چون درد عاشقي به جهان هيچ درد نيست

چون درد عاشقي به جهان هيچ درد نيست شاعر : سنايي غزنوي تا درد عاشقي نچشد مرد مرد نيست چون درد عاشقي به جهان هيچ درد نيست انجام عشق جز غم و جز آه سرد نيست آغاز عشق يک نظرش با حلاوتست با هر که عشق جفت ست زين هر دو فرد نيست عشق آتشي ست در دل و آبي ست در دو چشم داروي دردناکست آنرا که درد نيست شهديست با شرنگ و نشاطي‌ست با تعب بنماي عاشقي که رخ از عشق زرد نيست آنکس که عشق بازد و جهان بازد و جهان
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چون درد عاشقي به جهان هيچ درد نيست
چون درد عاشقي به جهان هيچ درد نيست
چون درد عاشقي به جهان هيچ درد نيست

شاعر : سنايي غزنوي

تا درد عاشقي نچشد مرد مرد نيستچون درد عاشقي به جهان هيچ درد نيست
انجام عشق جز غم و جز آه سرد نيستآغاز عشق يک نظرش با حلاوتست
با هر که عشق جفت ست زين هر دو فرد نيستعشق آتشي ست در دل و آبي ست در دو چشم
داروي دردناکست آنرا که درد نيستشهديست با شرنگ و نشاطي‌ست با تعب
بنماي عاشقي که رخ از عشق زرد نيستآنکس که عشق بازد و جهان بازد و جهان


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط