اگر آن يار سيه چرده ببيند رخ زردم

اگر آن يار سيه چرده ببيند رخ زردم شاعر : اوحدي مراغه اي هم به نوعي که تواند بکند چاره‌ي دردم اگر آن يار سيه چرده ببيند رخ زردم اين زمان دل به يکي دادم و ترک همه کردم پيش ازينم دل ديوانه بده جاي گرو بود بر سر کوچه‌ي او روز و شب از بس که بگردم شرم دارم ز سگان درو سکان محلت تا اجل در نرسد دامن ازو در ننوردم آ ستين گر چه به خون ريختنم باز نوردد هم به کوي تو برد باد محبت همه گردم خاک کوي توام، اي يار و پس از مرگ به زاري من آشفته کنون با همه عالم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اگر آن يار سيه چرده ببيند رخ زردم
اگر آن يار سيه چرده ببيند رخ زردم
اگر آن يار سيه چرده ببيند رخ زردم

شاعر : اوحدي مراغه اي

هم به نوعي که تواند بکند چاره‌ي دردماگر آن يار سيه چرده ببيند رخ زردم
اين زمان دل به يکي دادم و ترک همه کردمپيش ازينم دل ديوانه بده جاي گرو بود
بر سر کوچه‌ي او روز و شب از بس که بگردمشرم دارم ز سگان درو سکان محلت
تا اجل در نرسد دامن ازو در ننوردمآ ستين گر چه به خون ريختنم باز نوردد
هم به کوي تو برد باد محبت همه گردمخاک کوي توام، اي يار و پس از مرگ به زاري
من آشفته کنون با همه عالم به نبردمهمه عالم به جمالت نگرانند وز غيرت
تا تفاخر کند اندر همه آفاق که: فردماوحدي را بر خود راه ده، اي فرد به خوبي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط