نحوه بخورد با احساسات را به کودکان آموزش دهید
باید کودکان را با احساساتشان آشنا کرد و از آنها خواست در مورد احساسشان حرف بزنند؛ در ابتدا باید به کودک کمک کرد تا بتوانند احساسشان را پیدا کنند مثلاً «از اینکه صبر کردی تا حرف من تمام شود ناراحت شدی؟» یا «از اینکه بابایی تو رو با خودش نبرد غمگینی؟» یا «حتما از اینکه ما تو رو تنها بزاریم میترسی».
به کودکان اطمینان بدهید شما برای شنیدن و تایید احساساتش حضور دارید، مثلاً «توحق داری از دست من عصبانی باشی، چون دوست داشتی تلویزیون نگاه کنی، ولی ما باید به فروشگاه میرفتیم و متاسفانه کاریش نمیشد بکنیم.»، به وضوح باید به او تاکید کنید که عصبانیت روش خوبی برای ابراز خشم نیست، برای این کار نخست باید با رفتار خود برای بچهها الگو باشید یعنی خودتان وقتی خشمگین میشوید، داد و فریاد نکنید.
وقتی خشمگین هستید، با کودک صحبت نکنید
وقتی خودتان خشمگین هستید، صرفا بگویید من خشمگینم و سپس علت خشم را به او بگویید و پس از برطرف شدن خشم، دوباره او را در جریان بگذارید و بگویید عصبانیتم برطرف شد، با اجرای تئاتر و بازیهای مدیریت خشم، این مهارت را به او به صورت عملی آموزش دهید، سپس هر وقت به شیوه درست خشمش را ابراز کرد، به او تاکید کنید که از نحوه ابراز خشمش راضی هستید.
گاهی احساسات جایگزین یکدیگر میشوند؛ مثلا خشونت به جای خشم مینشیند یا غم به بدعنقی تبدیل میشود یا ترس به خجالت بدل میشود و همین موارد از علل اصلی درگیری والدین و کودک میتواند به حساب آید.
در چنین مواردی باید تکنیکهای مربوط به خودش را استفاده کنید، مثلا در هنگام خشونت کودک، تکنیک اتاق تنهایی را اجرا کنید، هنگام بهانه گیری تکنیک شنیدن حرفها و یا هنگام نق زدن، تکنیک بیاعتنایی را میتوانید اجرا کنید.
کودکان غمگین نیاز به رفتار ملایم دارند
وی با اشاره به اینکه کودکان غمگین نیاز به رفتاری ملایم دارند، گفت: در عین حال باید احساس ارزشمند بودن را در کودکان تقویت کرد؛ نگاه محبت آمیز، نوازش کردن، در آغوش گرفتن و با گرمی از آنها استقبال کردن به کودکان کمک زیادی خواهد کرد، همین طور کودکانی که از اعتماد به نفس کمی برخوردارند، نیاز به عشق ورزیدن و احساس ارشمند بودن دارند.
این متخصص اطفال با تاکید بر اینکه باید از سرزنش، تحقیر و تنبیه کودکان خودداری کرد، یادآوری کرد: سعی کنید از کودکان انتقاد نکنید و کوچکترین موفقیتشان را با شور و شوق تشویق کنید و پیامهای مثبت به آنها بدهید مثلاً بگویید " تو امروز خیلی کارهای خوب انجام دادی، آفرین "، " مدتی است که حسابی ازت راضی ام چقدر پیشنهادهای خوبی میدی "، "از اینکه بچه توانمندی مثل تو دارم احساس غرور میکنم میدونستی من بهت افتخار میکنم".
در بازی کودکان بدنبال سرنخ باشید
کودکان این توانایی را ندارند که معضلات و مشکلات خود را برای شما به صورت واضح بیان کنند و در مورد آنها توضیح دهند. یکی از چیزهایی که در این بین میتواند به مراقبین کودک کمک کند بازی است. بازی کودک مانند گفتار یک بزرگسال و حتی شفافتر از آن میتواند مشکلات را به شما نشان بدهد. با گذراندن زمانی کوتاه برای بازی با کودک، میتوان چیزهای زیادی در زمینه عواطف و حتی نوع تفکر او دریافت.معمولا کودکان مضطرب و پریشان با عروسکها و اسباب بازیهای شان به شیوه خشنی بازی میکنند و با عصبانیت بازی را پیش میبرند.
در چنین مواقعی میتوان به کودک چنین گفت: «انگار اینجا کسی عصبانی شده و جنگ داریم» یا «فکر میکنم عروسک ترسیده. نظر تو چیه؟.»
اینها جملاتی هستند که میتوانند آغاز کننده صحبت در زمینه نگرانیها و ناراحتیهای کودکتان باشد.سعی کنید در این بین تنها نقش سؤالکننده را نداشته باشید و کودک را با سوالهای مداوم خود خسته نکنید. اجازه بدهید که کودک از احساسات و مشکلاتش برایتان بگوید و هرجا سکوت کرد سریع با پرسشی او را وادار به حرف زدن نکنید. اگر تنها شنونده کودک باشید و او را سوال پیچ نکنید، این اقدام سبب خواهد شد که فرزندتان با شما حس آسایش و راحتی بیشتری کند و راهی به منظور نمایش دادن احساساتش به شما باز کند.
زمانیکه شما با کودک خود آغاز به صحبت میکنید، باید تلاش نمایید که به آهستگی از او بپرسید به نظرش مشکل در کجاست؟ اگر دیدید که کودک میلی به صحبت ندارد، تلاش کنید صحبت در زمینه موضوع مورد نظر را به وقت دیگری موکول کنید و بازی را ادامه داده و اجازه دهیدکودک هروقت که خودش میل دارد در زمینه احساسها و دلواپسیهایش با شما صحبت کند.
منبع: سایت سیمرغ
سایت بیتوته
سایت احیا