صبا، چو برگذري سوي غمگسار دلم

صبا، چو برگذري سوي غمگسار دلم شاعر : اوحدي مراغه اي خبر کنش که: زهي بيخبر ز کار دلم! صبا، چو برگذري سوي غمگسار دلم دل منست، که شادي به روزگار دلم شکسته‌ي غم عشقت ز روزگار، اي دوست مباش بي‌خبر از ناله‌هاي زار دلم کنون که در پي آزار من کمر بستي به منجنيق نگيرد کسي حصار دلم برين صفت که دلم را نگاهبان غم تست ز سيل گريه، که افتاد در گذار دلم دل مرا ز برت راه باز گشت نماند که اوست درهمه گيتي خزينه‌دار دلم بيا و سر دل من ز اوحدي بشنو ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
صبا، چو برگذري سوي غمگسار دلم
صبا، چو برگذري سوي غمگسار دلم
صبا، چو برگذري سوي غمگسار دلم

شاعر : اوحدي مراغه اي

خبر کنش که: زهي بيخبر ز کار دلم!صبا، چو برگذري سوي غمگسار دلم
دل منست، که شادي به روزگار دلمشکسته‌ي غم عشقت ز روزگار، اي دوست
مباش بي‌خبر از ناله‌هاي زار دلمکنون که در پي آزار من کمر بستي
به منجنيق نگيرد کسي حصار دلمبرين صفت که دلم را نگاهبان غم تست
ز سيل گريه، که افتاد در گذار دلمدل مرا ز برت راه باز گشت نماند
که اوست درهمه گيتي خزينه‌دار دلمبيا و سر دل من ز اوحدي بشنو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط