تکثیر و تنوع ادیان از دیدگاه متفکران یهودی دوره معاصر
چکیده:
در عصر جدید به لحاظ اجتماعی دموکراسی و به لحاظ عقلی تفکر اصالت طبیعت بقای قوم یهود را تهدید می کرد. یهودیان در سایه دموکراسی آمریکایی به عنوان انسان و شهروند، نه شخص یهودی، از حقوقی نظیر حق حیات، آزادی و سعادت برخوردار شدند.
تعداد کلمات: 1848 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه
در عصر جدید به لحاظ اجتماعی دموکراسی و به لحاظ عقلی تفکر اصالت طبیعت بقای قوم یهود را تهدید می کرد. یهودیان در سایه دموکراسی آمریکایی به عنوان انسان و شهروند، نه شخص یهودی، از حقوقی نظیر حق حیات، آزادی و سعادت برخوردار شدند.
تعداد کلمات: 1848 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه
نویسنده: رضا گندمی نصر آبادی
مردخای کاپلان همواره بر آن بود تا پاسخی درخور برای پرسش هایی فراهم آورد که قوم یهود در عصر جدید با آن مواجه است. در عصر جدید به لحاظ اجتماعی دموکراسی و به لحاظ عقلی تفکر اصالت طبیعت بقای قوم یهود را تهدید می کرد. یهودیان در سایه دموکراسی آمریکایی به عنوان انسان و شهروند، نه شخص یهودی، از حقوقی نظیر حق حیات، آزادی و سعادت برخوردار شدند. طبیعی است که از آنها انتظار می رفت در ازای دریافت این حقوق در حیات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ملت آمریکا کاملا سهیم باشند. اما چرا و چگونه این برخورداری برای یهودیان چالش و تهدید بود نه فرصت؛ منشأ این چالش این واقعیت بود که یهودیان آمریکایی با برخورداری از این حقوق جدید که پیشینیان آنها به خصوص در قرون میانه از آنها بی بهره بودند، با نوع متفاوتی از رابطه مواجه شدند که پدران ایشان قبلا تجربه نکرده بودند. در سایه دموکراسی آمریکایی، هویت یهودی، آن گونه که پیش تر مطمح نظر بود، تضعیف شد، زیرا یهودیان مقیم آمریکا فقط به دلیل شهروند بودن از این حقوق برخوردار شدند نه یهودی بودن. لذا وابستگی یهودیان به گروه قومی و دینی خود رو به تحلیل می رفت و آنها به تدریج جذب فرهنگ غالب آمریکایی می شدند.
عامل دیگری که باعث تضعیف هویت یهودی شد، دیدگاهی بود که به طبیعت اصالت می داد. اصالت طبیعت نقطه مقابل دیدگاه فراطبیعی سنت یهودی بود که بر مبنای آن تمام موجودات تحت اراده و فرمان الهی قرار دارند .
مردخای کاپلان دریافت که ترکیب دموکراسی و طبیعت گرایی به اضمحلال و فروپاشی کامل قوم یهود به عنوان یک هویت جاودانه خواهد انجامید. به نظر او، یگانه عاملی که می تواند به نحو متناقضی نهایی سبب بقای قوم یهود شود، یهودی ستیزی است. یهودیان در مواجه با یهودی ستیزی است که از وجود خود به عنوان عضوی از یک قوم متمایز آگاه می شوند. البته این سبب می شود یهودیان از مزایای دموکراسی به طور تام و تمام برخوردار نشوند. با این وصف، کاپلان دریافت که یهودی ستیزی به عنوان عاملی خارجی نمی تواند برای مدت مدیدی عامل بقای قوم یهود باشد. عوامل طبیعی جذب _مثلا، ازدواج های فامیلی در زمان ما _دیر یا زود از راه می رسند.
عامل دیگری که باعث تضعیف هویت یهودی شد، دیدگاهی بود که به طبیعت اصالت می داد. اصالت طبیعت نقطه مقابل دیدگاه فراطبیعی سنت یهودی بود که بر مبنای آن تمام موجودات تحت اراده و فرمان الهی قرار دارند .
مردخای کاپلان دریافت که ترکیب دموکراسی و طبیعت گرایی به اضمحلال و فروپاشی کامل قوم یهود به عنوان یک هویت جاودانه خواهد انجامید. به نظر او، یگانه عاملی که می تواند به نحو متناقضی نهایی سبب بقای قوم یهود شود، یهودی ستیزی است. یهودیان در مواجه با یهودی ستیزی است که از وجود خود به عنوان عضوی از یک قوم متمایز آگاه می شوند. البته این سبب می شود یهودیان از مزایای دموکراسی به طور تام و تمام برخوردار نشوند. با این وصف، کاپلان دریافت که یهودی ستیزی به عنوان عاملی خارجی نمی تواند برای مدت مدیدی عامل بقای قوم یهود باشد. عوامل طبیعی جذب _مثلا، ازدواج های فامیلی در زمان ما _دیر یا زود از راه می رسند.
بیشتر بخوانید : تاریخچه یهود و بنی اسرائیل
پاسخ کاپلان این بود که یهودیت را باید به مثابه تمدن دینی قوم یهود دوباره تفسیر کرد. انقلاب کوپرنیکی ای که در تفکر کاپلان اتفاق افتاده، این نظریه اوست که یهودیت فقط یک دین نیست، بلکه عبارت است از کل تمدن قوم یهود اعم از زبان عبری، سرزمین اسرائیل، فرهنگ یهودی، هنرها، آداب و رسوم، و خلقیات یهودی. در یک کلام، یهودیت روندی رو به رشد و در حال شدن است؛ از این رو، می توان آن را از نو ساخت و دوباره بنا کرد.
این نظریه در شاهکار او با عنوان یهودیت به مثابه یک تمدن بسط یافته است. این اثر در 1934 برای اولین بار منتشر شد. نتیجۀ غیرمستقیم این اثر انتشار مجله نوساختارگراها در 1935 از سوی حلقه کوچکی از حاخامها و غیرروحانیان بود. نهضت نوساختارگرایی بر آن شد تا اسرائیل را بسازد و به آزادی، صلح و عدالت جهانی کمک کند. مردخای کاپلان در تحقیقات خود روش پدیدارشناسی را بکار بست. پدیدارشناس در صدد شناخت وجدان دینی و داده های انسان باستان، آن گونه که تجربه کرده است، می باشد.بر این اساس، پاسخگویی به پرسش های مابعدالطبیعی کار دین نیست، بلکه دین نحوه اهتمام تمدن برای نیل به نجات و کمال ذات را بیان می کند. دین را نمی توان از چارچوب فرهنگی جدا کرد. دین عنصر اصیل تمدن است. دین پدیده ای محوری، عامل مهارکننده و نیروی نظام بخش است. نجات در عصر جدید به معنای شناخت خویشتن است.
کاپلان به جای اصطلاح «برگزیدگی» واژه vocation را قرار داد. تبعات منفی برگزیدگی نظیر تمایز و تفرق بنی اسرائیل بر سایر اقوام بر این مفهوم بار نمی شود و دیگر مقایسه اسرائیل و سایر اقوام با استعاره نور و ظلمت بی معناست.
شاید بگویند چون یهودیان مطرود مسیحیان واقع شدند، برای جبران این احساس حقارت به اندیشه برگزیدگی روی آوردند، چه آنکه بر پایه باور مسیحی، مسیحیان اسرائیل حقیقی اند و یهودیان باید طرد شوند. پاسخ کاپلان به این پرسش حائز اهمیت است. وی می گوید: «یهودیان با نشاندن باور به طرد قوم یهود به جای باور به برگزیدگی در واقع خطایی را به جای خطایی دیگر و توهمی را به جای توهمی دیگر نشاندند. دوری از درد یأس و سرخوردگی با توسل به توهم خطرناک است. ما می توانیم نجات حقیقی را فقط با قبول واقعیت بیابیم ». به عبارت دیگر، از جمع دو خطا حقیقت پدید نمی آید. فقط با قبول واقعیت است که شخصی یا قومی به کمال ذاتی اصیل خود دست می یابد.
یک دین در صورتی جهانی است که برداشت و تصورش از خدا تصوری باشد که دلبستگی و التزام به قوانین اخلاقی دارای اعتبار جهانی را به طرفدارانش بقبولاند. فقط به این معنا یهودیت می تواند دین جهانی باشد. در کتاب مقدس عبرانی آیات بسیاری وجود دارد که نشان می دهد قوم بنی اسرائیل، که بعدها یهودی نامیده شدند، نقش ویژه ای در طرح الهی ایفا کرده اند. این باور بر تمام تفکر یهودی سایه افکنده است. برخی تأکید می کنند که برگزیدگی امتیاز نیست، بلکه رسالتی است که بر دوش یهودیان گذاشته شده است. کاپلان که طبیعت باور است و به دین منهای وحی قائل است، در پاسخ می گوید بزرگ ترین امتیاز قوم بنی اسرائیل این است که برای خدمت برگزیده شده است. همچنان که در عاموس آمده، در خوش بینانه ترین حالت، برگزیدگی اسرائیل از سوی خدا و برای خدا به منظور تکمیل طرح خدا برای تمام نوع بشر است.
به اعتقاد کاپلان، نفی برگزیدگی به معنای نفی ایمان یهودی نیست، چه آنکه ایمان استعدادهای ما را شکوفا می کند و سبب می شود بیشترین استفاده را از آنها ببریم. واژه vocation یعنی آن دسته از ارزش های جهانی را که در کوران تجربه بر انسان نمایان شده در اختیار تمام جهانیان قرار دهند. بنابراین مقدس بودن قوم یهود به معنای انکار قداست سایر اقوام نیست. آنها نیز اگر تجارب خود را منتقل کنند مقدس خواهند بود. مفهوم vocation با مفهوم mission که اصلاحگران به کار می برند، تفاوت دارد. اصلاحگران معتقد بودند خداوند یهودیان را در میان سایر اقوام پراکنده کرد تا مقام پدری خدا و برادری خود را به عنوان رسالت الهی ای که در تعلیم نوع بشر دارند، به گوش تمام اقوام برسانند. یهودیان اصلاحگر این رسالت را یگانه دلیل وجود قوم یهود دانسته اند؛ به عبارت دیگر، کمک به بشر یگانه دلیل وجودی آنها است. البته کاپلان در پاره ای از سخنانش مدعی شده که وجود یهودیت نیازمند دلیل نیست و در فقرات دیگر استدلال کرده که وجود یهودیت نیازمند نوعی معنا یا ماهیت است.
کاپلان در مخالفت با اصلاحگرایان می گوید رسالت یهودیان صرف خدمت به نوع بشر نیست، بلکه آنها باید با استفاده بهینه از استعدادهای خود زمینه زندگی خوب را برای خود فراهم کنند. وی می گوید آگاهی از پاره ای اهداف که زندگی شخص یهودی را ارزشمند می کند، تمنای زندگی را در ما به عنوان یهودی تقویت می کند. بر اساس این گفته، مفاهیم وجود و ماهیت هم زمان در تفکر کاپلان حضور دارد. وجود یهودیت با احساس معنا، هدف یا ماهیت پر و بال می گیرد. لذا کاپلان می نویسد: «بر طبق فلسفه معاصر، یهودیت به مثابه تمدن دینی از نظر وجودی قوم یهودی و از نظر ماهوی دین یهودی و از نظر کارکردی سبک زندگی یهودی است» این بدان معناست که یهودی متفکر باید اطمینان خاطر داشته باشد:
1 . قوم یهود به شیوه خاص خودش تشکیل شده است (وجود)
2. اندیشه یهودی خدا با پیشرفت نوع انسان تکامل می یابد (ماهیت)
3. سبک زندگی یهودی می تواند به آن دسته از ارزش هایی که برای پیشرفت و بقای انسانیت اساسیاند تفوق و برتری ببخشند. این معنای کامل رسالت یهودیت است، یعنی یهودیان باید به بهترین شیوه ممکن حداکثر استفاده را از وجود خود ببرند، بدون اینکه خود را برتر و ممتاز از دیگران بدانند و سایر اقوام را تحقیر کنند؛ به دیگر سخن، قوم یهود قومی است که برمی گزیند نه قوم برگزیده.
مردخای کاپلان مفهوم برگزیدگی را با تعابیر کارکردگرایانه تفسیر می کند، زیرا در فلسفه طبیعت باور او خدا یک شخص نیست که بتواند برگزیدگی را اعمال کند. از نظر او، اندیشه برگزیدگی برای بقای قوم یهود بوده، و اکنون نه ضروری است نه مطلوب. بنابراین، برگزیدگ بنی اسرائیل دیگر جایگاه و اهمیتی ندارد. مردخای معتقد است مدافعان نظریه برگزیدگی قوم بنی اسرائیل، چنانچه در باب پیامد نقش دین در تمدن بشری درست فکر کنند، دچار زحمت نخواهند شد. در گذشته، پیروان همه ادیان سنتی در جهان غرب معتقد بودند دین حقیقتی است که به طور فراطبیعی وحی شده است. اینکه چنین حقیقتی فقط به واسطه قوم خاصی منتقل شده، دلیل خوبی است بر اینکه فقط آنها برگزیده شده اند، زیرا به زعم ایشان نجات فقط از طریق حقیقت وحیانی به دست می آید و کسی که واجد آن است به اجبار آن را به بقیه ابلاغ و تحمیل می کند، و از طریق فعالیت تبلیغی، دیگران را به تغییر آیین و جمع برگزیدگان فرا می خواند.
اما اگر کسی به اندیشه وحی فراطبیعی قائل نباشد، از نظر او دین به چه معنا خواهد بود؛ اگر حقیقت دینی مستقل از هر گونه تجلی خدا بر یک قوم خاص است، از آن رو که آن دین در دسترس تمام انسان ها است هیچ تفاوتی با حقیقت علمی ندارد. در واقع یکی از معیارهای مهم حقیقت، قابلیت کاربرد جهانی و مطابقت آن با عقل است.
دین عبارت است از تلاش سازمان یافته یک قوم برای نجات، زیرا تمدن یک قوم به آنها مدد می رساند تا به نجات دست یازند. در جریان آن تلاش و جست وجو، مردم حقیقت دینی و ارزش های جاوداند را کشف می کنند. این حقایق و ارزش ها نظیر بقیه حقایق و ارزش ها جهانی اند و حق انحصاری گروه خاصی نیست که کشف کرده باشند. ادیان تا آن اندازه که در آرمان متمایزند، به لحاظ وجودی چنین نیستند. هر دینی قلمرو خاصی از حیات جمعی را، که قدیسان آن گروه مشخص کرده اند، پیش می کشند. اینها دستاورد های مشخص وجود تاریخی یک گروه است. مقدسات عبارت اند از: سنت ها و رهبران مهم، کتاب های مقدس ، مکان های مقدس ، نمادهای مشترک، عادات و شیوه های مردمی و تمام اشیایی که مقدساند؛ زیرا آنها با تلاش قوم برای نیل به نجات ارتباط دارند؛ لذا هیچ دلیلی وجود ندارد که همه مردم جهان مقدسات یک قوم یا کلیسا را بپذیرند، همچنان که تمام مردم ملزم به پوشیدن یک نوع لباس نیستند. مهم آن است که مقدسات هر قوم یا کلیسایی به تلطیف کردن همه کسانی که به آن قوم یا کلیسا تعلق دارند و جنبه انسانی بخشیدن به آنها کمک کند و ارزش های جهانی و کلیتی را که تمام اقوام و کلیساها در آن سهیم اند تحقق بخشد.
یک دین در صورتی جهانی است که برداشت و تصورش از خدا تصوری باشد که دلبستگی و التزام به قوانین اخلاقی دارای اعتبار جهانی را به طرفدارانش بقبولاند. فقط به این معنا یهودیت می تواند دین جهانی باشد. در کتاب مقدس عبرانی آیات بسیاری وجود دارد که نشان می دهد قوم بنی اسرائیل، که بعدها یهودی نامیده شدند، نقش ویژه ای در طرح الهی ایفا کرده اند. این باور بر تمام تفکر یهودی سایه افکنده است. برخی تأکید می کنند که برگزیدگی امتیاز نیست، بلکه رسالتی است که بر دوش یهودیان گذاشته شده است. کاپلان که طبیعت باور است و به دین منهای وحی قائل است، در پاسخ می گوید بزرگ ترین امتیاز قوم بنی اسرائیل این است که برای خدمت برگزیده شده است. همچنان که در عاموس آمده، در خوش بینانه ترین حالت، برگزیدگی اسرائیل از سوی خدا و برای خدا به منظور تکمیل طرح خدا برای تمام نوع بشر است.
منبع :
رویکرد یهودیت به ادیان دیگر، رضا گندمی نصر آبادی ، انتشاران دانشگاه ومذاهب ، قم 1394 شمسی
این نظریه در شاهکار او با عنوان یهودیت به مثابه یک تمدن بسط یافته است. این اثر در 1934 برای اولین بار منتشر شد. نتیجۀ غیرمستقیم این اثر انتشار مجله نوساختارگراها در 1935 از سوی حلقه کوچکی از حاخامها و غیرروحانیان بود. نهضت نوساختارگرایی بر آن شد تا اسرائیل را بسازد و به آزادی، صلح و عدالت جهانی کمک کند. مردخای کاپلان در تحقیقات خود روش پدیدارشناسی را بکار بست. پدیدارشناس در صدد شناخت وجدان دینی و داده های انسان باستان، آن گونه که تجربه کرده است، می باشد.بر این اساس، پاسخگویی به پرسش های مابعدالطبیعی کار دین نیست، بلکه دین نحوه اهتمام تمدن برای نیل به نجات و کمال ذات را بیان می کند. دین را نمی توان از چارچوب فرهنگی جدا کرد. دین عنصر اصیل تمدن است. دین پدیده ای محوری، عامل مهارکننده و نیروی نظام بخش است. نجات در عصر جدید به معنای شناخت خویشتن است.
کاپلان به جای اصطلاح «برگزیدگی» واژه vocation را قرار داد. تبعات منفی برگزیدگی نظیر تمایز و تفرق بنی اسرائیل بر سایر اقوام بر این مفهوم بار نمی شود و دیگر مقایسه اسرائیل و سایر اقوام با استعاره نور و ظلمت بی معناست.
شاید بگویند چون یهودیان مطرود مسیحیان واقع شدند، برای جبران این احساس حقارت به اندیشه برگزیدگی روی آوردند، چه آنکه بر پایه باور مسیحی، مسیحیان اسرائیل حقیقی اند و یهودیان باید طرد شوند. پاسخ کاپلان به این پرسش حائز اهمیت است. وی می گوید: «یهودیان با نشاندن باور به طرد قوم یهود به جای باور به برگزیدگی در واقع خطایی را به جای خطایی دیگر و توهمی را به جای توهمی دیگر نشاندند. دوری از درد یأس و سرخوردگی با توسل به توهم خطرناک است. ما می توانیم نجات حقیقی را فقط با قبول واقعیت بیابیم ». به عبارت دیگر، از جمع دو خطا حقیقت پدید نمی آید. فقط با قبول واقعیت است که شخصی یا قومی به کمال ذاتی اصیل خود دست می یابد.
یک دین در صورتی جهانی است که برداشت و تصورش از خدا تصوری باشد که دلبستگی و التزام به قوانین اخلاقی دارای اعتبار جهانی را به طرفدارانش بقبولاند. فقط به این معنا یهودیت می تواند دین جهانی باشد. در کتاب مقدس عبرانی آیات بسیاری وجود دارد که نشان می دهد قوم بنی اسرائیل، که بعدها یهودی نامیده شدند، نقش ویژه ای در طرح الهی ایفا کرده اند. این باور بر تمام تفکر یهودی سایه افکنده است. برخی تأکید می کنند که برگزیدگی امتیاز نیست، بلکه رسالتی است که بر دوش یهودیان گذاشته شده است. کاپلان که طبیعت باور است و به دین منهای وحی قائل است، در پاسخ می گوید بزرگ ترین امتیاز قوم بنی اسرائیل این است که برای خدمت برگزیده شده است. همچنان که در عاموس آمده، در خوش بینانه ترین حالت، برگزیدگی اسرائیل از سوی خدا و برای خدا به منظور تکمیل طرح خدا برای تمام نوع بشر است.
به اعتقاد کاپلان، نفی برگزیدگی به معنای نفی ایمان یهودی نیست، چه آنکه ایمان استعدادهای ما را شکوفا می کند و سبب می شود بیشترین استفاده را از آنها ببریم. واژه vocation یعنی آن دسته از ارزش های جهانی را که در کوران تجربه بر انسان نمایان شده در اختیار تمام جهانیان قرار دهند. بنابراین مقدس بودن قوم یهود به معنای انکار قداست سایر اقوام نیست. آنها نیز اگر تجارب خود را منتقل کنند مقدس خواهند بود. مفهوم vocation با مفهوم mission که اصلاحگران به کار می برند، تفاوت دارد. اصلاحگران معتقد بودند خداوند یهودیان را در میان سایر اقوام پراکنده کرد تا مقام پدری خدا و برادری خود را به عنوان رسالت الهی ای که در تعلیم نوع بشر دارند، به گوش تمام اقوام برسانند. یهودیان اصلاحگر این رسالت را یگانه دلیل وجود قوم یهود دانسته اند؛ به عبارت دیگر، کمک به بشر یگانه دلیل وجودی آنها است. البته کاپلان در پاره ای از سخنانش مدعی شده که وجود یهودیت نیازمند دلیل نیست و در فقرات دیگر استدلال کرده که وجود یهودیت نیازمند نوعی معنا یا ماهیت است.
کاپلان در مخالفت با اصلاحگرایان می گوید رسالت یهودیان صرف خدمت به نوع بشر نیست، بلکه آنها باید با استفاده بهینه از استعدادهای خود زمینه زندگی خوب را برای خود فراهم کنند. وی می گوید آگاهی از پاره ای اهداف که زندگی شخص یهودی را ارزشمند می کند، تمنای زندگی را در ما به عنوان یهودی تقویت می کند. بر اساس این گفته، مفاهیم وجود و ماهیت هم زمان در تفکر کاپلان حضور دارد. وجود یهودیت با احساس معنا، هدف یا ماهیت پر و بال می گیرد. لذا کاپلان می نویسد: «بر طبق فلسفه معاصر، یهودیت به مثابه تمدن دینی از نظر وجودی قوم یهودی و از نظر ماهوی دین یهودی و از نظر کارکردی سبک زندگی یهودی است» این بدان معناست که یهودی متفکر باید اطمینان خاطر داشته باشد:
1 . قوم یهود به شیوه خاص خودش تشکیل شده است (وجود)
2. اندیشه یهودی خدا با پیشرفت نوع انسان تکامل می یابد (ماهیت)
3. سبک زندگی یهودی می تواند به آن دسته از ارزش هایی که برای پیشرفت و بقای انسانیت اساسیاند تفوق و برتری ببخشند. این معنای کامل رسالت یهودیت است، یعنی یهودیان باید به بهترین شیوه ممکن حداکثر استفاده را از وجود خود ببرند، بدون اینکه خود را برتر و ممتاز از دیگران بدانند و سایر اقوام را تحقیر کنند؛ به دیگر سخن، قوم یهود قومی است که برمی گزیند نه قوم برگزیده.
مردخای کاپلان مفهوم برگزیدگی را با تعابیر کارکردگرایانه تفسیر می کند، زیرا در فلسفه طبیعت باور او خدا یک شخص نیست که بتواند برگزیدگی را اعمال کند. از نظر او، اندیشه برگزیدگی برای بقای قوم یهود بوده، و اکنون نه ضروری است نه مطلوب. بنابراین، برگزیدگ بنی اسرائیل دیگر جایگاه و اهمیتی ندارد. مردخای معتقد است مدافعان نظریه برگزیدگی قوم بنی اسرائیل، چنانچه در باب پیامد نقش دین در تمدن بشری درست فکر کنند، دچار زحمت نخواهند شد. در گذشته، پیروان همه ادیان سنتی در جهان غرب معتقد بودند دین حقیقتی است که به طور فراطبیعی وحی شده است. اینکه چنین حقیقتی فقط به واسطه قوم خاصی منتقل شده، دلیل خوبی است بر اینکه فقط آنها برگزیده شده اند، زیرا به زعم ایشان نجات فقط از طریق حقیقت وحیانی به دست می آید و کسی که واجد آن است به اجبار آن را به بقیه ابلاغ و تحمیل می کند، و از طریق فعالیت تبلیغی، دیگران را به تغییر آیین و جمع برگزیدگان فرا می خواند.
اما اگر کسی به اندیشه وحی فراطبیعی قائل نباشد، از نظر او دین به چه معنا خواهد بود؛ اگر حقیقت دینی مستقل از هر گونه تجلی خدا بر یک قوم خاص است، از آن رو که آن دین در دسترس تمام انسان ها است هیچ تفاوتی با حقیقت علمی ندارد. در واقع یکی از معیارهای مهم حقیقت، قابلیت کاربرد جهانی و مطابقت آن با عقل است.
دین عبارت است از تلاش سازمان یافته یک قوم برای نجات، زیرا تمدن یک قوم به آنها مدد می رساند تا به نجات دست یازند. در جریان آن تلاش و جست وجو، مردم حقیقت دینی و ارزش های جاوداند را کشف می کنند. این حقایق و ارزش ها نظیر بقیه حقایق و ارزش ها جهانی اند و حق انحصاری گروه خاصی نیست که کشف کرده باشند. ادیان تا آن اندازه که در آرمان متمایزند، به لحاظ وجودی چنین نیستند. هر دینی قلمرو خاصی از حیات جمعی را، که قدیسان آن گروه مشخص کرده اند، پیش می کشند. اینها دستاورد های مشخص وجود تاریخی یک گروه است. مقدسات عبارت اند از: سنت ها و رهبران مهم، کتاب های مقدس ، مکان های مقدس ، نمادهای مشترک، عادات و شیوه های مردمی و تمام اشیایی که مقدساند؛ زیرا آنها با تلاش قوم برای نیل به نجات ارتباط دارند؛ لذا هیچ دلیلی وجود ندارد که همه مردم جهان مقدسات یک قوم یا کلیسا را بپذیرند، همچنان که تمام مردم ملزم به پوشیدن یک نوع لباس نیستند. مهم آن است که مقدسات هر قوم یا کلیسایی به تلطیف کردن همه کسانی که به آن قوم یا کلیسا تعلق دارند و جنبه انسانی بخشیدن به آنها کمک کند و ارزش های جهانی و کلیتی را که تمام اقوام و کلیساها در آن سهیم اند تحقق بخشد.
یک دین در صورتی جهانی است که برداشت و تصورش از خدا تصوری باشد که دلبستگی و التزام به قوانین اخلاقی دارای اعتبار جهانی را به طرفدارانش بقبولاند. فقط به این معنا یهودیت می تواند دین جهانی باشد. در کتاب مقدس عبرانی آیات بسیاری وجود دارد که نشان می دهد قوم بنی اسرائیل، که بعدها یهودی نامیده شدند، نقش ویژه ای در طرح الهی ایفا کرده اند. این باور بر تمام تفکر یهودی سایه افکنده است. برخی تأکید می کنند که برگزیدگی امتیاز نیست، بلکه رسالتی است که بر دوش یهودیان گذاشته شده است. کاپلان که طبیعت باور است و به دین منهای وحی قائل است، در پاسخ می گوید بزرگ ترین امتیاز قوم بنی اسرائیل این است که برای خدمت برگزیده شده است. همچنان که در عاموس آمده، در خوش بینانه ترین حالت، برگزیدگی اسرائیل از سوی خدا و برای خدا به منظور تکمیل طرح خدا برای تمام نوع بشر است.
منبع :
رویکرد یهودیت به ادیان دیگر، رضا گندمی نصر آبادی ، انتشاران دانشگاه ومذاهب ، قم 1394 شمسی
بیشتر بخوانید :
تناسخ در آیین بودا
رابطه انسان و دین
آشنایی با یهود و یهودیت