بستهي يار قلندر ماندهام شاعر : سنايي غزنوي زان دو چشمش مست و کافر ماندهام بستهي يار قلندر ماندهام من همه ديده چو عبهر ماندهام تا همه رويست يارم همچو گل زان چو کژدم دست بر سر ماندهام بر دم مار آمدم ناگاه پاي هم معطل هم معطر ماندهام در هواي عشق و بند زلف او پاي تا سر همچو چنبر ماندهام بر اميد آن دوتا مشکين رسن لاجرم چون حلقه بر در ماندهام چنگ در زنجير زلفينش زدم در ميان آب و آذر ماندهام دورم از تو تا به روزي چشم و دل ...