فرخا از تو دلم ساخته با ياد هنوز

خبر از کوي تو مي‌آوردم باد هنوز فرخا از تو دلم ساخته با ياد هنوز پيرم و از تو همان ساخته با ياد هنوز در جواني همه با ياد تو دلخوش بودم لب همه خامشيم دل همه فرياد هنوز دارم آن حجب جواني که زبانبند...
چهارشنبه، 25 آذر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فرخا از تو دلم ساخته با ياد هنوز
فرخا از تو دلم ساخته با ياد هنوز
فرخا از تو دلم ساخته با ياد هنوز

شاعر : شهريار

خبر از کوي تو مي‌آوردم باد هنوز فرخا از تو دلم ساخته با ياد هنوز
پيرم و از تو همان ساخته با ياد هنوز در جواني همه با ياد تو دلخوش بودم
لب همه خامشيم دل همه فرياد هنوز دارم آن حجب جواني که زبانبند منست
خود غم آبادم و خاطر فرح‌آباد هنوز فرخ خاطر من خاطره‌ي شهر شماست
زدم و ميزنم از دست غمت داد هنوز دوري از بزم تو عمريست که حرمان منست
مي‌برم شکوه‌ات اي سرو به شمشاد هنوز با منت سايه کم از «گلشن آزادي چيست»
نوشخواري بود و نعشه‌ي معتاد هنوز ياد «گلچين معاني» و «نويد» و «گلشن»
من همان ماتميم در غم استاد هنوز بيست سال است «بهار» از سرما رفته ولي
که نفس در نفسم با سگ صياد هنوز صيد خونين خزيده به شکاف سنگم
خود به شصت است و نديده است دل شاد هنوز شهريار از تو و هفتاد تو دلشاد ولي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط