تأثیر خشونت‌های تلویزیونی در کودکان

خشونت‌ و پرخاشگری کودکان

تلویزیون، آموزگار قدرتمندی است و اگر کودکان همیشه شخصیتهای مورد علاقه خود را ببینند که اعمال خشن و پرخاشگرانه انجام میدهند تا به خواست خود برسند، آنها نیز همان کار را انجام خواهند داد.
سه‌شنبه، 14 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خشونت‌ و پرخاشگری کودکان
روان شناسان معتقدند دیدن صحنه هایی از خشونت در تلویزیون و یا سایتهای اینترنتی، روی رفتار کودکان اثرات مخرب مشخصی را بر جای می گذارد. به گزارش هرانا به نقل از جهان نیوز، به گفته این دسته از روان شناسان؛ هنگامی که کودکان تصاویر ترسناک و یا صحنه هایی از تیراندازی را در فیلمها مشاهده می کنند، برخی از آنها در پی انجام موارد مشابه آنها در بازیهای کودکانه خود بر می آیند، در حالی که گروهی دیگر از دیدن چنین صحنه هایی نگران ناراحت و وحشت زده می شوند.
 
تحقیقات زیادی توسط دانشمندان، پزشکان و متخصصان اطفال و محققان کودک در کشورهای مختلف انجام شده است تا علت تأثیرگذاری خشونت تلویزیونی بر رفتار کودکان کشف شود. که به نظر می رسد علت این تاثیرگذاری باورپذیری بالا و همچنین الگوپذیری کودکان از برنامه‌های تلویزیون است به طوری که کودکان فکر می کنند اگر آنها نیز مانند شخصیت های جنایتکار تلویزیون رفتار کنند. آنها هم قهرمان می شوند.
 
در همین زمینه تحقیقی انجام شد که در آن کودکان را به دو گروه A و B تقسیم کردند و به گروه A فیلمی را نشان دادند که در آن یک کودک عروسکش را به شدت کتک می زد و به کودکان گروه B فیلمی نشان داده شد که در آن همان کودک با عروسکش مهمانی چای برگزار کرده است؛ کودکان گروه A با رفتاری مشابه به همان شیوه فیلمی که دیده بودند عروسکشان ر کتک زدند و در مقابل کودکان گروه B با مهربانی با عروسک بازی کردند.
 
طبق تحقیقات انجام شده، کودکان قادر به درک این موضوع نیستند که در برنامه های تلویزیونی وقتی شخصی به شخص دیگر حمله می کند حمله او واقعی نیست و نباید این رفتارها را تقلید کنند. کارشناسان و محققان امور کودک بر این باورند که برنامه های تلویزیون بویژه در بخش کودکان نباید خشن باشد. زیرا کودکان براحتی از برنامه های تلویزیونی الگوبرداری می کنند.
 

خشونت بین فرزندان و وظیفه والدین

مشاجره و نزاع بین فرزندان یک خانه بقدری شایع است که اکثر والدین آن را امری عادی می پندارند. اکثر والدین معتقدند، این نزاعها خیلی زود تمام می شود و بچه ها دوباره با هم دوست شده و بازی می کنند اما آیا این سهل انگاری ها در تربیت فرزندان اثرات مخربی بر روح و روان و حتی جسم کودکان نمی گذارد.
 

خشم کودک

خشم پدیده ای است که در اکثر موجودات زنده دیده می شود. در کودک انسان نیز خشم وجود دارد، ولی اکثر والدین معمولا آن را نادیده می گیرند. عده ای از روانشناسان تحقیقات گسترده ای روی رشد و رفتار کودک انجام داده اند. برخی از این تحقیقات بر خشم و رفتار قهرآمیز کودک صورت گرفته است.والدینی که کودکان خود را آزار می دهند غالبا می دانند که این اعمال با توجه به معیارهای جامعه غلط است اما به هر حال به کار خود بطور عادت ادامه می دهند.روانشناسان رشد و شخصیت کودک می گویند: «کودک انسان نیز مانند بزرگسالان خشمگین می شود. او به دلایلی مثل ناکامی، تبعیض، بی توجهی، کمبود محبت و .. دچار حالات خلقی نامناسبی می شود که نتیجه آن خشم است.»
 
روانشناسان معتقدند: «کودک باید خشم خود را بروز دهد و والدین باید احساسات او را درک کنند. عدم بروز خشم در کودکان باعث می شود آنان دچار استرس، عدم امنیت و ناراحتی های روانی شوند. لذا خشم در عین حال که می تواند برخاسته از ناهنجاری های روانی کودک باشد، خود می تواند باعث بروز ناراحتی های روانی در کودک شود.» اما آنچه بیشتر از همه والدین را نگران می کند درگیری های بین خواهر و برادرها یا فرزندان یک خانواده است که می تواند علل متعددی داشته باشد.
 
نزاع بین فرزندان یک خانواده می تواند ناشی از ناکامی، تبعیض، فاصله سنی زیاد، یادگیری اجتماعی و تفاوت جنسیت ها باشد. این موارد هر یک می توانند خشم کودک را برانگیخته و در نتیجه این تنش خشم خود را متوجه فرزند دیگر خانواده کند و این درگیری بطور کلی محیط خانه و امنیت و آرامش داخلی آن را متشنج کند. در صورت عدم تجزیه و تحلیل درست خانواده ها از رفتارهای خشم آمیز کودکانشان این معضل می تواند هم به بهداشت روانی خانواده آسیب بزند و هم باعث بروز اختلالات روانی چندی در خود کودکان شود.
 
روانشناسان روی این مسئله تحقیقات زیادی انجام داده اند و همیشه جنسیت به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی در بروز برخی رفتارهای ناهنجار مورد بحث و بررسی بوده است. تفاوت جنسیت در نوع، بروز و شکل رفتار پرخاشگرانه و نزاع بین خواهر و برادرها مشهود است. عده ای از روانشناسان علت این تفاوت ها را زیستی دانسته و عده ای دیگر آن را ناشی از الگوپذیری و نقش پذیری جنسیتی فرد در جامعه دانسته اند.
 
تحقیقات نشان داده است هورمون تستوسترون و استرادیول با میزان شیوع پرخاشگری در مردان رابطه مثبت دارد. این هورمونها در صورتی که غلظتشان در خون زیاد شود، باعث افزایش رفتار پرخاشگرانه می شود. البته این، بدان معنا نیست که تنها مردان به دلیل تغییرات هورمونی رفتار پرخاشگرانه نشان می دهند. تحقیقات نشان داده است زنان به دلیل عدم تعادل ترشح پروژسترون و استروژن قبل از قاعدگی و طول مرحله اول این دوره افزایش تحریک پذیری و خصومت را در حکم بخشی از سندرم پیش از قاعدگی (PMS) تجربه می کنند.
 
البته عوامل دیگری چون کمبود ویتامین (آ) و (ب)، پائین بودن سطح قند خون و اختلال متابولسیم پرولاکتین می تواند منجر به PMS شود. خیلی وقت ها شکایت از نزاع کودکان از سوی والدین بی معنی است، زیرا در اکثر مواقع کودکان خشم و نزاع را از والدین و روابط خانوادگی متعددی یاد می گیرند.
 
یکی از علل لجبازی با پرخاشگری کودک رفتار نامناسب خود والدین است. بخشی از نزاع و درگیری های بین کودکان به دلیل الگوبرداری از رفتار والدین است. زمانی که کودکان همیشه شاهد بحث و مشاجره بین والدین خود هستند از طریق مشاهده رفتار آنان یاد می گیرند چگونه رفتار کنند و در واقع همان الگوی رفتاری والدین را پیش می گیرند.
 
نقش تربیت خانواده در بروز خشم کودک خیلی زیاد است، معمولا والدین کودکان خود را همان طور تربیت می کنند که خودشان تربیت شده اند. همین باعث می شود یا به منبع ایجاد کننده ناکامی حمله کنند یا به هدفی دیگر.
 
در این مواقع وقتی پدر و مادر کودک را از یک موضوع محروم یا به عبارتی ناکام» می کنند، کودک به دنبال فشار روانی ای که تحمل می کند، وقتی که می بیند نمی تواند به سمت والدین خود حمله ور شود این فشار روانی خود را با حمله یا آزار و اذیت یا احتمال خشم نسبت به سایر خواهر برادرهایش بروز می دهد.»
 
البته عده ای از افراد خصوصا نوجوانان دچار خشم کور می شوند. آنها بدون هیچ تحریکی به موقعیت های منفی با خشم پاسخ می دهند. برخی تجارب ناخوشایند خیلی سریع واکنش خشم آگین آنها را بر می انگیزد مثل بوهای نامطبوع، دمای زیاد، آب سرد، ترافیک و ... این افراد باید خشم خود را بدین طریق کنترل کنند که هرگاه با موقعیت های منفی مثل آنچه در بالا گفته شد روبه رو شدند و احساسات منفی پیدا کردند، بدانند که احتمال بروز خشم در آنان از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد که به این جریان چرخه خشونت می گویند.
 
والدینی که کودکان خود را آزار می دهند غالبا می دانند که این اعمال با توجه به معیارهای جامعه غلط است اما به هر حال به کار خود بطور عادت ادامه می دهند. متخصصان می گویند اگر این عادت شکسته نشود، این الگو از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا می کند. البته این انتقال فقط از پدر و مادر به فرزندانشان صورت نمی گیرد، کودکان و نوجوانان در این دوران بسیار مستعد تقلید الگوها از والدین خود هستند و آنها ابتدا خواهر و برادرهایشان را هدف آزار و پرخاشگری قرار می دهند و سپس پرخاشگری را به نسل دیگر منتقل می کنند.
 
منبع: روانشناسی کودک، بتول جعفری گلستان، چاپ دوم، نوید حکمت، قم 1396


مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط