از سوی دیگر اغلب مفسران شیعه ترتیب فعلی قرآن را به اجتهاد صحابه متکی دانسته و وجود تناسب بین سورهها را انکار کردهاند و هرگونه تلاش و کوشش در این زمینه را تکلف آمیز و بیهوده و بی ثمر دانسته اند. مناسبت های ذکر شده بین سورهها را نیز توجیهات خنک و ادعاهای بدون دلیل شمرده اند.
برای آنکه کارآیی و قابلیت این روش را در کشف غرض سوره آشکار گردد، باید سه مسئله مهم و حیاتی را به شرح زیر بررسی کنیم:
الف) آیا ترتیب فعلی سورههای قرآن توقیفی است یا به اجتهاد صحابه متکی است؟
ب) آیا توقیفی بودن نظم قرآن الزاما به معنای تناسب سورههای همجوار است؟
ج) آیا با تکیه بر نظم فعلی قرآن میتوان تناسبی معقول و بی تکلف بین سورههای همجوار برقرار کرد؟
توقیفی یا اجتهادی بودن ترتیب سوره ها
درباره ترتیب سورههای قرآنی دو نظریه از سوی دانشمندان علوم قرآنی و مفسران مطرح شده است. گروهی قائل به توقیفی بودن ترتیب تمام سورهها هستند و گروه دیگر به عکس ترتیب سورهها را مستند به اجتهاد صحابه می دانند. البته اکثر طرفداران نظر اخیر قائل به تفصیل می باشند و گرچه ترتیب اکثر سورهها را توقیفی می دانند، اما معتقدند که جایگاه برخی از سورهها مانند سوره «توبه» به اجتهاد و نظر صحابه - بخصوص عثمان - تعیین شده است.گروه اول دلایل متعدد عقلی و نقلی بر سخن خود اقامه میکنند که اجمالا به مهمترین آنها اشاره میگردد:
1. در آیه شریفه ۸۸ از سوره «اسراء»، خداوند جن و انس را به مبارزه طلبی فراخوانده و از آنها خواسته است که کتابی همانند قرآن بیاورند و فرموده است: بگو اگر جن و انس گردهم آیند تا همانند این قرآن بیاورند، نخواهند توانست هرچند گروهی از آنان گروه دیگر را یاری رساند.
خداوند در این آیه شریفه «مثل قرآن» را خواسته است و «مثل بودن» را مقید نساخته است. از این رو باید مخالفان کتابی بیاورند که از هر جهت همانند قرآن باشد. بیشک که یکی از جهات اصلی و مقومات ماهوی هر کتاب نظم و ترتیب بخشهای مختلف آن است. چینش مطالب کتاب و فصل بندی بخشهای متفاوت آن یکی از مهمترین اموری است که هر مؤلفی بدان اهتمام می ورزد. بنابراین کتاب الهی باید توسط ذات اقدس اله تنظیم شده باشد تا بتوان گفت این کتاب خداست. تنها در این صورت است که جن و انس از آوردن همانند آن ناتوان خواهند بود. از این رو اگر قائل به اجتهادی بودن ترتیب سور باشیم ناخواسته اطلاق «مثل» را در آیات تحدی مقید کرده ایم و عملی برخلاف نص قرآن انجام داده ایم.
۲. روایاتی که جمع آوری قرآن را به خلفا و دوران بعد از رسول خدا مستند می سازند با حکم عقل موافق و سازگار نیستند، زیرا عظمت قرآن، اهتمام فوق العاده پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم به خواندن و حفظ نمودن آن، اهمیت فراوانی که مسلمانان برای قرآن قائل بودند، اجر و ثواب بی پایان قرآن خواندن و.. اقتضا میکند که قرآن از نخستین روز نزولش و در عصر خود رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم جمع آوری و تدوین شده باشد.
٣. همه اصحاب پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم - و تمامی ائمه علیهم السلام - بر ترتیب مصحف عثمانی اجماع دارند و حتی یک نفر با آن به مخالفت برنخاسته است. حتی کسانی چون عبدالله بن مسعود و حضرت علی علیه السلام - که معروف است قرآن را به شیوه دیگری جمع آوری کرده بودند . با ترتیب مصحف عثمانی مخالفت نورزیدند. بی شک اگر ترتیب مصحف اجتهادی بود مخالفتهای زیادی را بر می انگیخت. بنابراین موافقت همگانی اصحاب با مصحف عثمانی نشان میدهد که نص محکم و صریحی از پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم در ترتیب سورهها وجود داشته است. از همین جا معلوم میگردد که عثمان در ترتیب سورهها هیچ دخالتی نداشته است و حد اکثر به یکسان سازی قرائات اقدام نموده است.
4. ترتیب موجود ترتیبی است که کمتر با ذوق و سلیقه بشری سازگار است، اگر قرار باشد تنظیم سورهها به عهده افراد بشر گذارده شود، معمولا آنها را براساس ترتیب نزول یا تعداد آیات، یا حجم سوره یا مکی و مدنی یا فواتح سورهها و یا موضوع آنها مرتب میکردند. در حالی که ترتیب فعلی هیچ یک از آنها نیست. بنابراین غیر بشری و الهی است.
5. دلایل عقلی و نقلی مذکور به همراه اجماع مسلمین بر ترتیب فعلی قرآن اقتضا میکند که اصل در ترتیب سورهها، همین ترتیب فعلی باشد مگر اینکه دلیلی قاطع و متواتر برخلاف آن یافت شود و از آنجا که مخالفان توقیفی بودن تنها به روایات آحاد استناد جسته اند بنابراین هیچ دلیلی بر خلاف آن یافت نمیشود.
طرفداران اجتهادی بودن ترتیب سورهها نیز دلایل متعددی بر مدعی خود اقامه کردهاند مهمترین دلیلی که موافقان نظریه اجتهادی بودن ارائه میکنند، روایات جمع قرآن است. در این روایات با تکیه به وجود مصاحف صحابه و دخالت های عثمان در ترتیب سورهها، ترتیب فعلی را اجتهادی می دانند. علامه طباطبایی در این خصوص میگوید:
ترتیب قرآن در جمع اول کار اصحاب بوده و همچنین در جمع دوم، به دلیل روایاتی که گذشت و در بعضی این نکته وجود داشته که عثمان سوره انفال و برائت را میان اعراف و یونس قرار داد در حالی که در جمع اول بعد از آن دو قرار داشتند. نیز در روایاتی وارد شده که ترتیب مصاحف سایر اصحاب با ترتیب در جمع اول و دوم مغایرت داشته. مثلا روایتی میگوید مصحف على علیه السلام برطبق ترتیب نزول مرتب بوده و چون اولین سورههای که نازل شد «سوره علق» بود در قرآن على علیه السلام هم اولین سوره، سورۂ علق و بعد از آن «مدثر» و بعد از آن ن و «القلم» آنگاه «مزمل»، آنگاه «تبت» پس از آن «تکویر» و بدین طریق تا آخر سورههای مکی و بعد از آن سورههای مدنی قرار داشته است و این روایت را صاحب الاتقان از ابن فارس نقل کرده است. در تاریخ یعقوبی ترتیب دیگری برای مصحف آن جناب نقل شده است.
از ابن اشته نقل کردهاند او در کتاب «المصاحف» به سند خود از ابن جعفر کوفی ترتیب مصحف أبی را نقل کرده که به هیچ وجه شباهتی با قرآنهای موجود ندارد و همچنین او به سند خود از جریر ابن عبدالحمید ترتیب مصحف عبدالله بن مسعود را نقل کرده، که با قرآن های موجود مغایرت دارد، عبدالله بن مسعود اول «از سبع طوال» شروع کرده و پس از آن سورههای «مین» و آنگاه «مثانی» و آنگاه «مفصلات» را آورده و حال آنکه قرآنهای موجود این طور نیست.
بدین ترتیب علامه ترتیب موجود در سورههای قرآن را به اجتهاد صحابه دانسته و توقیفی بودن آن را رد میکند. ولی در جایی دیگر اشاره دارد به این که صحابه تا آنجا که میتوانستند طبق آنچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم دستور داده بود عمل کردند اما در جایی که اطلاعی نداشتند طبق اجتهاد عمل کردهاند.
منبع: ساختار هندسی سورههای قرآن، محمد خامهگر، صص219-214، سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵