پاناگلاید:
وسیله ای مانند جلیقه که در هنگام فیلمبرداری روی شانه. فیلم بردار آن را میپوشد. این وسیله دوربین را به بدن متصل نگه میدارد و این امکان را ایجاد میکند که فیلم بردار بتواند تصویر را بدون لرزش فیلم برداری کند.
پراکسینوسکوپ دستگاهی قدیمی برای مشاهده یک رشته از تصاویر طراحی شده بر روی استوانهای دوار، که بر اساس پدیده پایداری دید، توهم حرکت ایجاد میکند. این دستگاه در سال 1877 توسط امیل رینو اختراع شد.
پس زمینه:دکور صحنه و فضای عمومی واقع در پشت تصویر یا پیش زمینهای که رخدادهای اصلی در آن اتفاق میافتند. لازم به ذکر است که در گذشته، به دلیل اینکه عمدتاً فیلمها داخل استودیو ساخته میشدند (حتی فضاهای خارجی). دکورهای پس زمینه را دستی میساختند و رنگ میزدند. این مسئله موجب میشد، فضا کمی تصنعی به نظر برسد، اما امروزه معمولاً تا حد ممکن فیلمها راخارج از استودیو میسازند و از پس زمینههای واقعی استفاده میکنند.
تصویر یا حاشیه محو :تصویری که در مرکز کاملاً کانونی و واضح و در حاشیهها محو است. چنین تصویری مشابه عکسهای قدیمی است. از اینگونه تصاویر برای تاکید کردن بر مرکز تصویر و یا برای خلق جلوه عکسهای قدیمی استفاده میشود. این روش نخستین بار توسط دیویدوارک گریفیث مورد استفاده قرار گرفت. برای خلق این تصاویر در سادهترین روش، حاشیه عدسی دوربین را به وازلین آغشته میکنند.
تک گویی ذهنی :اندیشههای درونی شخصیتی که به صورت گفت و گوی ذهنی آن شخصیت با خودش عرضه میشود. این تکنیک بیشتر متعلق به رمان نویسی است و در آنجا کاربرد دارد، زیرا که دست نویسنده برای نفوذ به ذهنیات شخصیت ها به خوبی بارز است. در سینما هم گاهی از این شیوه به صورت گفتار روی فیلم استفاده میشود.
تولید ارزان :برخلاف تولید عظیم، فیلمی است که دارای بازیگران، لوکیشینها و وسایل و حرکتهای محدود دوربین است و میتوان آن را به قول معروف جمع و جور کرد.
پراکتیکال :
اصطلاحی است که به هر بخشی از صحنه مانند، در، پنجره، نور یا حتی تمام صحنه به کار میرود که کار عادی خود را انجام میدهند و جزئی از پس زمینه یا دکور نیستند.پراکسینوسکوپ دستگاهی قدیمی برای مشاهده یک رشته از تصاویر طراحی شده بر روی استوانهای دوار، که بر اساس پدیده پایداری دید، توهم حرکت ایجاد میکند. این دستگاه در سال 1877 توسط امیل رینو اختراع شد.
پرکنتراست:
(پر تضاد) تضاد شدید در تصویر، میان مناطق تاریک و روشن و بدون وجود حالتها بینابینی، چنین نورپردازی میتواند جلوهای قدرتمند و با نفوذ خلق کند.پروتاگونیست:
قهرمان فیلم، نمایش نامه یا هر اثر ادبی.پریسکوپ:
دستگاهی که به دوربین متصل است و به مدد آن نماهای بسیار سربالا، بالای نقطه دید، زوایای عجیب و غریب، جلوههای ویژه و ماکتی را فیلمبرداری میکنند.پس زمینه:دکور صحنه و فضای عمومی واقع در پشت تصویر یا پیش زمینهای که رخدادهای اصلی در آن اتفاق میافتند. لازم به ذکر است که در گذشته، به دلیل اینکه عمدتاً فیلمها داخل استودیو ساخته میشدند (حتی فضاهای خارجی). دکورهای پس زمینه را دستی میساختند و رنگ میزدند. این مسئله موجب میشد، فضا کمی تصنعی به نظر برسد، اما امروزه معمولاً تا حد ممکن فیلمها راخارج از استودیو میسازند و از پس زمینههای واقعی استفاده میکنند.
پلان سکانس :
(برداشت طولانی) نمایی که به مدتی نسبتاً طولانی ادامه یابد. اولین فیلمهای صامت عمدتاً از برداشتهای طولانی تشکیل میشدند (زیرا در آن زمان دوربین فقط یک ناظر ساکن بود)، ولی چیزی نگذشت که قطع از نمایی به نمای دیگر متداول شد. در آغاز ناطق شدن سینما چون دوربین باید در یک محفظه بسته (برای جلوگیری از صدای مزاحم) قرار میگرفت و تحرک کمتری داشت. دوباره برداشتهای بلند مطرح شد. برداشتهای بلند و بدون کات معمولاً پدید آورنده احساس کسالت در تماشاگر و نشانگر نوعی عدم تحرک در ماجرای فیلم است. به همین خاطر فیلمسازان با احتیاط به سمت برداشتهای بلند میروند.پوزتیو:
نسخهای از فیلم 35 میلیمتری که در لابراتوار از روی نگاتیو تهیه میشود و تصویر واقعی از سوژه است.پوشش:
پوششی که برای در معرض دید قرار نگرفتن بخشی از صحنه یا دیده شدن بخش خاصی از صحنه در دوربینهای غیر دیجیتالی تعبیه میشود؛ مانند نمای نقطه نظر بازیگری که با دوربین به جایی نگاه میکند. این تمهیدات اکنون در دوربینهای دیجیتالی تعبیه شده است.پوشش بارنی:
پوششی نرم، ضد آب و چند لایه که روی دوربین را میپوشاند. این پوشش صدای مزاحم دوربین در هنگام ضبط صدا را در سر صحنه فیلمبرداری کاهش میدهد و گاه مجهز به گرم کنی است که در سرما، دوربین را گرم نگه میدارد.پیکسل :
(عنصر تصویر) کوچکترین جزء هر تصویر که همان نقاط ریز هستند هر چه مقدار این نقطهها بیشتر باشد وضوح تصویر هم بیشتر است.تدوین :
تدوین مرحلهی بعد از اتمام فیلمبرداری است که نماها براساس خط داستانی فیلمنامه کنار هم چیده میشوند. در این مرحله است که نماها و صداهای مختلف خط روشن و روانی پیدا میکنند. در تدوین؛ فیلم ضرباهنگ و ریتم مورد نظر را پیدا میکند و اندازهای زمانی نما و نقطهی قطع هر نما مشخص میشود، به گونهای که انتقال از صحنهای به صحنهای دیگر نرم و بدون پرش و توی ذوق زدن انجام پذیرد. «ایزنشتاین» از اولین نظریه پردازان عرصهی تدوین است.تدوین پویا :
در این نوع تدوین، کل حرکت وبازی بازیگران را براساس هماهنگی تدوین میکنند. در این روش از وحدت زمان و مکان صرف نظر میشود.تدوینگر:
تدوینگر، هنرمندی است که کار تدوین فیلم را ماهرانه سامان میدهد. وی مسئولیت ترکیب نماها و انطباق نوارهای صدا با نماها را به عهده دارد. دستاورد کار تدوینگر پیدا کردن ریتم و ضرباهنگ و همسان شدن همهی اجزاء فیلم است. در واقعه اندازه نماها و سکانسها و چگونگی استفاده از تمهیدات ویژهی سینمایی در این مرحله انجام میگیرد.تراولینگ:
حرکت دوربین به جلو و عقب صحنه بر روی ریل را تراولینگ میگویند.تریلر:
هرفیلم پر ماجرا و هیجان انگیزی که در تماشاگر حس تعلیق ایجاد کند، برای مثال فیلمهای جنایی، جاسوسی و ماجراجویانه.تصویر یا حاشیه محو :تصویری که در مرکز کاملاً کانونی و واضح و در حاشیهها محو است. چنین تصویری مشابه عکسهای قدیمی است. از اینگونه تصاویر برای تاکید کردن بر مرکز تصویر و یا برای خلق جلوه عکسهای قدیمی استفاده میشود. این روش نخستین بار توسط دیویدوارک گریفیث مورد استفاده قرار گرفت. برای خلق این تصاویر در سادهترین روش، حاشیه عدسی دوربین را به وازلین آغشته میکنند.
تصویر سایه دار:
تصویری که از بر هم انداختن تصویری روی تصویر دیگر، یا بازتاب یک سوژه خارجی روی صحنه اصلی به مدد آینهای دو سویه که جلوی دوربین قرار میگیرد. حاصل میآید. این تمهید دردهه 1940 برای ایجاد تصویر روح یا شبح به کار میآمد.تصویر سرد:
تصویری که درآن رنگمایه آبی مسلط است و درست برخلاف تصویری که در آن رنگ مایههای گرم، چون قرمز مسلط است.تضاد :
(کنتراست) اختلاف نسبی میان تاریک ترین و روشن ترین نقاط تصویر، تضاد، نه تنها بر اساس رابطه میان این دو حد، بلکه بر اساس میزان رنگ خاکستری نو حد فاصل بین تیرگی و روشنی هم تعیین میشود. تصویر را دارای تضاد زیاد گویند وقتی نوربندی میان این دو حد کم باشد و دارای تضاد کم گویند، وقتی نوربندی میان این دو حد زیاد و چشمگیر باشد.تعلیق :
تعلیق در انتظار نگهداشتن تماشاگر است برای دریافت آنچه در ادامه روایت خواهد آمد و از عناصر مهم داستان به شمار میرود. یکی از اساتید در ادبیات داستان غیر ایرانی جوزف کنراد است. در سینما آثار هیچکاک نمونهی بارز تعلیق است.تغییر سرعت:
آغاز کردن حرکت افقی دوربین با سرعت زیاد و ختم کردن آن به سرعتی که مراتب کمتر از نقطه آغاز و حتی سکون.تک گویی ذهنی :اندیشههای درونی شخصیتی که به صورت گفت و گوی ذهنی آن شخصیت با خودش عرضه میشود. این تکنیک بیشتر متعلق به رمان نویسی است و در آنجا کاربرد دارد، زیرا که دست نویسنده برای نفوذ به ذهنیات شخصیت ها به خوبی بارز است. در سینما هم گاهی از این شیوه به صورت گفتار روی فیلم استفاده میشود.
تگنی کالر:
تکنی گالر نخستین شیوهی موفقیت آمیز فیلمبرداری رنگی است که در سال 1915 ابداع و در سال 1932 تکمیل شد. در دوربین فیلمبرداری تگنی کالر، سه نوار فیلم مجزا به کار میرفت. یک منشور نور را به سه رنگ اصلی قرمز، آبی، سبز، تفکیک میکرد و هر نوار یکی از سه رنگ را میگرفت. آنگاه از روی هر کدام از نوارهای فیلم منفی، یک نوار فیلم با تصویر برجسته تهیه میشد و هر کدام از سه نوار را به یکی از سه رنگ اصلی میآغشتند و یکی پس از دیگری روی یک نوار فیلم شفاف آغشته به مادهی حساس جذب رنگ قرار میدادند و در نهایت یک نوار فیلم کاملاً رنگی به دست میآمد.تمثیل:
این واژه بیشتر در ادبیات مصطلح است. اما در سینما برای توصیف فیلمی به کار میرود که به نظر میآید، شخصیت و حوادث موجود در فیلم نشان دهنده موقعیتی بیرون از فیلم با بعضی موقعیتهای اخلاقی فراگیر هستند. گاهی تمثیل بسیار صریح و واضح است و گاه به صورت پنهانی در متن اثر گنجانده شده.تله سینما:
دستگاهی که تصویر سینمایی را به علائمی بدل میکند که میتوان آن علائم را به تصویر تلویزیونی تبدیل کرد. از این وسیله برای انتقال تصاویر سینمایی به روی صفحه تلویزیون استفاده میشود. تله سینما همچنین تصاویر سینمایی را به تصاویر ویدئویی تبدیل میکند تا امکان تدوین الکترونیکی فیلم سینمایی پدید آید. برای مثال یک نمونه از این دستگاهها به این صورت عمل میکند که، دوربینی تلویزیونی مستقیماً رو به روی عدسی دستگاه نمایش قرار میگیرد و تک تک قابها را تفکیک رنگ کرده و به علائم تلویزیونی بدل میکند. دستگاههای تله سینما، در ضمن صدای اپتیک یا صدای مغناطیسی فیلمها را به علائم قابل انتقال تلویزیونی بر میگردانند.تم:
(مضمون) موضوع، طرح، پیام، مفهوم، دیدگاه اجتماعی یا حال و هوایی کلی که بر یک اثر هنری حاکم است.تولید ارزان :برخلاف تولید عظیم، فیلمی است که دارای بازیگران، لوکیشینها و وسایل و حرکتهای محدود دوربین است و میتوان آن را به قول معروف جمع و جور کرد.