از آنجا که یکی از اهداف درس تاریخ، دستیابی دانش آموزان به دانش تاریخی است و تکیه بر این گونه حقایق تاریخی نیز در دانش تاریخی، مؤلف های مهم محسوب می شود، محتوای درس تاریخ نیز باید دربرگیرنده آنها باشد. بنابراین، اسناد و مدارک تاریخی و شواهد مستند باید به گونهای در حول محور این حقایق تنظیم شوند که حاکی از دغدغه دستیابی به حقایق تاریخی باشند. بیان صرف شواهد و مدارک، بدون ساماندهی آنها در راستای دستیابی به این حقایق، دانش آموزان را با انبوهی از اطلاعات نامربوط و پراکنده مواجه می سازد و نتیجه ای جز ابهام و سردرگمی در پی نخواهد داشت. کتابهای کنونی تاریخ، به دلیل تلاش در ارائه تاریخ به عنوان روایتی ثابت و قطعی، دغدغه حقیقت جویی را در دانش آموزان فراهم نمی آورند و پویایی دانش تاریخی را به یقینی ساده انگارانه بدل می سازند.
همان طور که بیان شد، تکیه بر حقایق تاریخی بدان معناست که شواهد و اسناد برای دستیابی به این حقایق تنظیم گردند و در پیرامون آنها ساماندهی شوند. به طور مثال، هنگامی که بیان حقیقت تاریخی رنسانس در اروپا مورد بحث است، کلیه اسناد، مدارک و تبیینها باید حول این محور آرایش یابند. اما ملاحظه این بحث در درس آخر تاریخ سال دوم آموزش متوسطه رشته ادبیات و علوم انسانی نشان می دهد که بیشتر مطالب به حاشیههای این حقیقت تاریخی، آن هم به گونهای غیر مستند اختصاص یافته و خود رنسانس و ماهیت آن و نیز عوامل مهم دخیل در آن مطرح نشده یا به صورتی ضعیف بیان شده است. به نظر می رسد، بخشی از آشفتگیهای موجود در کتابهای درسی تاریخ، از عدم تمرکز بر تبیین همین حقایق تاریخی نشئت می یابد.
ذکر تبیینهای مختلف درباره حوادث تاریخی مناقشه آمیز
تکیه بر حقایق تاریخی باید به صورتی متوازن و همزمان با مناقشه آمیز بودن دانش تاریخی مد نظر باشد. دانش آدمی به دلیل ممزوج شدن با محدودیتهای وجودی و زمانی - مکانی وی نمی تواند به عنوان دانشی تغییرناپذیر و ثابت در نظر گرفته شود. در این میان، همانگونه که در توضیح اصل پیشین بیان شد، سهم تاریخ از این تحول و دگرگونی از همه بیشتر است. کشف اسناد جدید، تفسیرهای متقن تر و بسیاری عوامل دیگر باعث می شود تا نگاه ما به حوادث تاریخی دچار تحول شود. این امر به خصوص در حوادث مناقشه آمیز و پیچیده تر تاریخی بیشتر رخ می دهد. توجه به این خصیصه و نمایش حوادث از این منظر در پرورش دانش و بینش تاریخی دانش آموزان نقش مؤثری دارد و موجب خواهد شد که تاریخ در نگاه آنان از دانشی ساکن و بی تحرک به دانشی پویا و پرتحرک تبدیل شود. همچنین به دلیل پیوستگی زمان حال با گذشته، اعمال این تغییرات در دانش تاریخی، منجر به تصحیح شناخت زمان حال نیز خواهد شد و به مشارکت مؤثر نیز کمک خواهد کرد.همانگونه که در توضیح اصل قبل بیان شد، کتابهای درسی تاریخ، این جنبه را کمتر مورد توجه قرار داده اند و از جایگاهی خدایی به بیان حوادث تاریخی پرداخته اند و روایتی یگانه فراهم آورده اند. دست کم برخی حوادث مناقشه آمیز که اختلاف تبیین آنها تا عصر حاضر نیز به گونهای جدی ادامه یافته می تواند دستمایه خوبی برای ارائه تبیینهای مختلف شود تا دانش آموزان با طبیعت اختلاف تبیینهای تاریخی آشنا شوند و بتوانند با فضای واقعی علم تاریخ ارتباط برقرار نمایند.
به طور مثال، در کتاب سال سوم دبیرستان در قضیه کودتای ۲۸ مرداد و روابط مصدق و کاشانی که هنوز نیز مورد مناقشه مورخان است، به صورتی بسیار قطعی نظر داده شده و هیچگونه جایی برای تبیینهای رقیب در نظر گرفته نشده است (تاریخ ایران و جهان ۲، ۱۳۸۵، صص ۹۱-۹۶). درحالی که می توان در این واقعه مناقشه آمیز و با توجه به فهم دانش آموزان در این مقطع، در بخشی از محتوا تبیینهای مختلف مورخان و صاحبنظران را با بیان نام آنها مطرح کرد و حتی با استناد به اسناد و نیز با دلایل منطقی و متقن، برخی تبیینها را بر برخی دیگر ترجیح داد.
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، جلد دوم، خسرو باقری،صص182-180، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ نخست، 1389