نقد و بررسی طبقه بندی احساسات در نگاه دالایی لاما

از نظر دالایی لاما زندگی درونی انسان‌ها که همان احساسات و دنیای ذهنی آنهاست، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. وی این احساسات را بنابر معیارهایی - که بیان خواهد شد - به مثبت و منفی تقسیم می‌کند:
سه‌شنبه، 13 تير 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نقد و بررسی طبقه بندی احساسات در نگاه دالایی لاما
نقد و بررسی طبقه بندی احساسات در نگاه دالایی لاما

مؤلف: محمدتقی فعّالی

 
از نظر دالایی لاما زندگی درونی انسان‌ها که همان احساسات و دنیای ذهنی آنهاست، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. وی این احساسات را بنابر معیارهایی - که بیان خواهد شد - به مثبت و منفی تقسیم می‌کند:
اگر دنیای ذهنی خود را بررسی کنیم متوجه می‌شویم عوامل ذهنی متفاوتی وجود دارند که هم جنبه‌های مثبت دارند و هم جنبه‌های منفی. (1)
از نظر او، عوامل فکری و روحی برای رسیدن به شادی - که هدف زندگی است - اهمیت بسزایی دارند. از آن‌جا که باید در پی علت‌هایی باشیم که باعث شادی می‌شوند، ضروری است حالات مختلف روحی را کاملاً شناسایی نموده، از یکدیگر تمییز دهیم و آنها را بر این اساس که منجر به شادی می‌شوند یا نه، طبقه‌بندی کنیم. فردی از او می‌پرسد:
آیا می‌توانید نمونه‌هایی مشخص از حالات روحی مختلف را نام برید و توضیح دهید که خود شما چگونه آنها را طبقه‌بندی می‌کنید؟ وی در پاسخ اظهار می‌دارد که به عنوان نمونه، نفرت، حسادت، خشم و غیره زیان‌آور هستند. آنها حالات منفی فکر هستند؛ زیرا شادی روح ما را به هم می‌زنند. هنگامی که شما احساس نفرت یا احساسات منفی دیگر را در خود پرورش می‌دهید، لبریز از نفرت و یا سایر احساسات منفی هستید! در این صورت همه‌ی مردم به نظر شما دشمن هستند. در نتیجه، ترس شما بیش‌تر می‌شود؛ در تردید بیش‌تری قرار می‌گیرید؛ موانع بیش‌تری را برای خود ایجاد می‌نمایید و احساس ناامنی در شما به وجود می‌آید. (2)
او سپس در تعریف فرد سالم و متعادل چنین می‌گوید:
"من یک فرد دلسوز، مهربان و خوش قلب را انسان کاملاً متعادلی از لحاظ روحی می‌دانم؛ زیرا با دلسوزی و مهربانی، درون انسان گشوده می‌شود و راحت‌تر با دیگران ارتباط برقرار می‌شود. لذا احساس‌های ترس، تردید و ناامنی خودبه‌خود از بین می‌روند. (3)"
جالب این‌که دالایی لاما احساسات و حالات روحی و ذهنی را به مثبت و منفی تقسیم می‌کند، نه براساس خوب و بد و یا گناه و ثواب و یا شیطانی و خدایی بودن. به نظر می‌رسد این نوع نگاه به مسائل انسانی و اخلاقی به دلیل قابل فهم‌تر و بی‌شبهه‌تر بودن، به صورت ساده‌ای می‌تواند مورد استفاده‌ی انسان‌ها قرار گیرد؛ به نظر دالایی لاما، ویژگی‌های بنیادین و خوب انسانی همان بُعد معنوی ما هستند؛ همانند عاطفه، حس همدردی، صداقت، نظم و خرد که با انگیزه و هدفی خوب هدایت شده باشند. ما همه‌ی این ویژگی‌ها را از بدو تولد داریم و این مسائل اکتسابی نیستند. (4)
دالایی لاما احساسات انسانی را هرچند در نگاه اول یکسان باشند، با نگاهی دقیق‌تر به مثبت و منفی تقسیم می‌کند. برای مثال، وی قائل است ما دو نوع خودخواهی داریم که یکی مثبت و یکی منفی است.
"دو حس متفاوت در مورد خویشتن فرد وجود دارد؛ یکی این‌که هیچ درنگی در آسیب رساندن به دیگران ندارد و این امر منفی است که منتهی به دردسر می‌شود. دیگری براساس قاطعیت و قدرت اراده و اعتماد به نفس قرار دارد و چنین حسی در مورد «من» خیلی لازم است. بدون وجود این حس چگونه می‌توان اعتمادی را که برای انجام وظایف در زندگی نیاز داریم، توسعه دهیم؟ به همین ترتیب دو نوع آرزو نیز داریم. (5)"
بنابراین ضرورتاً دو نوع احساس یا حالت فکری وجود دارد: مثبت و منفی. رابطه‌ی دیگر برای طبقه‌بندی این احساسات از منظر وی، برحسب این درک است که احساسات مثبت تأیید می‌شوند و احساسات منفی تأییدپذیر نیستند. مثلاً آرزوی رسیدن به نیازهای اساسی فرد، آرزویی مثبت و قابل تأیید است. این آرزو براساس این واقعیت است که همه‌ی ما وجود داریم و دارای حق بقا هستیم و برای حفظ بقا چیزهایی هست که بدان‌ها نیاز داریم و باید به آنها برسیم. اما آرزوهای دیگری نیز هستند که منفی‌اند؛ مانند زیاده‌طلبی و حرص که بر پایه‌ی دلایلی ارزشمند استوار نیستند و اغلب زندگی را مشکل و پیچیده می‌کنند. این آرزوها براساس احساس بی‌قناعتی و طلب بیش‌تر است و از سویی نه ضرورتی دارند و نه دلیلی منطقی برای آنها وجود دارد. (6)
در اغلب آثار خود به این تقسیم‌بندی اشاره می‌کند که احساسی همچون خودخواهی از وجهه‌ی نظری مثبت و از کاربردی دیگر منفی می‌شود. منفی از نظر او مرتبط با درون انسان تعریف می‌شود:
"به طور کلی می‌توان گفت که در مکتوبات بودایی، یک احساس یا فکر منفی، به صورت حالتی تعریف می‌شود که «آزردگی را در روح فرد سبب می‌شود». این احساسات و افکار آزاردهنده عواملی هستند که سبب ایجاد ناخشنودی و آشفتگی درون ما می‌شوند. (7)"
احساس به طور کلی بد نیست؛ زیرا در آیین ماهایانه حتی بوداها نیز می‌توانند احساس داشته باشند. و اصولاً در همین زندگی دنیایی است که فرد به بوداشدگی می‌رسد. بنابراین بوداییان دارای احساس‌اند، اما احساسات منفی را از بین برده‌اند و تنها احساسات مثبت قوی دارند. (8)
یکی از ویژگی‌های احساس منفی، گذرا بودن آن است. دالایی لاما در این خصوص می‌گوید:
"همه‌ی تجربه‌های منفی گذرا هستند و می‌توانند زدوده شوند. از آن‌جا که همه در سرشت خود، سرشت بودا داریم، احساسات منفی قابل زدودن و پاک شدن هستند. همان‌گونه که بیان شد، هر موجود زنده با ادراکی در درون خود سرشت بودا دارد و از زمانی که زاده می‌شود، رسیدن به خوشبختی و رهایی یافتن از رنج را آرزو می‌کند. بر این اساس، کردارها یا انگیزه‌هایی که مایه‌ی خرسندی یا نیک‌بختی ما می‌شوند، مثبت و آنهایی که سرانجام برای ما درد و رنج به بار می‌آورند، منفی هستند. (9)"
در ضمن از نظر او همه‌ی حالات و رفتارهای به‌بار آمده از احساسات منفی، کردارهایی منفی هستند. از سوی دیگر، حالاتی داریم که از انگیزه‌های یا کنش‌های مثبت سرچشمه می‌گیرند و به کاری نیکو می‌انجامند؛ حالاتی که به ما اجازه می‌دهند در زندگی آینده خود به تناسخ مثبت و والاتری دست یابیم. (10)
بنابراین میان حالات مثبت و منفی مرز باریکی است و تشخیص همین مسأله در زندگی از اهمیت بسیاری برخوردار است. مثلاً فردی از او می‌پرسد چگونه می‌توان به تفاوت بین بردباری و حماقت پی برد؟ او نیز در پاسخ می‌گوید:
"بردباری حقیقی یک موضع یا پاسخ از طرف یک فرد است که در برابر یک حادثه خاص یا فرد دیگر اتخاذ می‌کند؛ یعنی آن هنگام که فرد می‌تواند به شیوه‌ای متفاوت عمل کند. با در نظر گرفتن عوامل متعدد تصمیم می‌گیرد عملکرد منفی در پیش نگیرد و این یک بردباری حقیقی است. این وضعیت با وضعیتی که در آن فرد ظرفیت انجام یک عمل محکم و تند را در مقابل سختی‌ها و مشکلات ندارد، کاملاً متفاوت است. در آن صورت، شخص در وضعیتی از درماندگی قرار می‌گیرد، لذا نمی‌تواند کار دیگری انجام دهد.
او این پاسخ را به استادی هندی به نام شانتی دوا - در کتاب بودایی به نام «مجموعه‌ی اعمال» - منسوب می‌کند و سپس می‌پرسد که آیا بردباری‌اش در مقابل چینی‌ها یک بردباری واقعی است یا نه؟ (11)"
اما آیا واقعاً بردباری خود دالایی لاما در مقابل چینی‌ها بردباری واقعی است و یا از نبود امکانات و نداشتن قدرت مقابله رخ داده است؟ هر چند او در زمینه‌ی برخورد با چینی‌ها شیوه‌ی مبارزه‌ی مسالمت‌آمیز را اتخاذ کرده، این شیوه را به همه مبارزان توصیه می‌کند. اما به نظر می‌رسد علت اصلی آن است که ملت شش میلیون نفریِ بوداییان لامایی - که تنها دو و نیم میلیون نفر آنها تبتی هستند - به هیچ رو تاب و توان مقابله با یکی از بزرگ‌ترین ارتش‌های جهان، یعنی چین را ندارند. تبتیان به خوبی می‌دانند که چین دارای انواع سلاح‌ها و ابزارهای جنگی است و در ضمن از قدرت‌های هسته‌ای جهان به شمار می‌رود و عضو دائم شورای امنیت نیز هست. بنابراین اگر دالایی لاما نمی‌تواند با چین مبارزه‌ی سخت‌افزاری کند، نمی‌توان نتیجه گرفت حال که به گفتگو و مبارزه‌ی نرم‌افزاری می‌پردازد، حتماً بردباری زیادی دارد؛ زیرا گزینه‌ی دیگری در اختیار ندارد تا بتوان انتخاب او را از روی صبر و بردباری دانست.
این در حالی است که او قائل است ما خشم مثبت نیز داریم. البته او نفرت و خشم را از بزرگ‌ترین دشمنان درونی انسان می‌داند، اما می‌گوید:
"وقتی به خشم فکر کنیم، دو نوع از آن می‌تواند وجود داشته باشد. یک نوع خشم مثبت [که] این در اصل به علت انگیزه‌ی فرد است؛ خشمی که در اثر یک احساس همدردی یا مسئولیت تحریک می‌شود. وقتی خشم در اثر احساس همدردی تحریک شود، می‌تواند به عنوان یک نیروی محرک یا کاتالیزور برای یک عمل مثبت مورد استفاده قرار گیرد و ایجاد نوعی انرژی کند تا انسان را وادار نماید تا سریع و قاطع عمل کند و یک عامل برانگیزنده‌ی بسیار قوی است. بنابراین گاهی این نوع خشم مثبت است. (12)"
ناگفته نماند که دالایی لاما براساس بینش بودایی خود، منشأ احساسا منفی را نادانی می‌داند:
"با آن‌که احساسات منفی و مثبت هر دو نیرومندند، احساسات منفی بیش‌تر زمان‌ها بدون اندیشه رخ می‌دهند و به راستی احساساتی کور هستند. چنانچه ارزش احساسات منفی همچون خشم، کینه، رشک و... را بررسی کنیم، درمی‌یابیم چنین احساساتی هیچ پایه و اساس ژرفی ندارند. از دیدگاه بوداییان به ویژه دیدگاه فلسفه‌ی مادهیامیکا، احساسات منفی در نهایت از نادانی سرچشمه می‌گیرند. (13)"
او معتقد است این نادانی یا کج‌اندیشی، هر اندازه هم که نیرومند باشد، می‌تواند از میان برداشته شود. در واقع امکان کاستن از احساسات منفی و افزایش دادن احساسات مثبت وجود دارد. (14) به نظر او خودخواهی مثبت، بر انجام کارها و پیش بردن فعالیت‌ها تأثیری بسزا دارد:
"بیش‌تر زمان‌ها مردم به اشتباه بر این باورند که احساسات خودخواهانه منفی هستند و انسان به هیچ رو نباید منّیتی داشته باشد. به دیده‌ی من، دوگونه منیّت یافت می‌شود، همان‌گونه که خواهش نیز دو دسته است. از میان دوگونه احساس «من»، احساس «منِ نیرومندی» که حقوق دیگران را از بین می‌برد و خود انسان را با ارزش‌تر از دیگران می‌شمرد، نارواست. گونه‌ی دیگر منیّت که مایه‌ی آن می‌شود تا فرد احساس کند من می‌توانم این کار را انجام دهم؛ منیتی مثبت است. اولی، منیّت تهی مغزانه‌ای است که دیگران را فراموش کرده،‌ حقوقشان را در نظر نمی‌آورد و می‌خواهد تا از آنان بهره‌کشی نماید. با چنین منیتی انسان در نهایت بازنده خواهد بود و به رنج خواهد افتاد. (15)"
او معتقد است این مسأله را می‌توان به بسیاری از حالات روحی سریان داد؛ مثلاً در مورد غرور و شجاعت. حتی این حالات می‌تواند نسبت به افراد مختلف تغییر کنند. برای مثال، در مورد یک استاد که در مراتب روحانی پیشرفت داشته، آن‌چه برای افراد معمولی ممکن است تکبر و غرور به نظر رسد، در واقع اعتماد به نفس و شجاعت محسوب می‌شود و یا به عکس، کسی که ظاهراً اعتماد به نفس زیادی از خود نشان می‌دهد، در واقع ممکن است دچار غرور بیش از حد شده باشد. او در این کلام، ملاک تشخیص را در این می‌داند که یکی منطقی است و دیگری غیر منطقی. (16)

تحلیل و بررسی

نکته‌ی مهمی که در اینجا به نظر می‌رسد این‌که از نظر دالایی لاما زندگی درونی انسان‌ها و نیز احساسات او به دو قسم مثبت و منفی تقسیم می‌شوند. عوامل ذهنی و درونی انسان‌ها گاه مثبتند و گاهی منفی. به عنوان نمونه، نفرت، حسادت و خشم حالات منفی محسوب شده و شادی و امید حالات مثبت تلقی می‌شوند. نکته اینجاست که دسته‌بندی، ملاک می‌خواهد. پرسش اساسی این است که ملاک طبقه‌بندی احساسات درونی چیست؟ خصوصاً که گاهی دالایی لاما یک حالت را، مثل خودخواهی، گاهی مثبت و گاهی منفی می‌داند.
دالایی لاما با توجه به این پرسش سعی دارد ملاک‌هایی ارائه دهد. مهم‌ترین معیاری که از سوی او مطرح شده است این که احساسات را باید با نیاز عمومی سنجید. هر کدام از احساسات که برای حفظ بهای انسان بیش‌تر مورد نیاز باشد، مثبت تلقی شده است. پیداست که این ملاک مشکلی را درمان نمی‌کند؛ زیرا هر کدام از احساسات که در نظر گرفته شود می‌توان برای آن تأثیری در آینده و بقای انسان لحاظ کرد. منفی‌ترین احساس از نظر دالایی لاما خشم و خشونت است. اگر این احساس در انسان نبود و هیچ کس نسبت به فرد دیگر حالت خشونت نداشت و درصدد کشتن دیگران برنمی‌آمد، طبعاً هیچ انسانی به دست انسان دیگر از بین نمی‌رفت. اگر روی زمین فساد و کشتار نبود، آیا زمین تحمل این حجم گسترده‌ی انسان‌ها را داشت؟ و آیا تبادل موجود میان انسان‌ها برقرار می‌شد؟
معیار مهم دیگری که دالایی لاما برای دسته‌بندی احساسات بیان می‌کند، ارائه‌ی دلیلی منطقی است. در اینجا هم جای این پرسش هست که کدام انسانی است که در او احساس منفی وجود داشته باشد و برای آن دلیل منطقی ارائه نکند؟ گذرا بودن از دیگر ملاکهایی بود که دالایی لاما عرضه داشت. در این رابطه هم می‌توان گفت که تمام احساسات انسان گذرا است زیرا اساساً دنیا محل گذر و گذار است. هیچ امری در دنیا ثابت و پابرجا نیست.
گذشته از این‌که ملاک‌ها و معیارهایی که او برای حالات مثبت و منفی تشخیص می‌دهد، عمدتاً براساس تفکرات بودایی است و با استناد به تعالیم بودا و با نگاهی جانبدارانه و با قصد تعمیم جریان بودیسم در جهان دست به طرح این‌گونه مباحث می‌زند. گرچه شعار دالایی لاما توصیه‌های فرادینی است اما به شدت از اندیشه‌های بودایی متأثر بوده و از هیچ فرصتی برای تبلیغ آیین بودا فروگذار نیست.
بعد از گذر از ملاک‌های مبهمی که ارائه کرد، گویا خودش به این نتیجه رسیده است که هیچ کدام از معیارهای ارائه شده واضح و روشن نیست. مثلاً به تدریج به این نتیجه می‌رسد که ما خشم مثبت هم داریم. نفرت هم اگر به عنوان یک احساس همدردی در انسان بروز کند می‌تواند عاملی مثبت باشد. این گفته‌ها بدین معناست که دسته‌بندی احساسات و حالات درونی به مثبت و منفی، در نهایت یک تقسیم‌بندی سلیقه‌ای خواهد شد. به تعبیر فلسفی این دیدگاه از نسبیت ارزش‌ها سر درمی‌آورد و قهراً به بی‌اعتمادی اخلاقی منجر می‌شود و ملاکی واضح برای ارزش‌های اخلاقی در اختیار نمی‌گذارد.

پی‌نوشت‌ها:

1. دالایی لاما، کتاب خرد، ص 20.
2. همان، ص 49.
3. همو، هنر شاد زیستن، ص 50.
4. همو، کتاب خرد، ص 13.
5. همو، کتاب عشق و همدردی، ص 38.
6. دالایی لاما، هنر شاد زیستن، ص 254.
7. همو، کتاب خرد، ص 60-61.
8. همان، ص 61.
9. همو، زندگی در راهی بهتر، ص 108.
10. همان، ص 122.
11. همو، کتاب عشق و همدردی، ص 86-87.
12. همو، هنر شاد زیستن، ص 256.
13. همو، زندگی در راهی بهتر، ص 64.
14. همان، ص 65.
15. همان، ص 68-69.
16. همو، هنر شاد زیستن، ص 296.

منبع مقاله :
فعالی، محمدتقی؛ (1388)، نگرشی بر آراء و اندیشه‌های دالایی لاما، تهران: انتشارات عابد، چاپ اول


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط