استفاده از توانمندی‌ها و فضایل شخصی

محققان پی‌بردند که توانمندی‌هایی که در بیشتر کشورها بالاترین حد موافقت با آن‌ها در بین مردم به چشم می‌خورد، عبارت‌اند از: مهربانی، انصاف، سخاوت، شکرگزاری و گشودگی ذهنی.
جمعه، 8 فروردين 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
استفاده از توانمندی‌ها و فضایل شخصی
شناسایی توانمندی‌های منشی (ذاتی) افراد، خود به خود امری برانگیزاننده بوده و آنان پس از شناخت توانمندی های برتر خود برای استفاده از آن‌ها انگیزه بالایی پیدا می‌کنند؛ اما علاوه بر این شناخت و استفاده از توانمندی‌ها، مداخله‌ای که پترسون تحت عنوان «فن استفاده از توانمندی‌های منشی به شیوه های نو» از آن یاد می‌کند، به افراد می آموزد تا در کنار روش های مرسوم و معمولی ای که تاکنون از توانمندی های خویش استفاده می کرده‌اند، سعی کنند تا از این توانایی ها به شکل ها و روش های تازه تری هم بهره ببرند.
 
در یک مطالعه بین المللی که پارک، پترسون و سلیگمن در ۵۴ کشور گوناگون دنیا انجام داده بودند . و گزارشی از آن در کتاب پترسون آمده است، محققان پی بردند که توانمندی هایی که در بیشتر کشورها بالاترین حد موافقت با آن‌ها در بین مردم به چشم می‌خورد، عبارت‌اند از: مهربانی، انصاف، سخاوت، شکرگزاری و گشودگی ذهنی. در مطالعه دیگری که توسط پارک و پترسون در سال ۲۰۰۵ م، انجام شد، نتایج، نشان از این داشت که نشاط، شکر گزاری، امید و عشق (دوستی)، با خشنودی بیشتر از زندگی ارتباط داشتند. این یافته در مطالعات طولی هم دیده شده است. در پژوهشی دیگر، بین توانمندی ها و کار، دوست داشتن دیگران، و بازی و تفریح ارتباطاتی پیدا شد. همچنین پترسون و همکاران وی در مطالعاتی به بررسی اثرات توانمندی‌ها بر بحران‌های پیشین زندگی پرداختند (از جمله این بحرآن‌ها حادثه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ بوده است). به هر روی، این مطالعات، همگی نشان می‌دهند که شناسایی توانمندی های ذاتی افراد می‌تواند سرنخ‌هایی از خشنودی یا عدم خشنودی آنان از زندگی به دست دهد. این یافته ها، محققان را به اندیشه استفاده بهتر و بیشتر از توانمندی ها در کسب خشنودی بهتر از زندگی و شادکامی و داشتن معنا در زندگی فرو برد، به گونه ای که پترسون و سلیگمن و همکاران او سرانجام در این زمینه، مداخله‌ای را تدوین کردند و در پژوهش های خود به کار بردند.
 
نتایج به دست آمده، از اثربخشی این مداخله، حکایت داشت از همین رو، در بسته آموزش روانشناسی مثبت‌گرا، مداخله‌ای با عنوان «استفاده از توانمندی ها به شکل های تازه» تدوین شد. از جمله مداخله های دیگری که برای افزایش شادکامی و خشنودی از زندگی به کار بسته شد، نعمت شماری است. این مداخله که به «سه چیز خوب در زندگی» هم معروف است، بر این فرض مبتنی است که نعمت شماری، هم به وجود معنا در زندگی کمک می‌کند و هم عواطف و هیجان‌های مثبت را افزایش می‌دهد و در نتیجه، به رضایت بیشتر از زندگی می‌انجامد. بر اساس تحقیقات لوبومیرسکی و همکاران وی، افرادی که به مدت شش هفته و هر هفته سه بار به شمارش نعمت‌های خود پرداخته بودند، در پایان هفته ششم، شادمان تر از کسانی بودند که به این اقدام دست نزده بودند. محققان در مقاله دیگری در توجیه این که چرا «نعمت شماری به شادکامی بیشتر افراد منجر شده» استدلال کرده‌اند که این کار (نعمت شماری) موقعیت‌ها و وقایع را به سمتی می برد که سازگاری لذت گرایانه منتفی شود؛ چرا که مردم می‌بیند که زندگی آن‌ها خوب است و دارای نعمت‌های بسیاری هستند و این نعمت، هر هفته ادامه دارد. طبق نظر پترسون، نعمت‌ها می‌توانند از امور جزئی مثلا خرید یک شاخه گل توسط همسر تا امور کلی مثل وجود سلامتی را شامل گردد.
 
همچنین نتیجه مطالعه ای که سلیگمن و همکاران وی انجام دادند، نشان داد که شرکت کنندگان حتی یک ماه بعد از برنامه نیز در مقایسه با زمان خط پایه، شادتر بودند و نمره افسردگی‌شان کمتر شده بود. سلیگمن و همکاران در پیگیری سه ماهه همچنان از شادی بیشتر شرکت کنندگان و کمتر بودن افسردگی نسبت به زمان خط پایه (آغاز تحقیق) گزارش دادند. محققان نتیجه گرفتند که این مداخله فعالیت آموزشی در کنار یک مداخله دیگر، تا شش ماه بعد هم شادکامی افراد را افزایش و نشانه های افسردگی را کاهش می‌دهد. مداخله دیگر، برنامه «سپاس‌گزاری» است. در متون روانشناسی مثبت‌گرا و شادکامی پایدار و اصیل، «شکر» یکی از فضیلت های اساسی محسوب می‌شود و توانایی شکر گزاری از نیروها یا کسانی که فعالیتی به نفع فرد انجام داده‌اند، به شادکامی پایدار افراد می‌انجامد. علت این کار، احتمالا در توجه و یادآوری خاطرات مثبتی است که با شکر کردن همراه است. امانز، مکالخه و تسانگ، ضمن بحثی در باره شکر و شیوه های سنجش آن، معتقدند که شکر، توانمندی ای انسانی است و از نظر ذهنی، نوعی حس حیرت، تشکر و سپاسمندی برای امتیازاتی است که فرد از جانب چیزی یا کسی به دست می‌آورد. آن‌ها معتقدند که شکر می‌تواند بین فردی و فرافردی باشد (مثلا نسبت به خدا، هستی و...)؛ ولی نمی‌تواند نسبت به خود فرد صورت گیرد. شکر می‌تواند بهزیستی روانی و ارتباطی فرد را افزایش دهد و برای جامعه هم مزایا و منافعی داشته باشد. امانز و مکالخ، در مطالعه ای به بررسی مداخله‌ای در باره شکر پرداختند.
 
در این مطالعه، شرکت کنندگان گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه، از نظر عاطفه مثبت، مورد مقایسه قرار گرفتند. محققان از شرکت کنندگان گروه مداخله خواستند تا به مدت ده هفته در باره پنج موضوع که آن‌ها برایش شکر گذار بودند، مطالبی بنویسند. در دو گروه کنترل یا در باره استرس های روزمره یا وقایع خنثای زندگی مطلب می نوشتند. از تمامی شرکت کنندگان درخواست شد تا هر هفته بر روی یک مقیاس درجه بندی که از ۳- تا ۳+ بود احساس خود را در باره زندگی به طور کلی، انتظاراتی را که برای هفته آینده دارند بر روی مقیاس از ۳ - (بدبینانه) تا ۳+ (خوشبینانه) و نیز نحوه ارتباط با دیگران و احساس مربوط به آن را از ۳ - (منزوی) تا ۳+ (ارتباط خوب و مناسب)، درجه بندی کنند. یافته ها نشان داد که شرکت کنندگان گروه شکر در مقایسه با اعضای دو گروه دیگر، احساس بهتری در باره زندگی خود داشتند، در باره هفته آینده هفته پیش رو خوش بین تر بودند و با دیگران، پیوندهای بیشتری داشتند. شرکت کنندگان گروه شکر همچنین عواطف مثبت بیشتر و عواطف منفی کمتری را بر روی یک مقیاس سی ماده ای گزارش کردند.
 
افزون بر این، محققان، گزارش های یک مشاهده گر را در باره عاطفه مثبت، عاطفه منفی و خشنودی کلی از زندگی جمع آوری کردند. نتایج تحقیق پیگیری نشان داد که یافته های مربوط به عواطف مثبت مطالعه اول تکرار شد. همچنین گزارش های مشاهده گر، بیانگر آن بود که شرکت کنندگان گروه شکر گزار از نظر عاطفه مثبت و خشنودی از زندگی، وضعیت بالاتری داشتند. مداخله های مرتبط با شکر پس از بررسی های اولیه به تدریج اصلاح شد و سرانجام در مداخلاتی که سلیگمن و همکاران او به عنوان بخشی از مداخلات مرتبط با خشنودی از زندگی و دستیابی به زندگی کامل ارائه کردند، تحت عنوان «نامه تشکر» یا «دیدار تشکر آمیز» شناخته شد. در دیدار تشکر یا نامه تشکر - که توسط سلیگمن و همکارانش و پترسونه مطرح شده است - از افراد در خواست می‌شود تا به کسی که برای فرد کاری کرده، ولی فرصت تشکر از وی مهیا نبوده، نامه ای بنویسند و با استفاده از تلفن و یا در برابر او با صدای بلند آن را برایش بخوانند.
 
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص569-565، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط