اصول و قواعد مقابله با جنگ‌نرم

در مدیریت جنگ نظامی، اصول و قواعدی وجود دارد که برخی از این اصول مشترک و برخی اختصاصی کشورهاست. این اصول طبق قاعده و قانون‌های خاصی شکل می‌گیرند که حائز اهمیت است.
چهارشنبه، 10 مرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اصول و قواعد مقابله با جنگ‌نرم
اهداف در جنگ‌ها باید قابل فهم، قابل دسترس، منطقی و با اهمیت باشند
 
چکیده
در مدیریت جنگ نظامی، اصول و قواعدی وجود دارد که برخی از این اصول مشترک و برخی اختصاصی کشورهاست. این اصول طبق قاعده و قانون‌های خاصی شکل می‌گیرند که حائز اهمیت است. در این مقاله، به تعریف این قواعد و بعد‌از‌آن به انواع این قواعد و اصول از دیدگاه اسلامی ‌نظر خواهیم افکند.

تعداد کلمات 3577/ تخمین زمان مطالعه 18 دقیقه
اصول و قواعد مقابله با جنگ‌نرم
 
در کشورها، اصول جنگ بر‌ مبنای شرایط جغرافیایی، جمعیت، فرهنگ استراتژیک و سایر مؤلفه‌های قدرت تعیین می‌شود. اصول جنگ، قواعد و مبانی اساسی در طرح‌ریزی، هدایت و اجرای عملیات است. مجموعه‌ای از قواعد و معیارهای کلی است که بر همه‌ی فرایند جنگ حاکم بوده و به‌کار‌گیری صحیح و به موقع آن‌ها، امکان موفقیت در نبرد را افزایش می‌دهد. این اصول بدون توجه به نوع، سطح و ماهیت جنگ‌ها، ضروری و حاکم بر تمام صحنه‌های نبرد و انواع جنگ‌هاست. ویژگی‌های اصول و قواعد اساسی جنگ عبارتند از:
    1. معمولاً ثابت بوده و با تغییر صحنه‌ی نبرد و دشمن تغییر نمی‌کند.
    2. هم‌دیگر را تکمیل نموده و بعضاً به یک‌دیگر وابستگی دارند.
    3. براساس مشخصات اختصاصی هر کشور و ویژگی‌های فرهنگی آن تعیین می‌شود.
    4. ممکن است در یک عملیات، یک یا چند اصل نقش کلیدی و محوری داشته باشد.

پس از تعیین و قطعی نمودن اهداف مقابله با جنگ‌نرم، مهم‌ترین اقدام، تبیین اصول، قواعد و معیارهایی است که در فرایند مدیریت مقابله با جنگ‌نرم باید مورد‌توجه قرار گیرد. توجه به این معیارها که معیارهایی فراگیر است، می‌تواند هدف‌گذاری، طرح‎ریزی و اجرای اقدامات مقابله با جنگ‌نرم را همواره مؤثرتر سازد. اصول مقابله با جنگ‌نرم، باید از مبانی نظری، ارزش‌ها، آرمان‌ها و تجارب تاریخی و مطالعات و تحقیقات علمی ‌استخراج و توسط نخبگان فکری تدوین شود. این‌که چه میزان فرهنگ اصالت دارد؟ نسبت جامعه با هویت فرهنگی آن چیست؟ رویکرد به مدیریت فرهنگی و سیاست‌گذاری آن باید چگونه باشد؟ حوزه‌ی فرهنگ با سایر حوزه‌های اجتماعی چه نسبتی دارد؟ نسبت فرهنگ و امنیت چیست؟ ارزش‌های کلیدی و استراتژیک چیست؟ امکان آسیب‌پذیری و مدیریت این ارزش‌ها چگونه است؟ پاسخ به این‌گونه سؤالات و ده‌ها سؤال دیگر در این زمینه که چیستی و ماهیت اقدامات ما را در مقابله با جنگ‌نرم را مشخص می‌نماید، در حوزه‌ی مبانی و اصول مقابله با جنگ‌نرم باید مشخص شود. بنابراین مبانی فکری و پیش‌فرض‌های فلسفی در حوزه‌ی معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی است که پایه، بنیان و ماهیت و چیستی اقدامات را در مقابله با جنگ‌نرم مشخص می‌سازد. سرفصل‌های ذیل به عنوان مبانی تدوین دکترین (اصول، ارزش‌ها و قواعد اساسی) مقابله با جنگ‌نرم پیشنهاد می‌شود:
    1. ارزش‌ها و مبانی اعتقادی اسلام؛
    2. اصول، اهداف و سیاست‌های جمهوری اسلامی ‌ایران؛
    3. نتایج تحلیل محیط ملی (نقاط قوت و آسیب‌پذیری‌های داخلی پیش رو در مقابله با جنگ‌نرم)؛
    4. نتایج تحلیل محیط خارجی (تهدیدات و فرصت‌های پیش رو در مقابله با جنگ‌نرم)؛
    5. دکترین و راهبردهای جنگ‌نرم دشمن؛
    6. نتایج پژوهش‌های علمی ‌در موضوع جنگ‌نرم اصول پایه (دکترین) پیشنهادی در مقابله با جنگ‌نرم عبارتند از:
 

1. اصل هدفمندی و جهت‌گیری صحیح

به عبارت ساده، آن‌چه را که قصد رسیدن به آن داریم، «هدف» گویند. تمام تلاش‌ها به سمت هدف، هدایت می‌شود. اجرای هر عملیاتی مستلزمِ داشتن هدف و جهت‌گیری صحیح است. هدف در هر نوع فعالیتی، اهمیت به‌سزایی دارد و بدون هدف، مدیریت فعالیت‌های مختلف اجتماعی بی‌معنی، کم‌تأثیر و بدون جهت است.
هدف‌ها اولاً، جهت‌گیری اقدامات را مشخص می‌کنند. ثانیاً، زمینه‌ی هماهنگی فعالیت‌ها را به‌وجود می‌آوردند. ثالثاً، شاخص‌ها و ملاک‌های لازم، برای تعیین میزان اثربخشی فعالیت‌ها و ارزیابی عملکرد هستند. اصل هدف، مهم‌ترین اصل بوده و اصول دیگر بر پایه‌ی آن گذاشته می‌شود. اهداف و جهت‌گیری باید در همه‌ی سطوح جنگ مورد‌توجه قرار گرفته و در راستای هم انتخاب شوند. اهداف در جنگ‌ها باید قابل‌فهم، قابل‌دسترس، منطقی و بااهمیت باشند. وجود هدف در جنگ‌نرم کمک می‌کند تا تمرکز قوا به‌وجود آید و از نتایج اقدامات، نتیجه قطعی گرفته شود. در جنگ جهانی دوم، زمانی که آلمان‌ها جنگ علیه شوروی را شروع کردند، در میانه‌ی راه با مشکلات پشتیبانی و سوخت مواجه شدند. آلمان‌ها جهت نبرد خود را از مسکو به سمت قفقاز تغییر دادند. این تغییر مسیر حرکت آن‌ها را کند ساخت و سرمای زمستان آن‌ها را زمین‌گیر نمود و از تصرف پایتخت شوروی بازماندد و از این طریق شکست به آلمان‌ها تحمیل شد. آفند در جنگ‌نرم به اقداماتی گفته می‌شود که با استفاده‌ی صحیح و به موقع از مجموع ظرفیت‌ها، امکانات و توانمندی‌های خودی، به فرهنگ و مبانی فکری مهاجم یورش برده می‌شود. لازمه‌ی برخورداری از اصل آفند در جنگ‌نرم، اشراف اطلاعاتی نسبت به دشمن است. اگر مدیران احساس نمایند در جبهه‌ی جنگ قرار دارند و تهدیدات فرهنگی جدی است، باید مستمر اهداف، روش‌ها و عقبه‌های فکری، سیاسی، عقیدتی و فرهنگی دشمنان را برآورد نمایند و با ابتکار عمل و اعتماد‌به‌نفس، هجوم خود را علیه دشمن شکل دهند.جمله‌ی معروف حضرت امام خمینی(رضوان الله علیه) در دفاع مقدس که فرمودند «راه قدس از کربلا می‌گذرد»، در راستای گم نکردن هدف و جهت دفاع مقدس بود. ایشان نمی‌خواستند قدرت جمهوری اسلامی ‌متفرق و تضعیف گردد و تلاش کردند تمام توانمندی‌های سپاهیان اسلام در یک جهت، متمرکز نموده و از جنگ نتیجه‌ی قطعی بگیرند. از این تدبیر هوشمندانه، می‌توان نتیجه‌گیری کرد که هم‌زمان نباید درگیر جبهه‌های مختلف شد. اهداف بی‌شمار و متعدد، توان رزم را کاهش می‌دهد. در جنگ، هدف راهبردی باید مشخص گردد تا بتوان با تمرکز قوا که یکی دیگر از اصول جنگ است، دشمن را شکست داد. در جنگ‌نرم، اهداف نتایج مطلوبی است که فعالیت‌های مختلف، در جهت آن هدایت می‌شوند، مسیر و جهت‌ها را مشخص می‌کنند؛ قصد نهایی است که همه‌ی تلاش‌ها بر آن متمرکز و هدایت می‌شود. بنابراین اصل هدفمندی در مدیریت مقابله با جنگ‌نرم باعث کنترل و تمرکز تلاش‌ها و حفظ جهت‌ها است. این اصل زیربنای سایر اصول است و سایر اصول بدون آن مفهومی ‌نمی‌یابد. فعالیت‌ها زمانی می‌تواند اثربخش و کارآمد باشد که چرایی شکل‌گیری آن قبل از هر چیز به خوبی تبیین شده باشد. حرکت براساس اهداف، موجب می‌شود که تحت تأثیر حوادث، گرفتار روزمره‌گی نشویم و قبل از تعریف اقدامات، روش و ابزارهای مقابله با جنگ‌نرم بر هدف‌ها متمرکز شده و به چرایی اقدامات قبل از چگونگی انجام آن، پاسخ دهند. از سلیقه‌ای و سطحی عمل کردن و تمرکز بر اقدامات کم‌تأثیر و یا بدون تأثیر پرهیز شود و در نهایت، با تحلیل عمیق و تفکر راهبردی، اقدامات مقابله با جنگ‌نرم را کارآمد و اثربخش نماییم. آثار و پی‌آمدهای هدفمندی و حفظ جهت در مقابله با جنگ‌نرم عبارتند از:
    1. امکان هماهنگی بین واحدهای مختلف جبه‌های خودی؛
    2. پیوستگی و انسجام در مدیریت مقابله با جنگ‌نرم؛
    3. بررسی و برآورد دقیق از صحنه‌ی جنگ‌نرم؛
    4. پیش‌بینی سناریوهای احتمالی دشمن؛
    5. قابلیت پاسخ‌گویی مطمئن به تحرکات دشمن؛
     6. پرهیز از انفعال و برخورداری از ابتکار عمل؛
    7. امکان تمرکز روی مسائل کلیدی؛
    8. وجود شاخص برای ارزیابی اقدامات.

 

۲. اصل آفند و اقدامات پیش‌دستانه

پیشروی و هجوم به دشمن با استفاده‌ی صحیح از کلیه‌ی امکانات موجود و شدت عمل هرچه بیشتر، به منظور انهدام نیروهای دشمن، تحمیل اراده به او و به‌دست آوردن ابتکار عمل را اصل «آفند» گویند. در دکترین نظامی ‌گفته شده است، عملیات آفندی، شکل قطعی همه جنگ‌ها بوده و پیروزی در جنگ با عملیات آفندی متصور است. ممکن است وضعیت پدافندی به یک فرمانده تحمیل شود، اما باید آن را به عنوان یک وضعیت موقت تلقی کرده و با اجرای عملیات آفندی، ابتکار عمل را از دشمن سلب نماید. در دکترین نظامی، ‌هم‌چنین گفته شده است، سرعت، قدرت، شدت، حفظ دور تک اگر با آفند قرین شود، تأثیر ناتوان‌کننده‌ای بر دشمن خواهد گذاشت و امکان عکس‌العمل مناسب را از وی سلب خواهد نمود. آفندکننده زمان و مکان درگیری را متناسب با میل خود انتخاب می‌نماید، بدترین زمین را به دشمن تحمیل می‌کند، آفند فرصت آموزش، تجدید سازمان و استحکامات را پیدا نکرده و دشمن قبل از این که تعادل خود را کسب نماید، ضربه‌ی دیگری را دریافت می‌کند و تعادل فکری او را برهم می‌زند. در جنگ، با پدافند مناسب از شکست جلوگیری می‌شود، ولی کسب پیروزی مستلزم آفند است. در طول هشت سال دفاع مقدس، رمز موفقیت جمهوری اسلامی ‌ایران در این بود که با وجود تغییر موازنه‌ی قدرت به نفع دشمن، هیچ‌گاه روحیه‌ی آفندی در سپاهیان اسلام فروکش نکرد. فرماندهان جنگ توانستند با بهره‌گیری از توانمندی‌های خودی و آسیب‌پذیری‌های دشمن و رعایت اصول جنگ، از جمله اصل روحیه، غافل‌گیری، تمرکز قوا و آفند، شکست را به دشمن تحمیل نمایند. پیام دفاع مقدس این است که کشوری که در جنگ اعم از جنگ سخت و نرم است، اگر در لاک دفاعی فرو رود، در مقابل کشوری که دائم در حال آفند است، آسیب‌پذیر بوده و شکست خواهد خورد. شعار بهترین نوع پدافند، آفند است. ما را به سمت یک دفاع پویا، سیال و متحرک هدایت می‌کند؛ به ویژه در جنگی که موازنه‌ی قدرت ظاهری به نفع دشمن است، باید با بهره‌گیری از نقاط ضعف دشمن و تحمیل جنگ نامتقارن و غیرقابل پیش‌بینی، دشمن مجبور به پدافند و شکست شود.
آفند در جنگ‌نرم به اقداماتی گفته می‌شود که با استفاده‌ی صحیح و به موقع از مجموع ظرفیت‌ها، امکانات و توانمندی‌های خودی، به فرهنگ و مبانی فکری مهاجم یورش برده می‌شود. لازمه‌ی برخورداری از اصل آفند در جنگ‌نرم، اشراف اطلاعاتی نسبت به دشمن است. اگر مدیران احساس نمایند در جبهه‌ی جنگ قرار دارند و تهدیدات فرهنگی جدی است، باید مستمر اهداف، روش‌ها و عقبه‌های فکری، سیاسی، عقیدتی و فرهنگی دشمنان را برآورد نمایند و با ابتکار عمل و اعتماد‌به‌نفس، هجوم خود را علیه دشمن شکل دهند. توجه به این اصل که در واقع افزایش قدرت آفند فرهنگی در برابر دشمن است، موجب می‌شود تا مدیران با برتری قدرت فکری و اجرایی و با روحیه و نشاط لازم در میدان‌های واقعی حضور یابند، ابتکار عمل لازم را در اختیار بگیرند، با تمرکز قوا، با اعتماد‌به‌نفس و اشراف اطلاعاتی، طرح‌ریزی و اقدام نمایند و در نهایت، دشمن را در تفکر، برنامه‌ریزی و هدایت جنگ‌نرم ناکام‌ گذارند. آثار و پیامدهای توجه به اصل آفند عبارتند از:
 ۱. سلب ابتکار‌عمل و فرصت طرح‌ریزی و اقدام از دشمن؛
 ۲. بالا بردن هزینه‌های دشمن و کاهش هزینه‌های خودی؛
 ٣. افزایش امید و روحیه در جبهه‌ی انقلاب اسلامی‌در مقابله با جنگ‌نرم؛
 ۴. گرفتن فرصت سازماندهی و تجدید حیات از دشمن شکست خورده؛
 ۵. تعاقب و ادامه‌ی نبرد با دشمن تا شکست و بازدارندگی کامل؛
 ۶. سردرگمی ‌و استیصال و تحمیل شکست مستمر به دشمن در جنگ‌نرم؛
 ۷. انتخاب زمان و مکان درگیری و نبرد توسط نیروهای خودی؛
 ۸ برخورداری از قابلیت پاسخگویی سریع و مطمئن به تحرکات دشمن؛
 9. قابلیت خلق توانایی‌های جدید، ایجاد محیطی خلاق و پویا؛
 ۱۰. به دست گرفتن ابتکار عمل نیروهای خودی حاضر در صحنه؛
 ۱۱. داشتن موضع تهاجمی ‌و ابتکار‌عمل در صحنه؛
 ۱۲. پرهیز از انفعال و موضع پدافندیِ صرف در مقابل دشمن؛
 ۱۳. امکان تمرکز روی نقاط ضعف دشمن؛
 ۱۴. کاهش آسیب‌پذیری خودی در برابر قابلیت‌ها و توانمندی‌های دشمن؛
 ۱۵. کشاندن جنگ به حوزه‌ی آسیب‌پذیری‌های دشمن و توانمندی‌های خودی.

 

بیشتر بخوانید: تاکتیک های جنگ نرم

 

3. اصل باور به وجود جنگ‌نرم

یکی دیگر از مهم‌ترین آسیب‌پذیری‌ها در مدیریت مقابله با تهدیدات نرم، غفلت امنیتی است. غفلت به معنای نادیده گرفتن جنگ‌نرم و ندیدن اقدامات طراحی شده و خصومت‌آمیز دشمن است. در این وضعیت، ارزش امنیتی موضوعات کم‌تر از آن‌چه که هست، ارزیابی می‌شود و یا مسائل امنیتی، به پدیده‌های ساده‌ی غیر‌امنیتی، تبدیل می‌شود و اقدامات سازمان‌یافته دشمن دیده نمی‌شود. دولت، نخبگان و جامعه در ارزیابی تهدیدات امنیتی نرم، کارآمد نیستند. تهدیدات نرم را توهم می‌دانند. این وضعیت بهترین حالت برای حریف و دشمن است. مقام معظم رهبری در این مورد می‌فرمایند: «ما با یک تهاجم و جنگ حقیقی سازمان‌یافته مواجه هستیم که از راه‌های مختلف و بسیار هنرمندانه به اجرا گذاشته شده است و کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت داشته باشند، متوجه مسئله‌ی تهاجم فرهنگی خواهند شد.» (بهمن ۱۳۷۶)
یکی از مهم‌ترین آسیب‌پذیری‌ها در مدیریت مقابله با تهدیدات نرم، ضعف در برآورد منظم و منطقی تهدیدات نرم است. متأسفانه در بسیاری از موارد، مدیران در این زمینه دچار افراط و تفریط می‌شوند. افراط به معنای این است که رویدادها، تغییرات و چالش‌های فرهنگی و اجتماعی ساده که باید با روش و ابزارهای فرهنگی مدیریت شود، بی‌جهت، امنیتی و سیاسی می‌شود. در این صورت، جامعه همواره نگرانی و شرایط اضطراری را تجربه می‌کند. به عبارتی در‌مورد جنگ‌نرم و توانایی‌های دشمن اغراق می‌شود. مدیران کشور در برآورد جنگ‌نرم دچار وسواس امنیتی شده، توان دشمن را بیش از آن‌چه است، برآورد می‌کنند. آسیب‌پذیری این رویکرد این است که امید و خودباوری در مقابله با جنگ‌نرم در جبهه‌ی خودی از بین می‌رود.
 

4. اصل نگرش راهبردی

نگرش راهبردی در مدیریت پدیده‌ها، نوعی مدیریت آینده‌نگر، آینده‌ساز، انطباق‌پذیر، خلاق و پویا است؛ این نگرش برای شرایط پیچیده‌ی جنگ‌نرم که با وضعیت‌های سیال، منعطف، کاملاً دشوار و ناپایدار مواجهه است، بیش از هر چیزی مورد نیاز است. در نگرش راهبردی به تفکر خلاق و بصیرت برای کسب اطلاعات و تحلیل محیط، به‌صورت واقع‌بینانه نیاز است.
مدیریت مقابله با جنگ‌نرم بر مبنای نگرش راهبردی، عبارت است از فرایندی که از طریق آن، محیط‌های داخلی و خارجی مؤثر بر جنگ‌نرم، تحلیل شده و از طریق شناخت و بصیرت عمیق، مسیر راهبردی پایه‌گذاری می‌شود و در این چهارچوب راه‌بردهایی برای تحقق اهداف مقابله با جنگ‌نرم خلق و به اجرا در می‌آید. یک استراتژیست در مدیریت جنگ‌نرم فردی است که بتواند هر لحظه بر مبنای شرایط موجود برای حرکت موفقیت‌آمیز خود تصمیم‌گیری کند. اندیشه‌ورزی، طراحی و اجرا را باهم در‌نظر گیرد و با نگرشی جامع، جنگ‌نرم را مدیریت نماید. جامع‌نگری در نگرش راهبردی، به معنای توجه به همه‌ی ابعاد، عناصر درونی و بیرونی جنگ‌نرم است. در مدیریت راهبردی، جامع‌نگری معادل نگرش نظام‌مند و سیستمی ‌به موضوعات است. این نگرش در مقابلِ نگرش جزئی‌نگری است که در این نوع نگرش، به پدیده یا موضوع، فارغ از ارتباط و تأثیر و تأثر آن با دیگر عناصر و پدیده‌ها می‌پردازد. در نگرش راهبردی قبل از برنامه‌ریزی و اقدام در مقابله با جنگ‌نرم، مسئله به خوبی شناخته می‌شود، سپس هدف‌گذاری می‌شود و براساس اهداف و جهت‌گیری درست، مسائل اساسی و راهبردی در موضوع جنگ‌نرم، در دو جبهه معارض و خودی با روش نخبگی و علمی ‌برآورد می‌شود.
 

5. اصل اشراف اطلاعاتی

اصلی‌ترین نیازمندی برای مدیریت مقابله با جنگ‌نرم، شناخت و برآورد اطلاعاتی است. امروز در میدان جنگ‌نرم، بدون اشراف اطلاعاتی، شناخت بازیگران، ابزارها و روش‌های حریف و دشمن، اقدامات جبهه‌ی خودی مترادف با به‌هدر دادن منابع، فرصت‌ها و همراه با شکست خواهد بود؛ بنابراین، باید برآورد دقیقی از محیط، روندها، توانایی‌ها و آسیب‌پذیری‌های دشمن و خودی در‌اختیار داشت. به هر میزان تسلط و احاطه‌ی اطلاعاتی بر جبهه‌ی معارض انقلاب اسلامی ‌در جنگ‌نرم بیش‌تر باشد، امکان تصمیم‌گیری صحیح و اثربخشی در تمامی ‌مراحل شکل‌گیری اقدامات مقابله با جنگ‌نرم، بیش‌تر خواهد بود. یکی از مهم‌ترین آسیب‌پذیری‌ها در مدیریت مقابله با تهدیدات نرم، ضعف در برآورد منظم و منطقی تهدیدات نرم است. متأسفانه در بسیاری از موارد، مدیران در این زمینه دچار افراط و تفریط می‌شوند. افراط به معنای این است که رویدادها، تغییرات و چالش‌های فرهنگی و اجتماعی ساده که باید با روش و ابزارهای فرهنگی مدیریت شود، بی‌جهت، امنیتی و سیاسی می‌شود. در این صورت، جامعه همواره نگرانی و شرایط اضطراری را تجربه می‌کند. به عبارتی در‌مورد جنگ‌نرم و توانایی‌های دشمن اغراق می‌شود. مدیران کشور در برآورد جنگ‌نرم دچار وسواس امنیتی شده، توان دشمن را بیش از آن‌چه است، برآورد می‌کنند. آسیب‌پذیری این رویکرد این است که امید و خودباوری در مقابله با جنگ‌نرم در جبهه‌ی خودی از بین می‌رود.توجه به این اصل، آمادگی لازم را در نیروهای خودی افزایش می‌دهد، توانایی آفند و اقدامات پیش‌دستانه ایجاد می‌نماید، مقابله با اقدامات دشمن به موقع انجام می‌شود، عملیات جبهه‌ی خودی، با اعتماد به نفس و آزادی عمل بیشتر هدایت می‌شود و در نهایت، مدیران و کارگزاران مقابله با جنگ‌نرم، می‌توانند پاسخگوی هر وضعیت جدیدی باشند. مقام معظم رهبری بر ایجاد احاطه‌ی ذهنی و تسلط بر کارزار نبرد نرم تأکید دارند:
 «الآن یک کارزار فکری و فرهنگی و سیاسی در جریان است. هرکس بتواند بر این صحنه‌ی کارزار و نبرد تسلط پیدا کند، خبرها را بفهمد، احاطه‌ی ذهنی داشته باشد و یک نگاه به صحنه بیندازد، برایش مسلم خواهد شد که الان دشمن از طریق فرهنگی، بیش‌ترین فشار را وارد می‌آورد.» (اردیبهشت ۱۳۶۹)
«یک شطرنج‌باز ماهر هر حرکتی را که می‌کند تا سه ‌تا، چهار تا حرکت بعد از او را هم پیش‌بینی می‌کند. شما این حرکت را می‌کنی، رقیبت در مقابل او آن حرکت دیگر را خواهد کرد، باید فکرش باشی که تو چه حرکتی خواهی کرد. اگر دیدی در آن حرکت دوم، تو در‌می‌مانی، امروز این حرکت را نکن؛ اگر کردی، ناشی هستی- حالا تعبیر بهترش این است. توی این کار، توی این بازی، توی این حرکت، ناشی هستی، ناواردی! این‌ها نمی‌فهمند چه کار می‌کنند؛ یک حرکتی را شروع می‌کنند، ملتفت نیستند که در حرکات بعد و بعد و بعد، چطور در خواهند ماند؛ مات خواهند شد.» (آبان ۱۳۸۸)
مصادیق و محورهای اشراف اطلاعاتی در مقابله با جنگ‌نرم عبارتند از:
 ۱. شناخت دکترین، الگوها و راهبردهای دشمن در جنگ‌نرم؛
 ۲. شناخت توانایی‌ها و آسیب‌پذیری‌های دشمن در جنگ‌نرم؛
 ٣. پیش‌بینی سناریوهای احتمالی دشمن در جنگ‌نرم؛
 ۴. شناخت بازیگران، ابزارها و روش‌های دشمن در جنگ‌نرم؛
 ۵. بررسی و برآورد دقیق از میزان موفقیت دشمن در جنگ‌نرم؛
 ۶ . شناخت توانایی‌ها و آسیب‌پذیری‌های جبهه‌ی خودی در جنگ‌نرم.
 

6. اصل توجه به فن‌آوری نوین ارتباطی

شناخت ابزارهای جدید ارتباطی، یکی از اصول اساسی مدیریت مقابله با جنگ‌نرم است. برخی از صاحب‌نظران باتوجه به نقش ابزارهای جدید ارتباطی، جنگ‌نرم را مترادف با جنگ سایبری، جنگ رسانه‌ای و یا جنگ اطلاعاتی، استعمار مجازی معرفی می‌کنند. تأکید بر این ابعاد جنگ، به جهت جایگاه فوق‌العاده‌ رسانه‌های جدید ارتباطی دارد. شناخت، توانایی و مهارت استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی، پیروزی و موفقیت در مقابله با جنگ‌نرم را افزایش می‌دهد. در دنیای امروز که قدرت‌های استکباری برای تأثیرگذاری بر اراده و روحیه‌ی ملت‌ها با ابزارهای نوین، جنگ‌نرم خود را برنامه‌ریزی و اجرا می‌نمایند، تأکید بر ابزارهای سنتی، آسیب‌پذیری و در نتیجه انفعال را در‌پی خواهد داشت. امروز فضای مجازی از مجموعه‌ای از ظرفیت‌های تهدیدزا و فرصت‌آفرین برخوردار است. رمز موفقیت در این جنگ‌نرم، قبضه‌ی فضاهای ارتباطی جدید با نگاه به فرصت است.
جنبه‌ی دیگر این اصل، آن است که برای ایجاد ارتباط مؤثر با مخاطبان، ناگزیر از شناخت وسایل و ابزارهای جدید ارتباطی هستیم. در غیر این صورت، با توجه به گرایش مخاطبان، ضریب نفوذ ابزارهای جدید و تغییر موازنه به نفع کشورهای پیشرفته و برخوردار از این ابزارها، آسیب‌پذیری جامعه افزایش خواهد یافت. بنابراین، عدم توجه به این اصل، فرهنگ را در‌معرض خطر هجوم و دگرگونی نامطلوب قرار خواهد داد و آثار آن به معنای انفعال فرهنگی و ناتوانی مدیران فرهنگی در حراست و پاس‌داری از فرهنگ جامعه محسوب می‌شود. به عنوان یکی از اصول در مدیریت فرهنگی و مقابله با جنگ‌نرم، باید به جدیدترین ابزار و فناوری ارتباطی در طرح‌ریزی‌ها و اجرا به عنوان «منبع قدرت‌نرم» توجه کرد و آن را در جهت انتقال پیام جبهه‌ی انقلاب اسلامی‌به مخاطبان جهانی در بستر جامعه‌ی اطلاعاتی جدید و مقابله با جنگ‌نرم به کار گرفت.

 

۷. اصل مردم محوری

مردم یکی از پایه‌های اصلی قدرت در نظام جمهوری اسلامی ‌هستند؛ هم‌چنین آماج جنگ‌نرم، آگاهی، اعتماد و باورهای ذهنی جامعه است. از جمله‌ی اصول مهم در مدیریت مقابله با جنگ‌نرم، فعال‌سازی مردم و افزایش هوشیاری در جامعه و یا به عبارتی «مردمی‌کردن مقابله با جنگ‌نرم» است. مقابله با جنگ‌نرم در هر صحنه باید متکی بر «ساختارهای اجتماعی» موجود در آن صحنه باشد. ساختارها و ظرفیت‌های اجتماعی یا مردمی، تشکل‌ها و یا سمن‌ها (سازمان‌های مردم نهاد) در جبهه‌ی انقلاب اسلامی، ‌منبع اصلی قدرت می‌باشند. تهدیدات نرم در بسترهای اجتماعی ظهور، بروز و تکوین می‌یابد. بنابراین، در مقابله با آن باید از ظرفیت‌های اجتماعی و مردمی بهره گرفت.
فرهنگ، یک امر اجتماعی است و بدون دخالت خود اجتماع هیچ ‌فعالیت فرهنگی، به مقصد و مقصود خود نمی‌رسد. به بیان دیگر، فعالیت‌ها و برنامه‌های فرهنگی هیچ‌گاه به حالت یک سویه و از جانب تعداد محدودی از افراد به‌ویژه در قالب متصدیان دولتی به مقصود و هدف خویش نمی‌رسد. طراوت، جذابیت، پویایی و نشاط فعالیت‌های فرهنگی، اقتضای مشارکت مخاطبان، هم در امر برنامه‌ریزی و هم در اجرای فعالیت‌ها را دارد. از سوی دیگر، مشارکت اجتماعی، فعالیت‌های فرهنگی را از حالت کلیشه‌ای و خشک و بی‌روح خارج می‌سازد. افزون بر این، افراد و آحاد جامعه، مهم‌ترین منبع و سرمایه‌ی لازم برای فعالیت‌ها به شمار می‌روند و هوشیاری و حضور مردم تأثیر، تهدیدات نرم را خنثی می‌سازد.
البته مشارکت اجتماعی در قالب‌های گوناگونی، امکان‌پذیر است. گاه این مشارکت در قالب اتاق‌های فکر برای رصد و طرح‌ریزی جنگ‌نرم به اقتضای مصادیق آن در عرصه‌های اجتماعی است و گاه برای تولید پیام و محصول فرهنگی این مشارکت یک ضرورت است و گاه مشارکت مردم در قالب یک حرکت و جریان‌سازی اجتماعی مفهوم دارد. قدرت و ظرفیت این‌گونه مشارکت‌ها، هرگز قابل مقایسه با اقدامات رسمی ‌و دولتی نیست.
در دفاع مقدس هشت ساله، ملت ایران از دل و جان برای دفاع از کشور مایه گذاشتند، پشتیبانی‌های مردمی ‌همه جانبه و چشم‌گیر بود. دلیل اصلی غافل‌گیری دشمن، عدم محاسبه‌ی قدرت مردمی، حضور داوطلبانه‌ی ملت ایران، هماهنگی آحاد مردم در پشتیبانی در جنگ بود؛ قطعاً نقش مردم در دفاع مقدس، کمتر از نظامیان نبود. دفاع مقدس متعلق به مردم بود و مردم خود را پیروز جنگ می‌دانستند. منهای تجهیزات نظامی، بقیه‌ی احتیاجات جنگ در‌حد غیر قابل تصور، توسط مردم تأمین می‌شد. حضور مردم در دفاع مقدس، منسجم، سازمان یافته، داوطلبانه، آگاهانه، اعتقادی، همه جانبه و عاشقانه بود. الگوی موفقیت در جنگ‌نرم به همین ترتیب است.

 

8. اصل مقابله‌ی نرم

باید توجه داشت هدف اصلی طراحان جنگ‌نرم، ایجاد تردید در باورهای اساسی یک جامعه است. این تغییرات غیر‌خشونت‌آمیز، نرم‌افزارانه و تدریجی است. جنگ‌نرم ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی دارد. لکن ابزار و شیوه‌های اعمال و پیشبرد این جنگ‌نرم‌افزارانه و فرهنگی است. مقابله‌ی موفق با این جنگ، بهره‌گیری از ابزار و شیوه‌های فرهنگی به عبارتی «مقابله‌ی نرم» و «مقابله به مثل» است. هم‌چنان‌که قبلاً گفته شد، قدرت‌نرم حریف و دشمن برای کشور آماج آن، تهدید نرم به شمار می‌آید. در مقابله با جنگ‌نرم، تغییر موازنه‌ی قدرت‌نرم به‌نفع خود، موجب کاهش تهدید نرم خواهد شد.
یکی از شگردهای دشمن در انقلاب‌های رنگی، برانگیختن نیروهای نظامی ‌و امنیتی در بهره‌گیری از روش‌های سخت و خشونت‌آمیز است. حتی‌ برای اعتبارزدایی از نظام‌سیاسی مورد هدف، حکومت متهم به سرکوب مخالفان سیاسی و یا کشتن شهروندان معترض می‌شود تا دولت‌های مورد هدف، در تصمیم‌گیری دچار اختلال شده و در نتیجه در برابر خواسته‌های کشورهای خارجی کوتاه بیایند. پروژه‌ی کشته‌سازی در انقلاب‌های رنگی برای برانگیختن مردم و کاستن آستانه‌ی تحمل حکومت‌هاست که نمونه‌هایی از آن را در فتنه‌ی سال ۱۳۸۸ مشاهده کردیم. بنابراین از اصول مهم در مقابله با جنگ‌نرم افزایش قدرت اقناع‌گری و توجه به کارآمدسازی دستگاه‌های فرهنگی است. برای مقابله‌ی اصولی با جنگ‌نرم، باید کمیت و کیفیت تولیدات فرهنگی، هنری و رسانه‌ای را افزایش داد و با توسل به تولیدات اثربخش و پرمخاطب، تأثیر جنگ‌نرم دشمن را خنثی نمود. همچنان‌که در این ارتباط مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «نبرد فرهنگی را با مقابله به مثل می‌شود پاسخ داد. کار فرهنگی و هجوم فرهنگی را با تفنگ نمیشود، جواب داد. تفنگ او، قلم است.» (اردیبهشت ۱۳۶۹)
«برای مقابله‌ی اصولی و برنامه‌ریزی‌شده با این تهاجم دشمن، لازم است مدیریت متمرکز و هدایت‌کننده‌ای در امور فرهنگی به وجود آید و با توسل به ابزار و نیروی فرهنگی، تهاجم دشمن را علاج و تأثیر آن را خنثی کنند.» (اسفند ۱۳۷۵)


منبع: کتاب اصول و مبانی جنگ نرم؛ علی محمد نائینی؛ انتشارات ساقی.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط