هر کرا درد بي نهايت نيست شاعر : سنايي غزنوي عشق را پس برو عنايت نيست هر کرا درد بي نهايت نيست جز بدو مرد را ولايت نيست عشق شاهيست پا به تخت ازل عشق را عقل و علم رايت نيست عشق در عقل و علم درماند شافعي را در او روايت نيست عشق را بوحنيفه درس نکرد عاشقان را ازو شکايت نيست عشق حي است بي بقا و فنا