پدیده جناح بندی در مسئله زن

جریان سکولار قدرتی بی سابقه یافت که آن را بر آن داشت تا در قبال مسائل مورد اختلاف به ویژه آنچه که به نقش دین در تعیین سیاستها و قانونگذاری ها و اوضاع زنان مربوط می شود، بی پرده موضع گیری کند.
جمعه، 22 آذر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پدیده جناح بندی در مسئله زن
على رغم تنوع مشارکتها در مسئله زن به گونه‌ای که همه گرایشها در گفتمان درباره آن شرکت داشتند، این گفتمان به محور یک جناح بندی شدید تبدیل شد. گفتمان زن میان دو قطب محاصره شد: یکی که نماینده سران راستگرای اسلامی است که همان جناح سلفی‌هاست و دیگری، جریان سکولار غربگرا که از جانب یک گفتمان جهانی متنفذ حمایت می شود. این جناح بندی بر زبان گفتمان و محورهای مورد توجه هم تأثیر گذاشت به گونه‌ای که این زبان حالت نزاع و درگیری به خود گرفت و طرفین به طرح تندروترین مواضعشان پرداختند. جریان سلفی - همانطور که به عنوان مثال از بررسی گروه آثار اسلامی مشخص است . علاوه بر این در نبود هرنوع گرایش تجددطلبانه یا فقه اجتهادی امروزی از دین، تندروترین مکاتب فقهی را درباره زنان دوباره طرح و عرضه کردند. این رویکرد، عمده توجه خود را بر دعوت به بازگشت زن به خانه، محکوم کردن تمام اشکال حضور زنان در کنار مردان حتی در محیط کار متمرکز کردند و بر مفهوم متعصبانه از خانواده که مبتنی است بر اطاعت مطلق زن از شوهر، آزادی بی قید و شرط مرد در تشکیل و برهم زدن خانواده یا تعیین شکل آن، و ساختار سلسله مراتبی مبتنی بر تبعیض در روابط زن با مرد در خانواده و جامعه، مجددا تأکید ورزیدند؛ همچنین این جریان ضمن تکرار حاصل آراء فقهی که صلاحیت عمومی زن را محدود می سازد با مشارکت عمومی زنان به مخالفت برخاستند و در خصوص ظاهر زن و مسائل حجاب و روبنده زدن وارد کشمکشهای شدیدی شدند به گونه‌ای که بسیاری از آثار آنان نه تنها از شرعی بودن حجاب سخن گفتند بلکه روبنده زدن را نیز واجب شمردند.
 
در مقابل، جریان سکولار در این دوران قدرتی بی سابقه یافت که آن را بر آن داشت تا در قبال مسائل مورد اختلاف به ویژه آنچه که به نقش دین در تعیین سیاستها و قانونگذاری ها و اوضاع زنان مربوط می شود، بی پرده موضع گیری کند. قدرت این جریان ناشی از حمایت خارجی قدرت جهانی سازی بود که از اعمال فشار مداوم خود بر سیاست های محلی به منظور تسریع بخشیدن به تجدید نظر در وضعیت اجتماعی و اقتصادی آن کشورها به خصوص در خلال دو دهه ۸۰ و ۹۰ دست بر نداشت. علاوه بر آن، این جریان با پیوستن شمار روزافزون بانوان نخبه به صفوف آن که تحت تأثیر احساس خطر از گسترش جریان بنیادگرا از یک سو و امید به ورود به افقهای تحول و آرمانهای شخصی نامحدودی که دروازه های جهانی شدن به آن دامن می زنند از سوی دیگر رخ داد، قدرتی افزون یافت. اینچنین بود که رویکرد گروه بانوان نخبه فعال از اتخاذ موضع اصلاح طلبانه سازگار کننده میان دین و مدرنیته آنگونه که تجربه نهضت مطرح کرده بود عقب نشست و بسیاری از آثار چهره‌های برجسته بانوان انگشت اتهام خود را به سوی دین نشانه رفتند و آن را مسئول وضعیت نامطلوب زنان در جهان عرب و اسلام دانستند. بسیاری از آثار زنان فعال عرب در حوزه زن بیانگر این رویکرد است. به عنوان مثال فاطمه المرنیسی اسلام را به دلیل تحمیل گوشه نشینی و حجاب به زن که به گفته او زن را داخل خانه درون یک محدودة بسته، محبوس ساخته و در بیرون از منزل تبعیض جنسیتی علیه او اعمال می کند به عنوان یکی از عوامل عقب ماندگی زنان و عدم مشارکت آنان در توسعه معرفی نمود . ثریا ترکی هم معتقد است که نقش زن در توسعه از نقش مرد کمتر است و نظام پدرسالاری و عادات و سنتهای جامعه - که دین جزئی از آن است به عوامل اصلی هستند که منجر به سرکوب زن و کاهش مشارکت او در توسعه میشوند.
 
در تحلیل نهایی می توانیم توسعأ و نه با ضرس قاطع بگوییم که در طول این دوران، گفتمان زن میان چکش سکولاریسم و سندان بنیادگرایی محاصره شد. و این امر علیرغم رشد جریان های اسلامگرای میانه رویی رخ داد که در همان دوران از مبانی نوگرایانه در زمینه های متعدد به مسئله زن پرداختند؛ از جمله تلاش های اجتهادی، فقهی، پژوهشی و تبلیغی که به دست چهره‌های شاخص اندیشه اسلامی معاصر و در امتداد عرصه های آن انجام گرفت و از جمله نمونه های آن آثار شیخ محمد غزالی، شیخ یوسف قرضاوی، استاد عبدالحلیم ابوشقاء و از خارج از مصر شیخ راشد غنوشی، دکتر حسن ترابی، و در حوزه اندیشه شیعه علامه محمد مهدی شمس الدین و شیخ حسین فضل الله است و اینها علاوه بر تلاش های فکری، آکادمیک و جنبش های عمومی است که زنان مسلمان به عنوان پژوهشگر، متخصص یا فعال در عرصه هایی که زنان در دوره جدید کمتر به آن پرداخته اند ارائه کرده اند. هرچند این تلاشها اندک هستند اما حاوی شاخصه ها و دلالتهایی می باشند که سبب می شود این دوران از نظر ابعاد کیفی شایان توجه باشد، ابعادی که تنها از طریق مطالعات ارزشیابانه بعدی که روند گفتمان زن را با گفتمان عمومی جهان عرب منطبق سازد، می توان به عمق آن پی برد. از سوی دیگر این دوران که گویی گفتمان زن در آن محاصره شده، به گونه‌ای بی سابقه شاهد اوج گیری ستیز تمدن ها در جهان عرب و اسلام بود ضمن اینکه این دوره با جریانهای جهانی شدن عجین شده است. که منجر به ظهور جناح بندی های سیاسی و اجتماعی درون نظامهای حاکم شد که توانست بر نظریه ها و موضعگیری ها در خصوص مسئله زن تأثیر بگذارد با توجه به ویژگیهای این مسئله که همانطور که در بررسی جایگاه مسئله زن در محورهای گفتمان نهضت در آغاز قرن بیستم دیدیم قابلیت تعمق فرهنگی را به آن می دهد.
 
منبع: زن و جوامع عرب در طول یک قرن، منی ابوالفضل، مترجم دکتر هومن ناظمیان،صص101-99، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، تهران، 1394


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط