نظر چو بر لب و دندان يار خويش کنم

نظر چو بر لب و دندان يار خويش کنم شاعر : اوحدي مراغه اي طويله‌ي گهر اندر کنار خويش کنم نظر چو بر لب و دندان يار خويش کنم اگر نظر به تن خاکسار خويش کنم مرا ز خاک درش شرمسار بايد بود که او شمار خود و من شمار خويش کنم حساب من چه کند يار؟ آن چنان بهتر سگ استخوان خورد و من شکار خويش کنم رقيب اگر چه بر آن در ملازمست ولي فغان کنند و من آهسته کار خويش کنم چو نيست جاي ملامت، بهل، که مدعيان گمان مبر تو که: من ترک يار خويش کنم گرم نهي چو کله تيغ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نظر چو بر لب و دندان يار خويش کنم
نظر چو بر لب و دندان يار خويش کنم
نظر چو بر لب و دندان يار خويش کنم

شاعر : اوحدي مراغه اي

طويله‌ي گهر اندر کنار خويش کنمنظر چو بر لب و دندان يار خويش کنم
اگر نظر به تن خاکسار خويش کنممرا ز خاک درش شرمسار بايد بود
که او شمار خود و من شمار خويش کنمحساب من چه کند يار؟ آن چنان بهتر
سگ استخوان خورد و من شکار خويش کنمرقيب اگر چه بر آن در ملازمست ولي
فغان کنند و من آهسته کار خويش کنمچو نيست جاي ملامت، بهل، که مدعيان
گمان مبر تو که: من ترک يار خويش کنمگرم نهي چو کله تيغ تيز بر تارک
که پنجه با سر و دست نگار خويش کنممرا ز دوست خويش اعتماد آنم نيست
هزار دامن گوهر نثار خويش کنمچو اوحدي سخن از لعل آن صنم راند


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط