باغ بهاري در مينياتور ايراني

هنرمندان خوش ذوق ايراني با جهان‌بيني عرفاني، در آثارشان حس خاصي به بيننده القا مي‌كنند؛ حسي كه جريان هستي را زمزمه مي‌كند. حسي كه با آن، بهار تبديل به فصل زايش هنر مي‌شود؛ فصلي كه زيبايي‌ها در آن معنا...
دوشنبه، 4 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
باغ بهاري در مينياتور ايراني

باغ بهاري در مينياتور ايراني
باغ بهاري در مينياتور ايراني


 

نويسنده: مينو دارايي




 
هنرمندان خوش ذوق ايراني با جهان‌بيني عرفاني، در آثارشان حس خاصي به بيننده القا مي‌كنند؛ حسي كه جريان هستي را زمزمه مي‌كند.
حسي كه با آن، بهار تبديل به فصل زايش هنر مي‌شود؛ فصلي كه زيبايي‌ها در آن معنا پيدا مي‌كند؛ فصلي كه عشق به وجود آمدن در وجود درختان بيدار شده از خواب زمستاني را تداعي مي‌كند؛ فصل باروري گل و شكوفه، فصل باروري طبيعت، فصل باروري معنويت، فصل آفرينش ذوق هنري، فصل جان‌گرفتن صفحه كاغذ. اين نوشته مي‌كوشد بهار را در آثار مينياتورايراني بررسي كند.
بهار در شعر شاعران و ادبيات عرفاني و هنر نقاشي ايراني همواره دست‌مايه و انگيزه‌اي بسيار قوي براي خلق شعر، ادبيات و هنر بوده است. توصيف بهار در ادبيات فارسي و شعر پرمحتواي ايراني زيباترين و دلنشين‌ترين وصف طبيعت است؛ طبيعتي ناب و دلكش كه در ذهن تواناي شاعر ايراني شكوفا مي‌شود. به عبارتي ديگر آنچه شاعر ايراني در بهار و طبيعت مي‌بيند با آنچه او به عنوان شعر مي‌سرايد در واقع تصوير دو باغ است؛ دو باغ بهاري؛ نخست باغي كه در ذهن شاعر شكل گرفته است و سپس باغ و بهاري كه در طبيعت هويدا شده است.
بيشتر اوقات طبيعت و بهاري كه شاعر به وصف در مي‌آورد به مراتب زيباتر و جذاب‌تر از طبيعت واقعي است.
در هنر ايران نيز توصيف طبيعت و بهار نمونه واقعي خيال ناب هنرمند است. از باغ و بهار در مينياتورهاي ايراني،‌ هنرمندان نگارگر زيباترين گل‌ها و شكوفه‌ها و مرغان خيال خود را به نقش آورده‌اند و از ذهن خود طبيعتي را ساخته و پرداخته‌اند كه گاه از واقعيت هستي زيباتر است. اين نوع خيال‌پردازي هنرمندان ايراني پايه و مايه خود را از ذهنيت و بينش پاك و عاشقانه نقاش و نگارگر وام مي‌گيرد.
توصيف هنرمندان ايراني از باغ توصيفي است بهشت‌گونه. هنرمند براي توصيف طبيعت و شكوفه‌هاي بهار باغ طبيعت را مي‌بيند و سپس عناصر و نقش‌هاي زيباي آن را از صافي ذهن عاشق خود عبور مي‌دهد تا باغ و بهاري زيباتر از آنچه در طبيعت ديده است به تصوير بكشد. بنابراين بينش عارفانه و عالمانه شاعر و هنرمند ايراني تصويري بهشت‌گونه از باغ و بهار و طبيعت به دست مي‌دهد؛ باغ بزرگي كه گاه در اندازه كوچك صفحه يك مينياتور مي‌گنجد و اين باغ بهاري را هنرمند عارف و عاشق ايراني خلق كرده است.
ما حتي در آثار بر جاي مانده از ماني، نقاش كتاب ارژنگ، گل و برگ و شكوفه‌هايي را كه بر صفحه كاغذ نقش بسته و نشانه بهار زيبا و دل‌انگيز است را به وضوح مي‌بينيم؛ يا در ديوان خواجوي كرماني (مكتب تيموري) بهار در تمامي نقاط صفحه شكوفا شده و بيننده تجسم بهار دل‌انگيز شاعر ايراني را در ترسيم ماهرانه نقاش به چشم مي‌بيند و خود را در باغي پر از گل و شكوفه‌هاي با طراوت و زيبا با پرندگاني خوش‌صدا پيدا مي‌كند؛ يا در كتاب خمسه نظامي نگاره‌اي از سلطان محمد، پديداري شكوفه‌هاي درختان ميوه و گل‌هاي بهاري پر از غنچه را به وضوح نمايان مي‌كند.
اين همان هنر الهام‌گرفته از طبيعت زيباي ايران است كه بهار سرآغاز همه فصل‌ها و آفرينش آنها توسط خداوند خالق زيبايي است و نقاشي از اين زيبايي بهره جسته و آن را روي صفحه بي‌جان، جان داده تا بهاري جاودانه بسازد؛ بهاري با ذوق و شوق هنرمند، با گرمي سرانگشتان او كه خلق مي‌كند زيبايي را.
از اين‌رو در مي‌يابيم نگارگري ايراني داراي جهان‌بيني خاص هنرمندان ايراني است؛ جهان‌بيني‌اي كه طبيعت و ماوراء آن را به صورتي براي ما بيان مي‌كند تا پي به تجلي روح بلند هنرمند ببريم.
نقاش ايراني از ديرباز با داستان‌هاي مختلفي همراه بوده؛ به عنوان مثال تصاوير شاهنامه فردوسي كه هر برگ از آن در گوشه و كنار صفحه با سروي بلند و درختي در كنار آن - پر از گل و شكوفه - تصوير بهار را تداعي مي‌كند. در كهن‌ترين آثار برجاي‌مانده (شاهنامه‌هاي بايسنقري و شاه طهماسب و...) مي‌توان در برگ‌برگ آن ديد كه هنرمند از فضاي اطراف خود از فصل بهار الهام گرفته و بهاري زيبا در گوشه و كنار صفحه پديد آورده كه نشان از دلبستگي او به طبيعت و زيبايي آن دارد. نقاش ايراني با تبحري خاص با پردازهاي دلنشين روي شكوفه‌هاي بهاري چنان وانمود مي‌كند كه هر كدام از شكوفه‌ها مانند جواهري درخشان روي شاخه‌ها و برگ‌ها نشسته و خودنمايي مي‌كنند. نقاشي ايراني هرچند در اندازه‌هاي كوچك به تصوير كشيده مي‌شود، روح بزرگ و متعالي هنرمند را در هر پردازي كه روي كاغذ مي‌زند نشان مي‌دهد.
نقاشي ايراني پر از زيبايي سحرگونه است، گويي در بهشت قدم گذارده‌اي؛ بهشتي با رنگ‌هاي الوان و سيمين و زرين فام كه باغ‌هاي آن روح از سر بيننده برده، ‌گويي در باغ بهشت جاوداني سير و سياحت مي‌كند، با رنگ‌هاي درخشان و ناب و پرواز پرنده، كه پرواز پرنده‌ها تجلي آرزوهاي اوست و حركت را در صفحه كاغذ تداوم مي‌بخشد.حركتي پر از رمز و راز كه حركت جهان هستي را تداعي مي‌كند و چرخش و گردش گيتي و سپري شدن بهار و آمدن بهاري ديگر را؛ زمزمه پرطراوت زندگي با عشق و ايمان با آرزوهاي ديرين و جاودانگي زيبايي‌ها بر گستره صفحه كاغذ و اين نقش و نگارهاي عالم هستي است كه از صافي نگاه و ذهن خلاق هنرمند عبور كرده و تصويري چنين طبيعي همواره الگو و سرمشق نقاشان و هنرمندان در طول تاريخ هنر ايران زمين بوده است.
كمال‌الدين بهزاد، اين هنرمند صاحب سبك به ياري قدرت طراحي قوي خود با ايجاد تناسب ميان اجزاي مختلف طبيعت سبب شده در آثارش هويت فصل پديدار شود. بهار كمال الدين بهزاد آنچنان بهار گونه است كه حتي رنگ سبز چمن كه بسيار پخته در آثارش نمايان مي‌شود، زيبايي برگ‌هاي درختان را دوچندان جلوه مي‌دهد. او با قلم پرتوان خويش درختان سپيدار را با برگ‌هاي جوان رو به تكامل و تعالي و گل و بوته‌ها و غنچه‌هاي زيبا با رنگ‌هاي واقعي،‌ در نحوه رنگبندي گل‌ها نشان مي‌دهد كه رنگ و فرم دو واژه تفكيك ناپذير در نقاشي است. او با استفاده از رنگ‌هاي مكمل جاندار با سايه روشن‌هاي زيبا و دلچسب، همدلي خود را با طبيعت نشان مي‌دهد.
گويي استاد كمال‌الدين بهزاد با سرانگشتان پرتوان خويش طبيعت را جاني دوباره بخشيده و براي هميشه روي صفحه كاغذ تصويري جاودانه خلق كرده، او نشان داد كه طبيعت با تمامي زيبايي‌هاي خردمندانه خداوندي فصل جدا ناشدني با نگارگري اصيل ايراني دارد. او در كشاكش حركت قلم و نشاندن رنگ روي طرح سبب شده تراوش عطر گل‌هاي آثارش پس از سال‌ها همچنان شامه نواز بيننده آن باشد چنان كه در مينياتور هماي و همايون، باغ دلگشاي زيبايي را چون بهشت تصوير كرده كه عاشق به ديدار معشوق مي‌شتابد، جهاني كوچك اما بسيار زيبا و دلنشين، باغي پرگل و شكوفه در صفحه‌اي كوچك از كاغذ پرنيان.
پس از طي سال‌ها و مروري بر نگارگري ايراني به آثار هنرمند پرتواني چون استاد هادي خان تجويدي بر مي‌خوريم؛ استادي صاحب سبك كه در آثارش برگ‌هاي درختان، برگ‌هاي زريني هستند كه درخشش طلا و اشعه خورشيد را در ذهن زنده مي‌كنند. او در كنار هر مجلسي كه آفريده، باغي به وسعت بزرگواري قلمش در گوشه‌اي از كار با طراحي تك‌درختي پر از شكوفه‌هاي زيبا و سروي سبز و بلند قامت خلق كرده كه از بزرگي و منش خود سر تعظيم در برابر خداوند خم كرده و به نوعي ستايش همه زيبايي‌هاي طبيعت را گواه مي‌دهد؛ باغي به وسعت همه باغ‌هاي جهان در اندازه‌اي گاه كوچكتر از كف دست.
شورهستي، حس زندگي و متعالي شدن او بهشتي مي‌آفريند كه رنگ‌هاي رنگين‌كمان طبيعت در آن جايگاهي دلنشين و ارزشمند در رنگبندي‌هاي باغ مينياتورش مي‌يابد و شاگردان او پيرو سبك استاد خويش هيچگاه باز نخواهند نشست و سرانجام اينكه مينياتور ايراني شعر است، عشق است و اميد و نگارگران ايراني شاعراني هستند توانا،‌كه با مدد از نقش و رنگ دلنشين‌ترين غزل هستي را مي‌سرايند؛ غزل‌هايي برگرفته از روح و روان خويش تا هميشه تازگي خيال شعر خود را زمزمه‌گر باشند.
منبع:www.hamshahrionline.ir
ارسالي از طرف کاربر محترم : omidayandh



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط