به کوشش: جمعي از نويسندگان
سلسله جلسات هم انديشي درباره موضوع مدعيان دروغين با حضور کارشناسان حوزه و دانشگاه در موسسه «بال انديشه» طي 2 هفته در آذر86 برگزار شد. در اين جلسات، محققان و پژوهشگران مدعو به بيان ديدگاههاي خود درباره سير تاريخي، شيوه و کارکرد جريانهاي انحرافي پرداختند. گزارش مختصر اين هم انديشيها را ميخوانيد.
قنبري افزود: اکنون در کشورمان با موج قوي خرافه گرايي مواجه ايم و بايد به اين سوال پاسخ دهيم که چه کساني به اين موج دامن ميزنند؟
وي سطحي نگري در نهادهاي فرهنگ عمومي از جمله صدا و سيما را يکي از عوامل موثر در باورپذيري خرافه عنوان و ابراز کرد. در راديو و تلويزيون براي توليد برنامههاي معرفتي با محوريت هنرپيشههايي عمل ميشود که نقش مجري را ايفا ميکنند. هنر يک هنرپيشه اين است که مردم را در ايام اندوه بگرياند و هنگام جشن و سرور بخنداند؛ البته اين موضوع به توليد معرفت در خصوص مفاهيم مذهبي نمي انجامد.
قنبري با بيان اين که در مساجد و هياتهاي مذهبي، گرياندن مردم محوريت پيدا کرده، گفت: معرفت ديني با شور گرفتن و از شب تا صبح بر سر و سينه زدن حاصل نمي شود. در مراسم و مناسک مذهبي، مهمترين عامل براي کسب معرفت، حضور قوي و موثر روحانيت شيعي در مجالس ديني است. متاسفانه در چند سال اخير به خاطر تاکيد هياتها بر مداحي، روحانيت در اين گونه مجالس حضور کمرنگي پيدا کرده است. وي بسط رابطه مريد و مرادي را نيز يکي ديگر از عوامل بروز خرافه در جامعه ديني دانست و تصريح کرد: گاهي نسبتهايي را به برخي افراد ميدهيم مبني بر اين که اينها چشم برزخي دارند و از سر و درون انسان آگاهند، اما بايد بدانيم سنت ذات اقدس الهي پرده پوشي است. وقتي توصيه انبيا و رسولان الهي حفظ آبروي فرد است، چه لزومي دارد که به اين گونه حرف و حديثها توجه کنيم. ممکن است برخي از انسانهاي نيک روزگار به واسطه انجام درست اعمال و رفتار مطابق با شرع انور از قدرتهاي روحي خوبي برخوردار باشند، اما اين دليل نمي شود که فارغ از سنت الهي پرده پوشي نکنند.
قنبري، معرفي درست مدعيان دروغين را به مردم بدون در نظر گرفتن ملاحظات سياسي و اجتماعي، يکي از راههاي موثر آگاهي بخشي به جامعه عنوان کرد و گفت: بايد در اين خصوص با برنامه ريزي پيش رفت و مدعيان که به صورت تشکيلاتي عمل ميکنند، بدون مماشات بايد مورد برخورد قهري قرار گيرند. متاسفانه ما در اين سالها با کم کاري در اين زمينه مواجه بوديم. ابتداي شروع فعاليت افراد مدعي، همراه با پرداختن به امور فرهنگي است. سوال جدي اين است، مگر شناسايي يک فعاليت فرهنگي و مقايسه آن با جهل، چقدر توان علمي ميخواهد؟ فرد مدعي به شعور مردم ميخندد و اين در حالي است که متولي فرهنگ با او با مماشات برخورد ميکند. وي ضمن تشبيه مبارزه با خرافات به ميدان جنگ، تصريح کرد: اين کارزار از نبرد با آمريکا هم خطرناک تر است و بايد کساني وارد عرصه فرهنگي بشوند که سعه صدر و تحمل بالايي داشته باشند.
الهي با اشاره به اين که هر فعل و عملي که از علما اعم از حوزوي و دانشگاهي صادر ميشود، قطعا اثري در جامعه انساني دارد، تصريح کرد: مسائلي که به نام دين در جامعه تحقق ميپذيرد چه در بعد مثبت يا منفي آن بي تاثير از نقش علما نيست. وي اضافه کرد: اگر علما درست به وظيفه خود عمل کنند، در جامعه انساني اثر ميگذارند.
الهي با اشاره به اين که تحقق خرافه و استمرار آن دلائلي دارد، خاطر نشان کرد: اگر علما درست به وظايف خود عمل ميکردند و در مقابل سخنان باطل سکوت اختيار نمي کردند و به روشنگري ميپرداختند، امروز خرافات به نام دين به مردم عرضه نمي شد تا به صورت عقيده درآيد و برخي هم از آن دفاع کنند. وي با اشاره به اين که مظلوم ترين مقوله انساني، تفکر است ابراز کرد. گرفتار شدن آدمي در حيطه خرافات، ناشي از نينديشيدن و به کار نگرفتن عقل است و امروز افرادي که به عنوان مديران حوزه فکري جامعه اسلامي هستند، نوعاً خودشان اهل تفکر و تدبر نيستند.
اين صاحب نظر مسائل ديني با اشاره به برخي اظهارات که با استناد به رواياتي، سعي در ايجاد اميد کاذب در ميان مردم دارند، گفت: بيان اين مطلب که گريه در عزاي امام حسين (عليه السلام)، گناهان سنگين را از بين خواهد برد، نمونه اي از اين گونه اميدهاي کاذب به مخاطب است و بايد بررسي شود که آيا اين روايات درست است يا غلط و در صورت درست بودن روايت، چرا قيودات آن عنوان نشده است؟
وي با استناد به روايتي از حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) مبني بر اين که سلامت و صلاح جامعه به سلامتي و صلاحيت علما و فقها و امراي آن جامعه بستگي دارد، تاکيد کرد: آنچه از روايت ياد شده برداشت ميشود اين است که سلامت جامعه مرهون سلامت فقها و امر است و اگر جامعه در مسير انحرافات قرار گرفت، بايد عامل آن ناکارآمدي را علما، فقها و امرا دانست.
اين محقق علوم اسلامي، منشاء اين گونه انحرافات را به 3 عامل جهل و ناداني، غفلت و بي توجهي و اختيار و علم دانست و تاکيد کرد. در نهج البلاغه حکمت 110 مردم به حسن ظن و سوء ظن در جامعه دعوت شدهاند. وي اضافه کرد: در جامعه فعلي و شرايط جهاني، جو غالبا با دروغ و نامراديهاست و نبايد نسبت به شرايط حسن ظن داشت و هر حرفي را پذيرفت.
الهي از علما خواست تا اجتهاد ديگري به اجتهادهاي خود اضافه کنند تا بتوانند از فناوري به بهترين شيوه براي زدودن خرافات از سطح جامعه اسلامي بهره ببرند.
وي با بيان اين مطلب که هتک حرمتها و رواج خرافات در عرصه دين و مذهب بعضا محترمانه صورت ميگيرد تصريح کرد: سکوت علما در اين خصوص و برخورد نکردن با طرح مباحثي که دون شان پيامبر مکرم اسلام و حضرات ائمه است و عمدتاً در مجالس بزرگداشت و عزاداري معصومين عنوان ميشود موجبات دامنه دارتر شدن خرافات را فراهم ميآورد.
الهي اضافه کرد: طبق اشارات قرآني، دشمن در هر شکل و صورت به فتنه انگيزي خود استمرار ميبخشد، اگر چه شيطان در مقابل حق ضعيف است، اما بايد در نظر داشت که حوزههاي ديني ما تا با ابزار روز آشتي نکنند، نمي توانند به جنگ خرافات و فتنه بروند و اين از وظايف علماست که از حالت متکلم وحده بودن در بيايند و ضمن اين که با زبان امروز جامعه آشنا ميشوند، روحيه پرسشگري را در طلاب و دانشجويان تقويت کنند.
وي يکي از مشکلات اساسي در حوزههاي تبليغ را تسلط کافي نداشتن مبلغين در مباحث علمي و ديني دانست و بيان کرد: پيش از انقلاب علما وارد عرصههاي تبليغ ميشدند، اما در شرايط کنوني برخي طلاب با سطح آگاهي متوسط وارد اين فضا ميشوند و با توجه به اين که دشمن هر لحظه درصد ايجاد شبهه و صدور خرافه است، طلبه اي که از سواد کافي برخوردار نباشد، توان پاسخگويي به خرافه و شبهه را ندارد و اين مساله بسيار زيان آور است.
وي ضمن ارائه شرحي از فعاليتهاي خود خاطر نشان کرد: بسياري از مباحثي که با موضوع موفقيت در غرب مطرح ميشود، جنبه عکس العملي دارد، به اين معني که با توجه به استبداد ديني حاکم در قرون وسطي، تلاش گسترده اي براي مقابله با افکار منحط کليسايي در غرب شکل گرفت و حتي از دل مسيحيت افرادي مانند لوتر آمدند که قصد اصلاح داشتند.
محمدي اضافه کرد: ادامه اين کشمکشها در نهايت به ظهور رنسانس و کنار زدن افکار کليسايي و جايگزيني تفکر اومانيسم و انسانگرايي انجاميد که هدف و غايت اصلي آن بر مبناي لذت طلبي بنيان گذاشته شد. وي تاکيد کرد: لذت طلبي محور اصلي موفقيت در غرب است و تعريف موفقيت بر همين مبنا صورت ميگيرد، البته در ميان علماي غربي صاحب نظراني هم هستند که مايههاي مذهبي با تعلقات مسيحي دارند، اما راهکارهايي که ارائه ميکنند، بيشتر بر فرهنگ غربي مبتني است.
اين استاد حوزه و دانشگاه با تاکيد بر اين که منابع غربي نه تنها تعريفي علمي و کاربردي از موفقيت ارائه نمي دهند، بلکه مباحث عوامانه اي را در اين خصوص مطرح ميکنند، خاطر نشان کرد: غربيها درباره موفقيت معتقدند، انسان از هر راهي و با هر نيتي ميتواند به هدف برسد در حالي که طبق فرمايش علي(ع)، موفقيت در اسلام قرين دينداري است.
محمدي با بيان اين که دينداري از نظر شرع به اين معنا نيست که از هر وسيله براي رسيدن به هدف بهره ببريم، تصريح کرد: اگر شما منهاي دينداري به کاميابي برسيد، انسان موفقي نيستيد و اين قضيه تفاوت نگاه غربي با نگاه اسلامي را به خوبي مشخص ميکند.
وي افزود: در معارف ديني، امام حسين (عليه السلام) يکي از نمونههاي روشن انسان موفق است؛ گرچه به ظاهر نهضت کربلا با شهادت امام و يارانش شکست خورد، اما از نظر يک مسلمان، پيروز اين ميدان حضرت سيدالشهداء بود.
قيام امام حسين (عليه السلام) بر اساس تکليف بود و انجام وظيفه، هدف اصلي و غايي انسان ديندار خواهد بود و اي بسا فرد مکلف در پي انجام وظيفه به شهادت برسد، اما در صورت داشتن چنين سرانجامي او را باز هم انسان موفقي ميدانيم. اين استاد حوزه و دانشگاه، غايت موفقيت در اسلام را تقرب به خدا دانست و تاکيد کرد: در دين ما هدف، وسيله را توجيه نمي کند و به همين خاطر است که تعاليم و آموزههاي غربي براي مسلمان جهت رسيدن به موفقيت، کاربرد سودمندي نخواهد داشت.
وي اضافه کرد. همان طور که ميدانيد يکي از راههاي برقراري ارتباط، نگاه کردن است، اما اين دليل نمي شود که من به عنوان يک کارشناس مسائل روان شناسي براي درمان يک خانم به نامحرم نگاه کنم و اينجاست که تفاوت عقل غربي با مفاهيم اسلامي آشکار ميشود.
محمدي تعريف غرب از موفقيت را ناقص خواند و ابراز کرد: آموزههاي غربي درباره موفقيت از جامعيت برخوردار نيست، چون که تنها بعد حيوانيت را مورد توجه قرار ميدهد، اما اين تنها يک بعد انساني است و ديگر ابعاد در اين قضيه ناديده گرفته شده است.
اين کارشناس مسائل اسلامي، ناپايداري را يکي ديگر از وجوه نقص در مفهوم موفقيت از نگاه غربي خواند و تصريح کرد: روان شناسان غربي و غرب زده در مباحث خود درصدد تفهيم اين نکته هستند که انسان از هرراهي ميتواند به موفقيت برسد و در واقع هيچ امري نمي تواند راه رسيدن انسان به موفقيت را سد کند در صورتي که اصلا بر اساس تعاليم اسلام، تنها چيزي پايدار است که در راه خدا و حق جويي ارائه شده باشد. به عنوان نمونه، ثمره عملي مثل صدقه در جهان آخرت نيز پايدار خواهد بود، اما آموزههاي غربي بر اين نکته مبتني است که پايداري موفقيت تنها در اين دنيا خواهد بود.
وي در ادامه اين بحث با بيان مجدد اين نکته که تاکيد و تکيه بر آموزههاي غربي براي رسيدن به موفقيت با تعاليم اسلامي سازگاري ندارد، خاطر نشان کرد: مراجعه به منابع اسلامي از جمله معارف اهل بيت، راهي مطمئن و کارگشا براي مسلمانان جهت مقابله با فرهنگ منحط غرب و رسيدن به موفقيتي جامع و پايدار است.
اين محقق و قرآن پژوه با بيان اين که از ابتداي پيدايش انسان روي کره خاکي، حق و باطل در کنار هم بودند، تاکيد کرد. همان طور که در کنار آدم، ابليس و در کنارهابيل، قابيل قرار داشت اما نبايد انتظار زماني را داشته باشيم که حق در مصاف و رقابت با باطل نباشد. وي اضافه کرد: ما نبايد توقع داشته باشيم که اين انحرافات زماني از جامعه انساني برطرف خواهد شد بلکه باطل هميشه وجود دارد منتها وظيفه ما برخورد با انحرافات است. استاد ولي با تاکيد بر اين که از نظر اسلام پيدايش جريان انحرافي نشان دهنده ضعف در مقابل حق است، گفت: جريان باطل چون به صورت رو در رو توان برخورد با حق را ندارد، از راه انحرافي وارد عمل ميشود، مثل دشمن که باعزاداري حضرت امام حسين (عليه السلام) مخالف است، اما ميکوشد انحراف را وارد مضمون، معنا و صورت عزاداري کند. وي علت گسترش انحراف را برخورد نکردن مسوولان با منحرفان دانست و بيان کرد: وظيفه ديني ما اين است که انحرافات را بشناسيم و به طور مشروع به مقابله با آن برخيزيم و در اين زمينه از هر گونه مماشات و ملاحظه نيز دوري کنيم.
استاد ولي راه شناسايي انحراف و جريانهاي باطل را علم و آگاهي مردم نسبت به معارف دين خواند و ابراز کرد: در اسلام چيزي به نام سرسپردگي نداريم و همان طور که از مکتب اهل بيت برمي آيد، ما تنها در مقابل تعاليم معصومين تسليم هستيم.
وي ادامه داد: حضرات ائمه هم تکليف ما را در مقابل اخبار و معارف روشن کردند و از ما خواستند در صورت ارائه اين گونه مفاهيم از همه حتي از معصومين نيز دليل و برهان بخواهيم.
اين محقق مسائل اسلامي آزمايش علمي، مراجعه به علما، ترس از خدا و قيامت را از ديگر راههاي مقابله با انحراف و شناخت حق از باطل دانست و تصريح کرد: بايد به اين نکته توجه کرد که ميان انجام کار فوق العاده و شگفت انگيز و حق بودن فرق است و لزوما هر کسي که موفق به انجام يکي از امور اعجاب آور شد، نمي توان آن را دليلي بر حق بودنش تلقي کرد.
وي مدعيان دروغين را شامل 12 مورد با عناوين ربوبيت، نبوت، امامت، مهدويت، بابيت، عرفان و وصال به حق، بتسازي، استجابت دعا، ارتباط با اجنه، کهانت و آگاهي از اسرار و رموز دانست.
اين محقق و پژوهشگر علوم اسلامي، ادعاي ارتباط برخي افراد با امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را نادرست خواند و تاکيد کرد. در سير تاريخي ممکن است، برخي افراد موفق به زيارت آن حضرت شده باشند، اما اين اتفاق به چند طريق بوده است؛ نخست آن که هنگام ديدار متوجه حضرت حجت نشدند و پس از مدتي که از ديدار گذشت، امام زمان را شناختند. دوم اين که هنگام ديدار امام را شناختند و تحت سيطره بودند و سوم اين که بعضي افراد، امام را در حال آگاهي ديدند، اما مجبور به سکوت شدند.
استاد ولي ادعاي مشاهده اختياري را نادرست خواند و گفت: به همين دليل است که طبق تعاليم شيعي، هر کسي که ادعاي مشاهده اختياري کرد، بايد تکذيب شود.
منبع مقاله :
جمعي از نويسندگان؛(1388)، کژراهه (گزارشهايي از فرقههاي نوپديد و عرفانهاي دروغين)، تهران: موسسه جام جم، چاپ اول.
پرهيز از سطحي نگري در فرهنگ عمومي کشور
دکتر حشمت الله قنبري، استاد تاريخ دانشگاه در اولين نشست با بيان اين که در مقابل حق، هميشه جريان برانداز وجود داشته است و اين نيز به دوره فعلي اختصاص ندارد، خاطرنشان کرد: اين جريانها در دوره دعوت انبياي الهي از جمله پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هم فعال بودهاند. وي با اشاره به نقش يهود قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، پيروزي نظام جمهوري اسلامي را باعث عزت، آبرو و شرافت جامعه ايراني دانست و تصريح کرد: براي حفظ و صيانت از انقلاب، هزينههاي زيادي را در داخل و خارج متحمل شديم و بايد بدانيم که موجهاي جديدي از فتنه گري از جمله ترويج خرافات در راه است.قنبري افزود: اکنون در کشورمان با موج قوي خرافه گرايي مواجه ايم و بايد به اين سوال پاسخ دهيم که چه کساني به اين موج دامن ميزنند؟
وي سطحي نگري در نهادهاي فرهنگ عمومي از جمله صدا و سيما را يکي از عوامل موثر در باورپذيري خرافه عنوان و ابراز کرد. در راديو و تلويزيون براي توليد برنامههاي معرفتي با محوريت هنرپيشههايي عمل ميشود که نقش مجري را ايفا ميکنند. هنر يک هنرپيشه اين است که مردم را در ايام اندوه بگرياند و هنگام جشن و سرور بخنداند؛ البته اين موضوع به توليد معرفت در خصوص مفاهيم مذهبي نمي انجامد.
قنبري با بيان اين که در مساجد و هياتهاي مذهبي، گرياندن مردم محوريت پيدا کرده، گفت: معرفت ديني با شور گرفتن و از شب تا صبح بر سر و سينه زدن حاصل نمي شود. در مراسم و مناسک مذهبي، مهمترين عامل براي کسب معرفت، حضور قوي و موثر روحانيت شيعي در مجالس ديني است. متاسفانه در چند سال اخير به خاطر تاکيد هياتها بر مداحي، روحانيت در اين گونه مجالس حضور کمرنگي پيدا کرده است. وي بسط رابطه مريد و مرادي را نيز يکي ديگر از عوامل بروز خرافه در جامعه ديني دانست و تصريح کرد: گاهي نسبتهايي را به برخي افراد ميدهيم مبني بر اين که اينها چشم برزخي دارند و از سر و درون انسان آگاهند، اما بايد بدانيم سنت ذات اقدس الهي پرده پوشي است. وقتي توصيه انبيا و رسولان الهي حفظ آبروي فرد است، چه لزومي دارد که به اين گونه حرف و حديثها توجه کنيم. ممکن است برخي از انسانهاي نيک روزگار به واسطه انجام درست اعمال و رفتار مطابق با شرع انور از قدرتهاي روحي خوبي برخوردار باشند، اما اين دليل نمي شود که فارغ از سنت الهي پرده پوشي نکنند.
قنبري، معرفي درست مدعيان دروغين را به مردم بدون در نظر گرفتن ملاحظات سياسي و اجتماعي، يکي از راههاي موثر آگاهي بخشي به جامعه عنوان کرد و گفت: بايد در اين خصوص با برنامه ريزي پيش رفت و مدعيان که به صورت تشکيلاتي عمل ميکنند، بدون مماشات بايد مورد برخورد قهري قرار گيرند. متاسفانه ما در اين سالها با کم کاري در اين زمينه مواجه بوديم. ابتداي شروع فعاليت افراد مدعي، همراه با پرداختن به امور فرهنگي است. سوال جدي اين است، مگر شناسايي يک فعاليت فرهنگي و مقايسه آن با جهل، چقدر توان علمي ميخواهد؟ فرد مدعي به شعور مردم ميخندد و اين در حالي است که متولي فرهنگ با او با مماشات برخورد ميکند. وي ضمن تشبيه مبارزه با خرافات به ميدان جنگ، تصريح کرد: اين کارزار از نبرد با آمريکا هم خطرناک تر است و بايد کساني وارد عرصه فرهنگي بشوند که سعه صدر و تحمل بالايي داشته باشند.
راه مقابله با خرافه، آشنايي با دانش روز است
سخنران بعدي اين هم انديشي، حجت الاسلام الهي استاد حوزه و دانشگاه بود که به موضوع نقش و رسالت علما در شکل گيري حوادث پرداخت.الهي با اشاره به اين که هر فعل و عملي که از علما اعم از حوزوي و دانشگاهي صادر ميشود، قطعا اثري در جامعه انساني دارد، تصريح کرد: مسائلي که به نام دين در جامعه تحقق ميپذيرد چه در بعد مثبت يا منفي آن بي تاثير از نقش علما نيست. وي اضافه کرد: اگر علما درست به وظيفه خود عمل کنند، در جامعه انساني اثر ميگذارند.
الهي با اشاره به اين که تحقق خرافه و استمرار آن دلائلي دارد، خاطر نشان کرد: اگر علما درست به وظايف خود عمل ميکردند و در مقابل سخنان باطل سکوت اختيار نمي کردند و به روشنگري ميپرداختند، امروز خرافات به نام دين به مردم عرضه نمي شد تا به صورت عقيده درآيد و برخي هم از آن دفاع کنند. وي با اشاره به اين که مظلوم ترين مقوله انساني، تفکر است ابراز کرد. گرفتار شدن آدمي در حيطه خرافات، ناشي از نينديشيدن و به کار نگرفتن عقل است و امروز افرادي که به عنوان مديران حوزه فکري جامعه اسلامي هستند، نوعاً خودشان اهل تفکر و تدبر نيستند.
اين صاحب نظر مسائل ديني با اشاره به برخي اظهارات که با استناد به رواياتي، سعي در ايجاد اميد کاذب در ميان مردم دارند، گفت: بيان اين مطلب که گريه در عزاي امام حسين (عليه السلام)، گناهان سنگين را از بين خواهد برد، نمونه اي از اين گونه اميدهاي کاذب به مخاطب است و بايد بررسي شود که آيا اين روايات درست است يا غلط و در صورت درست بودن روايت، چرا قيودات آن عنوان نشده است؟
وي با استناد به روايتي از حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) مبني بر اين که سلامت و صلاح جامعه به سلامتي و صلاحيت علما و فقها و امراي آن جامعه بستگي دارد، تاکيد کرد: آنچه از روايت ياد شده برداشت ميشود اين است که سلامت جامعه مرهون سلامت فقها و امر است و اگر جامعه در مسير انحرافات قرار گرفت، بايد عامل آن ناکارآمدي را علما، فقها و امرا دانست.
اين محقق علوم اسلامي، منشاء اين گونه انحرافات را به 3 عامل جهل و ناداني، غفلت و بي توجهي و اختيار و علم دانست و تاکيد کرد. در نهج البلاغه حکمت 110 مردم به حسن ظن و سوء ظن در جامعه دعوت شدهاند. وي اضافه کرد: در جامعه فعلي و شرايط جهاني، جو غالبا با دروغ و نامراديهاست و نبايد نسبت به شرايط حسن ظن داشت و هر حرفي را پذيرفت.
الهي از علما خواست تا اجتهاد ديگري به اجتهادهاي خود اضافه کنند تا بتوانند از فناوري به بهترين شيوه براي زدودن خرافات از سطح جامعه اسلامي بهره ببرند.
وي با بيان اين مطلب که هتک حرمتها و رواج خرافات در عرصه دين و مذهب بعضا محترمانه صورت ميگيرد تصريح کرد: سکوت علما در اين خصوص و برخورد نکردن با طرح مباحثي که دون شان پيامبر مکرم اسلام و حضرات ائمه است و عمدتاً در مجالس بزرگداشت و عزاداري معصومين عنوان ميشود موجبات دامنه دارتر شدن خرافات را فراهم ميآورد.
الهي اضافه کرد: طبق اشارات قرآني، دشمن در هر شکل و صورت به فتنه انگيزي خود استمرار ميبخشد، اگر چه شيطان در مقابل حق ضعيف است، اما بايد در نظر داشت که حوزههاي ديني ما تا با ابزار روز آشتي نکنند، نمي توانند به جنگ خرافات و فتنه بروند و اين از وظايف علماست که از حالت متکلم وحده بودن در بيايند و ضمن اين که با زبان امروز جامعه آشنا ميشوند، روحيه پرسشگري را در طلاب و دانشجويان تقويت کنند.
وي يکي از مشکلات اساسي در حوزههاي تبليغ را تسلط کافي نداشتن مبلغين در مباحث علمي و ديني دانست و بيان کرد: پيش از انقلاب علما وارد عرصههاي تبليغ ميشدند، اما در شرايط کنوني برخي طلاب با سطح آگاهي متوسط وارد اين فضا ميشوند و با توجه به اين که دشمن هر لحظه درصد ايجاد شبهه و صدور خرافه است، طلبه اي که از سواد کافي برخوردار نباشد، توان پاسخگويي به خرافه و شبهه را ندارد و اين مساله بسيار زيان آور است.
غايت موفقيت از نظر غرب، لذت طلبي است
در ادامه نشست هم انديشي مدعيان دروغين، محمدي ديگر سخنراني بود که به موضوع فناوري موفقيت و مباحث روان شناسي پرداخت.وي ضمن ارائه شرحي از فعاليتهاي خود خاطر نشان کرد: بسياري از مباحثي که با موضوع موفقيت در غرب مطرح ميشود، جنبه عکس العملي دارد، به اين معني که با توجه به استبداد ديني حاکم در قرون وسطي، تلاش گسترده اي براي مقابله با افکار منحط کليسايي در غرب شکل گرفت و حتي از دل مسيحيت افرادي مانند لوتر آمدند که قصد اصلاح داشتند.
محمدي اضافه کرد: ادامه اين کشمکشها در نهايت به ظهور رنسانس و کنار زدن افکار کليسايي و جايگزيني تفکر اومانيسم و انسانگرايي انجاميد که هدف و غايت اصلي آن بر مبناي لذت طلبي بنيان گذاشته شد. وي تاکيد کرد: لذت طلبي محور اصلي موفقيت در غرب است و تعريف موفقيت بر همين مبنا صورت ميگيرد، البته در ميان علماي غربي صاحب نظراني هم هستند که مايههاي مذهبي با تعلقات مسيحي دارند، اما راهکارهايي که ارائه ميکنند، بيشتر بر فرهنگ غربي مبتني است.
اين استاد حوزه و دانشگاه با تاکيد بر اين که منابع غربي نه تنها تعريفي علمي و کاربردي از موفقيت ارائه نمي دهند، بلکه مباحث عوامانه اي را در اين خصوص مطرح ميکنند، خاطر نشان کرد: غربيها درباره موفقيت معتقدند، انسان از هر راهي و با هر نيتي ميتواند به هدف برسد در حالي که طبق فرمايش علي(ع)، موفقيت در اسلام قرين دينداري است.
محمدي با بيان اين که دينداري از نظر شرع به اين معنا نيست که از هر وسيله براي رسيدن به هدف بهره ببريم، تصريح کرد: اگر شما منهاي دينداري به کاميابي برسيد، انسان موفقي نيستيد و اين قضيه تفاوت نگاه غربي با نگاه اسلامي را به خوبي مشخص ميکند.
وي افزود: در معارف ديني، امام حسين (عليه السلام) يکي از نمونههاي روشن انسان موفق است؛ گرچه به ظاهر نهضت کربلا با شهادت امام و يارانش شکست خورد، اما از نظر يک مسلمان، پيروز اين ميدان حضرت سيدالشهداء بود.
قيام امام حسين (عليه السلام) بر اساس تکليف بود و انجام وظيفه، هدف اصلي و غايي انسان ديندار خواهد بود و اي بسا فرد مکلف در پي انجام وظيفه به شهادت برسد، اما در صورت داشتن چنين سرانجامي او را باز هم انسان موفقي ميدانيم. اين استاد حوزه و دانشگاه، غايت موفقيت در اسلام را تقرب به خدا دانست و تاکيد کرد: در دين ما هدف، وسيله را توجيه نمي کند و به همين خاطر است که تعاليم و آموزههاي غربي براي مسلمان جهت رسيدن به موفقيت، کاربرد سودمندي نخواهد داشت.
وي اضافه کرد. همان طور که ميدانيد يکي از راههاي برقراري ارتباط، نگاه کردن است، اما اين دليل نمي شود که من به عنوان يک کارشناس مسائل روان شناسي براي درمان يک خانم به نامحرم نگاه کنم و اينجاست که تفاوت عقل غربي با مفاهيم اسلامي آشکار ميشود.
محمدي تعريف غرب از موفقيت را ناقص خواند و ابراز کرد: آموزههاي غربي درباره موفقيت از جامعيت برخوردار نيست، چون که تنها بعد حيوانيت را مورد توجه قرار ميدهد، اما اين تنها يک بعد انساني است و ديگر ابعاد در اين قضيه ناديده گرفته شده است.
اين کارشناس مسائل اسلامي، ناپايداري را يکي ديگر از وجوه نقص در مفهوم موفقيت از نگاه غربي خواند و تصريح کرد: روان شناسان غربي و غرب زده در مباحث خود درصدد تفهيم اين نکته هستند که انسان از هرراهي ميتواند به موفقيت برسد و در واقع هيچ امري نمي تواند راه رسيدن انسان به موفقيت را سد کند در صورتي که اصلا بر اساس تعاليم اسلام، تنها چيزي پايدار است که در راه خدا و حق جويي ارائه شده باشد. به عنوان نمونه، ثمره عملي مثل صدقه در جهان آخرت نيز پايدار خواهد بود، اما آموزههاي غربي بر اين نکته مبتني است که پايداري موفقيت تنها در اين دنيا خواهد بود.
وي در ادامه اين بحث با بيان مجدد اين نکته که تاکيد و تکيه بر آموزههاي غربي براي رسيدن به موفقيت با تعاليم اسلامي سازگاري ندارد، خاطر نشان کرد: مراجعه به منابع اسلامي از جمله معارف اهل بيت، راهي مطمئن و کارگشا براي مسلمانان جهت مقابله با فرهنگ منحط غرب و رسيدن به موفقيتي جامع و پايدار است.
پيدايش جريانهاي انحرافي ناشي از احساس ضعف در مقابل حق است
آخرين سخنران هم انديشي مدعيان دروغين، حسن استاد ولي بود. وي با اشاره به سير تاريخي انحرافات ديني گفت: دليل پيدايش چنين جريانهايي اين است که در نقطه مقابل، حقي وجود دارد بنابراين، اگر راستي نباشد، انحرافي نيز نخواهد بود.اين محقق و قرآن پژوه با بيان اين که از ابتداي پيدايش انسان روي کره خاکي، حق و باطل در کنار هم بودند، تاکيد کرد. همان طور که در کنار آدم، ابليس و در کنارهابيل، قابيل قرار داشت اما نبايد انتظار زماني را داشته باشيم که حق در مصاف و رقابت با باطل نباشد. وي اضافه کرد: ما نبايد توقع داشته باشيم که اين انحرافات زماني از جامعه انساني برطرف خواهد شد بلکه باطل هميشه وجود دارد منتها وظيفه ما برخورد با انحرافات است. استاد ولي با تاکيد بر اين که از نظر اسلام پيدايش جريان انحرافي نشان دهنده ضعف در مقابل حق است، گفت: جريان باطل چون به صورت رو در رو توان برخورد با حق را ندارد، از راه انحرافي وارد عمل ميشود، مثل دشمن که باعزاداري حضرت امام حسين (عليه السلام) مخالف است، اما ميکوشد انحراف را وارد مضمون، معنا و صورت عزاداري کند. وي علت گسترش انحراف را برخورد نکردن مسوولان با منحرفان دانست و بيان کرد: وظيفه ديني ما اين است که انحرافات را بشناسيم و به طور مشروع به مقابله با آن برخيزيم و در اين زمينه از هر گونه مماشات و ملاحظه نيز دوري کنيم.
استاد ولي راه شناسايي انحراف و جريانهاي باطل را علم و آگاهي مردم نسبت به معارف دين خواند و ابراز کرد: در اسلام چيزي به نام سرسپردگي نداريم و همان طور که از مکتب اهل بيت برمي آيد، ما تنها در مقابل تعاليم معصومين تسليم هستيم.
وي ادامه داد: حضرات ائمه هم تکليف ما را در مقابل اخبار و معارف روشن کردند و از ما خواستند در صورت ارائه اين گونه مفاهيم از همه حتي از معصومين نيز دليل و برهان بخواهيم.
اين محقق مسائل اسلامي آزمايش علمي، مراجعه به علما، ترس از خدا و قيامت را از ديگر راههاي مقابله با انحراف و شناخت حق از باطل دانست و تصريح کرد: بايد به اين نکته توجه کرد که ميان انجام کار فوق العاده و شگفت انگيز و حق بودن فرق است و لزوما هر کسي که موفق به انجام يکي از امور اعجاب آور شد، نمي توان آن را دليلي بر حق بودنش تلقي کرد.
وي مدعيان دروغين را شامل 12 مورد با عناوين ربوبيت، نبوت، امامت، مهدويت، بابيت، عرفان و وصال به حق، بتسازي، استجابت دعا، ارتباط با اجنه، کهانت و آگاهي از اسرار و رموز دانست.
اين محقق و پژوهشگر علوم اسلامي، ادعاي ارتباط برخي افراد با امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را نادرست خواند و تاکيد کرد. در سير تاريخي ممکن است، برخي افراد موفق به زيارت آن حضرت شده باشند، اما اين اتفاق به چند طريق بوده است؛ نخست آن که هنگام ديدار متوجه حضرت حجت نشدند و پس از مدتي که از ديدار گذشت، امام زمان را شناختند. دوم اين که هنگام ديدار امام را شناختند و تحت سيطره بودند و سوم اين که بعضي افراد، امام را در حال آگاهي ديدند، اما مجبور به سکوت شدند.
استاد ولي ادعاي مشاهده اختياري را نادرست خواند و گفت: به همين دليل است که طبق تعاليم شيعي، هر کسي که ادعاي مشاهده اختياري کرد، بايد تکذيب شود.
منبع مقاله :
جمعي از نويسندگان؛(1388)، کژراهه (گزارشهايي از فرقههاي نوپديد و عرفانهاي دروغين)، تهران: موسسه جام جم، چاپ اول.