سخن بگوي چو من در سخن نميباشم شاعر : اوحدي مراغه اي که در حضور تو با خويشتن نميباشم سخن بگوي چو من در سخن نميباشم چنان که گويي در پيرهن نميباشم چو بوي پيرهنت بشنوم ز خود بروم ز من مگير، که آن لحظه من نميباشم به وقت ديدنت ار در دعا کنم تقصير که در وفا چو تو پيمانشکن نميباشم مرا اگر چه بسي عيب هست، شکر کنم که هيچ بيسخن آن دهن نميباشم دلم به شکل دهان تو زان سبب تنگست که بر گزاف درين انجمن نميباشم من از براي تو گشتم مقيم، تا داني...