کنترل جمعيت معمايي چندگانه
نويسنده: دبورامک کنزي
مترجم: اميرعلي رضايي
مترجم: اميرعلي رضايي
هر وقت از جمعيت سخني به ميان مي آيد، بسياري از حوزه ها به آشوب و جنجال افتاده و آن را دغدغه اصلي خود مي دانند. اما اخيراً نيز مجله "نيوساينتيست" مقاله اي را منتشر کرد و نشان داد که پيش شرط ها و الزاماتي که اقتصادهاي مدرن پيش روي بشر گذاشته اند، عملاً زندگي در زمين را با ناهنجاري هاي فراوان مواجه کرده اند. مقاله ياد شده با اعتراضات و مجادلات فراواني همراه شده و البته نکته اصلي تمام مباحثات مطرح شده فقط يک مسئله بود و آن هم جمعيت رو به افزايش کره زمين، بسياري با خواندن اين مقاله، گمان کردند هنوز نگارندگان آن از تبعات سوء و ويران کننده رشد بي رويه جمعيت در کره زمين آگاه نيستند. اما سخن اينجاست که در روزگار افزايش خيره کننده جمعيت مخصوصاً در کشورهاي در حال توسعه اصول و الزامات اقتصادي براي حفظ و بهبود منابع آيا کارکرد سابق خود را دارند يا خير؟ آيا واقعاً هنوز بشر متوجه نشده که افزايش جمعيت چه آثار مخربي بر سلامت، توسعه و توزيع نامناسب منابع مي تواند داشته باشد؟
اگر چه جمعيت اساساً يکي از مشکلات اصلي امروز بشر است و بارها نيز مورد تأکيد و اصرار فراوان قرار گرفته است، اما شرايط امروز شايد با تصورات بسياري از افراد تفاوت دارد. به عبارت ديگر، بحث هاي معمول درمبارزه با رشد جمعيت تقريباً باعث شده اصل موضوع به فراموشي سپرده شود. داستان از اين قرار است که بمب جمعيت مدت هاست منفجر شده و عملاً ديگر کاري براي آن نمي توان کرد. به لحاظ سنتي، جوامع انساني همراه با زاد و ولد بسيار تلاش کرده اند خلأ حاصل از مرگ و مير را جبران کنند. از وقتي بشر توانست با خطراتي چون قحطي و بيماري هاي مسري مبارزه کند، نرخ مرگ و مير نيز کاهش چشمگيري پيدا کرد. جمعيت چنان افزايش يافت تا بالاخره نرخ زاد و ولد نيز کاهش پيدا کرد. به هر حال کشورهاي مختلف با گذر از اين تحول جميعت شناختي به جايي رسيده اند که جمعيت کره زمين به دو برابر خود ظرف 50 سال گذشته برسد.
بسياري از کشورهاي درحال توسعه نيز امروزه با الگوگيري از اسلاف اروپايي و آمريکايي خود در مسير صنعتي شدن، به اين نتيجه رسيده اند که داشتن دو فرزند با شرايط مناسب تغذيه، زندگي، تحصيلات و رفاه بسيار بهتر از داشتن 6 فرزندي است که با خطر بيکاري وگرسنگي مواجهند. بنابراين نرخ زاد و ولد با شتاب چشمگيري کاهش يافته و اين کاهش نيز تماماً داوطلبانه بوده است. روش هايي چون پرداخت وجه در قبال عدم زاد و ولد به مردم و اعطاي امتيازات مختلف نيز بيش از چند دهه است که منسوخ شده و بسياري داوطلبانه خود مايل به کنترل جميعت هستند؛ گر چه هنوز گاهي اين روش در چين اجرا مي شود. تقريباً دو سوم زوج هاي ساکن در کشورهاي فقير، امروزه از روش هاي کنترل زاد و ولد استفاده مي کنند و اين مسئله را کاملاً با ميل شخصي انجام مي دهند. در سال هاي دهه 70 دولت بنگلادش با ارائه روش هاي ضدبارداري در منطقه متلب (Matlab) آن هم با قميت ارزان توانست نرخ زاد و ولد را از 6 فرزند در هر خانواده به 3 فرزند کاهش دهد. بنابراين دولت ها با توجه به اهداف و ويژگي هاي فرهنگي خاص خود برنامه هايي در اين زمينه پياده مي کنند.
در 1989 (1368)، ايران با ارائه رايگان ابزارهاي کنترل جمعيت و تنظيم خانواده در سراسر کشور، سريع ترين کاهش ونزول نرخ زاد و ولد را تجربه کرد و از رقم 5 فرزند درخانواده به 2 فرزند در سال 2000 رسيد. اما با همه اين اوصاف، با يک محاسبه رياضي ساده نيز مي توان دريافت که فرزندان متولد شده پس از اين دوره خود بعدها حتي اگر دو فرزند هم داشته باشند باز هم جمعيت روند رشد بي رويه خود را ادامه خواهد داد؛ و اين روند با شتاب چشمگير دردهه هاي پيش رو ادامه خواهد يافت. براي مثال، سازمان ملل پيش بيني کرده که با حفظ همين روند فعلي، جمعيت جهان در سال 2050 به رقمي بالغ بر 9/2 ميليارد نفر خواهد رسيد. و حتي اگر همه زوج ها فقط دو فرزند بياورند، باز هم رقم 8/5 ميليارد نفر در اين سال ثبت خواهد شد. پس ملت ها انفجار جمعيت همچنان پا برجا باقي خواهد ماند. فراموش نکنيم که در عمل نمي توان، زوج هاي فقير و بيش بارور را به داشتن نوزادان کمتر مجبور کرد، چرا که تقريباً بسياري در حال حاضر همين روال را ادامه مي دهند. اما شايد بتوان با ابزارهاي کنترلي، رقم پايين تري را هدف گرفت.
دغدغه اصلي در اين زمينه آفريقا باشد، که همچنان با وجود شيوع ايدز، بالاترين رقم زاد و ولد را دارد ومرگ و مير ناشي از ايدز نيز نتوانسته جمعيت اين منطقه را کنترل کند. زنان آفريقايي همچنان مايل به اداره خانواده هاي بزرگ تر هستند، به همان دلايل قديمي:مرگ و مير شايع نوزادان، آرزوي پسردار شدن، حمايت و توانايي بيشتر. شايد آموزش به دختران براي تأخير در ازدواج و فراگيري اصول تنظيم خانواده، بتوان آفريقا را نيز در مسير کنترل جمعيت قرار دهد. اما با اين وجود، بسياري از کساني که مايلند در عمل جمعيت را کنترل کنند، توانايي تحقق آن را ندارند. در بسياري از نقاط آسيا و آمريکاي لاتين، ميانگين زاد و ولد براي هر زن 2/5 نوزاد است.
اما هنوز زنان اين مناطق مايلند فرزندان کمتري داشته باشند. طبق آمار، از هر 5 نوزاد يک نوزاد به مرگ زودرس مبتلا مي شود و 36 ميليون مورد سقط جنين نيز در اين مناطق گزارش شده است؛ و اگر در کشورهاي درحال توسعه اقدامات مناسب تري انجام شود، چنين آماري به جاي نخواهد ماند. سازمان ملل در گزارشي که اخيراً منتشر کرده، تأکيد مي کند که اقدامات کنترل جمعيت مي بايست به لحاظ فرهنگي داراي کارايي باشد. مسائل فرهنگي به عنوان يکي از عوامل بسيار مهم کنترل نرخ زاد و ولد مي تواند افراد را در مسئله تنظيم خانواده، فارغ از اقدامات دولتي، کمک کند.
در هشت سال گذشته ايالات متحده با هدف به چالش نکشيدن افراطيون مذهبي، هيچ سرمايه گذاري در زمينه کنترل زاد و ولد انجام نداده است. حال با تحول در دولت آمريکا بسياري اميدوارند که اين روال تغيير يافته و مسئله کنترل جمعيت مجدداً به روال عادي خود برگردد.
منبع:New scientist ،22 November 2008
منبع:نشريه دانشمند -ش 548
/خ
اگر چه جمعيت اساساً يکي از مشکلات اصلي امروز بشر است و بارها نيز مورد تأکيد و اصرار فراوان قرار گرفته است، اما شرايط امروز شايد با تصورات بسياري از افراد تفاوت دارد. به عبارت ديگر، بحث هاي معمول درمبارزه با رشد جمعيت تقريباً باعث شده اصل موضوع به فراموشي سپرده شود. داستان از اين قرار است که بمب جمعيت مدت هاست منفجر شده و عملاً ديگر کاري براي آن نمي توان کرد. به لحاظ سنتي، جوامع انساني همراه با زاد و ولد بسيار تلاش کرده اند خلأ حاصل از مرگ و مير را جبران کنند. از وقتي بشر توانست با خطراتي چون قحطي و بيماري هاي مسري مبارزه کند، نرخ مرگ و مير نيز کاهش چشمگيري پيدا کرد. جمعيت چنان افزايش يافت تا بالاخره نرخ زاد و ولد نيز کاهش پيدا کرد. به هر حال کشورهاي مختلف با گذر از اين تحول جميعت شناختي به جايي رسيده اند که جمعيت کره زمين به دو برابر خود ظرف 50 سال گذشته برسد.
بسياري از کشورهاي درحال توسعه نيز امروزه با الگوگيري از اسلاف اروپايي و آمريکايي خود در مسير صنعتي شدن، به اين نتيجه رسيده اند که داشتن دو فرزند با شرايط مناسب تغذيه، زندگي، تحصيلات و رفاه بسيار بهتر از داشتن 6 فرزندي است که با خطر بيکاري وگرسنگي مواجهند. بنابراين نرخ زاد و ولد با شتاب چشمگيري کاهش يافته و اين کاهش نيز تماماً داوطلبانه بوده است. روش هايي چون پرداخت وجه در قبال عدم زاد و ولد به مردم و اعطاي امتيازات مختلف نيز بيش از چند دهه است که منسوخ شده و بسياري داوطلبانه خود مايل به کنترل جميعت هستند؛ گر چه هنوز گاهي اين روش در چين اجرا مي شود. تقريباً دو سوم زوج هاي ساکن در کشورهاي فقير، امروزه از روش هاي کنترل زاد و ولد استفاده مي کنند و اين مسئله را کاملاً با ميل شخصي انجام مي دهند. در سال هاي دهه 70 دولت بنگلادش با ارائه روش هاي ضدبارداري در منطقه متلب (Matlab) آن هم با قميت ارزان توانست نرخ زاد و ولد را از 6 فرزند در هر خانواده به 3 فرزند کاهش دهد. بنابراين دولت ها با توجه به اهداف و ويژگي هاي فرهنگي خاص خود برنامه هايي در اين زمينه پياده مي کنند.
در 1989 (1368)، ايران با ارائه رايگان ابزارهاي کنترل جمعيت و تنظيم خانواده در سراسر کشور، سريع ترين کاهش ونزول نرخ زاد و ولد را تجربه کرد و از رقم 5 فرزند درخانواده به 2 فرزند در سال 2000 رسيد. اما با همه اين اوصاف، با يک محاسبه رياضي ساده نيز مي توان دريافت که فرزندان متولد شده پس از اين دوره خود بعدها حتي اگر دو فرزند هم داشته باشند باز هم جمعيت روند رشد بي رويه خود را ادامه خواهد داد؛ و اين روند با شتاب چشمگير دردهه هاي پيش رو ادامه خواهد يافت. براي مثال، سازمان ملل پيش بيني کرده که با حفظ همين روند فعلي، جمعيت جهان در سال 2050 به رقمي بالغ بر 9/2 ميليارد نفر خواهد رسيد. و حتي اگر همه زوج ها فقط دو فرزند بياورند، باز هم رقم 8/5 ميليارد نفر در اين سال ثبت خواهد شد. پس ملت ها انفجار جمعيت همچنان پا برجا باقي خواهد ماند. فراموش نکنيم که در عمل نمي توان، زوج هاي فقير و بيش بارور را به داشتن نوزادان کمتر مجبور کرد، چرا که تقريباً بسياري در حال حاضر همين روال را ادامه مي دهند. اما شايد بتوان با ابزارهاي کنترلي، رقم پايين تري را هدف گرفت.
دغدغه اصلي در اين زمينه آفريقا باشد، که همچنان با وجود شيوع ايدز، بالاترين رقم زاد و ولد را دارد ومرگ و مير ناشي از ايدز نيز نتوانسته جمعيت اين منطقه را کنترل کند. زنان آفريقايي همچنان مايل به اداره خانواده هاي بزرگ تر هستند، به همان دلايل قديمي:مرگ و مير شايع نوزادان، آرزوي پسردار شدن، حمايت و توانايي بيشتر. شايد آموزش به دختران براي تأخير در ازدواج و فراگيري اصول تنظيم خانواده، بتوان آفريقا را نيز در مسير کنترل جمعيت قرار دهد. اما با اين وجود، بسياري از کساني که مايلند در عمل جمعيت را کنترل کنند، توانايي تحقق آن را ندارند. در بسياري از نقاط آسيا و آمريکاي لاتين، ميانگين زاد و ولد براي هر زن 2/5 نوزاد است.
اما هنوز زنان اين مناطق مايلند فرزندان کمتري داشته باشند. طبق آمار، از هر 5 نوزاد يک نوزاد به مرگ زودرس مبتلا مي شود و 36 ميليون مورد سقط جنين نيز در اين مناطق گزارش شده است؛ و اگر در کشورهاي درحال توسعه اقدامات مناسب تري انجام شود، چنين آماري به جاي نخواهد ماند. سازمان ملل در گزارشي که اخيراً منتشر کرده، تأکيد مي کند که اقدامات کنترل جمعيت مي بايست به لحاظ فرهنگي داراي کارايي باشد. مسائل فرهنگي به عنوان يکي از عوامل بسيار مهم کنترل نرخ زاد و ولد مي تواند افراد را در مسئله تنظيم خانواده، فارغ از اقدامات دولتي، کمک کند.
در هشت سال گذشته ايالات متحده با هدف به چالش نکشيدن افراطيون مذهبي، هيچ سرمايه گذاري در زمينه کنترل زاد و ولد انجام نداده است. حال با تحول در دولت آمريکا بسياري اميدوارند که اين روال تغيير يافته و مسئله کنترل جمعيت مجدداً به روال عادي خود برگردد.
منبع:New scientist ،22 November 2008
منبع:نشريه دانشمند -ش 548
/خ