پري رخان که برخ رشک لعبت چينند

پري رخان که برخ رشک لعبت چينند شاعر : خواجوي کرماني چه آگه از من شوريده حال مسکينند پري رخان که برخ رشک لعبت چينند ولي بگاه شکر خنده جان شيرينند اگر چه زان لب شيرين جواب تلخ دهند علي الخصوص کساني که خويشتن بينند بخويشتن نتوان ديد حسن و منظر دوست که خسروان جهان طالبان شيرينند کنون ز شکر شيرين چه برخورد فرهاد اگر چه همچو کبوتر اسير شاهينند مگر تو فتنه نخيزي و گرنه ز اهل نشست کاسير طره‌ي خوبان خلخ و چينند ز چين زلف تو آگاه نيستند آنها ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پري رخان که برخ رشک لعبت چينند
پري رخان که برخ رشک لعبت چينند
پري رخان که برخ رشک لعبت چينند

شاعر : خواجوي کرماني

چه آگه از من شوريده حال مسکينندپري رخان که برخ رشک لعبت چينند
ولي بگاه شکر خنده جان شيريننداگر چه زان لب شيرين جواب تلخ دهند
علي الخصوص کساني که خويشتن بينندبخويشتن نتوان ديد حسن و منظر دوست
که خسروان جهان طالبان شيرينندکنون ز شکر شيرين چه برخورد فرهاد
اگر چه همچو کبوتر اسير شاهينندمگر تو فتنه نخيزي و گرنه ز اهل نشست
کاسير طره‌ي خوبان خلخ و چينندز چين زلف تو آگاه نيستند آنها
کجا ز عرصه‌ي مهر تو مهره بر چينندمقامران محبت که پاک بازانند
که گنج معرفتند ار چه بيدل و دينندنظر بظاهر شوريدگان مکن خواجو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط