نشانههای وجود عقل ربّانی(بخش اول)
شناخت وضعیت فعلی جامعه پایه اصلاح اجتماعی است به گونه ای که اگر کسی ادعا نماید که بدون شناخت وضعیت فعلی جامعه میتواند جامعه را اصلاح نماید سخنی گزاف گفته است. برای اینکه مشخص شود آیا جامعه عقل ربانی در جامعه وجود دارد یا نه باید نشانه های وجود عقل ربانی را بشناسیم که در ادامه به این نشانه ها میپردازیم.
تعداد کلمات 1111 زمان تقریبی مطالعه 5 دقیقه
تعداد کلمات 1111 زمان تقریبی مطالعه 5 دقیقه
نویسنده: عبدالصالح شمساللهی
اهل بیت(ع) عقل را به کاربرد آن تعریف کردهاند و در روایات مختلفی به این نکته اشاره فرموده اند، در قسمت اول به تعریف و ماهیت عقل ربّانی اشاره کردیم.
یکی از نکاتی که در حوزه مسائل اجتماعی مهم است شناخت وضعیت فعلی جامعه است و برای این مهم باید با معیارهایی به ارزیابی و محک جامعه اقدام نمود و نشانههای وجود یا عدم وجود عقل ربّانی را شناخت و رصد کرد. این نشانهها در چند حوزه قابل بررسی است:
- باورهای دینی
باورهای اعتقادی و دینی به طور قطع و یقین در عملکرد، رفتار، کنش و واکنشهای فرد تاثیر مستقیم دارد. یکی از نشانههای وجود عقل ربّانی در جامعه این است که عملکرد افراد مطابق آموزهها و معارف دینی باشد.
الف: اطاعت و عصیان
یکی از معیارهای سنجش وجود باورهای دینی و بالتبع عقل ربّانی در جامعه اطاعت و عصیان است. همانگونه که در تعریف عقل ربّانی بیان شد، عقل ربّانی عقلی است که انسان را در مسیر بندگی قرار میدهد و حد اعلای بندگی عبارت است از اطاعت محض.
اندیشه در عاقبت کار از معیارهای وجود عقل ربّانی است و جالب اینکه مدعیان عقل محاسباتی نیز عاقبتاندیشی را از معیارهای عاقل بودن میدانند؛ با این تفاوت که آنها دایره عاقبت را در این دنیا تعریف میکنند اما صاحبان عقل ربّانی دایره عاقبت را به جهان پس از مرگ تسری میدهند.
به صورت معمولی فرامین اصلی الهی مانند نماز، روزه، خمس، زکات و... ونیز نهیهای خدا مانند ظلم، رشوه، دروغ، غیبت ، تهمت، ربا و ...در میان عامه مردم شناخته شده است و از طرفی معنای اطاعت و عصیان نیز اگر بدیهی نباشد، واضح است؛ حال اگر به واسطه ترک فرامین الهی و یا انجام اعمال نهی شده از طرف خدا جامعه رنگ اطاعت خود را باخت و رنگ عصیان گرفت آن جامعه فاقد عقل ربّانی است.پیامبراکرم(ص) در روایتی اطاعت و عصیان را معیار وجود عقل ربّانی در جامعه دانسته و میفرماید:
اَلا وَ اِنَّ اَعْقَلَ النّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَاَطاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصاهُ.(1)
ترجمه: بدانید که عاقلترین مردم کسى است که پروردگارش را بشناسد و از او پیروى کند،دشمنان خدا را بشناسد و از آنان نافرمانى کند.
ب: معاد باوری
اندیشه در عاقبت کار از معیارهای وجود عقل ربّانی است و جالب اینکه مدعیان عقل محاسباتی نیز عاقبتاندیشی را از معیارهای عاقل بودن میدانند؛ با این تفاوت که آنها دایره عاقبت را در این دنیا تعریف میکنند اما صاحبان عقل ربّانی دایره عاقبت را به جهان پس از مرگ تسری میدهند. پیامبر اکرم(ص) در ادامه روایتی که گذشت به این مطلب اشاره فرموده و شناخت آخرت به عنوان جایگاه ابدی و اندیشه معادباور را معیار وجود عقل ربّانی در فرد و جامعه دانسته و میفرماید:
اَلا وَ اِنَّ اَعْقَلَ النّاسِ عَبْدٌ ...عَرَفَ دارَ اِقامَتِهِ فَاَصْلَحَها وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحیلِهِ فَتَزَوَّدَ لَها؛(2)
ترجمه: بدانید که عاقلترین مردم کسى است که ... جایگاه ابدى خود را بشناسد و آن را آبادکند و بداند به زودى به آنجا سفر خواهد کرد و براى آن، توشه بردارد.
الف: اطاعت و عصیان
یکی از معیارهای سنجش وجود باورهای دینی و بالتبع عقل ربّانی در جامعه اطاعت و عصیان است. همانگونه که در تعریف عقل ربّانی بیان شد، عقل ربّانی عقلی است که انسان را در مسیر بندگی قرار میدهد و حد اعلای بندگی عبارت است از اطاعت محض.
اندیشه در عاقبت کار از معیارهای وجود عقل ربّانی است و جالب اینکه مدعیان عقل محاسباتی نیز عاقبتاندیشی را از معیارهای عاقل بودن میدانند؛ با این تفاوت که آنها دایره عاقبت را در این دنیا تعریف میکنند اما صاحبان عقل ربّانی دایره عاقبت را به جهان پس از مرگ تسری میدهند.
به صورت معمولی فرامین اصلی الهی مانند نماز، روزه، خمس، زکات و... ونیز نهیهای خدا مانند ظلم، رشوه، دروغ، غیبت ، تهمت، ربا و ...در میان عامه مردم شناخته شده است و از طرفی معنای اطاعت و عصیان نیز اگر بدیهی نباشد، واضح است؛ حال اگر به واسطه ترک فرامین الهی و یا انجام اعمال نهی شده از طرف خدا جامعه رنگ اطاعت خود را باخت و رنگ عصیان گرفت آن جامعه فاقد عقل ربّانی است.پیامبراکرم(ص) در روایتی اطاعت و عصیان را معیار وجود عقل ربّانی در جامعه دانسته و میفرماید:
اَلا وَ اِنَّ اَعْقَلَ النّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَاَطاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصاهُ.(1)
ترجمه: بدانید که عاقلترین مردم کسى است که پروردگارش را بشناسد و از او پیروى کند،دشمنان خدا را بشناسد و از آنان نافرمانى کند.
ب: معاد باوری
اندیشه در عاقبت کار از معیارهای وجود عقل ربّانی است و جالب اینکه مدعیان عقل محاسباتی نیز عاقبتاندیشی را از معیارهای عاقل بودن میدانند؛ با این تفاوت که آنها دایره عاقبت را در این دنیا تعریف میکنند اما صاحبان عقل ربّانی دایره عاقبت را به جهان پس از مرگ تسری میدهند. پیامبر اکرم(ص) در ادامه روایتی که گذشت به این مطلب اشاره فرموده و شناخت آخرت به عنوان جایگاه ابدی و اندیشه معادباور را معیار وجود عقل ربّانی در فرد و جامعه دانسته و میفرماید:
اَلا وَ اِنَّ اَعْقَلَ النّاسِ عَبْدٌ ...عَرَفَ دارَ اِقامَتِهِ فَاَصْلَحَها وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحیلِهِ فَتَزَوَّدَ لَها؛(2)
ترجمه: بدانید که عاقلترین مردم کسى است که ... جایگاه ابدى خود را بشناسد و آن را آبادکند و بداند به زودى به آنجا سفر خواهد کرد و براى آن، توشه بردارد.
- روابط اجتماعی
انسان موجودی است اجتماعی و به همین دلیل باید برای ادامه زندگی از یک سری قواعد اجتماعی پیروی نماید. اسلام به این قواعد اجتماعی مخصوصا در حوزه ارتباطات توجه ویژهای نموده است تا آنجا که آن را یکی از معیارهای وجود عقل ربّانی برشمرده است.
الف: مدارا
مدارا در لغت به معنای تسامح، بردباری، تحمل، ملایمت، رعایت کردن، صلح و آشتی،(3) همکاری، همراهی یا همزیستی با دیگران(4) آمده است و در اصطلاح عبارت است از زندگی مسالمت آمیز با افراد پیرامونی و اغماض از ناملایمات در روابط.
اگر به واسطه ترک فرامین الهی و یا انجام اعمال نهی شده از طرف خدا جامعه رنگ اطاعت خود را باخت و رنگ عصیان گرفت آن جامعه فاقد عقل ربّانی است.
بدیهی است که انسانهایی که در محیطهای مختلف تولّد و پرورش یافتهاند و دارای فرهنگها و آداب و رسوم و تربیتهای متفاوتی هستند در موارد زیادی با یکدیگر تعارض پیدا میکند؛ اگر قرار باشد افراد برسر این تعارضها با یکدیگر به مناقشه بپردازند نظام جامعه به مخاطره میافتد و دیگر امکان زندگی در زمین وجود نخواهد داشت؛ به همین دلیل در آموزههای دینی مدارا با افراد بر مدار حق را نشانهای از وجود عقل ربّانی برشمرده اند. پیامبر اکرم(ص) در روایتی با اشاره به این مسئله میفرماید:
رَاْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الاْیمانِ بِاللّه ِ مُداراةُ النّاسِ فى غَیْرِ تَرْکِ حَقٍّ.(5)
کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است به شرط آن که حق، ترک نشود.
الف: مدارا
مدارا در لغت به معنای تسامح، بردباری، تحمل، ملایمت، رعایت کردن، صلح و آشتی،(3) همکاری، همراهی یا همزیستی با دیگران(4) آمده است و در اصطلاح عبارت است از زندگی مسالمت آمیز با افراد پیرامونی و اغماض از ناملایمات در روابط.
اگر به واسطه ترک فرامین الهی و یا انجام اعمال نهی شده از طرف خدا جامعه رنگ اطاعت خود را باخت و رنگ عصیان گرفت آن جامعه فاقد عقل ربّانی است.
بدیهی است که انسانهایی که در محیطهای مختلف تولّد و پرورش یافتهاند و دارای فرهنگها و آداب و رسوم و تربیتهای متفاوتی هستند در موارد زیادی با یکدیگر تعارض پیدا میکند؛ اگر قرار باشد افراد برسر این تعارضها با یکدیگر به مناقشه بپردازند نظام جامعه به مخاطره میافتد و دیگر امکان زندگی در زمین وجود نخواهد داشت؛ به همین دلیل در آموزههای دینی مدارا با افراد بر مدار حق را نشانهای از وجود عقل ربّانی برشمرده اند. پیامبر اکرم(ص) در روایتی با اشاره به این مسئله میفرماید:
رَاْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الاْیمانِ بِاللّه ِ مُداراةُ النّاسِ فى غَیْرِ تَرْکِ حَقٍّ.(5)
کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است به شرط آن که حق، ترک نشود.
قرآن کریم نیز یکی از نشانه های بندگان خدا را مدارای با جاهلان جامعه دانسته و میفرماید:
وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً.(6)
بندگان واقعى خداى رحمان کسانىاند که روى زمین با خشوع گام برمىدارند و هنگامى که نادانان با سخنى جاهلانه آنان را خطاب مى کنند، در پاسخ، سخنى مسالمت آمیز بر زبان مى آورند.
ب: خوشگمانی
انسانهای معمولی معمولا بر مدار گمانهای خود عمل میکنند و از آنجا که این گمانها مستند به سند معتبری نیست در متون دینی افراد به حسن ظن و خوشگمانی توصیه شدهاند و قرآن کریم به صراحت بعضی از گمانها را گناه دانسته و میفرماید:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ.(7)
اىکسانى که ایمان آوردهاید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمانها گناه است.
از آنجا که طبق آیه شریه قرآن بعضی از گمانها گناه است و گناه دوری از خدا را به همراه دارد و انسان را از دایره بندگان خدا خارج میکند، حسن ظن و خوش گمانی از طرف اهلبیت(ع) به عنوان یکی دیگر از نشانه عقل ربّانی و خرد متعالی در جامعه مطرح شده است و امیر مؤمنان(ع) در این زمینه فرمودهاند:
اَلظَّنُّ الصَّوابُ مِنْ شیَمِ اُولِى الاَْلْبابِ.(8)
خوش گمانى، از اخلاق عاقلان است.
ج: حفظ حریم دیگران
در شریعت اسلام برای حریم شخصی افراد و نیز آبروی آنها پرونده ویژهای باز شده است و به همین دلیل برای هرچیزی که ممکن است حریم و یا آبروی انسانی را تحت الشعاع قرار دهد احکام ویژهای وضع شده است.
یکی از نکاتی که در این مورد بیان شده است این است که اهتمام به حفظ آبروی افراد و حریم شخصی آنها از نشانههای عقل ربّانی شمرده شده است. امیرمؤمنان(ع) در مورد غیبت که ناقض حریم شخصی و آْبروی افراد است میفرماید:
اَلْعاقِلُ مَنْ صانَ لِسانَهُ عَنِ الْغیبَةِ.(9)
عاقل کسى است که زبانش را از بدگویى پشت سر دیگران، نگه دارد.
ج: بردباری
هر انسان غیرمعصومی یقینا نقصها و کاستیهایی دارد و این قاعده تقریبا استثنا بردار نیست، به همین دلیل در روابط اجتماعی لازم است تا افراد نسبت به کاستیهای یکدیگر بردبار و صبور باشند. سیره اهلبیت(ع) پر است از این صبوریها و تغافلها؛ امیرمؤمنان این صبوری و تغافل در روابط اجتماعی را نشانه عقل دانسته و میفرماید:
اِنَّ الْعاقِلَ نِصْفُهُ اِحْتِمالٌ وَ نِصْفُهُ تَغافُلٌ.(10)
به راستى که نیمى از عقل، بردبارى و نیمه دیگرش خود را به غفلت زدن است.
ادامه دارد...
منابع
1. اعلام الدین، ص 337، ح 15
2. اعلام الدین، ص 337، ح 15
3. رک لغتنامه دهخدا
4. رک فرهنگ فارسی معین
5. تحف العقول، ص ۴۲
6. سوره فرقان آیه 63
7. سوره حجرات آیه12
8. غررالحکم، ح ۱۳۸۶
9. غررالحکم، ح ۱۹۵۵
10. غررالحکم، ح ۲۳۷۸