نویسنده: محمدتقی فعّالی
یک. مراتب هوشیاری (1)
در هوشیاری فناپذیر، انسان سه مرتبه را تجربه میکند: هوشیاری بیداری، هوشیاری خواب و هوشیاری رؤیا. انسان فانی، روح و فراهوشیاری را تجربه نمیکند. او خدا را نیز تجربه نمیکند؛ درست به عکس انسان متعالی؛ زیرا انسان فانی از طریق جسم، هوشیار است، ولی انسان متعالی از طریق عالم هستی که به صورت جسمش احساس میکند هوشیار است. هوشیاری کیهانی فراتر است، یعنی همان تجربهی یکی شدن با خداوند در هوشیاری مطلق او؛ امری فراسوی خلقت ارتعاشی و همچنین با حضور همه جا حاضر ذات یگانه که در عوالم پدیدهای متجلی است.دو. هوشیاری مسیح (2)
«مسیح» یا «هوشیاری مسیح»، هوشیاری متجلی شده حضور پروردگار در کل خلقت است که در نوشتههای مقدس مسیحیت، آن را یگانه تجلی خالص پروردگار (در نماد پدر) در خلقت مینامند. در نوشتههای مقدس هندو نیز آن را هوشیاری کیهانی روح (3) میخوانند که در کل آفرینش تجلی دارد. این همان هوشیاری جهانی و یکی بودن با خداست که مسیح، کریشنا و سایر اَوَتارها مظهر و نماد آن هستند. قدیسان بزرگ و یوگیها به آن، مرتبهی سمادهای مراقبه میگویند که در آن حالت، هوشیاری آنها با هوشیاری همهی ذرات عالم خلقت همسان میشود. در این وضعیت آنها کل عالم هستی را به صورت جسم خود احساس میکنند. (4)سه. هوشیاری کیهانی (5)
به این مرتبه، خداوند مطلق و روح فراسوی خلقت نیز میگویند. مرتبهی سمادهای مراقبه و یکی شدن با ذات احدیت نیز همین است؛ امری که هم فراسو و هم درون ذرات در حال ارتعاشِ عالم خلقت را شامل میشود.چهار. فراهوشیاری (6)
این نوع هوشیاری، هوشیاری خالص، شهودی و سراسر بینش و برکتزای روح است که گاه به منظور اشاره به تمامی مراتب مختلف ارتباط با خداوند که به هنگام مراقبه (تمرکز) تجربه میشود نیز به کار میرود، اما اختصاصاً به اولین مرتبهی «تمرکز» اشاره دارد که در آن فرد به ورای هوشیاری «من» صعود میکند و خودش را به عنوان یک روح و تصویری از خداوند درمییابد پس از این مرحله، فرد به مراتب بالاتر تحققِ «خود» از جمله هوشیاری مسیح و هوشیاری کیهانی دست مییابد. (7)پنج. خودشکوفایی
خود (8) وقتی در انگلیسی با حرف بزرگ نوشته شود، برای مشخص کردن آتمن (9) یا روح و ذات انسان است و چیزی کاملاً متفاوت با خود عادی یا همان ایگو (10) و من یا شخصیت انسانی. انسانی. خود، روح تجردیافتهای است که اصلِ ماهیت آن باقی و همواره هوشیار و مسرور است. خود یا روح، سرچشمهی عشق، خرد، صلح، شهامت، رحمت و سایر کیفیات روحانی است.خودشکوفایی (11) یعنی دانستن جسمی، ذهنی و روحی اینکه ما با پروردگار همه جا ناظر و حاضر یکی هستیم؛ اینکه نباید دعا کنیم خداوند نزد ما بیاید و اینکه ما نه تنها تمام مدت نزدیک او هستیم، بلکه حضور همه جا حاضر او، حضور همه جا حاضر ماست و ما اکنون به همان اندازه جزئی از او هستیم که در آینده خواهیم بود. تنها کاری که باید انجام دهیم، گسترش دانشمان است. (12)
همانگونه که در بخش زندگینامه گذشت، نام انجمن اصلی که توسط یوگاناندا تأسیس شد و تاکنون تعالیم او را گسترش میدهد برگرفته از همین واژه است. انجمن خودشکوفایی (SRF) تلاش میکند از طریق فنون کریا یوگا، افراد را به خودشکوفایی برساند.
تحلیل و بررسی
در عرفان اسلامی مکاشفات درجاتی دارند که جهت مقایسه با دیدگاه یوگاناندا به اختصار اشاره میشود، کشف، مقام معلومی نداشته تک رتبهای نیست، بلکه امر واحدی است که دارای طیف گستردهای میباشد. عارفان برای کشف و شهود عرفانی درجات و مراتب مختلفی بیان کردهاند که بعضی از آنها به شرح ذیل است:الف) لوائح، لوامع و طوالع
یکی از دستهبندیهایی که در زمینهی حالات کشفی سالک صورت گرفته، این است که واردات قلبی سه رتبه دارد: رتبهی نخست لوائح میباشد، اگر برق حضور و نسیم تجلی حق گهگاهی در رسد و انتقال حالی برای عارف رخ دهد و این برق تمام قلب عارف را فراگیرد، لوائح کشف پدید آمده است، پس لوائح، کشفی است که به وسیلهی آن برخی از اسرار ظاهر میگردند، لوامع، ظهوری بیشتر از لوائح دارند و به سرعت زایل نمیشوند، طوالع بقاء بیشتر، نورانیت و سیطرهی قویتری دارند و در تعریف عبارتند از انوار توحید که قلب اهل معرفت را فراگیرد و این نور چنان بر دل عارف حکومت کند که اولاً انوار دیگر را تحتالشعاع قرار دهد و ثانیاً اطمینان و آرامش راستین را برای وی به ارمغان آورد. (13)ب) مکاشفهی علم، مکاشفهی حال و مکاشفهی عین
خواجه عبدالله انصاری در باب مکاشفه، سه رتبه را تصویر میکند: (14) نخست، مکاشفهی علمی است که برای سالک گهگاه دست میدهد، اگر عارف به مقامی بالاتر دست یافت و حالت او دائمی شد و به گونهای رخ داد که عارف خود را در حالت کشف ندیده به نحو تمام و کمال محو و فانی باشد، مکاشفهی حال صورت گرفته است، مکاشفهی عین به معنای مکاشفهای است که همراه با تجلی ذاتی الهی بوده و عین ثابت و سرّ قدر با آن منکشف گردد.ج) مشاهدهی معرفت، مشاهدهی معاینه و مشاهدهی جمع
در برخی از کلمات پیر هرات دیده میشود که وی حالت مشاهده را دارای سه رتبه تلقی میکند: (15) درجهی اول، مشاهدهی معرفت است که همراه با برق نور وجود و لوائح وجد معروف حاصل میشود. درجهی دوم، مشاهدهی معاینه است که قرین تجلیات ثابت و دائمی باشد، لوائح که آغاز مبادی تجلیند، شواهدند؛ زیرا شاهد صدق طریقند، اگر نسیمی از جانب دوست بر اهل طریق رخساره قلب عارف را نوازش ندهد، حالات او مشتبه خواهد بود. سومین رتبه، مشاهدهی جمع است که در حالت فناء کامل و با شهود حق با حق رخ میدهد.د) مکاشفهی صوری و معنوی
از بهترین و جامعترین درجهبندیهایی که برای کشف بیان شده است، مراتب کشف توسط قیصری است، او بعد از آنکه کشف را به اطلاع بر ماوراء حجاب تعریف کرد، آن را به دو قسم صوری و معنوی تقسیم میکند. (16)کشف صوری در عالم مثال تحقق یافته از طریق حواس پنجگانه حاصل میشود اما کشف معنوی آن است که از صورت منزه باشد و مکشوف بدون هیچ صورت مثالی بر قلب وارد شود.
پینوشتها:
1. Consciousness States.
2. Christ Consciousness.
3. Kutastha Chaitanya or Tat.
4. پاراهامسا یوگاناندا، انسان در جستوجوی جاودانگی، ص 544-545.
5. Cosmic Conciousness.
6. Super Conciousness.
7. همو، اوکجاست؟، ص 218و 225.
8. Self.
9. Atman.
10. Ego.
11. Self-realization.
12. همان، ص 224-225.
13. ابونصر سراج طوسی، اللمع، ص 412.
14. خواجه عبدالله انصاری، شرح منازل السائرین، ص 222.
15. همان، ص 224.
16. قیصری، مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ص 13.
فعّالی، محمدتقی؛ (1388)، نگرشی بر آراء و اندیشههای یوگاناندا، تهران: انتشارات عابد، چاپ اول.