راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (1)

يكي از آسيبهاي اجتماعي ، كه در جامعه كنوني ما نيز بروز خاصي نموده است پديده فقر مي باشد . كه به نظر مي رسد در قبح و مذمت آن ، هيچ گونه ترديدي وجود نداشته باشد .به هنگام ظهور نقص وكمبود در يك مجموعه و سيستم بايست كل آن را مورد مطالعه قرار داد ، تا كه علت پيدايش آن و راه حلهاي پيشگيري و درمان آن فرا گرفته شود . بنا بر فرمايش مولا علي عليه
دوشنبه، 18 مرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (1)
راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (1)
راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (1)

 

منبع : راسخون



 
 

راه کارهای فقر زدایی در بیان روایات (1)

 

نویسنده : محمد بیرانوند

 

 

مقدمه

يكي از آسيبهاي اجتماعي ، كه در جامعه كنوني ما نيز بروز خاصي نموده است پديده فقر مي باشد . كه به نظر مي رسد در قبح و مذمت آن ، هيچ گونه ترديدي وجود نداشته باشد .به هنگام ظهور نقص وكمبود در يك مجموعه و سيستم بايست كل آن را مورد مطالعه قرار داد ، تا كه علت پيدايش آن و راه حلهاي پيشگيري و درمان آن فرا گرفته شود . بنا بر فرمايش مولا علي عليه السلام كه اسلام را به عنوان يك نظام (1) معرفي نموده است . از خصوصيات يك نظام ، همبستگي شديد ميان اجزاء آن مي باشد ، كه همين شدت همبستگي و تعامل ميان اجزاء علاوه بر اينكه ، هدفمندي نظام را مي رساند باعث ثمر بخشي آن نيز مي گردد.
هنگامي كه پديده اي به عنوان فقر در جامعه اي با ايد ئولوژي اسلامي ظاهر ميگردد . نشان و گواه اين مطلب مي با شدكه به يك يا چند جز از اجزاء اين سيستم عمل نشده است ، كه مسلماَ به همان اندازه نيز دچارنقص مي باشد . و يا اجزا اين نظام ، درمسير تنظيم و تدبير و اجراء اصول وحياني قرارنگرفته . و يا اين كه تأثير و تأثري ميان اين اجزاء بر قرارنبوده است . كه در هر صورت منجر به نمودار شدن آن نقص گشته است . و رهيافت اين مهم آن است كه بايست دستورات و فراميني كه به ما رسيده در راستاي عمل قرار گيرند كه در صورت تقيد و تدين به آنها شاهد بروز مشكل نخوا هيم بود . آنچه كه ما بدان معتقديم، اين است كه وجود نقائص و كاستيها به سبب پياده نشدن كامل و دقيق دين مي باشد و بدان سان كه به فرامين ديني عمل ننموده ايم ضعف هايمان بارز گرديده است . اسلام براي رفع فقر و فقر زدايي و سوزاندن ريشه اين پديده شوم در جامعه راه كارهايي را ارائه نموده از جمله :

تأكيد به كار

توجه به تدبير در معاش
سفارش به روحيه قناعت و كفاف خواهي
اهتمام به عدالت اجتماعي بطوري كه هدف ارسال انبياء عليهم السلام را برپايي عدل عنوان نموده و از اين رو معلوم مي شود كه اين امر ميتواند واقع شود ، چرا كه خداوند امر به محال نمي نمايد
مبارزه با تكاثر طلبي وفزون خواهي و همچنن مبارزه با سرمايه داري و ايجاد شكاف ميان طبقات اجتماعي جامعه
توجه به فقرا در دستورات ديني
بيان وظيفه سنگين اغنياء
سفارش و امر نمودن به انفاق در قالبهاي (صدقه –كفارات – اطعام طعام-قرض الحسنه –شراكت با فقرا –خمس و زكات ) كه براي برطرف كردن نياز آني فقيرواز آن مهمتر براي رفع فقر فقير لحاظ شده است .
و دستوراتي ديگر كه در متن دين مملو مي باشد . ولي آنچه كه در اينجا از نظرگاه شما خواهد گذشت سخن در پيرامون فقر مي باشد . واينكه برخورد ما با اين ‘‘ گزينه‘‘ در جامعه به چه سان صورت پذيرد كه تنها به چهارده آموزه ديني اشاره خواهد شد .

چکیده تحقیق :

در این تحقیق موضوعات ( مذمت فقر در روایات ، اهمیت کار ، روزی کفاف ، تدبیر معاش ، توجه به فقرا ، وظیفه اغنیاء ، رفع فقر ، مسئله انفاق ، خساست مانعی در اه انفاق ، زکات ، مذمت غنی بی خیر ، مدح فقیر باایمان ، مسئله عزت نفس ، فقر آزمایش و مصلحت الهی ) از منظر روایات بررسی شده وبا یک سیر منطقی برای فقر زدائی موضوعات منسجم گردیده است که نتیجه بحث این است که اگر دولتها وملتها هر دو به فرامین فقر زدائی توجه نمایند ریشه کنی فقر امر محالی نخواهد بود واین که در جامعه فعلی پدیده فقر قابل شهود است بخاطر عمل نکردن به این فرامین است نه اینکه از جانب ساحت مقدس دین نقص ونقصانی باشد بلکه مشکل این است که به دین خدا ودستورات حیات بخش آن عمل نشده است

فصل اول

مذمت فقر در روایات
ابتدا ذكر احاديثي چند كه در مذمت فقر ذكر شده است :
««حضرت علي عليه السلام از فقر تعبير به نوعي از بلا نموده است »»(1)
«« و رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله ميفرمايد :تنگدستي از كشته شدن سخت تراست »» (2 )
«« وحضرت علي درتعبير ديگري فقر را بالاترين مرگ ناميده است.»» (3 )
«« و فقر همراه با قرض و دين را مرگ سرخ نام نهاده اند »» (4)
«« و در جائي ديگر فقر همراه قرض را بزرگترين بدبختي معرفي كرده اند »» (5)
«« و ايشان شر دنيا وآخرت رادردو كلمه بيان داشته اند فقرو فجور »» (6 )
«« و همچنين ميفرمايد :خداوند بندگان را تازيانه اي درد ناكتر از تنگدستي نزده است »» (7)
«« امام صادق عليه السلام نيز مي فرمايد :سه خصلت است كه هر كس به يكي از آن مبتلا شود تمناي مرگ مي كند اول فقر وتنگدستي پي در پي… »» (8 )
«« و از اينرو حضرت امير عليه السلام مي فرمايد: فقر موجب حزنها واندوه هاست »» (9)
و مي شود گفت كه فقر با حزن و اندوه قرين است چرا كه باعث حالاتي مي شود كه روح آزادة او را مي آزارد و درهر برخوردي او را با محدوديتي مواجه مي سازد .
«« حضرت علي عليه السلام مي فرمايد : عار و ننگ اين نيست كه شخص در غريبي باشد ، عار وننگ اين است كه شخص در وطن خود باشد ولي نياز مند و محتاج »» (10)
«« و رسولخدا صلي الله عليه وآله مي فر مايد :اگر سه چيز در آدميزاد نمي بود هيچ چيز سرش را به پائين نمي آورد (شر منده اش نمي كرد ) بيماري ، مرگ و تنگدستي … »» (11)
«« حضرت علي عليه السلام ميفرمايد : هان به خدا قسم من تنگدستي را دوست ندارم واگرفقر بصورت مردي مجسم گردد او را مي كشم…»» (12)
و در مذمت وسختي فقر همين يك جمله از اميرا لمؤمنين كافي است كه ميفرمايد: ««قبر از فقر بهتر است وكوري از بسياري نظركردنها بهتر است »» (13)
«« و بدبخت ترين بدبختان آن است كه تنگدستي دنيا وعذاب آخرت براي او جمع گردد»» (14) چنانكه رسولخدا صلي الله عليه وآله در حديثي بدان اشاره نموده اند. چرا كه اين محنت وسختي فقر بايد دستاويزي براي رسيدن به خيرو ثواب آخرت گردد كه اگر برخورد صحيحي با آن نشود همان خواهد شد كه رسولخدا فرمودند .

پيامدهاي فقر

««اميرالمؤمنين عليه السلام ميفرمايد : تنگدستي سبب ذلت و خواري نفس و پريشان كننده عقل و جذب كننده غمهاست »» (15)
وهمچنين حضرتش مي فرمايد :««فقرو تنگدستي موجب فراموشي مي گردد »» (16 )
و چه بسيار آداب ورسوم ودستورات و فراميني كه بدين واسطه بدست فراموشي سپرده مي شوند و در جاي ديگري حضرت مي فرمايد :«« فقر باعث مي شود كه فرد باهوش از دليل آوردن لال شود و بي بضاعت غريب است در وطنش »» (17)
از ديگر پيامد هاي فقر كه رسولخدا صلي الله عليه وآله به آن اشاره نموده اينكه ««جهل و فقر باعث برملا شدن هر عيبي مي شوند ،همانطور كه علم ومال هر عيبي را مي پوشانند »»( 18)
««حضرت امير مي فر مايد :شخص غني اگر چه در غربت باشد مثل آنست كه در وطن است ولي شخص فقير اگر هم در وطن باشد گوئي در غربت است »» (19)
ره آورد ديگر فقر اينكه حضرت اميرالمؤمنين مي فرمايد :چون توانگر باشي همه مردان از ايل و تبار توأند (همه ترا خويشاوند خود دانند ) و چون تنگدست شوي كسانت در مقام انكارت برآيند.»» (20)
وايشان همچنين فرمودند :«« ...اگر فقير راستگو باشد دروغگويش پندارند ، واگر زاهد باشد جاهلش نامند .اي فرزندم ! هركس اگر مبتلا به تنگدستي گردد دچار چهار مصيبت گردد:"سستي در يقين ، نقص در عقل، ضعف در دين، وكمي حياء در چهره اش".اي پسرم پناه مي برم به خدا از تهيدستي »» (21)
از ديگر ثمرات فقر اينكه شخص آرامش ندارد چرا كه رسولخدا صلي الله عليه وآله فرمودند : روح انسان هنگامي مطمئن وآرام مي شود كه روزي خود را آماده كرده باشد »» (22)

پناه بردن به خدا از شر فقر

««پيامبر خدا صلي الله عليه وآله فرمود : از تنگدستي وعيال مندي ، و از ستم كردن وستم ديدن بخدا پناه ببريد»» (23) وباز هم مي فرمايد:««ازتنگدستي وكمبود و خواري وستم كردن وستم ديدن به خدا پناهنده شويد»» (24)
چرا كه به گفته رسول خدا صلي الله عليه وآله :««كسي كه معاش نداشته باشد معاد نيز نخواهد داشت »» (25) و «« فقر رو سياهي در دنيا و آخرت است»» (26 )
وبنا بر گفته ايشان ««اگررحمت خداوند بر فقراء امت رسول الله (ص)نبود نزديك بود كه فقيران كافر شوند»» (27)
وحتي در روايات داريم كه معصومين فرموده اند ««فقر بخشي ازكفراست »» (28)
در جايي رسول خدا صلي الله عليه وآله فرموده اند :بار خدايا پناه مي برم به تو از كفر وفقر كه در اين حال مردي پرسيد :آيا ايندو معادل همديگرند؟كه رسول خدا (ص) جواب دادند: بلي ،پس با اين اوصاف براستي بايست دست به دعا برداريم .(29) ««پيامبر اكرم (ص)فرمود : خدايا در نان ما بركت عنايت كن و مابين ما و او جدائي نينداز (ما را گرفتار فقر مفرما) چرا كه اگر ما نان نداشته باشيم نه نماز مي خوانيم و نه روزه مي گيريم »»(30 )
ودر حديث است كه معصوم مي فرمايد ««خدايا از گرسنگي به تو پناه مي برم چرا كه بد همجواري است »» (31)
آنچه كه در بالا به عنوان مذمت فقر ذكر شد تنها به اين جهت بود كه در درجه اول قبح اين امر برايمان آشكار شود و دوم اينكه اگر چيزي را به عنوان درد دانستيم مطمئناً درصدد درمان و اصلاح آن نيز خواهيم رفت.وسوم از اين رو كه انگيزه اي ايجاد شود تا در رفع فقر به عنوان يك دستوربه عنوان پاكسازي جامعه برآييم وخود نيز با تلاش و تدبير مواظب باشيم كه دراين دام بلا قرار نگيريم و اگر بدان نيز مبتلا شديم وظيفه ما چه خواهد بود ؟اميداست كه با پياده شدن دستورات دين در جامعه اين پديده شوم نيزكه زائيده بي توجهي به فرامين الهي است نيز ريشه كن گردد.

فصل دوم

اهمیت کار

توجه به مسئله كار به عنوان يكي از راهكارهاي رفع فقر وتلاش براي امرار معاش و ادامه حيات از دير باز مورد توجه قرار گرفته است و اسلام اهميت دو چنداني به آن نهاده است.چرا كه دنيا از منظر مسلمين بازار و تجارتگاه عباد الله مي باشد،كه هر كس در اين بازار تلاش بيشتر، بعنوان وظيفه و براي رضاي حق نمايد اجرش نيز بيشتر خواهد بود.تا آنجا كه امام صادق (ع)مي فر مايد:«« كسي كه براي روزي اهل و عيالش زحمت مي كشد مانند مجاهد در راه خداست »»(32)
««و برترين جزء از عبادات را رسول خدا صلوات الله عليه وآله طلب (روزي ) حلال مي دا نند»»(33)
««جالب اين آست كه ايشان هنگامي كه از جنگ تبوك بر مي گشتند شخصي بنام سعد به ديدارشان آمد و حضرت با وي مصافحه نمود ودست سعد كارگر را زبر و خشن ديد فرمود :چرا دستت زبر وخشن است ؟گفت : يا رسول الله (ص) من با طناب و بيل كار مي كنم و زندگي خانواده ام را اداره مي كنم . رسول خدا صلوات عليه واله خم شد و دست او را بو سيد . و فرمود : اين دستي است كه آتش جهنم او را نمي سوزاند(34)
و در اهميت موضوع خوب است به اين حكا يت توجه كنيم كه (علي بن عبد العزيز ) گويد : امام صادق (ع) به من فر مود عمر بن مسلم چه مي كند ؟ گفتم فدايت شوم به عبا دت رو آورده وتجارت را ترك كرده . فرمود واي براو آيا نميداند كسي كه طلب (روزي )را ترك كند دعايش پذيرفته نمي شود همانا گروهي از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله وقتي اين آيه نازل شد (هر كس تقواي الهي پيشه كند (خداوند)راه گشا يشي براي او قرار خوا هد داد واز جايي كه گمان ندارد به او روزي دهد ) در ها را بستند و به عبادت رو آوردند وگفتند ما را (عبادت) كفايت مي كند . اين مطلب به گوش پيامبر (ص) رسيد و به ايشان فر مود : چه چيز شما را بر اين كار وا داشته ؟ گفتند اي رسول خدا (ص) روزي ما ضمانت شده است لذا به عبادت روي مي آوريم حضرت فرمود : هر كس چنين كند دعايش مستجاب نميگردد و بر شما باد طلب (روزي )(35)

سيرة اهل بيت عليهم السلام

اگر دقتي در سيره اهل بيت عصمت وطهارت عليهم السلام داشته باشيم . كاملا روشن است كه كار، نقش اساسي در امرارمعاش براي ايشان داشته است . ««امام علي عليه السلام هنگامي كه از جبهه ي جنگ برمي گشت به آموزش وتدريس و همچنين به قضاوت بين مردم مي پرداخت . چون از اين كار فارغ مي گشت در باغ كوچك خود به كار مي پرداخت اما در همان حال از ياد خدا غافل نبود »» (36)
و اين آموزه در سير زندگاني تمامي اهل بيت عليهم السلام مشهود است
((عبدالرحمان بن حجاج از حضرت امام صادق عليه السلام روايت كرده كه محمد بن منكدر مي گفت: هيچگاه فكر نميكردم علي بن الحسين نظيري داشته باشد چون فضل آن بزرگوار را مي ديدم تااينكه بافرزندش محمد بن علي امام باقر عليه السلام ملاقات نمودم خواستم وي را پند بدهم ولي او مراپند داد يارانش گفتند به چه چيز تو را پند داد ؟ جواب داد : درگرمترين ساعت از روزي ، به يكي از محله هاي مدينه رفته بودم محمد بن علي عليها السلام را ملا قات كردم او مردي چاق بود (و مشغول كار) . پيش خود گفتم : پيري از پيرمردان قريش دراين ساعت گرم آن هم با اين حال در طلب دنيا است ! شاهد باش او را نصيحت خواهم كرد .نزديكش رفتم و بر وي سلام دادم نفس زنان جواب سلامم را داد در حالي كه از سر وصورتش عرق جاري بود ،گفتم :خدا حال شما را اصلاح كند .پير مردي از پيران قريش آن هم در اين ساعت گرم و شما خودتان با اين حالت در طلب دنيا هستيد،اگر در اين حال بميري چگونه مي شود ؟ حضرت به ديوار تكيه كرد و فر مود :اگر مرگم برسد ومن در اين حال باشم به خدا سوگند موقعي آمده كه من مشغول طاعتي از طاعات خداي تعالي هستم و با اين كارم خودم را از تو و از مردم حفظ ميكنم و به درستي كه من از مرگ مي ترسيدم اگر در حالي مي آمد كه مشغول معاصي بر خدا بودم گفتم خدايت رحمت كند ،خواستم شما را موعظه كنم شما بر من موعظه كرديد ) (37)
يا كه ((عمر شيباني مي گويد :امام صادق (ع)را ديدم كه بيلي در دست و لباس زبري بر تن داشت و در زمين خود كار مي كرد و عرق از كمرش مي ريخت ،گفتم آقا فداي شما شوم بيل را بده تا بجاي شما كار كنم،حضرت فرمود:دوست دارم كه مرد در راه به دست آوردن هزينه زندگي خود حرارت گرما و زحمت كار را تحمل كند.(38) ««و علي بن حمزه گويد :ابوالحسن (احتمالأ"امام رضا )عليه السلام را ديدم كه در زمين خود كار ميكرد و پا هايش غرق در عرق شده بود ، گفتم جانم فدايت ، كارگران تان كجايند كه شماكارمي كنيد ؟ فرمود : اي علي كار ميكردند كساني كه از من وپدرم بهتر بودند! پرسيدم آنها كيستند ؟ فرمود : رسول خدا (ص) وامير المؤمنين(ع) و تمام اجدادم با دست خود كار مي كردند ، كاركردن روش انبياء و رسولان ومردان صالح وشا يسته است(39). وهمچنين «« رسو ل خدا صلوات الله عليه واله فرمودند. آنكه از دست رنج خودزندگي مي كندفرداي قيامت با انبياء محشور مي شود واجر آنها را مي برد »» (40)
و ايشان مي فرمودند : ملعون است ملعون است كسي كه(براي تأمين زندگي)سربارمردم باشد ).(41 )
آري كار روش انبياء و رسولان ومردان صالح وشايسته است ودر مقابل بيكاري و تن لش بودن مبغوض درگاه پروردگار عالم است .(( ازرسول خدا صلوات الله عليه وآله: سؤال شد پاكيزه ترين كسبها كدام است ؟ فرمود: آنچه انسان با دسترنج خود بدست آورد »»(42)
و شخصي به امام صادق عليه السلام عرضه داشت :با دستم نمي توانم كار كنم دستم ناقص است . سرمايه و پولي هم ندارم تا با آن تجارت وكسبي نمايم، محروم ومحتاج نيز هستم چه كنم؟امام فرمود :با سرت بار حمل كن وخودرا از مردم بي نياز نما »»(43) براستي كه تحمل سختي وزحمت براي كسب معاش چه آسان تر از بار سنگين محنت و بندگي ديگران است.

همه را به كار نمودن وادار كنيم

««امام صادق عليه السلام مي فرمايد: گنجهاي الهي در زمين نهفته است وهيچ كاري نزد خداوند محبوبتر از زراعت نيست تمام پيغمبران خدا كشاورز بودند مگر ادريس كه كارش خيا طي بود»»(44)
««يا كه امام باقر عليه السلام مي فرمايد: بهترين كار زراعت است كه از حاصل آن نيكوكار و بدكار مي خورند »»(45)
««و امام صادق عليه السلام دراين رابطه مي فرمايد:زراعت كنيد ودرخت بكاريد به خدا سوگند هيچ عملي حلال تر وپاكيزه تراز آ ن نيست در آخرالزمان هم زراعت مي كنند و درخت مي كارند»»(46)
يعني يكي از عمده ترين فعاليتهاي اقتصادي درعصر ظهور نيز زراعت مي باشد . وسفا رش به كارها يي چون زراعت كه تعبير به كارهاي پاك و طيب شده اند شايد بدين منظور باشد كه شخص با زحمت از دسترنج خود استفاده ميكند و علاوه بر تأمين امور زندگي خود در خدمت جامعه نيز مي باشد وروحيهءكسالت و مفت خوري از بين خواهد رفت .وقتي كه مولاي متقيان علي (عليه السلام )مي فرمايد :بهترين تفريح كار است يعني گر چه سختي هايي رابدنبال خواهد داشت و ليكن روح نشاط را در ما زنده خواهد نمود.از اينرو افراد شاغل با طراوت تر از افراد بيكارند .پس بر ما فرض است كه اگر دوستدار كسي هستيم حتما"او را به كار نمودن و داشتن شغل وحرفه وادار نمائيم.و هميشه بايست براي وادار نمودن ديگران در ايشان انگيزه و رغبت ايجاد كنيم و چه انگيزه اي بالاتر از اين كه ابن عباس گويد :«« وقتي پيامبر صلوات الله عليه و آله مردي را مي ديد كه نيرو و توانايي داشت مي پرسيد كه آيا تو شغل وحرفه اي داري . اگر مي گفت ندارم مي فر مود : از چشم من افتادي»»(47)
ولذا امام علي عليه السلام مقتداي ما مي فرمايد :««كسي كه دنبال روزي مي رود ملامتش نكن زيرا اگر غذايي نيابد گناهانش زياد خواهدشد »»(48)
يعني يك تناسبي وجود دارد ميان اينكه شخص بيكار و در نتيجه محتاج باشد و ازدياد گناهان كه جا دارد متذكر اين نكته نيز بشويم كه اگر مسئولين حكومت اسلامي خواستار بهبود فرهنگ ديني مردم مي باشند بايست اهتمام جدي به مسئله اشتغال زايي و ايجاد زمينه كار داشته باشند . بطور مثال در شهري كه نيمي از جوانان آن بيكارند با ايجاد كار براي ايشان مي توان گفت علاوه بر تعديل و جهت دهي نيروي جوانان درمسيركار مي توان به نكات مثبت زير نيز توجه نمود .
1-زمينه ازدواج ومسكن با داشتن شغلي مناسب فراهم خواهدشد .
2-روحيه ي نشاط وطراوت و توليد فراهم خواهد شد .
3-وقتهايي را كه شخص در نبود كار به هر طريقي ودرهر زمينه اي اتلاف مي نمود ه احيا ء كرده ايم .
4-با تأمين معاش شخص ، رويكرد او را به گناهاني كه منشأ آن تنها ناداري است برطرف مي نمائيم همچون: دزدي گرفتن ربا خريد و فروش آنچه خلاف شرع وقانون است همچون مواد مخدر و تكدي گري … وجالب اينكه پيشوايان ما در آنجايي كه شرائط اجتماعي اسفناك بوده و دستيابي به كار مشكل بوده است نيزدو چندان مردم را به داشتن كار وامي داشتند . گرچه موقعيت اجتماعي و يا درآمد آن نيز كم باشد چرا كه ميخواستند با سفارش و طريقيت دادن به كار براي رسيدن به خير و كمال همگي را متوجه اين نوع از عبادات بنمايند. «« يكي از انصار نيازمند شد و به رسول خدا صلي الله عليه وآله خبر داد حضرت فرمود :در منزلت هر چه داري بياور و آنها را كوچك ندان آن مرد گليمي كهنه و جامي آورد حضرت خطاب به مردم فرمودند : چه كسي اينها را مي خرد ؟ مردي گفت من يك درهم مي خرم حضرت فرمود چه كسي اضافه مي دهد ؟ مردي گفت من اينها را به دو درهم مي خرم . فرمود : مال تو . به آن مرد فقير حضرت فرمودند : يك درهم براي اهل خانه ات غذا بخر و با يك درهم تبري . آن مرد پس از خريدن تبر آن را نزد پيامبر صلي الله عليه وآله آورد . حضرت فرمود جه كسي دسته اي براي اين تبر دارد ؟مردي عرض كرد من دارم . حضرت با دست مبارك خود دسته آن تبر را محكم كرد و فرمود : برو هيز م جمع آوري كن و (حتي) خارهاي تر و خشك را حقير بشمار نياور،آن مرد پانزده روز به جمع آوري هيزم پرداخت و وضع او خوب شد رسول خدا صلي الله عليه و آله به او فرمود : اين بهتر است از آنكه در روز قيامت بيايي و در صو رتت آثار كدورت صدقه خوردن باشد »»(49)
امام علي عليه السلام در نهج البلاغه اين كتاب راه ورسم زندگي مي فرمايد : ««مؤمن بايد شبانه روز خود را به سه قسمت تقسيم كند زماني براي نيايش و عبادت پروردگار و زماني براي تأمين هزينه ي زندگي و زماني هم براي واداشتن نفس به لذتهايي كه حلال ومايه ي زيبائي است . خردمند را نشايد جز آنكه در پي سه چيز حركت كند كسب حلال براي تأمين زندگي ، يا گام نهادن در راه آخرت ، يا به دست آوردن لذتهاي حلال »» (50) پس اگر كسي از اين برنامه ها بهره اي نجست آنجاست كه راه عصيان و طغيان براي او هموار خواهد شد . چنانچه رسول خدا صلوات الله عليه و آله مي فرمايد ««وقتي كه انسان كسب وكاري براي زندگي نداشته باشد ، حتي براي رفع گرسنگي طغيان و عصيان مي كند .»» (51)

توجه به كارگر

احترام و تكريم كارگر نيز از اين جهت مي باشد كه جايگاه و مقام اين موضوع اگر در جامعه حفظ شود روح تلاش و نشاط بر جامعه حاكم خواهد شد . ««رسول خدا صلوات الله عليه وآله مي فرمايد : هر كس در اجرت كارگري به او ظلم كند و حق او را ندهد خداوند اعمالش را نابود كند و بوي بهشت را بر او حرام نمايد با اين كه بوي بهشت از مسير پانصد سال راه به مشام مي رسد »» (52) و در اين رابطه از امام رضا عليه السلام حكايتي نقل شده است وآن اينكه : « سليمان بن جعفر جعفري مي گو يد : به جهت كاري به خدمت امام رضا عليه السلام بودم خواستم به منزلم برگردم فرمود : با من برگرد و امشب را نزد من بخواب با آن حضرت رفتيم . نزديك غروب به خانه اش وارد شد . و غلامانش را ديد كه در حال ساختن محلي براي چهارپايان بودند در بين ايشان غلام سياهي را ملاحظه كردكه از آنان نبود . فرمود : اين مرد كه با شماست كيست ؟ گفتند به ما ياري مي كند و ما چيزي به او خواهيم داد. فرمود :مزد او را تعيين كرده ايد ؟ گفتند به آنچه بدهيم راضي خواهد شد . حضرت رفت كه با تازيانه ايشان را تنبيه كند و به شدت غضبناك شد . گفتم فدايت شوم چرا اين همه نارا حت مي شويد ؟ فرمود من چند ين بار ايشان را از اين كار نهي كرده ام تا اجرت هركس را تعيين كنند .وبدان هر كس بدون تعيين دستمزد برايت كار كند و تو دستمزد او را سه برابر افزون كني گمان مي برد اجرتش را ناقص داده اي و اگر دستمزد وي را تعيين كني و بپر دازي با اينكه به قول خود وفا كرده اي از تو سپاسگذاري خواهد كرد و اگر حبه اي به وي زيادتر بدهي آن را از لطف تو خوا هد شمرد و نظرش اين خواهد بود كه به وي زياد پرداخته اي » (53) پس اگر فقر در جامعه مستولي مي گردد بايست به زمينه ايجاد وكشف حلقه ي مفقوده ي كار در جامعه انديشيد و اگر كار هست ولي گرايش به آن كم گرديده است بايست ديدمان را از كار، الهي گردانيم و همگي را به سوي تلاش و تكاپو براي معاش و معاد ترغيب نمائيم و با بهره گيري از سفارشات اهل بيت عليهم السلام اين روحيه ي طراوت خواهي ونشاط را با وادار كردن خود وديگران به كار ، در جامعه گسترش دهيم .

تداوم و پشتكار

« حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: هر كس چيزي را طلب كند ، يا به آن دست يابد يا به برخي از آن خواهدرسيد » (54) بطور يقين سرلوحه قراردادن اين شعار ما را به تلاش براي رسيدن به مطلوب وادار مي نمايد ولي اين تلاش به چه صورت انجام گيرد تا كه مفيد واقع شود نيز مهم مي باشد باز هم مولايمان مي فرمايد : كار اندكي كه ادامه يابد از كار بسياري كه از آن به ستوه آيي اميد وار كننده تر است»» (55) و همچنين ««مي فر مايد آنچه كه اندك ولي با اشتياق تداوم يابد بهتر از فراواني است كه رنج آور باشد .»» (56) گاهي كار اگر چه كم به نظر آيد ولي آنچه كه موفقيت مي آورد همان تداوم در كار است و اين پشتكار است كه كارهاي كم را ، ارزش مي بخشد . ولي متأسفانه بعضي به بهانه ي كم شمردن كارها دنبال آن نمي روند و بعضي هم با مشغول كردن خود به كار هاي گوناگون ؛ بدون بهره از هيچ يك عمر خود را تلف مينما يند .حضرت علي عليه السلام ««ميفرمايد :كسي كه به كارهاي گوناگون مي پردازد خوارشده پيروز نمي گردد »» (57)
پس كار بعنوان اصلي ترين عامل براي امرار معاش مورد توجه قرار گرفته كه در كنار آن بايست از انديشه و درايت وحرفه و سرمايه بهره جست ، ولي عمده ترين عامل كار همان تلاش نيروي انساني مي با شد كه در دسترس همه ميباشد و با اتكاء به آن مي توان روح كار در جامعه را گسترش داده و زمينه سكون و كسالت و تعفن را از پيكر اجتماع زدود.
ادامه دارد ...

پی نوشت ها :

1. نهج البلاغه حكمت 388
2. آثار الصادقين ج 16 ص497 حديث 70 –بحار ج 69ص47
3. نهج البلاغه حكمت 154
4. آثار الصادقين ج16 ص483 حديث 8 –غررالحكم ج 1 ص 47
5. آثار الصادقين ج16 ص486 حديث 18 –غررالحكم ج1 ص47
6. آثار الصادقين ص489 حديث 36 –شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج 20 ص 356
7. آثار الصادقين ج 16 ص 489 حديث 34-شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج 20 ص 301
8. آثار الصادقين ج 16 ص 496 حديث 67 – بحار ج 75 ص 232
9. آثار الصادقين ج 16 ص 497 حديث 69 – غررالحكم ج ا ص 7
10. آثار الصادقين ج16 ص 497 حديث71 -غررالحكم ج 5 ص 87
11. آثار الصادقين ج 16ص 491 حديث48- بحار ج 69 ص 53
12. آثار الصادقين ج16 ص 491 حديث 46 – علي امام المتقين شرقاوي ج 2 ص 27
13. آثار الصادقين ج16 ص 485 حديث 14 – تحف العقول ص 9
14. آثار الصادقين ج16 ص513 حديث 26 – اعلام الدين للديلمي ص 159
15. آثار الصادقين ج16ص482 حديث 4 – غررالحكم ج 1 ص 218
16. آثار الصادقين ج16ص 485 حديث 15 - غررالحكم ج 1 ص 6
17-نهج البلاغه حكمت 3
18-آثارالصادقين ج 16 ص 512 حديث 23 – نهج الفصاحه ص 428
19- ششصدحديث برگزيده ص166حديث 15 – سفينه ج 1 ص 194
20- آثار الصادقين ج16 ص0 5 حديث 6 – علي امام المتقين شرقاوي ج2 ص 25
21- ششصدحديث برگزيده ص164 حديث 10-اثني عشريه ص164
22- ششصدحديث برگزيده ص 166 حديث 17 – كافي ج 5 ص 89
23- آثارالصادقين ج 16ص 488 حديث 28 – كنز العمال ج1 ص493
24- آثارالصادقين ج16ص488حديث 29 -كنزالعمال ج1ص 493
25- همان منبع
26- ششصد حديث برگزيده ص 164 حديث 7 – وسايل ج 6 ص16
27-آثارالصادقين ج 16 ص 497 حديث 72 – بحار ج 69 ص 47
28 -آثارالصادقين ج 16 ص497 حديث 73 - بحارج 75 ص 12
29-آثارالصادقين ج 16 ص490 حديث40 – كنز العمال ج 6 ص356
30- ششصدحديث برگزيده ص 162 حديث 1 – سفينه ج 1 ص 374
31- ششصدحديث برگزيده ص 166 حديث 16 – كافي ج 5 ص 81
32-ششصدحدیث برگزیده ص187 حدیث44 – مستدرک ج 2 ص 424
33-ششصدحدیث برگزیده ص 184 حدیث 63 - تحف العقول ص37
34- ششصدحدیث برگزیده ص 177 حدیث 38 - اسعدالغابه ج 2 ص269
35- دررالاخبار ص 189 حدیث 9 – بحار
36- ششصدحدیث برگزیده ص 180حدیث 47 - مستدرک ج2 ص 417
37- دررالاخبار ص 336حدیث 21- بحار ج 46 ص 278
38- ششصدحدیث برگزیده ص178 حدیث 42 – کافی ج 5 ص 76
39- ششصدحدیث برگزیده ص 178 حدیث 43 – محجه البیضاء ج3 ص 147
40-ششصدحدیث برگزیده ص 179 حدیث 41
41- ششصدحدیث برگزیده ص 184 حدیث 6 - تحف العقول ص 37
42-ششصدحدیث برگزیده ص 180 حدیث 45 –مستدرک ج2 ص 417
43- ششصدحدیث برگزیده ص180 حدیث 48 -محجه البضاء ج 3 ص 143
44- ششصدحدیث برگزیده ص 180 حدیث 50 – وسایل الشیعه کتاب الزکات ص 103
45-ششصدحدیث برگزیده ص181 حدیث49
46-ششصدحدیث برگزیده ص 180 حدیث 51 – بحار ج 23 حدیث 20
47-ششصدحدیث برگزیده ص 180 حدیث 46 – بحار ج23 ص 6
48- ششصدحدیث برگزیده ص 164 حدیث 10
49- دررالاخبار ص 704 حدیث 3 –بحار ج 100 ص 10
50- نهج البلاغه ص724 حکمت 390
51- ششصدحدیث برگزیده ص168 حدیث 23 – مدینه البلاغه ج 2 ص 459
52- ششصدحدیث برگزیده ص 176 حدیث 39 – عقاب الاعمال ص 331
53- دررالاخبارص368 حدیث 2 –بحار ج 49 ص106
54-نهج البلاغه ص 722 حکمت 386
55-.نهج البلاغه ص 696 حکمت 278
56-.نهج البلاغه ص 736 حکمت 444
57-نهج البلاغه ص 726 حکمت 403

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما