آمده‌ام که صف اين صفه‌ي بار بشکنم

آمده‌ام که صف اين صفه‌ي بار بشکنم شاعر : اوحدي مراغه اي صدرنشين صفه را رونق کار بشکنم آمده‌ام که صف اين صفه‌ي بار بشکنم صورت حور بشکنم، سوره‌ي نار بشکنم روي به سنت آورم، ميوه‌ي جنت آورم ديو و طلسم هر دو را از بن و بار بشکنم غول دليل راه شد، ديو سر سپاه شد دير بلند گشته را برج و حصار بشکنم شهر خطيب کشته منبر و خطبه نو کنم خنب و قدح تهي کنم، ديک و تغار بشکنم راهب دير اگر مرا ره به کليسا دهد گاه پياده رد کنم، گاه سوار بشکنم روز مصاف يک تنه،...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آمده‌ام که صف اين صفه‌ي بار بشکنم
آمده‌ام که صف اين صفه‌ي بار بشکنم
آمده‌ام که صف اين صفه‌ي بار بشکنم

شاعر : اوحدي مراغه اي

صدرنشين صفه را رونق کار بشکنمآمده‌ام که صف اين صفه‌ي بار بشکنم
صورت حور بشکنم، سوره‌ي نار بشکنمروي به سنت آورم، ميوه‌ي جنت آورم
ديو و طلسم هر دو را از بن و بار بشکنمغول دليل راه شد، ديو سر سپاه شد
دير بلند گشته را برج و حصار بشکنمشهر خطيب کشته منبر و خطبه نو کنم
خنب و قدح تهي کنم، ديک و تغار بشکنمراهب دير اگر مرا ره به کليسا دهد
گاه پياده رد کنم، گاه سوار بشکنمروز مصاف يک تنه، اين همه قلب و ميمنه
سر ز ميان برآورد، من به کنار بشکنممن ز کنار در کمين، تا چو مخالفي به کين
دشمن کور گشته را، بر در غار بشکنمبا لب لعل يار خود، عيش کنم به غار خود
رخت سفر برون برم، عهد ديار بشکنمگر به ديار خويشتن يار طلب کند مرا
از دل نازنين او گرنه غبار بشکنمآنکه غبار او منم، گرد بر آرد از تنم
از مي وصلش اين قدر، بس که خمار بشکنمگر چه فزودم آن پسر، اينهمه رنج و دردسر
گر شب وصل بوسه‌اي از لب يار بشکنمسختي روز هجر را سهل کنم بر اوحدي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط