اي يوسف حسن و کشي خورشيد خوي خوش سير

اي يوسف حسن و کشي خورشيد خوي خوش سير شاعر : سنايي غزنوي از سر برون کن سرکشي امروز با ما باده خور اي يوسف حسن و کشي خورشيد خوي خوش سير با ما خور اي جان جهان با ما خور اي بدر پدر زين باده‌ي چون ارغوان پر کن سبک رطل گران بگشاي ترکش از ميان تا در ميان بندم کمر اي خوش لب شيرين زبان خوش خوش در آ اندر ميان مي خواه و چندان نوش کن تا خوانمت تنگ شکر زلفت طراز گوش کن يک نيم ازو گل پوش کن در راه عشق اين کيش کن ک «المنع کفر بالبشر» اکنون طريقي پيش کن تدبير...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي يوسف حسن و کشي خورشيد خوي خوش سير
اي يوسف حسن و کشي خورشيد خوي خوش سير
اي يوسف حسن و کشي خورشيد خوي خوش سير

شاعر : سنايي غزنوي

از سر برون کن سرکشي امروز با ما باده خوراي يوسف حسن و کشي خورشيد خوي خوش سير
با ما خور اي جان جهان با ما خور اي بدر پدرزين باده‌ي چون ارغوان پر کن سبک رطل گران
بگشاي ترکش از ميان تا در ميان بندم کمراي خوش لب شيرين زبان خوش خوش در آ اندر ميان
مي خواه و چندان نوش کن تا خوانمت تنگ شکرزلفت طراز گوش کن يک نيم ازو گل پوش کن
در راه عشق اين کيش کن ک «المنع کفر بالبشر»اکنون طريقي پيش کن تدبير کار خويش کن
آخر درآمد دل به سر «جاء القضا عمي البصر»من مدتي کردم حذر از عشقت اي شيرين پسر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط