گمان مبر که: به جور از بر تو برخيزم

گمان مبر که: به جور از بر تو برخيزم شاعر : اوحدي مراغه اي به اختيار ز خاک در تو برخيزم گمان مبر که: به جور از بر تو برخيزم چو ترک من بکني از سر تو برخيزم نه چون کلاه توام، کين چنين بهر بادي ز بند آن لب چون شکر تو برخيزم چوني گرم بکني بندبند، نيستم آنک بياري مدد خنجر تو برخيزم اگر بکشتنم آيي ز راستي چون تير مکن، که سوخته از مجمر تو برخيزم سپند آتش غم کرده‌اي مرا، اي دوست که با تو باشم و شاد از بر تو برخيزم شبي دراز چو زلف تو آرزوست مرا...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گمان مبر که: به جور از بر تو برخيزم
گمان مبر که: به جور از بر تو برخيزم
گمان مبر که: به جور از بر تو برخيزم

شاعر : اوحدي مراغه اي

به اختيار ز خاک در تو برخيزمگمان مبر که: به جور از بر تو برخيزم
چو ترک من بکني از سر تو برخيزمنه چون کلاه توام، کين چنين بهر بادي
ز بند آن لب چون شکر تو برخيزمچوني گرم بکني بندبند، نيستم آنک
بياري مدد خنجر تو برخيزماگر بکشتنم آيي ز راستي چون تير
مکن، که سوخته از مجمر تو برخيزمسپند آتش غم کرده‌اي مرا، اي دوست
که با تو باشم و شاد از بر تو برخيزمشبي دراز چو زلف تو آرزوست مرا
به بوي طره‌ي چون عنبر تو برخيزمخوشا دمي! که به مستي چو اوحدي از خواب


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط