جنگ در سال 1939:
در روز اول سپتامبر 1939، آلماني ها به لهستان حمله بردند و در نتيجه ي اين اقدام فرانسه و انگليس به دولت آلمان اعلان جنگ دادند در آغاز کار ميدان جنگ منحصر به جبهه ي غربي و جبهه ي شرقي بود؛در مغرب جنگهاي کوچک و بي اهميتي در گرفت،چون انگليسي ها و فرانسوي ها آماده ي پيکار نبودند،ولي در مشرق عمليات سريع و قاطع بود.آلماني ها که از حيث تعداد افراد و تجهيزات برتري داشتند،لهستان غربي را متصرف شدند. روز هفدهم سپتامبر،روسها براي اجراي مفاد قرارداد خود با آلمان،سرزمين لهستان را از جانب مشرق مورد حمله قرار دادند؛با وجود مقاومت دليرانه ي لهستاني ها، تمام کشور آنها در مدت کوتاهي اشغال شد و سپس آلمان که فاتح شده بود به فرانسه و انگليس پيشنهاد صلح کرد،منتهي اين دو دولت پيشنهاد آلمان را نپذيرفتند و روس ها موقع را مغتنم شمرده کشورهاي بالتيک را وادار به تسليم پايگاه هاي دريايي به دولت روسيه نمودند و چون فنلاند زير بار نرفت،به آنها حمله بردند.
جنگ در سال 1940:
درسه ماه اول اين سال،تقريباً هيچ اتفاقي نيفتاد، ولي در آوريل، آلماني ها دانمارک و نروژ را متصرف شدند؛در اين اردوکشي که با دقت طرح ريزي شده بود،دانمارک بدون مقاومت تسليم شد؛دولت نروژ از فرانسه و انگليس کمک خواست و از طرف اين دو دولت قوايي به کمک نروژي ها شتافت.شهرهاي عمده ي جنوب و مرکز نروژ،قبل از وصول نيروي کمکي به تصرف آلماني ها درآمده بود بنابراين در اطراف نارويک،جنگي ميان متفقين و آلماني ها درگرفت که به شکست متفقين تمام شد و کشور نروژ هم ناچار در ماه ژوئن تن به تسليم داد.در ماه مه، آلماني ها به حمله ي ناگهاني ديگري عليه لوگزامبورگ، بلژيک و هلند دست زدند؛هلند در ظرف پنج روز تسخير شد؛ بلژيک با کمک انگليسي ها و فرانسويان مدت بيشتري مقاومت کرد، ولي اين کشور نيز شرايط تسليم را پذيرفت و آلماني ها از خط ماژينو گذشته نواحي شمال فرانسه را مورد تجاوز قرار دادند.سپاهيان انگليسي که در خط محاصره بودند به زحمت خود را به دنکرک رسانيده و به وسيله کشتي هاي خود به انگليس بازگشتند.قواي آلمان که تجهيزاتي عالي و نيروي هوايي نيرومندي در اختيار داشت،پيکاردي، نورماندي و شامپاني را به تصرف درآورد و دولت فرانسه از پاريس که مرتباً از طرف دشمن بمباران مي شد به بردو رفت. در تاريخ دهم ژوئن،دولت ايتاليا به همکاري با آلمان وارد جنگ شد و در نواحي کوههاي آلپ به حملاتي،که نتيجه ي مطلوب نمي داد، پرداخت.ليکن در اين مدت پيشرفت آلماني ها ادامه داشت و قواي آلماني به پاريس، اولئان، لبون رسيدند.حکومت فرانسه که مقاومت بيشتر را بيهوده مي ديد استعفا کرد و مارشال پتن زمام امور را به دست گرفته تقاضاي متارکه کرد و تقاضاي او مورد قبول قرار گرفت (22ژوئن)؛ فرانسه به دو قسمت تقسيم شد:منطقه اي که در اشغال آلماني ها بود،ومنطقه آزاد.ولي ژنرال دوگل که در لندن بود از قبول متارکه امتناع ورزيد و يک کميته ي ملي،براي ادامه جنگ به همراهي انگليسي ها، تشکيل داد.پتن جانشين لوبرن رئيس جمهوري فرانسه شد و ويش را به پايتختي برگزيد و مقام نخست وزيري را به لاوال سپرد.کناره گيري فرانسه از جنگ به علميات جنگي در خشکي خاتمه داد.در اين موقع آلمان و ايتاليا فقط با يک حريف،يعني انگليس سروکار داشتند و بنابراين مجبور بودند عمليات خود را در درياها يا درمستعمرات انگليس دنبال کنند.انگليسي ها از ترس آنکه مبادا ناوگان فرانسه بتصرف آلماني ها درآيد،کشتي هاي جنگي فرانسه را در مرس الکبير از بين بردند و سپس با کمک ژنرال دوگل و چند مستعمره فرانسوي (کنگو، ماداگاسکار، جزاير اقيانوسيه)،بندر داکاررا، بدون آنکه نتيجه اي عايدشان شود، مورد حمله قرار دادند.آلماني ها،هواپيماهاي خود را مأمور بمباران لندن و ساير شهرهاي انگليس کردند و در همين موقع ايتاليايي ها صومالي انگليس را گرفتند و دامنه ي جنگ به مرزهاي مصر و طرابليس کشيده شد.پيروزي محوردولت آمريکا را به وحشت افکند؛دولت ژاپن، بعکس، به همکاري با محور برخاست و هند و چين فرانسه را تصرف کرد.آلمان و ايتاليا که نيروي دريايي کافي براي جنگ با انگليس،در درياها نداشتند،در صدد بسط نفوذ خود دراروپا برآمده، روماني و مجارستان را به همدستي با خود واداشتند و در مرزهاي اين دو کشور تغييراتي دادند،سپس ايتاليايي ها به يونان حمله بردند،ولي به پيشرفت مهمي نائل نشدند.در همين اوقات،روسها به تجاوزات خود ادامه داده، ناحيه کارلي را از فنلاند و بسارايي را از روماني گرفتند و سرانجام کشورهاي استوني،لتوني، ليتواني را نيز ضميمه روسيه کردند.
جنگ در سال 1914:
دراين تاريخ، سيادت آلمان بر بسياري از کشورهاي اروپايي تحميل شده بود.يکدسته از سپاهيان آلمان براي کمک به ايتاليا به يونان رفتند و يونانيان را که دليرانه از خود دفاع مي کردند،شکست داده، کشور يونان و حتي به جزيره کرت را با وجود کمک انگليسي ها،متصرف شدند.سرزمين يوگسلاوي هم که از همکاري با محور خودداري کرده بود، در ماه آوريل بدست آلماني ها افتاد.ايتاليا ناحيه دالماسي را به خود ملحق کرد و ناحيه ي کروآسي به يکي از شاهزادگان ايتاليايي واگذار شد.بلغارستان همکاري با آلمان را نپذيرفت و به اين ترتيب قاره ي اروپا به استثناي قسمت شرقي آن در اختيار محور قرار گرفت.دراين موقع هيتلر تصميم گرفت به روسيه حمله کند و در ماه ژوئن به وي اعلان جنگ داد،و با کمک متحدين خود و همکاري فنلاند، لهستاني، ليتواني، اوکراين و کريمه را تصرف کرد.درآفريقا، زد وخورد در دو ناحيه جريان داشت:درسيرنائيک که پس از دو بار تعرض،به پيروزي انگليسي ها تمام شد و در آفريقاي شرقي که در اين پيکار هم صومالي انگليسي، به تصرف انگليسي ها درآمد؛در اين جنگها قواي انگليس،صومالي ايتاليا، اريتره و سراسر حبشه را گرفتند و نيروهاي ايتاليايي تسليم شدند.درآسيا، انگليسي ها با کمک فرانسويان طرفدار دوگل و با کمک روس ها قواي خود را وارد؛ سوريه، عراق و ايران کردند.درماه دسامبر، ژاپن ناگهان به پرل هاربور (جزاير هاوائي)حمله برد وناوگان آمريکايي اين حدود را منهدم کرده به آمريکا،انگليس اعلان جنگ داد و پس از تصرف هنگ کنگ قواي خود را در فيليپين و بورنئو پياده کرد.به اين ترتيب دامنه ي جنگ بيش از پيش وسعت يافت و آتش آن به تمام قاره ها سرايت کرد.در اين کشمکش ها، محور، با وجود شکستي که در آفريقا ديده بود،پيروز مي نمود.
جنگ در سال 1942:
آلماني ها،بيشتر کوشش خود را متوجه شکست روسها کردند.دربهار، آلماني ها به تعرض شديدي دست زدند و بر اثر آن به قفقاز و ولگا (استالين گراد)رسيدند.در ناحيه ي اخير و در حوالي شهر استالين گراد،نبردي هولناک و طولاني درگرفت؛در طول مدت تابستان آلماني ها پيشرفت خود ادامه دادند،ولي بتدريج کند شدند و در اوايل زمستان روسها بتعرض متقابل پرداختند.درآسيا ژاپني ها،فيليپين، شبه جزيره مالاکا،بيدماني، سنگاپور،جاوه، سوماترا،سلب و ملوک را گرفتند و به اين ترتيب بدون برخورد با مقاومت سختي اراضي وسيعي را به اختيار خود درآوردند، ولي در جنگ دريايي اطراف سالومون شکست خوردند.در آفريقا، ايتاليايي ها که به وسيله ي آلماني ها تقويت شده بودند، مجدداً سيرنائيک را تصاحب کردند، ليکن بر اثر حمله جديد انگليسي ها،براي بارسوم،آن را از دست دادند.درماه نوامبر نيروي ، انگليسي و آمريکائي در مراکش و الجزاير پياده شدند.اغلب فرانسويان،حتي درياسالاردارلان که تا اين تاريخ به حکومت پتن وفادار مانده بود،به آنها پيوستند.وي حکومتي در الجزيره تشکيل داد،ولي کمي بعد به قتل رسيد.اين پيش آمد موجب شد که آلماني ها «منطقه آزاد» را از بين ببرند و قوايي درسراسر فرانسه مستقر کنند و در همين موقع نيروي دريايي فرانسه، در تولون،به غرق کشتي هاي فرانسوي پرداخت تا به دست آلماني ها نيفتد. انگليسي ها در قبال خاک خود به وسيله ي هواپيماهاي آلماني،به بمباران کشورهاي اروپايي که در تصرف آلماني ها بود مبادرت ورزيدند.در آمريکا، اغلب کشورها روابط خود را با محور قطع کردند و مکزيک و برزيل بوي اعلان جنگ دادند.موازنه ي قواميان دوطرف برقرار بود و هر يک از آنها،در يکي از ميدانهاي نبرد پيروزيهايي بدست مي آورد،ولي هيچ يک از آنها قدرت کافي براي شکست کامل حريف نداشت.
جنگ در سال 1943:
روسها با حملات زمستاني خود،استالين گراد و لنين گراد را آزاد ساخته، آلمانيها را به آنطرف رود دن عقب راندند.دربهار آلمانيها مشغول تعرض شدند،منتهي اين بار حملات آنها شدتي نداشت و با اين حال در اوکرن پيروزيهايي حاصل کردند. تا ماه اوت اين جبهه ثابت ماند در اين تاريخ روسها به تعرض جديد دست زدند و در نتيجه اسمولنسک و تمام ناحيه اوکرن را به تصرف درآوردند.درآفريقا، انگليسي ها که ممالک سيرنائيک شده بودند،طرابلس را گرفته از راه جنوب وارد تونس شدند؛از طرف ديگر سپاهيان انگليس و آمريکايي که در الجزاير استقرار يافته بودند،از جانب مغرب،تونس را مورد حمله قرار دادند.خطوط دفاعي ايتاليايي ها و آلماني ها در هم شکست، تونس و بيزرت تسليم شدند و قواي محور به اسارت درآمدند (مارس). انگليسي ها و آمريکايي ها حملات خود را تعقيب کردند:جزيره ي پانتلويا به تصرف آنها درآمد و درماه ژويه قواي خود را در چند نقطه از سواحل جزيره ي سيسيل پياده کردند و سيراکوز و آگريژانت و سپس پالرم را گرفتند. تقاضاي موسوليني براي کمک گرفتن ازآلمان،که خود گرفتار جنگ با روسها بود، به نتيجه نرسيد.وي از کار بر کنار و توقيف شد و بادوگليو جانشين او گرديد. درخلال اين احوال،متفقين شهرهاي کاتان و مسين را گرفته، به بمباران شهرهاي ايتاليا پرداختند و قوايي در کالابر پياده کردند. ايتاليا تقاضاي متارکه ي جنگ کرد (سپتامبر)و بدو قسمت تجزيه شد:قسمت جنوبي يا ايتالياي سلطنتي که به اعلان جنگ داد و ايتالياي شمالي که تشکيل يک جمهوري فاشيستي داد،به رهبري موسوليني که از اسارت گريخته بود،از همکاري با آلماني ها دست نکشيد و قواي تازه اي به عنوان کمک از آلمان گرفت. سپاهيان انگليسي و آمريکايي تا ناپل پيش راندند و فرانسويان جزيره ي کرس را دوباره گرفتند.
در آسيا و اقيانوسيه پيشرفت ژاپني ها متوقف شد و آمريکايي ها بجزاير سالومون و آلئوسين حمله بردند.جنگ هوايي شديدتر شد؛دراين موقع، متفقين بر دشمن برتري داشتند و آلمان و کشورهاي را که به وسيله ي آلماني ها اشغال شده بود بمباران کرده خسارات زيادي به آنها وارد مي ساختند.فعاليت هاي ديپلماتيک نيز قابل ملاحظه بود:استالين،روزولت و چرچيل نخست وزير انگليس در تهران انجمني تشکيل داده به پي ريزي نقشه هاي مشترک براي حملات برد پرداختند.اوضاع که به نفع آلماني ها جريان داشت،به کلي تغيير کرد.هيلتر هنوز هم بر قسمت بزرگ از اروپا حکومت داشت، ليکن مجبور بود وضع دفاعي بخود بگيرد بخصوص که نقصاني در منابع خود،نسبت به منابع متفقين که در حال افزايش بود،مي ديد.
جنگ در سال 1944:
روسها درزمستان و بهار که در تمام جبهه ها پيش رفتند و روسيه سفيد،استوني، بسارابي، و در تابستان ليتواني، لتوني، گاليسي را گرفته وارد لهستان و چکسلواکي شدند.آلماني هاي به شدت از خود دفاع مي کردند،ولي نيروي آنها رو به کاهش بود و متحدين سابق از همکاري با آنها دست مي کشيدند.آلمانيها مجبور شدند قواي خود را از بالکان فراخوانند.چيزي نگذشت که روماني به مخالفت با آلمان قيام کرد و بلغارستان، مجارستان و فنلاند نيز دست از جنگ برداشتند.درپاييز،روسها وارد بلغارستان،مجارستان، يوگسلاوي شدند و به مرز آلمان در پروس شرقي رسيدند. در ايتاليا،انگليسي ها و آمريکايي ها، درلاسيوم نيرو پياده کرده وارد رم شدند؛دسته هاي ديگري که از جنوب حرکت کرده بودند،پس از جنگهاي خونين، مون کاسن را گرفته رهسپار شمال شدند و اومبري و تسکان را فتح کردند.جنگ هوايي و بمباران فرانسه و آلمان به نفع متفقين ادامه داشت.دولت آلمان که قصد داشت عکس العملي از خود نشان دهد به سلاح هاي جديد متوسل شد (موشک).
در روز ششم ژوئن انگليسي ها و آمريکايي ها به پياده کردن نيرو درنورماندي پرداختند و شوربورگ و کان را گرفته سپس خط دفاعي آلماني ها را در هم شکستند و ناحيه ي برتاني را متصرف شدند.کمي بعد سپاهي ديگر در پرووانس پياده شد.فرانسويان داخل خاک فرانسه (نيروي مقاومت Maquisards) که پيش از اين هم با قواي اشغالگر به شدت جنگيده بودند در اين موقع به متفقين پيوستند و آلماني ها مجبور به جنگ و عقب نشيني گشتند.در تابستان، شهرهاي بزرگ فرانسه آزاد شدند (پاريس، ليون، مارسي، بردو،...)درپاييز،متفقين، لرن و آلزاس را آزاد کردند و به بلژيک حمله کردند واکس لاشاپال را گرفتند.دولت پنتن ولاوال با آلماني ها عقب نشيني کردند و ژنرال دوگل حکومت موقت تازه اي در پاريس تشکيل داد.درآسيا و اقيانوسيه،آمريکايي ها، جزاير مارشال، فيليپين و گينه جديد را از ژاپني ها پس گرفتند.ازاين پس شکست آلمان و آخرين همدستان او حتمي بود.
جنگ در سال 1945:
تعرض و هجوم به خاک آلمان درسه جبهه تعقيب شد. آلماني ها دوباره درصدد حملاتي در بلژيک برآمدند و به پيشرفتهاي مختصري نيز نايل آمدند،ولي باز شکست خوردند.در اين موقع قواي انگليس و آمريکا و فرانسه، ساحل چپ رودخانه رَن را به تصرف درآوردند.در هشتم مارس اين قوا در ناحيه ي رماژن از رَن گذشته دروستفالي، هانوور، هس و سرزمين باد پراکنده شدندو پس از آزاد ساختن هلند به الب رسيدند.روسها هم پس از اشغال سراسر لهستان و مجارستان از او در عبور کرده وارد برلن شدند (آوريل) و به متفقين خود که از جانب مغرب آمده،تورينگ و ساکس را گرفته بودند پيوستند.در اين موقع چند کشور (ترکيه، فنلاند، مصر)به آلمان اعلان جنگ دادند.روزولت،چرچيل، استالين زمامداران سه کشور بزرگ اين بار در ايتاليا گرد هم آمده تسليم بدون قيد و شرط آلمان را خواستار شدند.
هيتلر که متوجه شده بود هر نوع پايداري و مقاومت بيهوده است،و متفقين حاضر به مذاکره و عقد پيمان با او نيستند، در سي ام آوريل خودکشي کرد. متفقين و ورتمبرگ، باويرو اطريش را تصرف کردند و قواي آلمان در هفتم ماه مه تسليم شدند.کمي قبل،متفقين، در ايتاليا به تعرض پرداخته، پيمون، لمباردي، ونسي را گرفته بودند.موسوليني که در حال فرار بود به دست دشمنان ايتاليايي خود در بيست و هشتم آوريل،به قتل رسيد.به اين ترتيب جنگ اروپا با شکست کامل آلمان و انهدام هيتلريسم و فاشيسم خاتمه پذيرفت.براي درهم شکستن مقاومت ژاپن،تنها دشمني که هنوز برپا مانده بود، متفقين به تشديد حملات خود عليه او پرداختند.روسيه به وي اعلان جنگ داد وقوايي به منچوري فرستاد؛ بيرماني مجدداً به دست انگليسي ها افتاد؛آمريکايي ها در بورنئو و جزاير ريوکيا پياده شدندو دو بمب اتمي که شيميدانهاي آمريکايي ساخته بودند به هيروشيما و ناگازاکي انداختند.اين اقدام زيانهاي فراواني ببار آورد و ژاپني ها را به تسليم واداشت، 14 اوت. جنگ دوم جهاني به اين ترتيب پايان يافت، اين جنگ خيلي بيش از جنگ اول طول کشيد و در نتيجه ي تکميل سلاح و تجهيزات و پيشرفت هواپيمايي و توپخانه، موجب خسارات و ويراني هاي بيشتري شد.
وضع کشورها در زمان جنگ:
درطول جنگ، زندگي کشورهاي متخاصم،صرف امور مربوط به جنگ و استفاده از تمام منابع،براي تأمين افراد مورد نياز و هزينه هاي هنگفت آن گرديد.کشورفرانسه از اشغال دشمن،بمباران ها و نفاق و اختلاف ميان ميهن پرستان و طرفداران حکومت ويشي،صدمات فراوان ديد؛ پس از آزادي فرانسه،پتن و لاوال بزندان افتادند و ژنرال دوگل برياست دولت انتخاب شد.درانگليس، بمبارانهاي متعدد، موجب تلفات و خسارات زياد و ويراني پاره اي شهرها شده بود (coventry)؛ چرچيل، رهبر محافظه کاران، پس از چمبرلن، جنگ را با نيرو و شدت زيادي ادامه داد؛قسمت بزرگي از اراضي روسيه، که ابتدا دوست و بعد دشمن آلمان شده بود، در معرض اشغال و تاراج آلمان قرار گرفت و اين دولت که به حکم حوادث با دموکراسي هاي غربي نزديک شده بود،تغييري در سازمانها و طرز فکر و عقايد خود نداد. پادشاه بلژيک،لئوپولدسوم، با اراده ي خود، در بلژيک باقي ماند و زنداني آلماني ها بود و همين امر موجب شد نارضايي عده اي از بلژيکي ها از وي شد. برعکس،ملکه ي هلند و پادشاه نروژ به انگلستان پناه برده بودند و در بازگشت مورد استقبال گرم اهالي قرار گرفتند؛با گروه قليلي از مردم که با آلماني ها همکاري کرده بودند، به عنوان خائن رفتار شد.تنها نتيجه ي اشغال دانمارک از طرف آلمانيها،اين بود که ايسلند خود را کاملاً مستقل خواند و به صورت يک جمهوري درآمد.استوني، لتوني و ليتواني پس از خاتمه اشغال آلماني ها، تحت تسلط از او باقي ماندند.لهستان استقلال يافت؛ وي قسمتهايي را که در سال 1939 روسها از او گرفته بودند در اختيار آنها گذاشت و در ازاء قسمتي از اراضي آلمان را تصاحب کرد (سيلزي، پومراني).روماني، چکسلواکي و يوگسلاوي، دوباره مستقل شناخته شدند،ولي روماني، ناحيه بسارابي را به نفع روسها از دست داد.دريوگسلاوي، تيتو، رهبر کمونيستها، پيردوم را از سلطنت خلع کرد و جمهوري يوگسلاوي را به وجود آورد.يونان که از تسلط آلماني ها آزاد شده بود، در هرج و مرج به سر مي برد.آلمان که شکست خورده بود به چهار منطقه تقسيم شد و هر يک از اين مناطق تحت اشغال يکي از دولتهاي متفق، يعني انگليس، آمريکا،فرانسه،روسيه درآمد و دولت و حکومتي در آن وجود نداشت.اطريش از آلمان جدا شد ودر اشغال متفقين قرار گرفت. در ايتاليا،ويکتور امانوئل سوم، اختيارات خود را به پسر خود هومبر واگذار کرد.تعداد کشورهايي که بي طرفي خود را در زمان جنگ حفظ کردند بسيار کم و عبارت بودند از ايرلند، سوئد، سوئيس، اسپانيا و پرتقال.سوئيس وضع اقتصادي و سياسي نامناسبي داشت و براي آنکه بي طرفي خود را محفوظ نگاه دارد،قواي خود را بسيج کرد.اسپانيا موافق آلماني ها و پرتقال موافق متفقين بود.رئيس جمهوري آمريکا،روزولت، در سال 1945، درگذشت و ترومن جانشين او شده همه ي جمهوري هاي آمريکا،به استثناي آرژانتين روابط خود را با آلمان قطع کردند و يا آنکه به وي اعلان جنگ دادند.
در هند،جنبش استقلال طلبي،درزمان جنگ، قوت گرفت و شورشهايي برپا شد. در هند،سيام مجبور شد،قسمتي از کامبوج را که به کمک ژاپني ها تصرف کرده بود،مسترد سازد.در تونکن و در آنام،پس از عزيمت سربازان ژاپني، شورش هايي عليه فرانسه بوقوع پيوست.در مجمع الجزاير مالزي هم، همين اوضاع جريان داشت و بوميان ديگر حاضر به قبول تسلط هلنديها نبودند. کشور چين نيز پس از شکست ژاپني ها، از قيد استيلاي بيگانگان خلاص شد، ولي کمونيست ها شورش هايي ايجاد کردند ومنچوري را متصرف شدند.به اين ترتيب، نهضت ضد اروپايي و مخالف استعمار، که از جنگ اول جهاني آغاز شده بود،توسعه يافت و با نيروي جديدي در آسيا و اروپا بفعاليت پرداخت، اين جنبش و قيام خواستار حذف مستعمرات، و استقلال کامل تمام ملتها و زوال سياست اروپايي ها در دنيا بود.