چندان بخوريم مي که از خود

چندان بخوريم مي که از خود شاعر : سنايي غزنوي آگه نشويم زان که چنديم چندان بخوريم مي که از خود دل در خود و در جهان چه بنديم ما عاشق همت بلنديم مي‌گيريم ار چه دانشمنديم آن به که يکي قلندري وار وز بهر جگر جگر برنديم از بهر پسر به سر بياييم خود را به دو دست ما کمنديم ار هيچ شکار حاجت آيد زنار چهار کرد بنديم با يک دو سه جام به که خود را چون زير هزار گونه بنديم خود را به دو باده وارهانيم بر آتش مي چو ما سپنديم اي يار ز چشم بد چه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چندان بخوريم مي که از خود
چندان بخوريم مي که از خود
چندان بخوريم مي که از خود

شاعر : سنايي غزنوي

آگه نشويم زان که چنديمچندان بخوريم مي که از خود
دل در خود و در جهان چه بنديمما عاشق همت بلنديم
مي‌گيريم ار چه دانشمنديمآن به که يکي قلندري وار
وز بهر جگر جگر برنديماز بهر پسر به سر بياييم
خود را به دو دست ما کمنديمار هيچ شکار حاجت آيد
زنار چهار کرد بنديمبا يک دو سه جام به که خود را
چون زير هزار گونه بنديمخود را به دو باده وارهانيم
بر آتش مي چو ما سپنديماي يار ز چشم بد چه ترسي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط