آن پرده برانداز، که ما نور پرستيم شاعر : اوحدي مراغه اي مستور چرايي؟ چو نه مستورپرستيم آن پرده برانداز، که ما نور پرستيم ما صبر نداريم که از دور پرستيم غيري اگر آن روي به دوري بپرستيد وانگاه بهشتي تو، که ما حور پرستيم خلق از هوس حور طلب گار بهشتند گر بهر تجلي بود، ار طور پرستيم ما را غرض از ديدن خوبان صفت تست ما نور تو بينيم و همان نور پرستيم روشن به چراغي شده هر خانه که بيني زنار فرو بسته چو زنبور پرستيم زان خرمگسان دور، که ما نوش لبت...