله گروه ميانجي مينسك و سپري شدن13 سال از آتش بس ميان دو كشور، همچنان معضل بزرگ و بحران اول قفقاز جنوبي به حساب مي آيد.
گرجستان با مشكل جدايي طلبي اوستياي جنوبي و آبخازيا رودر روست و سالهاست كه برسر حاكميت اين دو جمهوري و منطقه خودمختار، با روسيه در تنش و كشمكش به سر ميبرد. تفليس مسكو را به حمايت از جدايي طلبان اين دو منطقه متهم مي كند و خواستار عدم دخالت روسيه و ايجاد شرايط و زمينه هاي تسلط و حاكميت سياسي خود بر اين مناطق است.
در كنار اين دو مناقشه فرسايشي و به تعبيري منجمد شده، مولداوي عضو ديگر اين سازمان نيز با همين معضل گريبانگير است و منطقه روس نشين «پري دنييسترويه» با ساز جدايي طلبي خود سالهاست كه مشكل اول اين جمهوري در تامين امنيت ملي و حفظ تماميت ارضي به حساب مي آيد.
بي ترديد يكي از دلايل اصلي اجتماع اين كشور ها در قالب يك سازمان همكاري منطقه اي وجود اين درد مشترك و مواجه بودن آنها با مسئله جدايي طلبي است تا با بكار گيري توان و امكانات مشترك خود همديگر را در جهت حل اين مشكل و رهايي از تبعات سياسي، امنيتي و اقتصادي آن ياري نمايند.
نكته مهمي كه در اين رابطه لازم به اشاره است اينكه هرسه كشور ياد شده در بحث جدايي طلبي بخشي از خاك خود، به نوعي با روسيه طرف مقابل هستند و خود را با يك دشمن مشترك رودرو مي بينند. گرجستان و مولداوي مستقيما و آذربايجان هم غير مستقيم مسكو را متهم به ايجاد اين مناقشات توان فرسا كرده و عامل اصلي ايجاد چنين بحراني را رهبران روسيه قلمداد مي كنند.
2- نارضايتي از جامعه كشور هاي مشترك المنافع (CIS)
رهبران چهار كشور عضو گوآم بارها از جامعه كشور هاي مشترك المنافع به رهبري روسيه انتقاد كرده و فلسفه وجودي آن را زير سئوال برده اند. آنان روسيه را به تك روي و انحصار گرايي در درون جامعه مشترك المنافع متهم كرده و سياست هاي خود محورانه مسكو را عامل عدم موفقيت و بن بست موجود در اين مجموعه سياسي مي دانند.
بنابراين تاسيس گوآم را از جهتي مي توان نوعي واكنش به ناكار آمدي CIS و تلاش در جهت خروج از انفعال بوجود آمده در سايه عملكرد بي خاصيت آن تلقي مي كنند.
3- ظرفيت ها و امتيازات ژئو پلتيك منطقه
اتصال آسياي مركزي به اروپا از طريق اين منطقه و راه اندازي كريدور شمال و جنوب كه آنهم با مشاركت و عضويت برخي از اعضاي اين اتحاديه امكان پذير است، موقعيت ويژه اي را به كشورهاي اين حوزه بخشيده است كه اين نيز به نوبه خود يكي ديگر از محورها و زمينه هاي مهم همكاري در ميان اعضاي گوآم محسوب مي شود و مورد توجه جدي آنهاست.
4- ترانزيت انرژي و خطوط انتقال نفت و گاز
شرايط كنوني منطقه طوري رقم خورده است كه آذربايجان به عنوان دارنده ذخاير قابل توجه نفت و گاز از يك طرف و اعضاي ديگر گوآم از سوي ديگر با درك متقابل موقعيت و نياز هاي همديگر احتياج به نزديكي و همگرايي بيشتر دارند تا قبل از صدور منابع انرژي موجود در خزر به منافع مشترك دست پيدا كنند. البته اين وضعيت را بيش از هر چيز و هر كسي، سلطه گري آمريكا بوجود آورده و گرنه آذربايجان گزينه ها و مسيرهاي مختلفي براي صدور نفت و گاز خود در پيش رو دارد كه مي تواند بدون استفاده از اراضي ساير كشور هاي عضو گوآم نسبت به انتقال و فروش آن اقدام نمايد.
در اجلاس باكو، الهام علييف، رئيس جمهور آذربايجان ضمن اعلام اينكه سه حوزه نفتي متعلق به كشورش يعني آذري، چراغ و گونشلي، 1 ميليارد و 200 ميليون تن نفت و حوزه هاي در حال بهره برداري گاز آذربايجان 5/1 تريليون متر مكعب ذخيره گاز دارند، نسبت به ضرورت گسترش خطوط انتقال نفت و گاز خزر به اروپا تاكيد كرد. بر اين اساس، سران اعضاي گوآم در نشست فوق، علاوه بر اشاره به لزوم تكميل ظرفيت انتقال خط لوله باكو - تفليس - جيهان كه در حال حاضر با نصف ظرفيت خود فعال است، به احداث يك خط لوله جديد نفتي در مسير ادسا - پرودي - گدانسك تاكيد كردند. در صورت تحقق اين امر، نفت خزر پس از انتقال به درياي سياه، از طريق همين خط به سواحل درياي بالتيك در شمال اروپا منتقل مي شود.
اين در حالي است كه هم اينك خط لوله انتقال گاز باكو- تفليس- ارزروم نيز تا گرجستان فعال شده و تا سال آينده ميلادي گاز خزر را به پايانه احداث شده در ارزروم تركيه منتقل خواهد كرد.
5- غربگرايي
در سال 2003 م رهبران كشور هاي عضو گوآم تقريبا به فاصله چند ماه عوض شده و نسل قديم رهبران اين جمهوري ها جاي خود را به نسل جديدي از رهبران جوانتر و غربگراتر دادند. با اين رويداد مهم كه همرا با انقلاب رنگي در دو جمهوري از چهار كشور عضو گوآم (گرجستان و اوكراين ) بود، روحيات ضد روسي و يا به بيان ديگر غربگرايانه در اين كشورها تشديد شد. بطوري كه به تبع آن دولت هايي كه سر كار آمدند بيشتر و آشكارتر از رهبران قبلي اين جمهوري ها روسيه ستيزي را در پيش گرفتند.
6- منطقه آزاد تجاري
7- همكاري هاي فرهنگي
يكي از اسنادي كه در اجلاس باكو توسط رهبران كشور هاي عضو به امضا رسيد توافق نامه همكاري هاي فرهنگي اعضاي گوآم براي مدت سه سال ( 2007 تا 2010 ) بود و طرفها براساس آن متعهد شدند طي سه سال آينده گام هاي عملي چشم گيري در اين راستا برداشته و برنامه هايي را در كشورهاي همديگر به اجرا در آورند.
جهت گيري ها ورويكردهاي گوآم
تغيير عنوان اين اتحاديه همكاري منطقه اي به «سازمان توسعه دموكراسي و اقتصادي گوآم» نشان از برداشتن گامي ديگر در جهت فعال سازي آن و گسترش دايره عملكرد چنين مجموعه اي تلقي مي شود. الهام عليف ميزبان اجلاس دوم سران و رئيس يك سال آينده سازمان در سخنراني افتتاحيه نشست باكو بر گسترش ميدان فعاليت گوآم از چارچوب منطقه اي به وسعت و حيطه بين المللي تاكيد كرد و اعلام نمود كه گوآم از اين پس در هيئت و ساختار يك سازمان بين المللي ظاهر خواهد شد (4).
با توجه به تحركات و فعاليت هاي دو سال اخير گوآم و با عنايت به موضع گيري ها و اظهارات رهبران كشورهاي عضو، جهت گيري ها و رويكرد هاي اصلي اين سازمان منطقه اي را مي توان در موارد زير جمع بندي كرد:
الف ) رهايي از وابستگي به روسيه و سلطه مسكو
رويكرد رهايي اين كشورها از مسكو در تمام حوزه ها پيگيري مي شود و ضرورت اين مسئله از ديد آنها غير قابل ترديد تلقي مي گردد. مواضع انتقاد آميز و در مواردي شديدا ضد روسي برخي از رهبران گوآم ماهيتي «آنتي روس» به سازمان گوآم داده است بطوري كه اين امر در نشست ها و سخنراني هاي رسمي رهبران عضو كاملا آشكار است. در نشست اخير روساي جمهور گوآم در باكو، الهام عليف، ساآكاشويلي و واسيلي تارلو بدون نام بردن از روسيه، اين كشور را به تجاوز گري متهم كرده و عامل اصلي مسئله جدايي طلبي در اين جمهوري ها قلمداد كردند. بنا براين در اينكه يكي از رويكرد هاي اصلي گوآم رهايي از سلطه روسيه در ابعاد مختلف است، ترديدي وجود ندارد و اين خط در ميان رهبران كشور هاي عضو بصورت پر رنگ مشاهده مي شود.
ب ) پيوستن به ساختارهاي اروپايي
اگرچه موانع زيادي پيش روي برخي از كشورهاي عضو اين مجموعه نظير آذربايجان وجود دارد و سرنوشت تركيه مثال روشن پيمودن اين راه سخت و دشوار است، ولي در مجموع اعضاي گوآم انگيزه و اميد بيشتري به آن دارند و هر از گاه بصورت غير مستقيم هم كه شده آنرا بر زبان جاري مي كنند.
اينكه آيا در اين راه توفيقي نصيب اعضاي گوآم خواهد شد يا نه نياز به گذشت زمان و چگونگي پيشرفت امور در آينده دارد.
ج ) همكاري با ناتو و تلاش براي عضويت در آن
برخي از كشورهاي عضو گوآم از جمله گرجستان و اوكراين فراتر از اين رفته و رسما درخواست عضويت در ناتو را ارائه داده اند و بصورت جدي علاقمند هستند تا وارد آن شوند. به رغم مخالفت روسيه با اين روند، ناتو هم بصورت آرام و خزنده فواصل اين مسير را طي مي كند و با انگيزهاي كه در ميان رهبران برخي از اعضاي گوآم وجود دارد، احتمال تحقق آن در آينده منتفي نيست.
د ) توسعه و پيشرفت اقتصادي اعضاء
درآمدهاي حاصل از صدور نفت و گاز خزر كه در درجه اول نصيب آذربايجان و در مرتبه دوم بواسطه حق ترانزيت، عايد ساير اعضاء مي شود، امكان سرمايه گذاري در بخشهاي مختلف اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي را به آنها مي دهد.
احداث و فعاليت خطوط آهن، ايجاد كريدورهاي مواصلاتي در محورهاي شمال- جنوب و شرق- غرب و راه اندازي منطقه آزاد تجاري و بازار مشترك كه مد نظر رهبران و روساي كشور هاي عضو است، مي تواند به اين روند كمك شاياني كرده و نتايج ملموسي داشته باشد.
سخن آخر
2- با توجه به حضور هيئت هاي نمايندگي آمريكا در نشست هاي دوره اي گوآم و نقشي كه واشنگتن در پيشنهاد اوليه تشكيل آن داشته، مي توان ادعا كرد كه در پس پرده تولد سازماني بنام گوآم، آمريكا هم داراي منافعي است و مقاصدي را تعقيب مي كند. محدود كردن هرچه بيشتر روسيه، پيشروي در حوزه نفوذ سنتي آن، استفاده از امكانات و ذخاير نفت و گاز منطقه، يار گيري براي پياده كرده ساير خطوط و سرفصل هاي راهبرد جهاني واشنگتن براي آينده، محاصره جغرافيايي ايران اسلامي به عنوان كانون حركت هاي ضد آمريكايي و رهبر بيداري ملت هاي مسلمان و......از جمله اهداف و مقاصد آمريكا از حضور و فعاليت در چارچوب كاري برخي سازمانهاي منطقه اي نظير گوآم به حساب مي آيد. حضور چشم گير و فعال برخي كشورهاي تازه عضويت يافته در اتحاديه اروپا از شرق اين قاره همانند لهستان، روماني، ليتواني، بلغارستان و...هم معني داراست. شايد اين امر در راستاي سرمايه گذاري واشنگتن بر روي كشورهاي اروپاي شرقي و در ارتباط با سخن رامسفلد وزير دفاع سابق اين كشور مبني بر تقسيم بندي اروپا به دو بخش پير و جوان قابل تحليل باشد. وي در آن اظهار نظر قابل تفسير بزرگان اروپا نظير فرانسه و آلمان را نمايندگان اروپاي پير و فرسوده و جمهوري هاي شرقي آن را نمايندگان اروپاي جوان معرفي كرده بود.
3- علي رغم وجود ظرفيت ها و بسترهاي مساعد براي گسترش و پيشرفت گوآم هنوز قضاوت درخصوص ميزان توفيق و كار آيي اين سازمان در آينده نزديك، قدري دشوار است و بايد منتظر گذشت زمان شد. نمي توان از نظر دور داشت كه اين جمهوري ها، جوان و تازه استقلال يافته هستند و از پختگي و تجربه سياسي و تاريخي لازم براي جريان سازي در عرصه فعاليت هاي سياسي و اقتصادي بزرگ در حجم و مقياس بين المللي برخوردار نيستند.
افزون بر اين، رهبران اين كشورها بايد از آلت دست شدن پرهيز كرده و از اينكه ابزاري در دست اروپا و آمريكا براي رسيدن به منافع و مقاصد يكسويه آنان باشند، خودداري نمايند. همكاري و همگرايي منطقه اي به شرط اينكه با رويكرد مستقلانه و با لحاظ منافع ملي كشورهاي منطقه باشد پسنديده و حتي در دنياي كنوني اجتناب ناپذير است و اگر گوآم در اين مسير حركت نمايد، از حمايت ساير كشورهاي پيراموني هم مي تواند بهره مند شود.
منبع: سایت باشگاه اندیشه - به نقل از http://www.iras.ir