تشکيلات سياسي و تحزب از ديدگاه شهيد بهشتي

اين موضوع از چند منظر در نظام سياسي اسلام اهميت مي‌يابد: يکي به دليل آنکه از نظر ساختاري رابطه اين تشکيلات با نظام امامت چگونه باشد؟ دوم به اين خاطر که تشکيلات و احزاب سياسي محملي براي تجمع و وحدت نيروهاي
پنجشنبه، 19 اسفند 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تشکيلات سياسي و تحزب از ديدگاه شهيد بهشتي
 تشکيلات سياسي و تحزب از ديدگاه شهيد بهشتي

 

نويسنده: ابراهيم طالبي دارابي

 

اين موضوع از چند منظر در نظام سياسي اسلام اهميت مي‌يابد: يکي به دليل آنکه از نظر ساختاري رابطه اين تشکيلات با نظام امامت چگونه باشد؟ دوم به اين خاطر که تشکيلات و احزاب سياسي محملي براي تجمع و وحدت نيروهاي اجتماعي جامعه است. سوم به لحاظ نظارت منسجم بر کارهاي سيستم سياسي. حال آيا شهيد بهشتي به احزاب و تشکيلات سياسي توجه داشت يا نه؟ نظريه‌هاي ايشان نسبت به اين مفهوم مهم سياست چه بوده است؟
همان طوري که در بالا آمد، حزب و سازمان‌هاي سياسي بخشي از نيروهاي اجتماعي را با خود همراه مي‌سازد و وارد فعاليت و مشارکت در سيستم سياسي مي‌کند. معمولاً احزاب در مقام اکثريت، عامل سياست‌هاي نظام مي‌شوند، ولي در مقام اقليت دو کار انجام مي‌دهند: اول بازسازي نظريه‌ها براي کسب قدرت اجتماعي جهت رسيدن به قدرت سياسي و دوم نظارت و انتقاد از وضعيت موجود و سياست‌هاي حزب حاکم. در نظام اسلامي ايران اين روند چگونه است؟ آيا افرادي چون بهشتي به اين مهم پرداخته‌اند ؟ آيا تفکر حزبي وجود داشت؟ در اينجا به مجموعه آرا شهيد بهشتي در اين باره مي‌پردازيم.
اهميت اين مبحث در اين است که اولاً؛ در بررسي انديشه‌هاي سياسي شهيد بهشتي اين موضوع اساسي که از مسائل جديد جامعه سياسي ايران و جهان است، مورد غفلت قرار نمي‌گيرد و ثانياً؛ اهميت و جايگاه اين مسئله در نظام امامت و امت که خود شهيد بهشتي حامي هر دو موضوع بوده است، روشن مي‌گردد؛ به خصوص زماني که بدانيم شهيد بهشتي يکي از نخستين بنيان‌گذاران حزب سياسي در نظام جمهوري اسلامي بود. وي در 29 بهمن سال 57 يعني چند روز پس از پيروزي انقلاب موجوديت سياسي حزب جمهوري اسلامي را اعلام کرد.
ايشان در نهضت ملي نفت، در تظاهرات و ميتينگ‌هاي تهران و اصهفان شرکت مي‌کرد، و بعد از کودتاي 28 مرداد که به سقوط دولت دکتر محمد مصدق انجاميد، به تحليل اين واقعه شوم پرداخت. يکي از نتايجي که از آن وضعيت گرفت، اين بود که مشکل نيروهاي مخالف حکومت پهلوي، از جمله نيروهاي ملي و مذهبي اين است که به «کادرسازي» نمي‌پردازند. همين موضوع جرقه‌اي بود در ذهن شهيد بهشتي که بتواند از همان آغاز حرکت سياسي‌اش به مسئله تشکيلات و سازماندهي و در نهايت حزب سياسي به طور خاص توجه کند. مضافاً آنکه شهيد بهشتي در کل فردي منظم، منضبط و آراسته بود و اين در رفتار سياسي‌اش تبلور يافته بود.
از نظر سياسي و نظري وي اساساً معتقد بود: «هر کار دسته جمعي» بايد «با انضباط تشکيلاتي همراه باشد». (1) اما بلافاصله اين عقيده ارزشي را مطرح مي‌کرد:
اگر شما [نيروهاي متشکل و حزبي] براي مردم سودمند باشيد، ماندني خواهيد بود. (2)
بدين ترتيب، وي به عنوان يکي از شخصيت‌هاي شاخص نظام اسلامي به ضرورت ايجاد حزب رسيد و براي اين کار تمهيدات نظري نيز مهيا ساخت، بهشتي در مورد ضرورت ايجاد حزب اين چنين استدلال مي‌کند:
وقتي انقلاب پيروز مي‌شود نوبت به تداوم انقلاب، نوبت به مديريت، نوبت به برنامه‌ريزي در زمينه‌هاي مختلف روحي و معنوي، فرهنگي، آموزشي، اقتصادي، اجتماعي خانوادگي، بهداشتي و امثال آنها مي‌رسد... همه اينها احتياج دارد به نيروهاي ساخته شده و کارآمد، نيروهايي که با هم همفکر باشند،... اگر همه نيروها بر مبناي ايدئولوژي اسلامي اسلام اصيل و زنده نباشد در نتيجه هر برنامه‌اي براي خودش يک آهنگ پيدا مي‌کند و نمي‌شود. از مجموعه اين برنامه‌ها حرکت و تلاشي هماهنگ در جهت تداوم انقلاب به وجود آورد... حزب به همين معنا است. (3)
شهيد بهشتي ضرورت تشکيل حزب و سازماندهي نيروهاي اجتماعي و کادرسازي براي سازندگي اجتماعي و انقلابي دروني و آرماني را بر قرآن و دستورهاي الهي مستند مي‌سازد:
قرآن به ما مي‌گويد اي انسان! تو سازنده تاريخ و آينده هستي. تو حتي قيامت را هم خودت مي‌سازي. (4)
از اين رو:
بايد تشکل داشت و الا حوادث مي‌آيد بر ما مسلط مي‌شود. اگر آدم بي‌برنامه باشد، اگر نيروها بي‌تشکل باشند، اگر برنامه‌ريزي و رهبري مناسبي نباشد، حوادث مي‌آيند مارا اين طرف و آن طرف مي‌برند. در حالي که شأن انسان اين نيست. شأن انسان اين است که او مسلط بر حوادث باشد. ما در رابطه انسان با تاريخ مي‌گوييم: انسان بيش از آنچه که ساخته تاريخ باشد، سازنده تاريخ است. (5)
با اين زمينه‌ها و مباني و اهداف، شهيد بهشتي حزب را به صورت زير تعريف مي‌کند:
حزب يعني يک گروه داراي نقطه نظرهاي اسلامي و سياسي و اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي هماهنگ و داراي هماهنگي عمل و برخوردار از همسازي و دم‌سازي عملي و تشکل در طرح برنامه و در اجرا. (6)
حزب به اين معنا از نظر شهيد بهشتي «ضرورت زندگي اجتماعي است» و چيز «بسيار مفيدي است». (7) بدين لحاظ شهيد بهشتي از انگيزه‌هاي اصلي تشکيل حزب ياد کرده و در اين باره مي‌گويد:
انگيزه ما بر تأسيس يک حزب اسلامي احساس ضرورت اجتماعي و تاريخي است که داشتيم... و همچنان بر داشتن يک تشکل پافشاري داريم... زيرا کار تشکيلاتي ما حالت عبادت دارد. (8)
از مشخصه‌هاي ديگر حزب در نگاه شهيد بهشتي عبارت است از:
1. تشکيلات حزب بايد آهنگ عبادت داشته باشد.
2. نبايد بُت يا لغو يا لهو باشد بايد «به درد مردم بخورد» و سودمند باشد.
3. دائماً بايد مراقبت کند خودخواه نباشد، خداخواه بماند.
4. آزادي‌هاي انسان‌ساز در درون حزب حفظ شود.
5. کار حزب ساختن ناقص‌ها است نه حذف آنها.
6. جاذبه در حد اعلاي امکان و دافعه در حداقل ضرورت، در درون حزب و نظام سياسي.
7. هدف از ايجاد يک حزب، محکم‌سازي ارتباط آزادانه ميان انسان‌ها است.
8. مرز حزب و خط قرمز آن اصول اسلامي است نه ملاحظه‌هاي مصلحت‌جويانه.
9. حزب نبايد انحصارطلب باشد.
10. حزب در خدمت انقلاب است نه انقلاب در خدمت حزب.
11. قدرت‌طلبي به هر طريق ممکن، حزب را حزب شيطان مي‌کند.
12. تک‌حزبي مانع رشد و تعالي جامعه است.
13. حزب نبايد ميراث‌خوار انقلاب باشد.
14. مشي سياسي حزب بايد مکتب اصيل و پوياي اسلام باشد.
15. حزب نبايد وارد معاملات باندي و جناحي بشود.
16. و... (9)
به طور کلي، شهيد بهشتي معتقد است بايد در نظام سياسي و جامعه انساني، تشکيلات منسجم سياسي با مشخصه‌هاي متعالي و ارزشي ايجاد کرد. اگر مي‌خواهيم استعدادها را شناسايي کنيم و پرورش بدهيم و به کار بگيريم، تنها راه آن، تشکيلات و تشکل است که محل تلاقي استعدادها و محل شناسايي متقابل قابليت‌ها است. (10)
خلاصه بيان شهيد بهشتي در مورد اهميت حزب اين است:
1. بدون تشکيل حزب، مردم نمي‌توانند راه متناسب با حرکت خود را آگاهانه پيدا کنند.
2. اگر توده مسلمان در خط اسلام راستين مشکل نباشند، همواره در کمين فرصت‌طلبان قرار مي‌گيرند.
3. اگر در جامعه‌اي حزب و تشکيلات رسمي نباشد، مسلماً گروه‌هاي باندي خطرناک و فاقد مسئوليت و انضباط تشکيلاتي در اطراف يک فرد صاحب نفوذ گرد مي‌آيند و اين براي وحدت جامعه خطرناک است.
4. تشکيلات براي وحدت جامعه لازم است و بي‌تشکيلاتي خطرهاي مهم‌تري براي وحدت جامعه دارد. (11)
از اين رو خود ايشان پيشتاز اين حرکت شدند. تأسيس کانون اسلامي دانش آموزان و فرهنگيان در قم در سال 39-40، عضويت در شوراي فقهي مؤتلفه اسلامي در سال 42، تأسيس جامعه روحانيت مبارز در تهران در سال 57-56 و ايجاد حزب جمهوري اسلامي در سال 57 نمونه‌هاي اساسي اين ادعا است.

پي‌نوشت‌ها:

1. روزنامه جمهوري اسلامي، 2 شهريور 1360 (سخنراني شهيد بهشتي در جمع انجمن‌هاي اسلامي سازمان بهزيستي در 15 خرداد 60)، ص 11.
2. همان.
3. سيد فريد قاسمي، يادنامه شهيد مظلوم، ص 138.
4. روزنامه جمهوري اسلامي، 16 تير 1360، ص 4.
5. همان.
6. سيد فريد قاسمي، يادنامه شهيد مظلوم، ص 139.
7. همان، ص 139.
8. همان، صص 190 و 191.
9. ر.ک: سيد فريد قاسمي، يادنامه شهيد مظلوم، مباحث مربوط به حزب، صص 139 و 190 و نيز ر.ک: روزنامه اطلاعات، 17 اسفند 59 (مصاحبه اختصاصي روزنامه اطلاعات با شهيد بهشتي)، ص 7.
10. ر.ک: بررسي مباني فکري آيت الله شهيد دکتر بهشتي، ص 117.
11. همان.

منبع مقاله :
مهاجرنيا، محسن؛ (1388)، انديشه سياسي متفکران اسلامي جلد اول: فلسفه سياسي اسلام، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط