تبیین انقلاب های اجتماعی از نظر اسکاچ پل

اسکاچ پل در نظریه انقلاب های اجتماعی در تبیین این انقلاب ها شرایطی را در نظر می گیرد. وی این عوامل را به دو ساختار بین المللی، داخلی تقسیم می کند. در زمینه ساختار داخلی و تحولات داخلی یک نظام نیز سه ساختار دولت، نخبگان و ساختار اجتماعی دهقانان باید مورد بررسی قرار گیرد.
شنبه، 19 خرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تبیین انقلاب های اجتماعی از نظر اسکاچ پل

نظریه انقلاب تابع شرایط بین المللی و داخلی

چکیده
اسکاچ پل در نظریه انقلاب های اجتماعی در تبیین این انقلاب ها شرایطی را در نظر می گیرد. وی این عوامل را به دو ساختار بین المللی، داخلی تقسیم می کند. در زمینه ساختار داخلی و تحولات داخلی یک نظام نیز سه ساختار دولت، نخبگان و ساختار اجتماعی دهقانان باید مورد بررسی قرار گیرد.

تعداد کلمات 1660/ تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه

تبیین انقلاب های اجتماعی از نظر اسکاچ پل

مقدمه

اسکاچ پل بر این باور است که برای تبیین انقلاب های اجتماعی، ابتدا باید به پیدایش نه ساختن انقلاب در درون رژیم پرداخت. سپس قادر باشیم شرایط عینی و پیچیده و گاه متناقضی را که باعث پیدایش انقلاب می شوند، شناسایی کنیم. بررسی این عوامل پیچیده با دقت و تمرکز بیشتر بر روی روابط گروه ها در درون جامعه و نیز روابط میان افراد در درون ساختارهای بین المللی قابل فهم خواهد شد.[1]
 

تبیین شرایط وقوع انقلاب

وقوع انقلاب در اندیشه اسکاچ پل معلول عوامل متعدد در ساختارهای بین المللی و داخلی است.


1.ساختارهای بین المللی

درباره عواملی که در ساختارهای بین المللی زمینه ساز وقوع انقلاب ها می شوند، به نظر می رسد در اندیشه اسکاچ پل دو عامل نقشی پررنگ دارد: یکی از این عوامل ارتباطات فراملی کشورها با یکدیگر و دیگری روند توسعه و نوسازی است. وی معتقد است: ارتباطات فراملی در پیدایش تمامی بحران های انقلاب های اجتماعی سهم دارند و به طور ثابت به تعارض و پیامدهای انقلابی کمک کرده اند. آغاز و انجام تمام انقلاب ها در جوامع مدرن باید در یک ارتباط نزدیک با نابرابری های بین المللی ناشی از توسعه اقتصادی و سرمایه داری و در مقیاس جهانی در قالب دولت ملت دیده شود. توسعه روابط اقتصادی بین المللی از نظر تاریخی تاثیر فراوان و غیر قابل انکاری بر توسعه اقتصاد ملی داشته است.[2]
از سوی دیگر، وی بیان می دارد: ارتباطات کشورها با کشورهای درگیر با انقلاب های اجتماعی امری گریزناپذیر است؛ رقابت های تاریخی میان کشورها در ساختار طبقات اجتماعی کشورهای متاثر از انقلاب های اجتماعی، اثر مستقیم داشته است. ارتباطات میان کشور آثار بسیار چشمگیری در روند انقلاب های اجتماعی داشته است. اکثر انقلاب های نوین اجتماعی در کشورهایی به وقوع پیوسته که از نظر موقعیت بین المللی، در محرومیت به سر می برند.اسکاچ پل بر این باور است که برای تبیین انقلاب های اجتماعی، ابتدا باید به پیدایش نه ساختن انقلاب در درون رژیم پرداخت. سپس قادر باشیم شرایط عینی و پیچیده و گاه متناقضی را که باعث پیدایش انقلاب می شوند، شناسایی کنیم. بررسی این عوامل پیچیده با دقت و تمرکز بیشتر بر روی روابط گروه ها در درون جامعه و نیز روابط میان افراد در درون ساختارهای بین المللی قابل فهم خواهد شد.
اسکاچ پل به طور کلی عوامل مهم در شکل گیری انقلاب های اجتماعی را در عقب ماندگی نظامی، وابستگی سیاسی و توسعه نامتعادل اقتصادی برمی شمارد و معتقد است: این عوامل ریشه در زمینه های بین المللی از قبیل شکست در جنگ ها و حملات یا درگیری برای حفظ مستعمرات دارد. روند توسعه اقتصادی متاثر از عوامل بیرونی در تضعیف قدرت حاکمه و هموار کردن راه ورود انقلاب های اجتماعی بی تاثیر نیست. همچنین تعادل بین المللی و درگیری های نظامی، فضای مناسبی برای پیروزی انقلاب های اجتماعی فراهم می کند. وی در تحلیل پایانی به این جمع بندی می رسد که انقلاب های اجتماعی نه تنها تحت تاثیر سیاست بین الملل، بلکه متاثر از فشار اقتصاد جهانی و نظام های تازه تاسیس حکومتی نیز قرار داشته اند.[3]
توجه به این نکته لازم است که اسکاچ پل، روند توسعه و نوسازی پرشتاب را تنها عامل انقلاب به شمار نمی آورد و بر این امر تاکید می نماید که آن دسته از نظریه پردازانی که مدعی اند روند نوسازی پرشتاب به تنهایی مولد انقلاب است، اشتباه می کنند.[4] او معتقد است: انقلاب های اجتماعی صرفا برآیند جریان نوسازی پرشتاب که منجر به نارضایتی و یأس اجتماعی می گردند نیست. بسیاری از نظریه پردازان اظهار داشته اند: تداوم این روند مولد انقلاب است؛ اما من پیرو نظر چارلز تیلی، بر این مساله تاکید کرده ام که توده طبقه پایین مشارکت کننده در انقلاب، بدون وجود سازمان های گروهی مستقل و منابعی که کوشش های خود را به کار گیرند، نمی توانند نارضایتی خود را به کنش سیاسی موثری مبدّل سازند.[5]
با توجه به این بیان اسکاچ پل، می توان دریافت که وی، همچنان بر نقش ساختاری عوامل بین المللی تاکید دارد و ارتباطات فراملی و روند توسعه و نوسازی را تنها عواملی به شمار می آورد که تکمیل کننده این ساختار هستند.

 
2.ساختارهای داخلی و تحولات موجود درون یک نظام

بعد دیگری که تکمیل کننده نظریه اسکاچ پل به شمار می آید، ساختار داخلی و تحولات موجود درون یک نظام است. وی این عوامل را در چند مورد بررسی می نماید:

2.1. ساختار دولت

انقلاب اجتماعی و تغییرات ناشی از آن تنها زمانی معنی و مفهوم دارد که ما به حکومت به عنوان یک ساختار نگاه کنیم. حکومت دیگر به عنوان محلی برای نزاع اقتصادی اجتماعی به حساب نمی آید، بلکه بیشتر مجموعه ای از نهادهای نظامی و سیاسی هماهنگ است که مجریان آن را به کار می گیرند.[6]
ساختار سازمان های دولتی، موقعیت آنها نسبت به حکومت، رابطه آنها با طبقات اجتماعی  و سرانجام رابطه آنها با گروه های قدرتمند سیاسی جامعه، همگی از عوامل مهم در تجزیه و تحلیل انقلاب های اجتماعی هستند؛ اما علت عمده و اصلی بروز انقلاب های اجتماعی در واقعیت ساختار و سازمان های دولتی نهفته است؛ چرا که موقعیت این سازمان ها با توسعه اقتصادی، طبقات اجتماعی و همچنین شرایط بین المللی قابل تغییر و تحول است. دولت اساسا چهره ای دوگانه دارد که یکی ساختار طبقاتی اقتصادی و اجتماعی و دیگری بین المللی آن می باشد.[7]
از سوی دیگر اسکاچ پل به خودکامگی بالقوه حکومت ها باور دارد. او می نویسد:
هر حکومتی ابتدا شروع به استخراج منابع از جامعه و به کارگیری آنها به منظور پشتیبانی از تشکیلات حکومتی متمرکز می کند. البته مجموعه این سازمان های هماهنگ باید در بستر روابط اقتصادی و اجتماعی، نظام طبقاتی، همچنین در چارچوب مسائل ملی و بین المللی به کار گرفته شوند. این نظام همچنین ممکن است شامل آن دسته نهادهای اجتماعی شود که در سیاستگذاری های حکومت تاثیر داشته اند و یا شامل افراد صاحب نفوذ غیرحکومتی گردد که در اعمال سیاست های دولت دخالت و تاثیر دارند. به هر حال پایه های قدرت حکومت بر سازمان های متمرکز اداری استوار شده است. این سازمان های مستقل به صورت بالقوه خودکامه و خارج از کنترل و سلطه طبقه مسلط هستند. البته میزان استقلال و وابستگی آنها به حکومت و دولت به تناسب شرایط متفاوت و گوناگون خواهد بود. اقتدار حکومت تنها از طریق شناخت نوع نظام اقتصادی سیاسی و روند سلسله اتفاقات تاریخی بین المللی قابل ارزیابی است.
[8]
نویسنده در مورد زمینه اولیه انقلاب در درون ساختار می نویسد:
حکومت های قدرتمند سلطنتی، یعنی حکومت هایی که به صورت مرکزی و با حفظ سلسله مراتب قدرت به ویژه در ارتش و تحت فرمان سلطنت اداره می شوند، از طریق اعمال قدرت نظامی، وضع مالیات بر روی زمین، افراد و تجارت، اقتصاد خود را سامان می بخشیدند. از آن جایی که اکثر طبقات ثروتمند جامعه از زمین داران و قشرهای بالای جامعه بودند، درگیری های بنیادی بین گروه های حاکم و همچنین زمین داران بزرگ و دستگاه حکومت به وجود می آمد.
[9]
 

2.2. ساختار نخبگان

درباره ساختار نخبگان در نظریه اسکاچ پل، به نظر می آید می توان به دو گروه از نخبگان اشاره کرد که هر کدام سهمی در شکل گیری انقلاب های اجتماعی دارند. گروه اول نخبگانی هستند که درون نظام موجود قرار دارند و از بهره مندان و صاحب منصبان این نظام اند. در این گروه شاید بتوان از اشراف، ملاکین بزرگ و کسانی که دستگاه سلطنتی را برای ادامه حیاتش همراهی می کنند، نام برد. این گوره همان کسانی هستند که در صورت نارضایتی، از اداره امور سرباز زده، نارضایتی آنان به بحران سیاسی دولت خواهد انجامید.
گروه دوم نخبگان که اسکاچ پل به صورت صریح تر از آنها یاد می کند به اصطلاح وی نخبگان حاشیه ای یا دولت سازان آینده می باشند. این نخبگان شامل گروه های تحصیل کرده علاقه مند و متمایل به فعالیت ها و مشاغل دولتی هستند. آنها متخصصانی (وکلا، مقامات متوسط نظامی یا اداری رژیم پیشین، مهندسان، پزشکان و...) هستند که به علت متعلق نبودن به طبقه اشراف یا ارتباط نداشتن با طبقات بالا یا نداشتن ثروت، از ارتقا به موقعیت بالاتری در حکومت یا جامعه محروم مانده اند.
[10]
 

2.3. ساختار اجتماعی دهقانان

یکی از عوامل مهم در تبیین انقلاب های اجتماعی، توجه به ساختار اجتماعی دهقانان یا به عبارتی ساخت داخلی روستاهاست. در برخی مناطق که کل یک روستا یک واحد تولیدی و خان، مسئول آن است، این نوع ساخت، به نوعی استقلال نسبی روستا می انجامد، و در چنین ساختی است که دهقانان به خوبی درمی یابند که خان، دشمن مشترکشان است و این وضع، زمینه را برای شکل گیری شورشی دهقانی مساعد می سازد.[11]
اسکاچ پل ضمن تبیین شورش های دهقانی، نظریه های موجودی را که بر ایدئولوژی و نیز محرومیت نسبی کنشگران تاکید می ورزند، رد می کند. نظر او این است که عوامل تعیین کننده در شورش های دهقانی، عوامل ساختاری و موقعیتی اند. وی عواملی همچون درجه همبستگی اجتماعات روستایی، درجه آزادی دهقانان از نظارت و سرپرستی مستقیم و روزانه ارباب ها و گماشتگان آنها و سرانجام، سست شدن اعمال زور دولت علیه روستاییان را از جمله این عوامل ساختاری می شمارد.[12]
 

نمایش پی نوشت ها:


[1] تدا اسکاچ پل؛ دولت ها و انقلاب های اجتماعی؛ ص36.
[2] همان، ص38-36.
[3] همان، ص42-41.
[4] تدا اسکاچ پل؛ «حکومت تحصیل دار و اسلام شیعی در انقلاب ایران»؛ ص198.
[5] همان، ص187.
[6] همو، دولت ها و انقلاب های اجتماعی؛ ص48.
[7] همان، ص51.
[8] همان، ص48.
[9] همان، ص65-64.
[10] همو، «حکومت تحصیل دار و اسلام شیعی در انقلاب ایران»؛ ص164.
[11] همان؛ ص163-161.
[12] جرج ریتزر؛ نظریه های جامعه شناسی در دوران معاصر؛ ص255.


منبع: خسروپناه، عبدالحسین، در جستجوی علوم انسانی اسلامی، تحلیل نظریه های علم دینی و آزمون الگوی حکمی - اجتهادی در تولید علوم انسانی اسلامی، قم، دفتر نشر معارف 1393 ش.

بیشتر بخوانیم:
پیش‌فرض توسعه و نوسازی در اندیشه انقلاب اسکاچ پل
دلیل انقلاب و اهداف بروز انقلاب در یک جامعه در اندیشه اسکاچ پل
مقایسه مبانی دین شناختی و فلسفه اجتماعی و روش شناسی انقلاب ایران و نظریه انقلاب اسکاچ پل
مقایسه مبانی هستی شناسی و انسان شناسی انقلاب ایران با نظریه اسکاچ پل
نشانه های شکل گیری انقلاب در اندیشه انقلاب اسکاچ پل
نظریه اسکاچ پل و انقلاب اسلامی ایران
تحلیل اسکاچ پل از پدیده ی انقلاب



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما