روزي من آخر اين دل و جان را خطر کنم شاعر : سنايي غزنوي گستاخوار بر سر کويش گذر کنم روزي من آخر اين دل و جان را خطر کنم وز حال خويش عالميان را خبر کنم لبيک عاشقي بزنم در ميان کوه شهري ازين خصومت زير و زبر کنم جامه بدرم از وي و دعوي خون کنم يا مردوار سر به سر دار برکنم يا تاج وصل بر سر اميد برنهم