طبیعت و فیض (قسمت اول)

توماس در پاریس و سپس در کولونیا تحت نظر متأله برجسته دومینیکن، آلبرت کبیر به تحصیلات خود ادامه داد. آلبرت تأثیر عمیقی بر او به جای گذاشت.
يکشنبه، 7 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
طبیعت و فیض (قسمت اول)
توماس آکویناس وتحول در اندیشه مسیحی
 
چکیده:
توماس در پاریس و سپس در کولونیا تحت نظر متأله برجسته دومینیکن، آلبرت کبیر به تحصیلات خود ادامه داد. آلبرت تأثیر عمیقی بر او به جای گذاشت.
 
تعداد کلمات: 1231 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
 
طبیعت و فیض (قسمت اول)
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان
 
توماس آکویناس در سال ۱۲۲۵ در نزدیکی ناپل به دنیا آمد. وی فرزند کوچک کنت آکوینو بود. وی در دانشگاه ناپل مشغول به تحصیل شد و در سال ۱۲۴۴ در همان جا به گروه تازه تأسیس واعظین فرقه دومینیکن پیوست. خانواده او که از این تصمیم وی بسیار ناراضی بودند او را دزدیده و به مدت چند ماه، نزد خود نگاه داشتند؛ اما این اقدام آنان ثمری نداشت.
 
توماس در پاریس و سپس در کولونیا تحت نظر متأله برجسته دومینیکن، آلبرت کبیر به تحصیلات خود ادامه داد. آلبرت تأثیر عمیقی بر او به جای گذاشت. در سال ۱۲۵۲ توماس به پاریس بازگشت و مشغول تدریس شد. وی تا زمان مرگ خود در سال ۱۲۷۴ در پاریس و ایتالیا به تدریس اشتغال داشت، تا اینکه در این سال هنگامی که برای شرکت در شورای شهر الیون عازم این شهر بود، چشم از جهان فروبست.
 
توماس با مسئله داغ قرن سیزدهم رو به رو بود؛ یعنی، با این موضوع که چگونه باید در برابر فلسفه ارسطو واکنش نشان داد. وی با نظر گروهی که طرفدار طرد کردن آثار ارسطو بودند، موافق نبود و آراء بوناونتوره را که تقریبا معاصر وی بود و پیر و نگرش سنتی افلاطون بود، نمی پذیرفت. توماس پیر و فلسفه ارسطو بود؛ در عین حال، با آن گروه از پیروان ارسطو موافق نبود که تمام افکار ارسطو را و حتى افکاری را که با تعالیم کلیسای کاتولیک. تضاد پیدا می کرد، می پذیرفتند (برای مثال، این گروه با این ایده ارسطویی که جهان، ابدی است و آغازی ندارد موافق بودند). هدف توماس این بود که ترکیبی از عقل و ایمان با فلسفه و الاهیات یا افکار ارسطو و تعالیم کلیسای کاتولیک به وجود آورد. وی پیرو فلسفه ارسطو بود، اما کورکورانه از آن پیروی نمی کرد. گاهی احساس می کرد که باید برخی از آراء ارسطو را تصحیح کند، مانند دیدگاه ارسطو در مورد قدمت جهان، ولی در کل پیرو فلسفه وی بود؛ زیرا به درستی فلسفه ارسطویی باور داشت. وی بر این اعتقاد بود که فلسفه اسطویی و الاهیات کاتولیکی بدون اینکه تضادی بین آنها وجود داشته باشد می توانند با همدیگر پویند یابند.

  بیشتر بخوانید :   شورای واتیکان اول

توماس بر این باور نبود که فلسفه و الاهیات کاملا با هم سازگارند؛ بلکه بر این باور بود که فلسفۂ صحیح می تواند کمک زیادی به الاهیات کند. از نظر او هدف فیض خدا نابودسازی طبیعت انسانی نبوده، یا به شکلی مجزا از آن عمل نمی کند، بلکه در جهت کامل ساختن آن عمل می نماید. عقل انسانی با استفاده از فلسفه می تواند حقایق بسیاری را در مورد جهان، انسان، و حتی خدا کشف نماید. هدف مکاشفه الاهی، کامل کردن فلسفه انسانی است که با اضافه کردن برخی مطالب به آن و رفع نقایص آن صورت می گیرد. مکاشفه، در اساس با فلسفه انسانی متضاد نیست (اگرچه با فلسفه کاذب و نادرست متضاد است، بلکه آن را تکمیل کرده و به شکل مطلوب در می آورد. نظام فکری توماس به خانه ای دو طبقه می ماند فلسفه ارسطویی بنیان و طبقه نخست آن محسوب می شود و الهیات کاتولیکی با اضافه کردن طبقه دوم و بام به این خانه، آن را کامل می سازد که این کار را با کمک فلسفه انجام میدهد).
هدف توماس این بود که ترکیبی از عقل و ایمان با فلسفه و الاهیات یا افکار ارسطو و تعالیم کلیسای کاتولیک به وجود آورد. وی پیرو فلسفه ارسطو بود، اما کورکورانه از آن پیروی نمی کرد. گاهی احساس می کرد که باید برخی از آراء ارسطو را تصحیح کند، مانند دیدگاه ارسطو در مورد قدمت جهان، ولی در کل پیرو فلسفه وی بود؛ زیرا به درستی فلسفه ارسطویی باور داشت. وی بر این اعتقاد بود که فلسفه اسطویی و الاهیات کاتولیکی بدون اینکه تضادی بین آنها وجود داشته باشد می توانند با همدیگر پویند یابند.
توماس آثار بسیاری به نگارش درآورده است و آثار او شامل تفاسیری بر کتاب مقدس، مقالات فلسفی و الاهیاتی و تفاسیری بر آثار ارسطو می شوند؛ اما دو اثر از آثار وی از اهمیت زیادی برخوردارند که به شکل اجمالی به آنها می پردازیم.
 
1- مجموعه ای علیه کفار.
در حدود سال ۱۲۶۰ در چهار جلد به نگارش در آمد. این اثر برای پیروان مکتبها و جهان بینی های غیر مسیحی به نگارش در آمده است و در آن رویکرد مبتنی بر طبیعت - فیض توماس به شکل مبسوط به کار گرفته شده است. در مجلدات اول تا سوم، توماس صرفا بر اساس عقل - فلسفه به استدلال می پردازد و به کتب مقدس و سنن کلیسایی، تنها هنگامی استناد می کند که موضوع مورد بحث از پیش توسط عقل اثبات شده باشد. توماس بر این اساس، سعی میکند وجود خدا را ثابت کند و در مورد موضوعاتی چون صفات خدا (از قبیل محبت، حکمت، و قدرت مطلق)، آفرینش جهان از سوی خدا، و تقدیر و عنایت الاهی به بحث می پردازد. وی در مجلد چهارم این اثر، به ارائه آموزه هایی می پردازد که بدون مکاشفه مسیحی نمی توان به آنها رسید؛ یعنی، آموزه هایی چون تثلیث، تجسم عیسی مسیح، آیین های کلیسایی، و رستاخیز بدن. این آموزه ها بدون کمک مکاشفه در ورای ادراک عقل قرار دارند، اما متضاد عقل نیستند.
 
۲- اثر مدخل الهیات
که در ده سال آخر زندگی توماس به نگارش درآمد و با این هدف نوشته شد تا جانشین کتاب اربعه عقاید لومبارده شود. اما به هر حال، به مدت چندین قرن، نتوانست جای این کتاب را بگیرد. این اثر، مجموعه ای حجیم و عظیم متشکل از دو میلیون کلمه است. یعنی حجم آن، تقریبا بیست برابر حجم کتابی است که اکنون پیش روی خود دارید. از آنجایی که این کتاب در وهله نخست خطاب به کاتولیکها به نگارش در آمده است و نه بی ایمانان، حقایق خاص مکاشفه در انتهای این اثر مورد بررسی قرار نمی گیرند، اما توماس همچنان بین آنچه توسط عقل می تواند تشخیص داده شود و آنچه توسط مکاشفه می تواند تشخیص داده شود، تمایز قائل می شود. توماس در این اثر عظیم، که مهم ترین اثر او محسوب می شود، الاهیات آوگوستینی را با مفاهیم و اصطلاحات فلسفه ارسطویی بیان میکند. این اثر، از بزرگترین آثاری محسوب می شود که تاکنون در زمینه ارائه نظام مند ایمان مسیحی به نگارش درآمده اند. توماس آنقدر نزیست که بتواند این اثر را تکمیل کند؛ اما بعضی از شاگردانش با استفاده از دیگر آثار او، آن را تکمیل کردند. توماس در اواخر عمر خود، هنگام شرکت در یک مراسم عشای ربانی، رؤیایی آسمانی دید که پس از آن دست از نوشتن کشید. پس از آن، وی گفت که آنچه تاکنون به نگارش درآورده است در مقایسه با آنچه بر او مکشوف شده است به پر کاهی می ماند.
 
مدخل الهیات طرح مشخصی دارد. این اثر دارای سه قسمت کلی است که قسمت دوم آن نیز به دو قسمت تقسیم شده است. کل این اثر شامل ۵۱۲ سؤال است که پاسخ هر یک از این سؤالات به چند بخش تقسیم شده است (این بخش ها با شماره های یک تا ده شماره گذاری شده اند که به مطالب مختلف می پردازند. توماس با طرح هر یک از این سؤالات، براهینی را ارائه میدهد که ظاهرا با موضع و نگرش او به عنوان یک کاتولیک، تضاد دارند. این برهانها، شامل استدلالهای فلسفی یا نقل قول هایی از کتاب مقدس و پدران کلیسا می شوند. سپس او به برهانهای مطرح شده، با استدلال و منطق و نقل قول هایی که نظر او را تأیید می کنند، پاسخ می دهد. سپس در یک پاسخ نهایی، او موضوع را به شکلی که او را قانع می سازد، حل و فصل میکند. در این اثر، بیش از هر کس دیگری از ارسطو نقل قول میشود (تحت نام «فیلسوف»). پس از وی کتاب مقدس و آوگوستین از نظر میزان نقل قول در رتبه بعدی قرار دارند. توماس برای کسانی که فرصت لازم برای مطالعه کل مدخل الاهیات را ندارند، آن را در اثری کم حجم تر خلاصه کرد که چکیدة الاهیات نام دارد.

ادامه دارد..

منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)

  بیشتر بخوانید :
  الاهیات شلایرماخر
  الاهیات پنج گانه مارتین لوتر
  وحی در مسیحیت

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط