معماری رومی
در زمان در دوره جمهوری، رومی ها رویکردهایی خاص و تا حدودی منفی نسبت به هنر نشان میدادند و به طرز قابل توجهی عاری از استعداد عمیق تر و خلاقانه بودند و برای استفاده از آثار دیگران و اتکاء به دستاوردهای هنری دیگرانی نظیر التقاطیون و فایده گرایان آمادگی داشتند. این نشانه ها ویژگی امپراطوری بود، اما با وجود این، ویژگی های مثبت خاصی نیز پدید آمد. در عین حال فرصت های بزرگ دیگری نیز به وجود آمد که از طریق آنها هنر رومی به چیزی بیشتر از تداوم هنر یونانی گرا تبدیل شد و وظایف جدیدی را به عهده گرفت، فرمهای جدید را اتخاذ کرد و دستاوردهای نویی را به دست آورد. در دوران جمهوری، هنر رومی در مقایسه با دولت ژنرال های دیادخی (Diadochi) ضعیف بود، اما در دوران حکومت سزارها موقعیت برتری را به خود اختصاص داد.در برخی از آثار بی همتا بود. آیین های مذهبی که هنر یونانی از آن ناشی می شد، تقریبا به طور کامل از روم رخت بربست. جنگ ها، پیروزی ها، آرزوی عظمت و افسانه ها امکان رشد موضوعات و فرمهای هنری جدید را فراهم آورد. دربار امپراطوری از هنر حمایت میکرد همان گونه که برای مدتی آریستوکراسی زمیندار و ملاک در قرن اول همین کار را انجام میداد. بعدأ هنر توسط طبقات متوسط تحت حکومت آنتونین ها (Antonines) در قرن دوم و سرانجام توسط آریستوکراسی نظامی جدید در قرن سوم، مورد حمایت قرار می گرفت.
ویژگی و عظمت روم عمدتا در معماری اش پدیدار شد، که در نمای داخلی بیشتر از نمای خارجی، و در ساختمانهای شهری و منازل شخصی بیشتر از معابد و در تکنیک ها بیشتر از فرم های مربوط به معماری دیده می شد. اساسا فرم های یونانی باقی ماندند و برای نظم و قانون کورینتی که زینتی ترین همه آنها بود شهرتی را فراهم آوردند. راه حل های فنی این قانون جسورانه و بکر بود. همین که تاق ها، قوسی ها و گنبدها از لحاظ فنی به درجه ای از پختگی رسیدند که قبلا به آن حد نرسیده بودند، مناطق زیادی را تحت پوشش خود قرار دادند و استفاده از ملات و ساروج به طرز خارق العاده ای حدود و چهارچوب ساختمانها را گسترش داد. بر اساس این واقعیت بود که ویکھوف (Wickhoff) گفت در مقایسه با معماری رومی، معماری یونانی یک «بازی بچگانه» بود. تاق های بشکه ای شکلی که قبلا در دوره جمهوری به کار گرفته میشد، در کاخ امپراطور دومیتین (Domitian) در تپه پالاتین (Palatine) اواخر قرن اول پس از میلاد یا در حمام های امپراطوری کاراکالا (Caracalla) (قرن سوم پس از میلاد) در ابعاد عظیمی ساخته شدند. تکنیک های جدید، ساخت و ایجاد ساختمانهای گنبدی شکل را میسر ساخت و به کارگیری آنها در بنای پانتئون که در دوره امپراطوری هادریان (Haderian) ساخته شد، مشکلات ساختن گنبد در بالای یک ساختمان را حل کرد.
از لحاظ موضوعی، معماری رومی از معماری یونانی متنوع تر بود و کاخ های بزرگی مانند کاخ دیوکلتیان در اسپلیت ( Diocletian , split )، شهرک ها و ویلاهای حومه ای، خانه های چند طبقه ردیفی به ویژه در اوستیا (Ostia) میادین عمومی، حمام ها، سالن های ستون دار، کتابخانه ها، تالارهای اجتماعات، سالن های تئاتر از کوچک به بزرگ مانند سالن تئاتر در اورانژ (Orange) و آمفی تئاتر کلیسئوم (Coliseum) در روم (سال ۸۰ میلادی) از آن دوره به جای مانده است. رومی ها به سالن های تئاتر خود شکل جدیدی بخشیدند که متفاوت از سالن های تئاتر یونانیان بود. گرچه، معابد نقشی را که در دوره یونان باستان بازی میکردند، ایفا نمی نمودند، با این همه، رومی ها نمونه های پیراسته و ظریفی همچون معبد «خانه مستطیلی» (Maison Carree) را در نیمس (Nimes سال ۱۶ میلادی) و معبد دایره ای و کوچکی را در تیولی (Tivoli) ساختند. معماری روم شامل آرامگاه های تاریخی مثل مقبره سیسیلیا تلا (Cecilia Metella) و هادریان بود و نیز تاق های ملال آور اما حیرت انگیز نصرت را نیز در بر می گرفت. به علاوه ساختمانهای سودمند در روم همچون پل ها و آب برها، که بر اساس ساختار تاق ها و قوس ها ساخته می شدند، به خاطر سادگی، هدفمندی و یادبودی بودنشان آثار هنری بی اهمیتی نبودند.
طبیعی است که در طول دوران قرن سوم از سلطنت آگوستوس (Augustus) تا کنستانتین کبیر (Constantine)، هنر رومی سبک ها و تغییرات گوناگونی را به خود دید. در دوره های مشخصی، برای مثال در دوره حکومت هادریان، ویژگیهای هنر دولتی و در دوره های دیگر تأثیرات هنر شرقی بروز کرد، به طوری که ویژگی شورانگیزی سبک باروک یا ویژگی دینی هیربدی hieratic نمایان شد. در سراسر سرزمین های بزرگ امپراطوری ویژگیهای محلی و بومی نیز پدید آمد. این سبک در جنوب فرانسه ظریف و کلاسیک بود، در آسیای صغیر، در پالمیرا و در بالبک (Balbeck) و در شهرهای سوریه در قرن اول، با عناصر شرقی در هم آمیخت. با وجود این، از لحاظ ویژگی کلی، فرم های خاص، خطوط اساسی تاق های نصرت، سالن های تئاتر و تالارهای اجتماعات به طرز قابل توجهی ثابت و بدون تغییر ماند و سنت نشان داد که قوی تر از آرزوی تغییر و دگرگونی است.
منبع: تاریخ زیباشناسی، جلد اول، ووادیسواف تاتارکیوچ، ترجمه: سید جواد فندرسکی، صص557-553، نشر علم، تهران، چاپ أول، 1392