صبح پيروزي برآمد زود بر خيز اي پسر شاعر : سنايي غزنوي خفتگان از خواب ناپاکي برانگيز اي پسر صبح پيروزي برآمد زود بر خيز اي پسر مي ز جام خسرواني در قدح ريز اي پسر مجلس ما از جمال خود برافروز اي غلام يک زمان با ما به کام دل برآميز اي پسر يک زمان با ما به خلوت مي بخور خرم بزي دل بنه بر بوسه دادن هيچ مستيز اي پسر عاشقان را از کنار و بوسه دادن چاره نيست روز محشر همچو خصمان در من آويز اي پسر گر ز بهر بوسه دادن در تو آويزد کسي ور نه زود از پيش ما...