چو آمد روي بر رويم که باشم من که من باشم شاعر : سنايي غزنوي که آنگه خوش بود با من که من بيخويشتن باشم چو آمد روي بر رويم که باشم من که من باشم نه دل باشم نه جان باشم نه سر باشم نه تن باشم من آنگه خود کسي باشم که در ميدان حکم او چو شمع آنگاه خوش باشم که در گردن زدن باشم چه جاي سرکشي باشد ز حکم او که در رويش چو من با او سخن گويم چو موسي گاه لن باشم چو او با من سخن گويد چو يوسف وقت لا باشد که چون با من سخن گويد من آنجا چون وثن باشم سخن پيدا و...