تكنولوژی و علم از ديدگاه مارتين هايدگر

از ويژگي هاي بارز انسان كه به عنوان ويژگي هاي دروني آن به شمار مي‌روند، مي‌توان به عقل، علم(خرد، دانش)، هوش، كنجكاوي، آينده‌نگري، تفكر(انديشه)، فناوري(تكنولوژي)، بدي، خوبي و غيره كه ارتباطي تنگاتنگ با...
شنبه، 7 آذر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تكنولوژی و علم از ديدگاه مارتين هايدگر
تكنولوژی و علم از ديدگاه مارتين هايدگر
تكنولوژی و علم از ديدگاه مارتين هايدگر






از ويژگي هاي بارز انسان كه به عنوان ويژگي هاي دروني آن به شمار مي‌روند، مي‌توان به عقل، علم(خرد، دانش)، هوش، كنجكاوي، آينده‌نگري، تفكر(انديشه)، فناوري(تكنولوژي)، بدي، خوبي و غيره كه ارتباطي تنگاتنگ با مقوله‌ي عقل دارند، اشاره نمود.
به نظر مي‌آيد از زماني كه بشر بعنوان موجودي صاحب نظر و عقل شناخته شد، اين موارد نيز از اصول اساسي بشر منظور گرديدند، به طوري كه روش زندگي بشر نيز به هر عنواني با اين موارد همگن و همراه بوده و خواهد بود. بنابراين مي‌توان گفت كه عقل از ويژگي‌هاي بارز و بسترهاي مشخص، آن هم در تصميم‌گيري و جهت دادن به ويژگي‌هاي انساني كه ذكر شد، به حساب مي‌آيد.
به تعبيري ساده بشر در جاده‌ي زندگي براي نيل به هر آرزو و هدفي نياز به چراغ راهنمايي بنام عقل دارد و به طبع بشر در جهت پيدايي خواسته‌هاي مادي و معنوي خود نياز مبرم به اين چراغ راهنما را احساس مي‌كند. بنابراين براي شناخت مجهولات هستي بهترين ابزار در جهت اين شناخت همان عقل است. عقل به مانند يك ماشين و يا هواپيما مي‌ماند كه چشم فرد را با مكانهاي مختلف زميني و آسماني آشنا مي‌كند و البته اين مكانها تا زماني كه ابزاري بنام عقل در اختيار نباشد، قطعاً دسترسي به آنها دور از ذهن است. با اين تفاسير عقل بعنوان يك منبع و دستگاه توليدي مي‌ماند كه ساير مواردي كه ذكر شد(علم، هوش، كنجكاوي، آينده‌نگري، تفكر(انديشه)، فناوري(تكنولوژي)، بدي، خوبي و...)از آن حاصل مي‌شوند.
ولي اين را هم نبايد از ذهن دور داشت كه تمام اين موارد ارتباط تنگاتنگي را با عقل برقرار كرده‌اند و به تعبيري شايد گفت مكمل با عقل هستند. يعني به تنهاي از دست عقل هيچ كاري ساخته نيست، چراكه مواردي كه ذكر شد به يقين در شكل‌گيري عقل بعنوان ابزاري لازم و مؤثر و مدخل مي‌باشند.
مثلاً در جهت ارتقاء پلكان خرد(دانش)به مراتب بالاتر و يا برعكس به مراحل پائين‌تر، بي‌ترديد اين عقل است كه بعنوان نيازي اساسي و پشتوانه‌اي محكم اظهار وجود مي‌كند. به نظر مي‌آيد عقل براي هر كدام از مواردي كه عنوان شد، بسان ظرف مي‌ماند و مابقي موارد نيز مظروف. و يا مي‌توان گفت كه موارد بالا با عقل يك رابطه ي لازم و ملزوم را برقرار مي‌كنند و يا اينكه مي‌توان اينجور تصور كرد كه عقل يك ليوان به شمار مي‌رود و علم و يا خرد نيز آب.
بطوري كه نبود هركدام از اين موارد مساوي است با اينكه، ديگري مفاهيم لازمه را نمايان نمي‌سازد. ديگر اينكه براي شناخت هر كدام از اين موارد باز نياز مبرم به پشتوانه‌اي بنام عقل است. مثلاً وقتي مي‌گوئيم فلان چيز بد است و فلان چيز خوب است. اين تشخيص نشأت گرفته از مقوله‌اي بنام عقل است والا بدون عقل در شناخت خوب و بد با مشكل مواجه مي‌شويم. و يا اينكه مي‌گوئيم فلان شخص آدم باشخصيتي است و فلاني از اين ويژگي بدور است. باز رسيدن به اين مهم براساس و پشتوانه‌ي عقل صورت مي‌گيرد. يعني شناخت نسبت به آن شخصيت قطعاً نياز به تفكر و دانش دارد و تا بستري بنام عقل نباشد، طبعاً به تنهايي كاري از دست تفكر و دانش نيز ساخته نيست و يا در مواردي بنام تكنولوژي نيز، باز به همين صورت است. چراكه فناوري بايد از پشتوانه‌اي بنام عقل بهره گيرد و علم نيز پشتوانه‌ي آن، همان عقل است. به عنوان مثال براي اختراع يك ماشين و يا دستگاه ماشيني و... نياز مبرم به مقوله‌اي بنام علم است و علم نيز از ويژگي‌ مهمي بنام عقل بهره مي‌گيرد.
لذا به نظر مي‌رسد كه فناوري(تكنولوژي)همان نتيجه‌ي علم باشد. چراكه آنچه از آن تصور مي‌گردد، همان دستاورد بشر است كه توأم با علم انجام مي‌پذيرد. بنابراين صاحبان اين تفكر(عقل‌گرايي)در دنياي پهناور كم نيستند كه مي‌توان به نظرات دانشمندان مختلفي اعم از هگل و ماركس و ساير دانشمندان اين مكتب اشاره نمود. شايد گفت مكتب عقل‌گرايي با ظهور رنسانس و برخورد علمي در جهان غرب نطفه بست و البته امروزه اين مكتب در قالبهاي نوتر و پيشرفته‌تري اعلام حضور مي‌كند. بطوريكه مكتب عقل‌گرايي تا جائي پيش رفته است كه جهان را يك دهكده محسوب مي‌دارد و البته اين استنباط نيز از پشتوانه‌ي محكمي بنام فناوري و تكنولوژي كه آن هم از منبع اصلي كه همان عقل است، نشأت مي‌گيرد. يعني امروزه مكتب عقل‌گرايي توانسته است كه با استعانت از همين فناوري و تكنولوژي به راحتي از طريق رسانه‌هاي شنيداري و ديداري و ساير رسانه‌هاي جمعي به ارتباطات اجتماعي شكلي بهتر و آسان‌تر را بدهد.
چه اينكه تشبيه كردن ارتباطات جهان را به يك دهكده آن هم بدون درنظر گرفتن علم و دانش پيشرفته، چيز آساني نيست. مارتين هايدگر از جمله دانشمنداني است كه در قلمرو مكتب عقل‌گرايي ميدان‌داري كرده است. مارتين هايدگر با اينكه ديدگاههاي آن در رشد و تعالي علم اقتصاد مؤثر و مفيد افتاده است و كتمان اين واقعيت هم بركسي پوشيده نيست. اما تصور مي‌شود كه مسايل، در برخي زواياي اين مكتب با سليقه خويش مورد كندوكاو قرار داده است. هايدگر در بحث خود پيرامون «فلسفه تكنولوژي»به گمان مي‌رسد كه از تكنولوژي بعنوان يك نيروي مقدم بر علم ياد مي‌كند. هايدگر اگرچه تكنولوژي را از نظر زماني متأخر مي‌داند ولي از نظر تاريخي مقدم بر علم مي‌داند و ديگر اينكه ديدگاه آن نسبت به تكنولوژي تفكر است و نه ابزار. در جواب به اين دانشمند بايد گفت كه: همانطوري كه خود بر فلسفه‌ي تكنولوژي پايبند است، ولي در جهت تشريح اين مسئله به بيراهه و يا كه خواسته است فقط ديدگاه شخصي خويش را مطرح نمايد. عقلايي است كه بگوييم تقدم ماهوي تكنولوژي بر علم معقولانه و منطقي نيست. چراكه فناوري و يا تكنولوژي دستاورد علم است و يا به بياني ساده تكنولوژي دستاورد بشر است و بشر نيز با ويژگي لازمي به نام علم به اين مهم دست مي‌يابد. لذا در اينجاست كه اولاً ديدگاه هايدگر پيچيده به نظر مي‌آيد و ثانياً براي هر كسي اين ديدگاه هضم شده نيست. و ديگر اينكه از نظر تاريخي تكنولوژي را مقدم بر علم مي‌پندارد. بنابراين هايدگر همانطوري كه تكنولوژي را از نظر زماني متأخر مي‌داند، از نظر تاريخي نيز مي‌تواند متأخر باشد و نه مقدم بر علم. البته به شرطي كه پشتوانه و ايجاد كننده‌ي آن علم باشد.
با اين حال علاوه بر اين هايدگر تكنولوژي را ابزار نمي‌داند، بلكه تفكر مي‌پندارد. در صورتي كه تكنولوژي حاصل تفكر است و يا به تعبيري دستاوردي است كه از منبعي بنام تفكر استخراج مي‌شود. به عنوان مثال ما مي‌توانيم بگوئيم كه اديسون برق را اختراع كرد. كه در اينجا برق همان فناوري است و اديسون هم بر اساس تفكر و تأمل توانست به اين مهم برسد و يا انيشتين كه اتم را اختراع كرد كه باز هم صورت مسئله يكي است. چراكه صاحب اين فناوري كه اتم است، همان انيشتين است كه از پشتوانه‌ي محكمي بنام تفكر بهره مي‌گيرد. در ديگر مسايل نيز صورت مسئله به همين منوال است. با اين تفاوت كه براساس مرور زمان برخي از تكنولوژري‌ها كم‌رنگ مي‌شود و تكنولوژي ديگري به فراخور زمان حاصل مي‌آيد كه باز اين كار هم با كم‌رنگ شدن علم صورت مي‌پذيرد و نه تكنولوژي. يعني اگر علمي در جهت دستاورد خود كه تكنولوژي است پاسخگوي زمان نباشد، آنكه را مقصر مي‌پندارند علم است و نه تكنولوژي. چون نتيجه‌ي آن كه تكنولوژي بوده به زمان و تاريخ پاسخي مقنع نداده است. البته ناگفته نماند كه تكنولوژي در كشورهاي جهان سوم با كشورهاي توسعه يافته نيز متفاوت است. چون در كشورهاي توسعه يافته ميدان‌داري و رشد و نمو دادن به تكنولوژي در قلمرو اختيارات خودشان واقع شده است. كما اينكه در كشورهاي جهان سوم ما شاهد سايه‌ي كاملي هستيم كه از سوي كشورهاي توسعه يافته بر فناوري اين كشورها افكنده‌اند. لذا در تقدم تكنولوژي در جهت مصرف آن در دنياي ديروز و امروز نيز مسايلي از قبيل اخلاقي كردن تكنولوژي و ارتقاء سطح فرهنگ و دانش آن تكنولوژي و مهمتر از اينها عدالت آن تكنولوژي است كه بايستي مدنظر قرار گيرد.
بدين سان كه در خيلي از كشورهاي جهان سوم با اينكه داراي فناوري مدنظر هستند اما در گسترش و بالندگي آن با مشكل مواجه مي‌شوند كه مي‌توان گفت: عدم اين گسترش و بالندگي باز برمي‌گردد به همان عدم فرهنگ و دانش و اخلاق و پندار آن كشورها و از اينها مهمتر حفظ كردن آن تكنولوژي است كه بسيار حائز اهميت است. بنابراين اگرچه هايدگر افق ديد خود را به سمت كشورهاي اروپايي و سبك فرهنگي و ايدئولوژي آنها سوق مي‌دهد و به تعبيري بر پويايي تكنولوژي در اين كشورها و پيامدهاي درخور توجه و بايسته‌ي آن استوار است و البته بر ديدگاه خود نيز پايبند. اما بايد گفت كه هر عملي كه فعاليت علمي نداشته باشد، قطعاً از فناوري و تكنولوژي نيز برخوردار نيست. چراكه ركود هر علم مي‌تواند مرگ همان تكنولوژي به حساب آيد و در آنجاست كه برخي تكنولوژي‌هاي ماندگار،‌بر اثر زياد ماندن از آنها به عنوان علم ياد مي‌شود و تقدم اين نوع تكنولوژي‌ها بر علوم راكد شده محل بحث است كه اگر چنانچه ديدگاه هايدگر در اين حوزه بگنجد و نيت نيز اين باشد، قابل توجه است. ولي آنانكه از علم خويش به نحو ممكن استفاده مي‌كنند و به بياني به علم خويش عمل مي‌افزايند، در واقع همان فناوري خود را گسترش داده‌اند و البته از اين قاعده مستثني هستند. چراكه چون علم مبنا است و در گسترش آن كوشيده‌ايم، بنابراين با اينكه تكنولوژي نيز با علم گسترش مي‌يابد، ولي نگاه معقول رعايت فاصله‌هاست. بنابراين نتيجه مي‌گيريم كه هيچ تكنولوژي و فناوري‌اي بدون عقل و شعور و آگاهي نسبت به يك چيزي حاصل نخواهد آمد و اين آگاهي و شعور نيز بدون تأمل و تفكر و تعمق عقيم است. به تعبيري در جهت رسيدن به تكنولوژي و فناوري ابتدا نياز به شناخت از شيء است كه اين شناخت هم قطعاً نياز به پشتوانه‌هايي اعم از تحقيق و تفحص و مداقه و تقكر و انديشه لازم را مي‌طلبد و اين موارد نيز از منبعي استخراج مي‌شود كه آن منبع عقل نام دارد.
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط