شمع شب‌ها بجز خيال تو نيست

شمع شب‌ها بجز خيال تو نيست شاعر : خاقاني باغ جان‌ها بجز جمال تو نيست شمع شب‌ها بجز خيال تو نيست طالعي به ز اتصال تو نيست رو که خورشيد عشق را همه روز سپهي به ز زلف و خال تو نيست شو که سلطان فتنه را همه سال طاقت ضربت دوال تو نيست رخش شوخي مران که عالم را کيست کو سغبه‌ي محال تو نيست سغبه‌ي وعده‌ي محال توام همه شب خالي از خيال تو نيست همه روز ار ز روي تو دورست هيچ و همي بجز وصال تو نيست ز آرزوها که داشت خاقاني ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شمع شب‌ها بجز خيال تو نيست
شمع شب‌ها بجز خيال تو نيست
شمع شب‌ها بجز خيال تو نيست

شاعر : خاقاني

باغ جان‌ها بجز جمال تو نيستشمع شب‌ها بجز خيال تو نيست
طالعي به ز اتصال تو نيسترو که خورشيد عشق را همه روز
سپهي به ز زلف و خال تو نيستشو که سلطان فتنه را همه سال
طاقت ضربت دوال تو نيسترخش شوخي مران که عالم را
کيست کو سغبه‌ي محال تو نيستسغبه‌ي وعده‌ي محال توام
همه شب خالي از خيال تو نيستهمه روز ار ز روي تو دورست
هيچ و همي بجز وصال تو نيستز آرزوها که داشت خاقاني


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط