نظر چو بر لب و دندان يار خويش کنم شاعر : اوحدي مراغه اي طويلهي گهر اندر کنار خويش کنم نظر چو بر لب و دندان يار خويش کنم اگر نظر به تن خاکسار خويش کنم مرا ز خاک درش شرمسار بايد بود که او شمار خود و من شمار خويش کنم حساب من چه کند يار؟ آن چنان بهتر سگ استخوان خورد و من شکار خويش کنم رقيب اگر چه بر آن در ملازمست ولي فغان کنند و من آهسته کار خويش کنم چو نيست جاي ملامت، بهل، که مدعيان گمان مبر تو که: من ترک يار خويش کنم گرم نهي چو کله تيغ...