ما فوطه و فوطه پوش ديديم ما فوطه و فوطه پوش ديديمشاعر : سنايي غزنوي تسبيح مراييان شنيديمما فوطه و فوطه پوش ديديمدر عالم عالمان دويديمبر مسند زاهدان گذشتيمهم خرقهي صوفيان دريديمهم ساکن خانقاه بوديمهم شربت طيلسان چشيديمهم محنت قال و قيل برديمرنگي به حقيقتي نديديماز اينهمه جز نشاط بازاربا او به مراد آرميديمبگزيديم ياري از خراباتسر بر خط راي او کشيديمدل بر غم روي او فگنديمزين روي به يکدگر سريديماو نيست کسي و ما نه بس کس