زن و مشاركت سياسى (1)
اشاره :
هر از چند گاهى شاهد مقاله اى در خصوص يكى از موضوعات مربوط به حقوق زن در مطبوعات هستيم و اين علاوه بر كتب متعددى است كه بعد از پيروزى انقلاب اسلامى ايران در اين زمينه نوشته شده است.
وجود چنين فضايى را بايد ارج نهاد لكن به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه متإسفانه كم نيستند مقالات ونوشته هايى كه در قالب عباراتى طولانى و كم فايده و با بيانى شعارى و به دور از استدلال به تكرار مكررات پرداخته اند و بعضا چيزى جز ابهام بر مسإله نيفزوده اند.
ويژگى مسايل مربوط به زنان و اهميت روز افزون آن در جامعه امروز ايران ايجاب مى كند كه به دور از حب و بغضها و افراط و تفريطها در چارچوب موازين پذيرفته شده اسلام به تبيين جهات مختلف حقوق زن از ديدگاه اسلام پرداخته شود و از كلى گويى هاى بى حاصل و شعارهاى احساسى و افراطهاى روشنفكرگونه و تفريطهاى مقدس مآبانه پرهيز گردد.
نگارنده در اين مقاله كوشيده است يكى از مهمترين مسايل مربوط به حقوق زن را كه در فضاى موجود فرهنگى كشور نيز بسيار مطرح مى باشد يعنى مسإله زن مسلمان و مشاركت سياسى را از جهات گوناگون مورد بررسى قرار دهد.
از آنجا كه مخاطبان چنين مقالاتى گروهى خاص از فرهيختگان و دانش پژوهان مى باشند, انتظار نگارنده آن است كه با دقت خاص خود به استدلالها نگريسته و وى را از ديدگاههاى نقادانه خود بهره مند سازند.
زن مسلمان و مشاركت سياسى
1 ـ اصل جواز مشاركت سياسى و فعاليت زنان در اين زمينه از ديدگاه شرع مقدس اسلام ;
2 ـ حدود و نحوه مشاركت سياسى زنان در جامعه اسلامى ;
3 ـ بررسى بعضى از مهمترين مصاديق اين مشاركت كه عبارتند از:
الف ـ ولايت و رهبرى (تصدى مقام رهبرى از سوى زنان) ;
ب ـ قضاوت (تصدى مشاغل قضايى از سوى زنان) ;
ج ـ وكالت سياسى يا نمايندگى در مجلس شوراى اسلامى .
سعى نگارنده بر آن است كه بطور اجمالى محورهاى سه گانه فوق را مورد بحث و بررسى قرار دهد.
1 ـ اصل جواز مشاركت سياسى براى زنان و ادله آن
الف ـ عهده دار بودن مسووليت امر به معروف و نهى از منكر
ب ـ حديث شريف پيامبر اكرم (ص) كه فرمود: ((من اصبح و امسى و لم يهتم بامور المسلمين فليس منهم))(1) كسى كه صبح و شام كند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد, از آنان نيست.
ج ـ سيره معصومين (ع) و يا روش ديگر مسلمانان كه مورد تقرير معصومين(ع) قرار گرفته است.
همچنين مى توان به سيره حضرت زينب (س) اشاره نمود كه اگر چه تصريح به عصمت وى نشده ولى افعال او مورد تائيد امام معصوم (ع) قرار داشت و حامل ودايع امامت از سوى امام حسين (ع) و واسطه انتقال آنها به امام سجاد(ع) بود. همان كسى كه امام زين العابدين(ع) به صراحت در حقش فرمود: ((انت بحمدالله عالمه غير معلمه)) اى عمه, تو بحمدالله عالمى هستى كه در هيچ مكتبى زانو نزده اى و تعليم نديده اى يعنى علم تو از راه تعليم و تعلم بدست نيامده بلكه از فيوضات خداوند متعال بر قلبت مى باشد. تإثير برجسته و بسيار مهم حضرت زينب (س) در رساندن پيام واقعه كربلا بركسى پوشيده نيست. به راستى كه اگر او نبود و با خطبه هاى عالمانه و آتشين خود در مقابل يزيد و يزيديان نمى ايستاد و حقانيت راه حسين (ع) را بر مردم جاهل و غفلت زده آن زمان نمايان نمى نمود, كربلا در تاريخ به فراموشى سپرده مى شد و قيام اباعبدالله (ع) به ثمر نمى نشست. بدينگونه بود كه زينب عليهاالسلام يكى از بزرگترين نمونه هاى فعاليت سياسى زن مسلمان را به منصه ظهور گذاشت.
از ميان زنان متعددى كه در صدر اسلام به فعاليتهاى سياسى مى پرداختند, مى توان به سوده, زنى از پيروان راستين على (ع) اشاره نمود كه بنا به گفته خود روزى در عهد فرماندارى امير المومنين (ع) براى شكايت از كارگزار آن حضرت به نزد وى آمد در حالى كه اميرالمومنين (ع) مشغول نماز بود. چون متوجه حضور سوده شد نماز خود را سريعتر به پايان رسانيد و از او حاجتش را جويا شد. سوده عرضه داشت كه كارگزار شما بر ما ستم مى كند و وظايف خود را در قبال مردم به درستى انجام نمى دهد. اشك در چشمان على (ع) حلقه زد, رو به آسمان نمود و عرض كرد خدايا تو مى دانى كه من به او دستور ظلم و ستم نداده ام, سپس بى درنگ نامه اى نوشت و در آن به كارگزار خود دستور داد كه تا آمدن فرماندار بعدى كارها را بر عهده داشته باشد و پس از آمدن او, كارها را به وى بسپارد و خود راهى كوفه شود. امام (ع) نامه را مهر و موم نكرد و بدون تشريفات به دست سوده داد تا به كارگزار مزبور برساند.
چنانكه مى بينيم در اين قضيه, سوده كه زنى همچون ديگر زنان مسلمان است به نمايندگى از سوى گروهى از مردم, به مداخله در يكى از مهمترين امور سياسى كه عزل و نصب فرماندار يك منطقه است, مى پردازد و على (ع) نيز به او اعتراض نمى كند كه چرا تو چنين كارى را بر عهده گرفتى و آيا مردى پيدا نمى شد كه به جاى تو براى انجام اين كار اقدام كند; بلكه حضرت با تقرير خود بر كار سوده مهر تائيد مى زند و علاوه بر آن مسووليتى ديگر نيز بر دوشش مى گذارد يعنى مسووليت رساندن نامه خليفه بر حق مسلمين به كارگزار خطاكار با اين كه حضرت به راحتى مى توانست اين وظيفه را بر دوش مردى از مردانش بگذارد.
د ـ يكى ديگر از موارد سيره معصومين (ع) در اين زمينه, بيعت پيامبر اكرم (ص) با زنان انصار قبل از هجرت در عقبه دوم است و همچنين بيعت آن حضرت با زنان مسلمان در جريان صلح حديبيه.
در هيچ يك از اين دو مورد, پيامبر اكرم (ص) از بيعت با زنان خوددارى نكرد در حالى كه بدون شك خوددارى آن حضرت از بيعت با زنان در فضاى آن روز جامعه اسلامى عربستان (كه هنوز ريشه هاى افكار جاهليت و بى اعتنايى به زنان در آن ديده مى شد) با هيچ گونه عكس العمل منفى مواجه نمى شد. يعنى آن كه جو آن روزگار, حضرت را به چنين كارى وانمى داشت و معذلك پيامبر(ص) خود مايل به انجام اين كار بود.
نبايد فراموش كرد كه زمان صدر اسلام به گونه اى بود كه از جهات مختلف, عرصه را براى فعاليت سياسى زن محدود مى كرد. از يك سو مسإله نبوت و آمدن دين جديد از سوى خداوند در آن زمان بود, كه بسيارى از وقت و نيروى خود را صرف مقابله با دشمنان داخلى و خارجى نمود. به گونه اى كه تعداد غزوات را (جنگهايى كه پيامبر (ص) خود در آنها حضور داشته اند) 28 عدد و تعداد سرايا را در حدود 80 عدد ذكر كرده اند يعنى بطور متوسط در هر سال از سالهاى حضور مسلمين در مدينه ده جنگ (اعم از غزوه و سريه) بين مسلمانان و مشركان درمى گرفته است .
و از سوى ديگر زمينه افكار جاهلى اعراب در مورد زنان بود كه در ميان بسيارى از تازه مسلمانان, پا بر جا مانده بود,افكارى كه نه تنها به زن اجازه بسيارى از فعاليتهاى سياسى و اجتماعى را نمى داد بلكه اصولا به چشم يك انسان كامل به او نمى گريست و او را بيشتر يك شى مى دانست تا يك انسان.
با توجه به اين نكات, جواب اشكالى كه گاهى در اين زمينه مطرح مى گردد, دانسته مى شود. توضيح اين كه: گاهى گفته مى شود اگر واقعا از ديدگاه اسلام, فعاليت سياسى براى زنان جايز باشد, مى بايست پيامبر اكرم (ص) شخصى از بين زنان را براى تصدى چنين امورى مى گماشت و بدين وسيله با تفكر جاهلى موجود در آن زمان مبنى بر ممنوعيت فعاليت سياسى زنان, مبارزه مى كرد, همانطور كه حضرت (ص) براى از بين بردن يك تفكر جاهلى كه ازدواج يك مرد با همسر مطلقه پسر خوانده اش را جايز نمى دانستند, خود با زينب كه همسر زيد پسر خوانده آن حضرت بود پس از آن كه از شوهرش طلاق گرفت ,ازدواج نمود,ازدواجى كه به فرمان خداوند صورت گرفت و هدف از آن, نابود كردن يك سنت جاهلى بود چنانكه آيه شريفه قرآن به صراحت در اين مورد مى فرمايد: ((فلما قضى زيد منها وطرا زوجناكها لكيلا يكون على المومنين حرج فى ازواج ادعيائهم اذا قضوا منهن وطرا)).(2)
پاسخ اين سوال آن است كه مردم صدر اسلام قبل از نزول آيه فوق و ازدواج پيامبر(ص) با زينب بنت حجش, معتقد بودند كه ازدواج يك مرد با همسر مطلقه پسر خوانده اش حرام است. همچنين ازدواج يك مرد آزاد و صاحب شإن را با زن مطلقه مردى كه سابقه بردگى داشته (مانند زيد كه برده پيامبر(ص) بود و حضرت او را آزاد كرد) امرى خلاف عرف و ناپسند مى دانستند.
در چنين وضعيتى كه مردم مسلمان يك عمل جايز رابه غلط حرام مى پندارند, آن هم در نكاح كه از مهمترين مسائل زندگى اجتماعى بشر است اگر پيامبر (ص) در مقابل آنان عكس العملى نشان نمى داد, موجب تائيد و امضاى روش نادرست آنان مى شد و يا حداقل آنان سكوت پيامبر(ص) را نشانه تائيد سيره خود مى پنداشتند و بدين ترتيب حلال الهى ,حرام تلقى مى شد و رسالت پيامبر (ص) بطور كامل و تمام ابلاغ نمى گشت و دين, ناقص مى گرديد. لذا براى جلوگيرى از تحقق چنين نتايج فاسد و زيانبارى پيامبر(ص) مإمور از بين بردن تفكر جاهلى مزبور گرديد. در حالى كه با دقت در مسإله فعاليت سياسى زنان درمى يابيم كه مردم مسلمان در صدراسلام آن را حرام نمى دانستند چرا كه در همان زمان, برخى از زنان مسلمان به چنين فعاليتهايى مى پرداختند (كه به بعضى از مصاديق آن اشاره شد) و مورد انكار ديگر مسلمانان واقع نمى شدند.
نتيجه آن كه در اين مورد, خطر تحريف حكم الهى و عدم تبليغ دين وجود نداشت به گونه اى كه پيامبر(ص) را مجبور به نشان دادن عكس العملى همچون مسإله ازدواج با زينب بنمايد, حداكثر اين بود كه شبهه ضعيفى در اذهان بعضى از مسلمانان ناآگاه نسبت به اين مسإله وجود داشته باشد و بدون شك براى از بين بردن اين شبهه, سيره معصومين (ع) و تقرير آنان و ادله اى كه پيش از آن آورديم, كاملا كافى بود و لذا نيازى به برخورد مستقيم پيامبر(ص) نبود.
2 ـ حدود و نحوه مشاركت سياسى زنان در جامعه اسلامى
الف ـ اصل تفاوتهاى طبيعى زن و مرد بر اساس نظام احسن خلقت
عدالت, مقتضى آن است كه چنين تفاوتى (كه تكوينى است) در عالم تشريع نيز لحاظ گردد. بدين معنى كه براى هر يك از اين دو جنس, وظايف و حقوقى كه مقتضاى جسم و روحيه آنان است مشخص گردد و چون از حيث تكوينى با يكديگر متفاوتند پس حتما از نظر تشريعى نيز متفاوت خواهند بود. در نظر نگرفتن اختلافات تكوينى بين زن و مرد, خلاف عدالت بوده با نظام احسن خلقت كه قرآن به آن تصريح نموده است, منافات دارد: خلق السموات و الارض بالحق و صوركم فاحسن صوركم و اليه المصير (تغابن / 3): آسمانها و زمين رابه حق آفريد و شما را تصوير كرد تصويرى زيبا و دلپذير و سرانجام (همه) به سوى اوست .
همچنين در روايات متعددى به ارزش زير بنايى عدالت در نظام اسلامى و ابتناى كليه قوانين و مقررات بر پايه عدل تصريح شده است. مانند: العدل حياه الاحكام(4), العدل نظام الامره(5)(عدل نظام حكومت است) و العدل اقوى اساس(6)(عدل قويترين بنيان است) كه همگى از على (ع) روايت شده است.
ب ـ اصل نياز متقابل: زن و مرد مكمل يكديگرند
ج ـ اصل محورى بودن خانواده و تربيت فرزندان
در صورتى كه خانواده از فضاى سالمى برخوردار نباشد, هيچ يك از اعضاى آن اعم از زن و شوهر و فرزندان نخواهند توانست وظيفه اسلامى خود را به خوبى در جامعه به انجام برسانند. اختلافات بزرگ اجتماعى از مشكلات خانوادگى ناشى مى شود. ضعف تربيت اسلامى فرزندان يا فقدان آن موجب به خطرافكندن سلامت و امنيت جامعه در آينده خواهد شد. نگاه كوتاهى به دوران كودكى جنايتكاران بزرگ تاريخ همچون هيتلر و استالين به خوبى گواه آن است كه در خانواده اى ناسالم, پر تشنج و به دور از مهر و محبت و تربيت صحيح پرورش يافته اند.
نتيجه آن كه زن مسلمان بايد اولين و اصليترين وظيفه خود را اداره امور داخلى خانواده بر اساس موازين و آداب اسلامى و تربيت صحيح فرزندان بداند و فقط پس از انجام چنين وظيفه خطيرى به قبول مسووليتهاى اجتماعى ديگر بپردازد, چنانكه در سيره فاطمه زهرا(س) نيز به خوبى شاهد همين مطلب هستيم.
د ـ توجه به كرامتهاى اخلاقى و مزرعه بودن دنيا براى آخرت
براى ساختن اين دنيا به گونه اى كه در ارتباط با آخرت باشد, بيش از هر چيز بايد به كرامتهاى اخلاقى توجه داشت يعنى همان امرى كه امروزه فقدان آن در جوامع غربى به وضوح ديده مى شود.
قبول هر مسووليت اجتماعى در جامعه اسلامى چه از سوى مرد باشد و چه از سوى زن بايد بر اساس همين كرامتهاى اخلاقى و با توجه به سعادت دنيا آخرت باشد, در غير اين صورت تنها كارى در ظاهر صورت گرفته و از باطن غفلت شده است .پيامبر رحمت هدف از بعثت خود را تمام كردن كرامتهاى اخلاقى دانست و فرمود: انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق(8)
اين امر نشان دهنده آن است كه از ديدگاه پيامبر خاتم و خاتم اديان الهى, تا چه اندازه اصول و كرامتهاى اخلاقى ارزشمند و مهم است به گونه اى كه حضرتش هيچ گاه حتى در سخت ترين شرايط ذره اى از اين اصول عدول نكرد همانطور كه ائمه عليهم السلام نيز در سيره خود, اين مطلب را به اثبات رساندند و تقدم ارزشهاى اخلاقى را بر چيزهاى ديگر نشان دادند. به عنوان يك نمونه امام حسن (ع) را مى بينيم كه به عهد خود با معاويه پايبند و وفادار باقى مى ماند هر چند كه معاويه عهد مى شكند و بر سر پيمان با آن حضرت نمى ماند. بدين ترتيب امام عليه السلام نشان مى دهد كه عهد شكنى حتى با امثال معاويه نيز جايز نيست.
ه ـ ضرورت فعاليتهاى سياسى زنان و اصل تقديم مصلحت اهم بر مهم
لكن نكته اى كه در اينجا بسيار حائز اهميت است آن است كه زن مسلمان مسووليتهاى خود را بر اساس اصولى كه تاكنون تبيين شد به دقت مورد توجه و بررسى قرار دهد و همواره مصلحت اهم و اصل مهمتر را بر مصلحت مهم مقدم دارد. تنها از يك بعد به قضايا نگريستن جامعه را دچار افراط و تفريط مى كند. زن مسلمان نبايدد به بهانه فعاليتهاى سياسى, وضعيت خانوادگى خود را آشفته سازد و يا نسبت به آن كم توجه باشد. شوهر و فرزندان دراين ميانه حقى بر او دارند چنانكه او نيز بر شوهر و فرزندان خود حقى دارد. پس از رعايت اين حقوق است كه نوبت به پذيرش فعاليتهايى در خارج از خانه مى رسد همانطور كه حضرت فاطمه زهرا(س) نيز چنين بود.
همچنين نبايد به بهانه پرداختن به امور داخلى خانه, يكسره فعاليتهاى سياسى را كنار بگذارد. به راستى اگر چنين كارى صحيح بود پس چگونه مى شد انقلاب شكوهمند اسلامى ايران رابه پيروزى رسانيد؟ آيا بدون شركت خيل عظيم زنان مسلمان, چنين پيروزى بزرگى نصيب ملت ايران مى گرديد؟ مسلما خير .
همان فاطمه اى كه اهميت اداره امور داخلى خانواده و تربيت فرزندان را براى ما تبيين كرد, ارزش فعاليت سياسى زن را نيز در دفاع از حق و حقيقت تبيين نمود. اشتباه آن است كه مافقط به يك جنبه كار آن حضرت بنگريم و اشتباه بزرگتر آن است كه اهم و مهم را در سيره آن حضرت تشخيص ندهيم و به دام افراط و تفريط گرفتار آييم.
اسلام دين اعتدال است پس بر پيروان آن نيز رعايت چنين اعتدالى لازم است: و كذلك جعلناكم امه وسطا لتكونوا شهدإ على الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا (بقره / 143) و اينچنين شما را امت ميانه اى قرار داديم تا به مردم گواه باشيد و پيامبر هم بر شما گواه است.
... ادامه دارد.
پي نوشت :
1- اصول كافى / ج 2 / ص 163 .
2- سوره احزاب / آيه 37 براى توضيح بيشتر در مورد اين موضوع رجوع كنيد: تفسير نمونه/ ج /17 ص 322 ـ 315 .
3- براى ديدن توضيح و تفضيل بيشتر مراجعه كنيد: سيد ضيإ مرتضوى / درآمدى بر شناخت مسايل زنان / ماهنامه پيام زن / سال ششم / شماره 8 آبان 76 / .
ص 117ـ 102 در تدوين اصول فوق از مقاله مزبور بهره گرفته شده است.
4- غرر الحكم با شرح آقا جمال خوانسارى / ج 1 / ص 104 .
5- همان مإخذ / ص 198 .
6- همان مإخذ / ص 216 .
7- من لايحضره الفقيه / ج 3 / ص 389
8- كنز العمال / خبر 5217