واژه‌ی مقام در قرآن

«مقام» به فتح ميم از ماده «قوم» مصدر، اسم مکان و اسم زمان است و به ضمّ ميم، در معناي اسم مفعولي نيز استعمال شده است؛ اگرچه در قرآن فقط به معناي مصدري به کار رفته است، چنان‌که «مُقَامَةِ» در آيه «أَحَلَّنَا
يکشنبه، 31 ارديبهشت 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
واژه‌ی مقام در قرآن
 مقام

نويسنده: عباس کوثري

 
«مقام» به فتح ميم از ماده «قوم» مصدر، اسم مکان و اسم زمان است و به ضمّ ميم، در معناي اسم مفعولي نيز استعمال شده است؛ اگرچه در قرآن فقط به معناي مصدري به کار رفته است، چنان‌که «مُقَامَةِ» در آيه «أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ» (1) به معناي اقامت است. (2)

کاربردهاي مقام در قرآن

1. مجلس و جايگاه

قرآن در داستان حضرت سليمان (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: «قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَؤُا أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ * قَالَ عِفْرِيتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ». (3) به قرينه اسناد «تَقُومَ» به «مَّقَامِكَ» مي‌توان گفت که «مقام» به معناي مجلس و جايگاه است. برخي آن را مجلس قضاوت (4) و بعضي مجلس خطابه‌ي آن حضرت دانسته‌اند؛ (5) يعني [سليمان گفت] اي بزرگان کدام يک از شما تخت او را براي من مي‌آورد، پيش از آنکه به حال تسليم نزد من آيند؟ عفريتي از جن گفت: من آن را نزد تو مي‌آورم، پيش از آنکه از مجلس و مسند خويش برخيزي.

2. وظيفه و تکليف مشخص

قرآن کريم درباره جايگاه ملائکه از زبان جبرئيل يا فرشتگان مي‌فرمايد: «وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ»: (6) هيچ يک از ما نيست، جز آنکه مقام معلومي دارد و ما همگي به صفت ايستاده‌ايم و ما همه تسبيح‌گوي اوييم. در اينکه مقصود از اين مقامِ مشخص شده چيست، در تفاسير دو احتمال ذکر شده است: 1. وظيفه‌ي مشخص شده در عبادت، بدين‌سان که برخي فرشتگان راکع‌اند و برخي ساجد. (7) 2. وظيفه‌ي معين شده در انجام اوامر الهي به گونه‌اي که در آن هيچ‌گونه نافرماني و عصيان وجود ندارد، (8) نظير آنچه در سوره صافات آمده است: «بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ * لاَ يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ»: (9) فرشتگان بندگان شايسته‌ي خدا هستند، هرگز در سخن بر او پيشي نمي‌گيرند و به فرمان او عمل مي‌کنند.

3. استعاره از احاطه و مرتبه قيموميت پروردگار

در برخي از آيات کلمه مقام به خداوند متعال نسبت داده شده است، همانند آيه «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى‏ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى‏»، (10) «وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ» (11) و «وَلَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِن بَعْدِهِمْ ذلِكَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِي وَخَافَ وَعِيدِ». (12) مقام در آيات پيشين يا مصدر به معناي قيام است که منظور مراقبت و نظارت پروردگار است؛ (13) زيرا ناظر و مراقب، بالاي سر مي‌ايستد. قرآن کريم مي‌فرمايد: «أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى‏ كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ»: (14) آيا کسي که بالاي سر همه ايستاده و مراقب اعمال است، [همچون کسي است که هيچ يک از اين صفات را ندارد]؟ يا اينکه مقام، اسم مکان است و از آنجا که مکان داشتن بر خداوند محال است، مقصود مرتبه قيموميت خداوند متعال بر امور است. (15) برخي گفته‌اند مقصود از مقام پروردگار، قيام خداوند براي اجراي عدالت و حق است. بعضي ديگر مقام رب را به موقف حساب در روز قيامت تفسير کرده‌اند. (16)
اشکالي که به اين معاني وارد است اين است که قرينه‌اي بر مقيد نمودن مقام به موقف حساب يا اجراي عدالت وجود ندارد. مطلق بودن «مَقَامَ رَبِّهِ»ِ و هيئت آن از نظر صرفي اقتضا مي‌کند مقصود از آن را قيام به معناي نظارت يا مرتبه قيموميت آن بدانيم که در اين صورت ترس از مقام پروردگار به معناي تقواي الهي است؛ از اين جهت که خداوند مراقب است و احاطه بر موجودات دارد.

4. رتبه و شأن معنوي

قرآن کريم مي‌فرمايد: «وَمِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى‏ أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَاماً مَّحمُوداً»: و پاسي از شب را به عبادت و قرائت قرآن بيدار باش و اين وظيفه‌اي اضافي براي توست؛ اميد است پروردگارت تو را به جايگاه و رتبه‌اي ستودني برانگيزد. سياق آيه که در مقام تشويق به نماز و عبادت شبانه است و نيز کلمه «يَبْعَثَكَ» قرينه است بر اينکه مقصود از «مقام» رتبه و شأن است.
به اعتقاد برخي از مفسران «مقام» يا به معناي بعث است که در اين صورت مفعول مطلق براي فعل «يَبْعَثَكَ» خواهد بود که غير جنس خودش است، يعني خدا تو را در روز قيامت برانگيزد، به گونه‌اي که اين برانگيختن ستودني باشد يا آنکه مقام به معناي اقامت است و فعل «يَبْعَثَكَ» نيز به همين معنا است، يعني خداوند تو را به مقامي ستايش شده به پا خواهد داشت. (17) در اينکه اين رتبه و شأنِ ستودني چيست، در روايات شيعه و اهل سنت تفسير به مقام شفاعت شده است. (18)
خداوند متعال در آيه‌اي ديگر مي‌فرمايد: «وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَاقَومِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُم مَقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآياتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ». (19) در اينکه مقصود از «مَقَامِي» چيست، احتمالات گوناگوني ذکر شده است: الف) شخص حضرت نوح (عليه‌السلام)؛ ب) مدت اقامت که 950 سال بوده، چنان‌که قرآن مي‌فرمايد: «الف سنة إلا خمسين عاماً»؛ (20) ج) قيام و نهضت براي دعوت به توحيد؛ د) منزلت و جايگاه رسالت و پيامبري. (21)
بنابر احتمال اخير، مقام به معناي رتبه و شأن معنوي خواهد بود و شايد بتوان گفت بازگشت احتمالات ديگر نيز به همين معناست؛ زيرا قيام و نهضت براي دعوت به توحيد، همان نبوت است و در مدت اقامت 950 سال حضرت نوح (عليه‌السلام)، آنچه براي قومش سنگين بوده، شخص حضرت جداي از تبليغ و رسالت نبوده است، بلکه آنچه بر آنان سنگين مي‌آمد، نبوت و رسالت حضرت نوح (عليه‌السلام) بود، چنان‌که در احتمال اول نيز سنگين بودن شخص حضرت نوح بر آنان به جهت همين تبليغ و رسالت و منزلت الهي بوده است.

5. قدمگاه حضرت ابراهيم (عليه‌السلام)

قرآن کريم مي‌فرمايد: «وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى». (22) «مَقَامِ» سنگي است که به اعجاز الهي اثر پاي حضرت ابراهيم (عليه‌السلام) بر آن نقش بسته است و از نشانه‌ها و آيات روشن الهي است، چنان‌که قرآن کريم فرموده است: «فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ». (23) البته در اينکه اين اثر چگونه شکل گرفته است، وجوه مختلفي بيان شده که مهم‌ترين آنها دو وجه است:
1. ابراهيم خليل الرحمن هنگام بالا بردن ديوارهاي کعبه روي آن سنگ مي‌ايستاده است. 2. آن حضرت هنگام امتثال فرمان الهي «وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ» (24) بر فراز اين سنگ رفته و مردم را به حج فراخوانده است. (25)
از روايات نيز استفاده مي‌شود که مقصود از «مقام ابراهيم (عليه‌السلام)» همين جايگاهي است که امروزه به نام مقام ابراهيم (عليه‌السلام) معروف است. جابر جعفي از امام باقر (عليه‌السلام) روايت مي‌کند «لقد وضع عبدٌ من عبادالله قدمه علي حجر فامرنا الله ان نتّخذه مصلّي»: (26) بنده‌اي از بندگان خدا پاي بر سنگي نهاده است؛ پس از آن خداوند به ما دستور داد که آن را مصلاي خويش قرار دهيم. در روايت ديگري امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: «اذا فرغت من طوافک فائت مقام ابراهيم (عليه‌السلام) فصلّ رکعتين و اجعله اَماماً»: (27) زماني که از طوافت فارغ گشتي، به سوي مقام ابراهيم برو و در آنجا دو رکعت نماز درحالي‌که مقام پيش رويت باشد بخوان.

6. اقامتگاه

خداوند متعال مي‌فرمايد: «كَمْ تَرَكُوا مِن جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ * وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ * وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ». (28) مؤلف الميزان مي‌نويسد: مقام کريم مکان‌هاي خوب (29) و خانه‌ها و مسکن‌هاي نيکوست. (30) خداوند متعال در آيه‌اي ديگر مي‌فرمايد: «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ». (31) «فِي جَنَّاتٍ» بدل اشتمال براي «مَقَامٍ أَمِينٍ» است و دلالت مي‌کند که اقامتگاه آنان سرسبز و برخوردار از خوردني‌ها و آشاميدني‌هاي لذت‌بخش است. (32)

پي‌نوشت‌ها:

1. فاطر: 35.
2. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ صص 691 و 693.
3. نمل: 38-39.
4. عبدالله بيضاوي؛ تفسير البيضاوي؛ ج 3، ص 280. محمد بن حسن طوسي؛ التبيان؛ ج 8، ص 96.
5. محمد فخر رازي؛ التفسير الکبير؛ ج 24، ص 169.
6. صافات: 164-166.
7. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 4، ص 66.
8. محمد بن حسن طوسي؛ التبيان؛ ج 8، ص 535.
9. انبياء: 26-27.
10. نازعات: 40-41.
11. الرحمن: 46.
12. ابراهيم: 14.
13. فخر رازي؛ التفسير الکبير؛ ج 19، ص 79.
14. رعد: 33.
15. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 12، ص 35.
16. فخر رازي؛ التفسير الکبير؛ ج 19، ص 79.
17. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 5 و 6، ص 671.
18. محمد بن جرير طبري؛ جامع البيان؛ ج 9، جزء 15، ص 179. ابن جمعه عروسي حويزي؛ تفسير نورالثقلين؛ ج 3، ص 206-211.
19. يونس: 71.
20. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 2، ص 359.
21. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 10، ص 102.
22. بقره: 125.
23. آل عمران: 97.
24. حج: 27.
25. عبدالله جوادي آملي؛ تسنيم؛ ج 6، ص 545.
26. محمد بن مسعود عياشي؛ تفسير العياشي؛ ج 1، ص 59.
27. محمد بن يعقوب کليني؛ الفروغ من الکافي؛ ج 4، ص 423، ح 1.
28. دخان: 25-27.
29. محمود آلوسي؛ روح المعاني؛ ج 14، جزء 25، ص 206.
30. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 18، ص 140.
31. دخان: 51-52.
32. محمود آلوسي؛ روح المعاني؛ ج 14، جزء 25، ص 206.

منبع مقاله :
منبع‌مقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط