چه گوارا ( چگوارا ) (1)

ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا ( به اسپانیایی: Ernesto Rafael Guevara de la serna ( ۱۴ ژوئن ۱۹۲۸ ، روساریو ، استان سانتا فه - ۹ اکتبر ۱۹۶۷) که بیش‌تر به‌نام چه‌گوارا یا ال‌چه شناخته می‌شود، پزشک، چریک، سیاست‌مدار...
چهارشنبه، 3 شهريور 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چه گوارا ( چگوارا ) (1)

چه گوارا ( چگوارا ) (1)
چه گوارا ( چگوارا ) (1)


 

تهيه كننده : محمود كريمي شروداني
منبع : راسخون




 
ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا ( به اسپانیایی: Ernesto Rafael Guevara de la serna ( ۱۴ ژوئن ۱۹۲۸ ، روساریو ، استان سانتا فه - ۹ اکتبر ۱۹۶۷) که بیش‌تر به‌نام چه‌گوارا یا ال‌چه شناخته می‌شود، پزشک، چریک، سیاست‌مدار و انقلابی مارکسیست، در آرژانتین زاده شد.
گوارا یکی از اعضای جنبش ۲۶ ژوئیه ِ فیدل کاسترو بود. این جنبش در سال ۱۹۵۹ قدرت را در کوبا به‌دست آورد.چه‌گوارا چندین پست مهم در دولت جدید کوبا از جمله سفیر، رییس بانک مرکزی و وزیر صنایع را بر عهده داشت و پس از آن با امید برانگیختن انقلاب در دیگر کشورها کوبا را ترک کرد. وی ابتدا در سال ۱۹۶۶ به جمهوری دموکراتیک کنگو رفت و سپس به بولیوی سفر کرد. در اوایل اکتبر ۱۹۶۷ چه‌گوارا در بولیوی طی عملیاتی که توسط سازمان سیا طرح‌ریزی شده بود دستگیر شد. برخی باور دارند که سیا ترجیح می‌داد گوارا را برای بازجویی زنده در دست داشته باشد، اما در هر صورت او به‌وسیلهٔ ارتش بولیوی در نزدیکی وایه‌گرانده در مدرسه روستای لا ایگه را در سانتا کروز دلاسیه‌را به دستور بارریه نتوس دیکتاتور نظامی کشته شد.
پس از مرگ چه‌گوارا، او به عنوان یک تئوریسین، متخصص در فنون جنگی، و جنگ‌آور تبدیل به قهرمان جنبش‌های انقلابی سوسیالیستی در سراسر جهان شد.

زندگی نامه
 

چه‌گوارا در روساریو دومین شهر بزرگ آرژانتین زاده شد و در آغاز ارنستو گوارا نام داشت. پدر او «ارنستو گوارا لینچ» ایرلندی و مادرش «سلیا ده لاسرنا» اسپانیایی بود. این خانواده از طبقه متوسط جامعه با گرایش‌های چپ و سوسیالیستی بودند. خانواده گوارا ستایشگر «خوزه مارتی» و هوادار جمهوریخواهان در دوره جنگ‌های داخلی اسپانیا بودند. ارنستو گوارا ده لاسرنا - نام کامل چه - در ۱۴ مه ۱۹۲۸ در آرژانتین زاده شد.

چه گوارا ( چگوارا ) (1)
کودکی ارنستو
 

او فرزند ارشد یک خانوادهٔ چپ گرای جمهوری خواه بود به همین دلیل از زمان کودکی مجبور بود تا با سیاست بزرگ شود وبسیار خوب با آن آشنایی پیدا کند .
چه در دوران نوجوانی کتاب های بسیاری از نویسندگان آمریکای لاتینی خواند و عقاید او به همین کتب بر می‌گردد . مانند کتاب های Bertrand Russell در رابطهٔ با "عشق و میهن پرستی" Jack London در زمینهٔ "اجتماعی" و Nietzsche دربارهٔ "مرگ" .
در سال 1948 چه به دانشگاه بوئنوس(Buenos) وارد شد تا پزشکی بخواند . در دوران تحصیل یک سال را مرخصی گرفت تا به همراه دوست خود به سفری با موتور !!! به دور آمریکای لاتین برود! وقتی دور آمریکا را می پیمود شاهد بد بختی و فلاکت مردم این دیار بود. او دلیل این بدبختی را نظام ظالم و دیکتاتوری آن زمان دانست و برطبق مطالعاتی که از مذهب مارکسیست داشت تنها راه رهـایی از این فلاکت را "انقلابی مسلحانه" دانست.

چه گوارا ( چگوارا ) (1)
در آغوش پدر
 

در پایان سفر چه نه تنها آمریکای لاتین را یک آمریکای آزاد تصور کرد، بلکه آن را یک قارهٔ متحد و بدون مرز دید. چه بعد ها تمام فعالیت های انقلابی خود را بر پایهٔ تحقق بخشیدن به همین تصورات انجام داد.
او کتابی بسیارشناخته شده- که فیلم آن نیز ساخته شده‌است -به نام «خاطرات موتور سیکلت» در بیان خاطرات این سفر نگاشته‌است.

چه گوارا ( چگوارا ) (1)
ارنستوی نوجوان
 

چه گوارا ( چگوارا ) (1)

ارنستوی جوان

چه گوارا ( چگوارا ) (1)

چه گوارا ( چگوارا ) (1)
چه گوارا در ۲۲ سالگی
 

گواتمالا
 

7 جولای 1953 گوارا دوباره به سفر رفت. بولیویا، پرو، اکوادور، پاناما، کاستاریکا، نیکاراگوئه، هاندوراس و ال ساوادور. او در دسامبر 1953 به گواتمالا می‌رسد جایی که رئیس جمهور جاکوب آربنز(Jacob Arbenz) از طریق اصلاحات ارضی قصد بر اندازی نظام لاتیفوندیا(latifundia system) را داشت. گوارا در گواتمالا ماند تا آنچه لازم بود تا به یک" انقلابی واقعی" تبدیل شود را به نحو احسن انجام دهد. در شهر گواتمالا گوارا با هیلدا گادآ آکوستا(Hilda Gadea Acosta) که یک اقتصاد دان پرویی بود آشنا شد. هیلدا از لحاظ سیاسی به خوبی با جناح چپ گرای APRA (متحدین انقلابی خلق آمریکا) در ارتباط بود. او گوارا را به چند مقام رسمی بلند مرتبه در دولت آربنز معرفی کرد. همچنین گوارا با چند تن از تبعیدی های متصل به جنبش 26 جولای "فیدل کاسترو" (حمله به یک سرباز خانه در سانتیاگو، کوبا) ارتباط بر قرار کرد. در طی این ارتباطات بود که گوارا لقب معروف "چه" (che) را که در آرژانتینی مانند "رفیق" به کار می‌رود کسب کرد.
سعی و تلاش چه برای اینکه یک انترن پزشکی شود موفقیت آمیز نبود در نتیجه وضعیت مالی او اغلب دچار تزلزل بود. در 15 می 1954 یک گروهان پیاده نظام اسکودا و تجهیزات نظامی سبک از طرف کمونیستهای چکوسلوواکی برای آربنز ارسال شد که باعث تسریع یک کودتا توسط CIA (سیا) شد.
چه بسیار مشتاق بود تا به پشتوانهٔ آربنز بجنگد و برای همین منظور به یک گروهک نظامی که توسط جوانان کمونیست تشکیل شده بود پیوست. اما خیلی زود از کارهای گروه خسته شد و به کار پزشکی خود برگشت. در پی توطئه، چه دوباره برای جنگ داوطلب شد اما چیزی نگذشت که آربنز در سفارت مکزیک پناهنده شد و از حامی های خارجی خود نیز خواست تا کشور را ترک کنند. وقتی هیلدا گادآ دستگیر شد چه نیز به کنسولگری آرژانتین پناه برد. چه تا چند هفته آنجا ماند وسپس به مکزیک رفت.
براندازی رژیم آربنز توسط CIA این دیدگاه را در چه بوحود آورد که ایالات متحده یک قدرت امپریالیستی است که در صدد براندازی هر کشوری است که بخواهد پیشرفت کند و آزاد باشد. و همین باعث شد تا این که چه بیشتر از همیشه به این ایمان آورد که یک شورش مسلحانه که توسط یک جمهوری ومردم مسلح حمایت می‌شود تنها راهی است که می‌شود شرایط را به نفع چنین کشور هایی برگرداند.

کوبا
 

گوارا در اوایل سپتامبر 1954 به مکزیک رسید و ارتباط خود را با نیکو لوپز(Niko Lopez) و بقیهٔ تبعیدی های 26 جولای(که در گواتمالا آشنا شده بود) بر قرار کرد. لوپز در سال 1955 او را به "رائول کاسترو" معرفی کرد و رائول هم او را به برادر بزرگترش "فیدل کاسترو" رهبر جنبش 26 جولای که اکنون سعی بر براندازی نظام دیکتاتوری فولگنسیو باتیستا (Fulgencio Batista) داشت معرفی کرد. بعد از یک گفتگوی طولانی مدت با کاسترو چه به جنبش پیوست.

چه گوارا ( چگوارا ) (1)

گام در راه بزرگان
 

چه به عنوان پزشک جنبش انتخاب شد. او در تمرین های نظامی شرکت کرد و در آخر به عنوان بهترین پارتیزان شناخته شد. اولین عملیات انقلابی کاسترو حمله به کوبا توسط یک رزمناو بسیار قدیمی به نام "مادر بزرگ" (Granma) بود. در روز 25 نوامبر 1956 از مکزیک به وسیلهٔ مادر بزرگ به سمت کوبا راه افتادند. اما کمی بعد از پهلو گرفتن توسط ارتش باتیستا مورد حمله قرار گرفتند. از 82 نفر بسیاری کشته شدند وبسیاری هم بعد از دستگیری تبعید شدند. فقط 22 نفر توانستند فرار کنند. خود چه نوشته است :"در همین مقابلهٔ خونین بود که من تجهیزات پزشکیم را کنار گذاشتم و برای جنگ از جسد یکی از مبارزان سلاح برداشتم." و این گونه از یک پزشک به یک پارتیزان مبارز تبدیل شد.

چه گوارا ( چگوارا ) (1)
چریک می شود
 

چند نفری که زنده ماندند به عنوان يک گروه انقلابی فرو پاشیده در اعماق کوه‌های سییرا مایسترا(Sierra Maestra) پناه گرفتند،حایی که از طرف گروه چریکی فرانک پایس(Frank Pais)جنبش 26 جولای و نهاد های مردمی حمایت شدند. با عقب نشینی گروه به طرف کوهها این سؤال پیش آمد : کاسترو زنده است یا مرده؟تا این که در اوایل 1957 یک مصاحبه به همراه یک عکس از کاسترو و گروه چریکی اش در نیویورک تایمز چاپ شد. چه برای مصاحبه حاضر نبود اما در ماههای بعد به اهمیت رسانه‌ها در انقلابشان پی برد. سختی کوه نشینی و کمبود مهمات باعث شد تا چه از این روز ها به عنوان سخت ترین روزگار یاد کند .
کاسترو چه را به عنوان رهبر هنگ دوم لشکر انتخاب کرد. اولین اقدام چه برای حمله به یک پادگان در بیکیتو(Bueuycito) درست مانند نقشه پیش نرفت. افراد چه سر وقت حاضر نشدند و او هم به تنهایی حمله را شروع کرد. چه خواست یکی از نگهبان های دشمن را دستگیر کند اما نگهبان فرار کرد و او هم به طرف نگهبان شروع به تیراندازی کرد اما تفنگش از کار افتاد.او در زیر بارانی از گلوله به طرف نیروهای خودی فرار کرد، اما آن ها هم با شنیدن صدای تیراندازی، پادگان را به رگبار تیر گرفتند. در هر صورت پادگان تا قبل از این که چه بتواند تفنگش را درست کند تسلیم افراد او شد.
وقتی چه در تاکتیک های نظامی خود تجدید نظر کرد رویهٔ بسیار خشن تری را برای تربیت در پیش گرفت. فراری های گروه به عنوان خائن تلقی می‌شدند و چه گروه‌هایی را برای ترورشان می فرستاد. در نتیجه از او به علت بی رحمی و خشونتش می ترسيدند.

چه گوارا ( چگوارا ) (1)
همراه چریکهای کوبایی
 

گوارا برای گروه یک مرکز رادیویی مخفی به نام Radio Rebelde(رادیوی شورشی) در فوریهٔ 1958 درست کرد. آن ها به وسیلهٔ این مرکز برای مردم کوبا اعلامیه منتشر می‌کردند و با افرادی که خواستار عضویت در گروه بودند ارتباط بر قرار می‌کردند. ایدهٔ مرکز رادیویی را، چه از فعالیت های رادیویی CIA برای بر اندازی دولت آربنز در گواتمالا الهام گرفته بود.
در اواخر جولای 1958 گوئوارا نقشی بسیار اساسی را در نبرد Las Mercedes ایفا کرد. او 1500 نفر از افراد باتیستا را که قصد کشتن کاسترو و از بین بردن جنبش را داشتند، با استفاده از هنگ خود دستگیر کرد. بعد ها سرگرد آمریکایی لری باکمن(Larry Bockman ) این عملیات چه را تحلیل کرد و آن را عالی و بی همتا(brilliant) خواند. با ادامه یافتن جنگ، گوارا رهبری یک هنگ دیگر را بر عهده گرفت و آن را به غرب اعزام کرد تا در لحظهٔ موعود حملهٔ آخر را به سوی هاوانا (Havana) انجام دهند. در روزهای پایانی دسامبر 1958 گوارا به هنگ انتحاری خود دستور داد تا به سانتا کلارا (Santa Clara) حمله کنند. این حمله آخرین پیروزی قاطعانهٔ انقلابیون بود. Radio Rebelde اعلام کرد هنگ گوارا در شب سال نو سانتا کلارا را پیروزمندانه تصرف کردند که با خبری که خبرگزاری بین المللی بنا بر مرگ چه در حین نبرد داده بود تناقض داشت. در هر حال، باتیستا وقتی فهمید که ژنرال هایش با شورشی ها مذاکره داشته ودر جبههٔ آن ها هستند در اولین روز سال 1959 از کوبا فرار کرد.
و در اولین روز سال 1959 کاسترو و افرادش در نبرد خود پیروز شدند و نظام کنونی کوبا را تشکیل دادند.

چه گوارا ( چگوارا ) (1)

چه گوارا ( چگوارا ) (1)
کارگری در اوج قدرت

منابع تحقیق :
کتاب خاطرات موتور سیکلت، نوشته چه گوارا، ترجمه تبسم آتشین جان، نشر نقره
روزنامه سیروان
کتاب خاطره‌های جنگ انقلابی اثر چه گوارا،ترجمه قاسم صنعوی، نشر آذین
Fa.wikipedia.org
Vr1.mihanblog.com
delche.blogfa.com
njavan.ir



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط